دیدبان

افسانه ی مصدق + عکس

افسانه ی مصدق + عکس
دیدبان: به گزارش فرهنگ نیوز، بالاخره روزی مجبور هستیم که به مصدق آنگونه که بود، و نه آنگونه که دوست داریم فکر کنیم بوده بپردازیم". این فرضیه حرف تازه ای نیست و بسیار جای تامل دارد. آنچه در ایران آن روزها در حال وقوع بود آنقدرواضح و اظهر من الشمس بود که (جواهر نهرو) نخست وزیر وقت هند نیز از آن سوی مرزهای ایران طرحی که غرب برعلیه مصدق برنامه ریزی میکرد را به وی گوشزد کرده بود! (1)

اما ظاهرا "مصدق از قبل میدانست چه باید بشود" (2) و به آنچه باید میشد راضی بود.این فرضیه زمانی قوت میگیرد که به بازخوانی فراز هایی از نامه آیت اله کاشانی به مصدق یک شب قبل از وقوع کودتا(27/5/1332) بپردازیم که در آن مصدق را دعوت به حفظ دولتی میکند که خودش به بقای آن راضی نیست و او را از وقوع به اصطلاح کودتایی که مطابق با نقشه خود اوست آگاه میکند.

مصدق که به قول شهید مدرس شاگرد اول نخستین کلاس سیاست (عوام فریبی) است بسیار سیاستمدار تر از آن بود که بتوان تمام اعمال او را در عرصه ی سیاست را تنها به خاطر اشتباه، غرور، خود رایی و... دانست.(3) به نظر نگارنده یک واقعه تاریخی نتیجه سلسله وار حوادثی است که افراد گوناگون در آن نقش ایفا کرده اند و لذا نمی توان منکر نقش مصدق در این برگ از تاریخ شد. لذا در این مجال نگاهی مختصر به تبار و کارنامه ی سیاسی مصدق خالی از لطف نیست.

نجیب زاده ای که در سال 1261 در تهران متولد شد. پدرش میرزا هدایت اله ملقب به (وزیر دفتری) در دستگاه ناصرالدین شاه بود و مادرش نیز نوه ی عباس میرزای ولیعهد که هردو از تجدد خواهان مشهور عصر خود بودند. لقب (مصدق السلطنه) را نیز ناصرالدین شاه در ازای یک پیشکشی کلان به فرزند 9 ساله وزیر دفتری اعظا میکند. به این ترتیب وابستگی مصدق به خواندان سلطنتی وی را در سن 15 سالگی و قبل از رسیدن به سن قانونی به منصب مستوفی خراسان نایل میکند. ازدواج مصدق با با دختر حاج سید زین العابدین ظهیر الاسلام، اولین امام جمعه ی فرا ماسون تهران،(4)  که خانواده ای صاحب نفوذ هستند ارتباط او را با دربار بیشتر میکند.

* سوگند وفاداری به لژ فراماسون ایران

از مصدق در دوران مشروطه اطلاعات زیادی در دست نیست و تنها فعالیت او در این دوران همراهی با حسن تقی زاده به واسطه ی دوستی قدیمی شان در جمع روشنفکران است.تقی زاده، فراماسونی که ننگ مبارزه با مشروعه خواهان و اسلام گرایان و شرکت در دادگاهی که منجر به اعدام شیخ فضل اله نوری شد را بر دامن دارد. ولی بعد از مشروطه مصدق قصد میکند تا به عنوان نماینده ی اعیان و اشراف اصفهان که تحت نفوذ همسرش بودند، وارد اولین دوره مجلس شورای ملی شود که بنا به دلایلی از راه یابی به مجلس باز می ماند.

وی سپس برای ادامه تحصیل به مدرسه علوم سیاسی که تمام اساتید آن مثل فروغی، از فراماسون های مشهور ایرانی بودند رفت و در دامن اندیشه های سیاسی غرب و سکولاریسم پرورش یافت. شاید حضور در این چنین فضایی بود که کمی بعدتر منجر به عضویت مصدق در (جامع آدمیت) از تشکیلات لژ فراماسون ایران شد و سوگند وفاداری به آن را امضا نمود! (5)

مصدق بعد از دوران استبداد صغیر هم از سوی محمد علی شاه که خودش نیز از اعضای جامع آدمیت بود و با مصدق نیز قرابت سببی داشت به عضویت مجلس شورای دولتی منصوب گردید.البته اسناد تاریخی حاکی از این است که در این انتصاب، سرخوش، منشی سفارت انگلستان نقش به سزا داشته.

