دیدبان
از دنده «چپ»

جریان شناسی دگردیسی اصلاح طلبان

جریان شناسی دگردیسی اصلاح طلبان

نویسنده: وحید نادری

دیدبان: روزهای پر فراز و نشیب ابتدای دهه شصت اقبال عمومی به سوی شعارهایی بود که بیش از هر چیز بوی عدالت و ساده زیستی می داد. هیمنه رژیم شاهنشاهی در هم شکسته شده بود و نظام نوین اسلامی دوران تثبیت خود را پشت سر می گذاشت. مردم از هر چه که از پهلوی ها به جای مانده بود بیزار شده بودند؛ از فقر و فساد، از تبعیض و اختلاف طبقاتی و از هر نماد و نمودی که سال های سیاه طاغوت را برایشان تداعی می کرد. این انزجار اجتماعی به جایی رسید که حتی نماد "شیر" که یادآور تاریخ سلاطین ایرانی بود در انظار عمومی صورت ناخوشایندی داشت و مجسمه های آن یکی پس از دیگری تخریب می شد.

از این رو هر آن چه که نقیض ارزش های منصوب به دوره شاه به شمار می رفت برای جامعه تازه انقلاب کرده جذاب و رضایت بخش جلوه می کرد. دوری از اشرافی گری، استکبار ستیزی، توجه به حقوق مستضعفین و چیزهایی از این دست به آرمان شهر مردم و مایه مباهات مسئولان تبدیل شده بود. در این برهه که از شعله ور شدن آتش انقلاب آغاز شده بود و با شروع جنگ نابرابر حزب بعث عراق علیه ملت ایران استمرار می یافت عوام و خواص اجتماع به یکدیگر نزدیک و نزدیک تر شده بودند و ایرانیان روزهایی را سپری می کردند که گویا در نبرد با اهریمن هزار چهره ای هستند که یک روز در لباس شاه کمر به نابودی شان می بندد و یک روز در قالب صدام حسین. روزی با کودتاچیان مزدور در جدال اند و روزی با تجزیه طلبان وطن فروش پیکار می کنند.

در این فضای غبارآلود که ارزش های حاکمیت طاغوتی به ضد ارزش های جامعه توحیدی تغییر شکل داده بود هر که بیشتر از عدالت محوری و منش انقلابی دم می زد طیف وسیع تری از مردم را پشت سر خود بسیج می کرد. شعار عدالت آن قدر دل فریب و تحسین برانگیز شده بود که نهج البلاغه فقط به عنوان کتاب عدالت و امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(ع) صرفاً یک اسوه کامل عدل گستری شناخته می شد و تفسیری از قرآن مطلوب بود که مبدأ و معاد آدمی را با عینک عدالت اجتماعی می نگریست. بررسی اجمالی مطالبات عمومی ایران پس از انقلاب نشان می دهد که کدام جریان بخت جلب آراء عمومی و تصدی امور کشور را داشته و چه کسانی قوای مقننه، مجریه و قضاییه را به دست گرفته اند.

خاستگاه جناح چپ

با نگاه تشکیلاتی شهید آیت الله دکتر بهشتی در کسوت یکی از پیشگامان بزرگ نهضت به مقوله انقلابی گری و روند اداره کشور نیروهای حزب اللهی و متعهد به اصول انقلاب در حزب جمهوری اسلامی گرد هم آمدند و پروانه وار بر گرد امام امت حلقه زدند. قاطبه مبارزین به حزب جدید التأسیس دکتر بهشتی پیوستند به استثنای دو تن از شخصیت های تراز اول شورای انقلاب که شأن روحانیت را فراتر از تحزب و رقابت سیاسی با بدنه جامعه می دیدند؛ یکی شهید آیت الله مرتضی مطهری ایدئولوگ رسمی نظام جمهوری اسلامی و دیگری مرحوم آیت الله مهدوی کنی رئیس جامعه روحانیت مبارز.