او مدتی را برای تحصیل به اروپا میرود و بعد از بازگشت به ایران مدتی معاون قوام السلطنه، وزیز دارایی دولت وثوق می شود و دلیل پذیرش این پست را دوستی دیرینه اش با قوام ذکر میکند. در دولت مشیر الدوله هم حکم وزارت عدلیه گرفت ولی بعد از بازگشت به ایران با تلاش و صلاحدید دایی اش عبد الحسین فرمانروا که مدت والیگری  اش به سر رسیده بود والی فارس شد. خود مصدق علت قبول این سمت را دو چیز میداند، مردم و سیاست خارجی!  و به تصریح مصدق سیاست خارجی مورد نظر او همان دولت انگلیس است.(6)

نقطه تاریک این دوره از زمامداری مصدق سرکوب قیام مردم تنگستان بود که به مبارزه با نیروهای انگلستان موسوم به پلیس جنوب پرداخته بودند  (7) که همین امر موجب ابقای او در این سمت توسط انگلیسی ها شد و تا زمان نخست وزیری سید ضیا در این سمت باقی ماند. مصدق بعد از فراز و نشیبی به اصرار رضا خان، وزیر جنگ و برخی از دوستانش تصدی وزارت عدلیه را در کابینه قوام به عهده گرفت.

کلنل لاهوتی در تبریز دست به قیام زده بود و بعد از ختم قیام مشیر الدوله، مصدق را با توجه به سابقه اش در سرکوب قیام مردم تنگستان برای کنترل اوضاع به والی گری آذربایجان منصوب میکند و با همکاری رضا خان رهبری نیروهای نظامی منطقه را نیز به عهده می گیرد. جای تامل است که در این انتصاب نیز انگلیسی ها دست دارند که به گفته یکی از نزدیکان مصدق این انتصاب با تذکر وزیر مختار انگلیس( سر پر سی لرن) به دولت صورت پذیرفته. (8)

* عضویت در مجلس و حمایت از رضا خان

اولین حضور مصدق در مجلس ملی به دوره های پنجم وششم مربوط می شود. مجلسی که مدرس در آن با شجاعت مشغول مبارزه با رضا خان بود، اما مصدق به راحتی از کنار این موضوع میگذرد و به همین سبب امام خمینی(ره) در این باره میفرمایند: " این یک اشتباه بود که آنهایی که باید مردم را آگاه میکردند پشتیبانی از مدرس نکردند". ثمره ی این دوره از حضور مصدق در مجلس تنها مخالفت همراه با تجلیل و تقدیر از رضا خان با ماده واحده ی تبدیل قاجار به پهلوی به همراه تقی زاده معلوم الحال بود. البته مخالفت نه به خاطر عدم اعتقاد به حکومت پهلوی بلکه با تمجید از رضا خان اعتقاد داشت که او با این خدماتی که کرده توانایی هایی دارد که اگر لباس پادشاهی بر تن کند این مملکت از خدمات وی محروم خواهد شد!

مصدق به مجلس هفتم راه نیافت و مدتی به احمد آباد کوچ کرد. حادثه مهم در این دوران بازداشت و حبس مصدق به دنبال دستگیری متین دفتری داماد و برادر زاده ی اوست، به جرم جاسوسی و همکاری با آلمانها در دوران نخست وزیری اش  در جریان جنگ دوم جهانی. تحمل شرایط بازداشت برای مصدق آنچنان سخت و ملالت آور بود که در دوران کوتاه حبسش دو بار دست به خود کشی زد که این چنین رفتاری از یک رهبر مبارز مردمی بسیار نادر است. سرانجام به وسیله ی اعمال نفوذ جاسوس بلند آوازه ی انگلیسی و فراماسونر معروف ارنست پرون از زندان آزاد می شود(9)  و مدتی به دور از هیاهو در کوران حوادث و مصائبی که به ملت وارد میشد بازهم به احمد آباد و باغ و گلشن خود میرود.این دوران آغاز عزلت و کناره گیری او از سیاست است تا مجلس چهاردهم- یعنی اسفند 1322 تا 1324- که زمان بازگشت مصدق به صحنه سیاسی می باشد

* رفتار دوگانه مصدق در قبال ملی شدن نفت

در واقع شروع همکاری مصدق با آیت اله کاشانی به صورت وسیع درجریان ملی کردن نفت ایران از همین دوره است. البته آیت اله کاشانی در این ایام در زندان انگلیس ها به سر میبرد اما با صدور اعلامیه ها مردم را به مبارزه با مزدوران استعمارگر دعوت میکرد.طرح تحریم امتیاز نفت در آذر 1323 به تصویب رسید که در این قانون مذاکره در مورد امتیاز نفت به خارجی ها ممنوع شد.این طرح در جریان لغو مذاکره با کافتارادزه سفیر شوروی برای کسب امتیاز نفت شمال مطرح شد، شوروی ای که با نفوذ حزب توده در سیاست ایران دشمن اول انگلیس در راه دستیابی به نفت ایران بود. در واقع می توان گفت این طرح امتیازی بود برای انگلستان که مصدق آن را به اجرا در آورد. چرا که یک روز بعد رحیمیان نماینده چپ گرای مجلس برای تلافی طرح مشابهی جهت لغو امتیاز نفتی کشورهای غربی (انگلستان) آماده کرد که مصدق از امضای آن امتناع کرد و به بهانه ی اینکه نمی توان قرار داد را یک طرفه ملغی کرد به مخالفت با آن برخواست. البته گفته می شود مصدق همین کار را نیز با جلب نظر و اجازه از رهبران شوروی مطرح کرده که همین نشان دهنده ی رفتار محافظه کارانه و مصلحت جویانه ی مصدق است.

مصدق که با تدابیر قوام موفق به حضور در مجلس پانزدهم نشده بود بار دیگر به باغ خود در احمد آباد هجرت میکند. آیت اله کاشانی نیز در این ایام در تبعید به سر میبرد و در عین حال از همان جا با صدور علامیه مردم را به مبارزه با استعمار دعوت میکند، این در حالی است که مصدق در این زمان حتی با وجود اصرار اعضای جبهه ملی حاضر به موضع گیری صریح و مخالفت با قرارداد نفتی گس- گلشائیان راضی نشد.

مصدق بازگشت خود به مجلس و سیاست را مدیون فدائیان اسلام و نیروهای مذهبی است. انتخابات مجلس شانزدهم با دخالت هژیر، وزیر دربار با تقلب گسترده برگزار شد. مصدق به همراه عده ای در دربار تحصن کردند که بی نتیجه ماند. ترور هژیر توسط سید حسین امامی عضو فدائیان اسلام منجر به ابطال انتخابات گردید .در پی اقدام شجاعانه ی آنها در حذف هژیر، انتخابات مجدد در بهمن 1328 برگزار شد که مصدق نماینده اول تهران شد و به مجلس راه یافت.

آیت اله کاشانی بعد از بازگشت به ایران اعلامیه ای صادر کرد که توسط مصدق که دوباره در کسوت نمایندگی مجلس 16 حاضر شده بود در صحن مجلس قرائت شد. طرح شعار " نفت ایران متعلق به ملت ایران" در این اعلامیه بود که جرقه ای شد برای شعله ور شدن نهضتی به نام ملی شدن نفت.(10) قابل ذکر است که بسیاری طرح ملی شدن نفت را به دکتر فاطمی - و حتی سید ضیاء(عامل کودتای 1299 و روی کار آمدن پهلوی)، رقیب مصدق- نسبت می دهند،حتی به اعتراف خود مصدق دکتر فاطمی اولین کسی بود که پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را ارائه کرد. پس اینکه آغاز و پایان نهضتی مردمی را به نام یکنفر و آن هم کسی که خود یکی از مسببین انحطاط این جنبش بود بدانیم بر خلاف منطق و انصاف است.

با حمایت های کاشانی جریان موسوم به ملی شدن نفت در مجلس و در بستر جامعه به راه افتاده بود. اما با روی کار آمدن رزم آرا جنبش با مانع جدی روبه رو شد. در نهایت جبهه ملی از آیت اله کاشانی و فدائیان اسلام درخواست کرد تا رزم آرا را به عنوان مانع اصلی در راه ملی شدن نفت حذف کنند. در واقع ترور رزم آرا توسط فدائیان اسلام آخرین قفل بسته ی این نهضت را گشود. برخورد مصدق با فدائیان اسلام که بازوی اجرایی نهضت بود در نوع خودش جالب توجه است چرا که مصدق 14 روز بعد از نخست وزیری اش دستور بازداشت نواب را به بهانه دخالت در امور سیاسی صادر میکند.