اما از همان ابتدا نحله ای از حزب بر کلید واژه عدالت پافشاری بیش تری می کرد و معتقد به شدت عمل انقلابی نسبت به دگراندیشان بود. این گروه از حزب جمهوری اسلامی که میرحسین موسوی دبیر سیاسی حزب نمایندگی شان می کرد رفته رفته از هم حزبی های خود فاصله گرفتند و به واسطه هم سویی با خواسته های عدالت جویانه مردم در انتخابات گوناگون گوی سبقت را از رقبای خود ربودند. مجلس، دولت و شورای عالی قضایی دربست تحت ید هم فکران موسوی که دیگر به جناح چپ و یا به تعبیر خود، خط امامی ها گفته می شدند قرار گرفته بود. بارزترین شاخصه های جناح چپ جمهوری اسلامی در دوره دفاع مقدس عبارت بود از اقتصاد دولتی، استکبار ستیزی، عدالت محوری و انتقاد از طیف سنتی انقلابیون که در حوزه های علمیه و حجره های بازار ریشه داشتند.

کوپونیسم در ایران

علی رغم آن که اعضای کابینه اول موسوی ترکیبی از خط امامی ها و سنتی ها بودند اما اتاق فرمان اقتصادی دولت در اختیار نهادگرایانی همچون بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین و محسن نوربخش رئیس بانک مرکزی بود که قویاً به اقتصاد دولتی و تضعیف بخش خصوصی باور داشتند. روند دخالت پررنگ دولت در اقتصاد به جایی رسید که نظام توزیع کالابرگ به اقلام اساسی مورد نیاز مردم محدود نشد و صف های طولانی برای دریافت اجناس کوپنی آن چنان گسترش یافت که از سیستم اقتصادی دولت به "کوپونیسم" یاد می شد.

استکبارستیزی خط امام(ره)

اساساً اولین افرادی که خود را پیروان خط امام نامیدند دانشجویان دو آتشه ای بودند که در سیزده آبان 1358 با هدایت حجت الاسلام سید محمد موسوی خویینی ها پدر معنوی جناح چپ از دیوارهای سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید تهران (طالقانی کنونی) بالا رفتند و دیپلمات های آمریکایی را گروگان گرفتند. جوانان فاتح سفارت خانه سرمست از اعلام قطع رابطه ایالات متحده با ایران به رفتار انقلابی خود می بالیدند و تاب هیچ گله و انتقادی نداشتند. مرحوم مهندس بازرگان را که در پی اشغال سفارت خانه استعفا داده بود از رگبار نسبت های ناروای دانشجویان پیرو خط امام در امان نماند و آیت الله مهدوی کنی که تا پیش از اعلام حمایت حضرت امام(ره) با حرکت دانشجویان موافق نبود مورد هجمه تبلیغاتی شاگردان موسوی خویینی ها قرار گرفت.

جدای از افرادی چون وزوایی، علم الهدی، ضرغامی و... اما ابراهیم اصغر زاده، معصومه ابتکار، محسن مهرعلیزاده، محسن میردامادی، عباس عبدی و محمدرضا خاتمی از جمله چهره هایی بودند که در ماجرای اشغال سفارت آمریکا نقش آفرینی نمودند و وجه شباهت یکایک آنان چپی بودن و تعلق به جناح خط امام بود. اهمیت حادثه سیزده آبان از این جهت بود که به پایان کار دولت موقت به ریاست مهندس بازرگان انجامید و واکنش خصمانه کاخ سفید علیه انقلاب نوپای ایرانیان را موجه و معقول نشان می داد.

شعار "مرگ بر آمریکا" بیش از هر کس از زبان خط امامی ها شنیده می شد و علی اکبر محتشمی پور وزیر کشور دولت دوم مهندس موسوی به مواضع سرسختانه علیه غرب و به ویژه آمریکا معروف