 در فاصله ای کوتاه با توجه به فضای حاکم بر جامعه و دربار و با تلاش عده ای از نمایندگان مجلس، و حمایت های بی دریغ کاشانی و فدائیان اسلام در برپایی اجتماعات و میتینگ ها، در 24 اسفند 1329، طرح ملى شدن صنعت نفت در مجلس شوراى ملى به تصویب رسید و در 29 اسفند همان سال از تصویب مجلس سنا نیز گذشت و به این ترتیب در اثر تلاش و فداكارى مردم به رهبرى آیة الله كاشانى یكى از آرزوهاى ملت ستمدیده ایران ، به ثمر نشست.

حسین علاء كه پس از رزم آرا به نخست وزیرى رسیده بود، بیش از دو ماه دوام نیاورد. در حقیقت او نقش یک محلل را برای نخست وزیری مصدق بازی میکرد چون قبل از او پیشنهاد نخست وزیری به مصدق شده بود که او این پیشنهاد را رد کرد. بعد از استعفاى علاء، در اردیبهشت 1330 مصدق با استفاده از جریان ملی شدن نفت و حمایت های بی دریغ کاشانی در این راه بدون مشورت با وی نخست وزیری را پذیرفت. او در انتخاب وزرایش بدون هیچ ملاحظه ای با انتخاب افراد نشانداری مثل بوشهری،خلیل طالقانی،کلالی،کاظمی و... که همگی به گواهی اسناد معتبر از رهبران فراموسونری ایران و وابستگان غرب هستند تغییر رویه اش را نشان میدهد. نقطه عطف زندگی سیاسی مصدق در دوران نخست وزیری اش را می‌توان در تیر ۱۳۳۱ جستجو کرد. دكتر مصدق در 25/4/1331 نسبت به در اختیار گرفتن وزارت جنگ (كه به دست شاه بود) با شاه اختلاف پیدا كرد و به دنبال آن بدون این كه مجلس یا كسى دیگر را در جریان قرار دهد، استعفا داد. شاه به دستور انگلیستان ، احمد قوام را به عنوان نخست وزیر معرفى كرد. قوام براى كنترل اوضاع به تهدید مردم دست زد تا استعمار را در برگرداندن منافع از دست رفته اش یارى دهد.

* راهپیمایی تا سقوط دولت قوام با هدایت آیت الله کاشانی

آیت اله کاشانی ضمن دعوت مردم به راهپیمایی علیه دولت قوام، در روز ۳۰ تیر طی بیانیه‌ای اعلام کرد که اگر لازم شود کفن پوش راه می‌افتد. به دنبال انتشار این اعلامیه ، مردم براى مبارزه به صحنه آمدند. کاشانی طی مصاحبه ای روی کار آمدن قوام را کار انگلیسی ها دانست و تهدید کرد او باید تا 48 ساعت دیگر استعفا دهد و اگر این کار صورت نگیرد دهانه تیز انقلاب را به سمت دربار می گرداند. پس از این مصاحبه ، مردم با هجوم یكپارچه و جانفشانى بسیار، در كمتر از بیست ساعت دولت قوام را ساقط كردند و نخست وزیرى اش چهار روز بیشتر طول نكشید. به این ترتیب دكتر مصدق بعد از پنج روز خانه نشینى و انزوا که باب میل خود مصدق بود، دوباره به نخست وزیرى رسید در حالی که به قول آیت اله کاشانی قصد داشت ملت را تنها بگذارد و مثل یک قهرمان  کنار برود. او بعدها علیرغم قولی که به آیت اله کاشانی در مورد تنبیه عاملین کشتار مردم در قیام 30 تیر داده بود، نه تنها به عهد خود پایبند نماند بلکه بسیاری از آنها را در سمت های دیگری منصوب کرد و برای قوام نیز که در باغ شخصی اش حبس بود محافظ گمارد!

مصدق بعد از رسیدن به نخست وزیری با انتخاب اشخاص نشاندار و بد سابقه برای پست های مهم و وزارت تعجب همگان حتی هم قطارانش در جبهه ملی را برانگیخت. آیت اله کاشانی و اعضای جبهه ملی سعی داشتند مصدق را از ماهیت حقیقی برخی اطرافیانش که بر کسی پوشیده نبود آگاه کنند، اما مصدق بی اعتنا به این اخطارها همچنان رابطه را در انتصابات خود لحاظ می نمود که همین امر به خصوص اعتماد بیش از حد به افرادی چون متین دفتری یکی از عوامل مهم دروقوع جریان 28 مرداد 1332 شد. جنجالی ترین انتصاب وی متین دفتری داماد و برادر زاده اش بود که متهم به جاسوسی برای آلمان ها و انگلیسی ها بود و اسناد آن نیز در خانه سدان یافت شده بود. کسی که مصدق در روز 28 مرداد با وجود تمام اخظارها مبنی برخیانتکار بودن متین دفتری حکم شهربانی را نیز به او میدهد که بسیار تامل بر انگیز است!

* تنزل از مبارز به قدرت طلب

او در مجلس همواره برای آزادی انتخابات تلاش میکرد اما وقتی به قدرت رسید دو دوره ی شش ماهه و یکساله اختیارات قانونگذاری را در دست گرفت و در انتخابات مجلس هفدهم نیز به بدترین نحو دخالت نمود که نشانگر تنزل مصدق از یک مبارز به یک قدرت طلب بود. کسی که با شعارهای دمکراتیک وارد مجلس شده بود و خود در دوران نمایندگی اش همواره از مخالفان تفویض اختیارات به دولت ها بود، بعد از اینکه به قدرت رسید با تنظیم لوایح برای کسب اختیارات بیشتر به بهانه اجرای قانون ملی شدن نفت و اصلاح امور یکی از مهمترین اصول دموکراسی یعنی بحث تفکیک قوا را به راحتی خدشه دار کرد.

لایحه اختیارات و تمدید آن توسط مصدق اعتراض عده ای را در پی داشت که آنها نیز از کانال کاشانی برای ابراز این اعتراض اقدام کردند اما مصدق که تاب کوچکترین انتقادات را نیز نداشت شروع به تهدید مخالفین لایحه اختیارات کرد و خطاب به آنها گفت: "هرکس بخواهد مخالفتی با لایحه کند لجنمالش خواهم کرد". حمله به آیت اله کاشانی و ترور شخصیتی وی نیز در پی همین اظهار نظر مصدق بود. (11)

* دوستی با حزب توده و تبرئه آنان

از دیگر تصمیمات جالب توجه مصدق نوع رابطه او در این دوره با حزب توده بود که بعد از 30 تیر به یک باره رابطه ای دوستانه میان این دو ایجاد شد تا جایی که بسیاری از اعضای حزب توده که در وقایع 30 تیر، حمله به طلاب و مردم قم و تظاهرات به بهانه های مختلف حضور داشتند، در دادگستری اصلاح شده دولت مصدق تبرئه شدند که مورد اعتراض شدید علما و مراجع وقت واقع شد.

برخورد غیر دموکراتیک مصدق با مخالفان تا جایی پیش رفت که درخواست رد اعتبار نامه نمایندگان مخالف وی در مجلس هفدهم را از نمایندگان جبهه ملی کرد و در نهایت موضوع انحلال این مجلس با طرح دولت و خروج و استعفای نمایندگان حامی مصدق از مجلس به نتیجه رسید.

* رفراندوم برای انحلال مجلس

به رفراندوم گذاشتن طرح انحلال مجلس (12/5/1332) توسط مصدق- با سبک وسیاقی نادروغیر متعارف- با مخالفت شدید کاشانی همراه شد زیرا کاشانی آن را بر خلاف قانون اساسی می دانست. رفراندومی که ابتدا در تهران انجام شد و بعد در شهرهای دیگر چون نتیجه ی آرا تهران تاثیر به سزایی در نتیجه نهایی داشت. به گفته شاهدان صندوق ها نیز به صورت جداگانه ای برای مخالفان و موافقان انحلال مجلس در نطر گرفته شده بود و مهمترین اصل یک انتخابات دمکراتیک یعنی مخفی بودن آرا که مصدق در دوران نمایندگی اش همواره ازآن یاد میکرد را زیر سوال می برد. الاغی را هم کنار صندوق مخالفان بسته بودند تا ماهیت مخالفین را به استحضا بگیرند. حتی عده ای چماغ به دست در نزدیکی صندوق مخصوص مخالفین انحلال مجلس آماده بودند تا رای دهندگان را مورد عنایت قرار دهند. نتیجه ی همچین رفراندومی که تاریخ نظیر آن را در یک حکومت مدافع دموکراسی سراغ ندارد از پیش معلوم بود.نکته بسیار حائز اهمیت اینجاست که قانون این اجازه را به شاه میداد تا در صورت انحلال مجلس، نخست وزیر را عزل کند. لذا نهایتا نمایندگان جبهه ملی با از ریاست انداختن کاشانی و جانشینی دکتر معظمی و استعفا ی نزدیک به 50 نفر از نمایندگان جبهه ملی شرایط را برای انحلال مجلس فراهم کردند. کاشانی با رفراندوم دکتر مصدق شدیدا به مخالفت برخاست و گفت: «شرکت در رفراندوم خانه برانداز که با نقشه اجانب طرح ریزی شده، مبغوض حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و حرام است.» (12) انحلال مجلس شورای ملی آن هم درست 20 روز قبل از کودتا توسط مصدق از نقاط مبهم جریان وقایع مرداد1332 است که در نبود نمایندگان مردم شرایط را برای کودتا چیان فراهم کرد.

* عزل مصدق و کودتای اوباش

سرانجام مرحله اول این بازی در تاریخ 25 مرداد 1332 در صدد وقوع بود که طرح اولیه ی آن با شکست مواجه شد و عوامل آن بازداشت شدند و شاه نیز به ایتالیا رفت تا در نبود او کارها سریع تر پیش برود. جالب اینجاست که نامه ای که شاه در آن دستور به عزل مصدق داده بود به دست وی رسیده و امضا شده بود که سند آن نیز موجود است و مصدق میدانست که طبق قانون دیگر نخست وزیر نیست. اما مصدق به قول کاشانی باید مثل یک قهرمان از صحنه خارج می شد تا مدل آن در تاریخ ماندگار بماند.

در این فاصله یعنی از 25 تا 28 مرداد دو نکته قابل توجه است. اول ملاقات لویی هندرسون، جاسوس آمریکایی با مصدق که به صراحت اعلام میکند که دولت آمریکا دیگر شما را به رسمیت نمی شناسد و نکته بعد اینکه علیرقم آمادگی مردم و نیروهای مذهبی به رهبری کاشانی برای حضور در صحنه و حمایت از دولت، مصدق دستور منع تظاهرات در حمایت از دولتش را صادر کرد و تکلیف کرد مردم به خانه هایشان بروند! (13) و به قول دکتر بقایی شبه کودتایی به وسیله ی حدود 500 چماق به دست و اراذل و اوباش به وقوع پیوست!و در نهایت شد آنچه شد.

اما آنچه مهم است فرصتی تاریخی بود که با نقش آفرینی زمامدار وقت از ید این ملت سلب شد و امانتی که مردم در اختیار دولت گذاشته بودند اسباب فریب خود آنها قرار گرفت و به راحتی به یغما رفت. با مرور آنچه گذشت مشخص می شود مصدق آنقدر ساده لوح نبود که شطرنج سیاست را به راحتی مات شود. اما از ابتدا و حتی در دوران نمایندگی اش تلاش میکرد تا شرایطی را فراهم کند که قهرمانانه از سیاست کنار برود و یادش جاودان بماند. و این طرحی بود که برای مصدق تعریف شده بود تا بعد از او نیزمدل یک رهبر ملی قهرمان و وابسته به غرب قابل اجرا باشد.


 

1.       سالهای نهضت ملی، ج 7، ص 357 و 362

2.       ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، ص172

3.       زندگز نامه مصدق السلطنه، بهمن اسماعیلی، ص19

4.       فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج1، ص 526، اسماعیل رایین

5.       همان، ص640

6.       نقش روشنفکران در تاریخ معاصر ایران، ص224 و 225

7.       سیاست موازنه منفی، حسین کی استوان، ج1، ص23

8.       خاطرات و تالمات، محمد مصدق،ص143

9.       ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،ج2، ص178

10.   مجموعه ای از مکتوبات وسخنرانی های آیت اله کاشانی، محمد دهنوی، ج1، ص171

11.   مجاهد، آیت اله کاشانی و نامه مهندش حسیبی، ص22

12.   روزنامه اطلاعات، 10 مرداد 1332

13.   سایت تبیان، بازخوانی کودتای 28 مرداد

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن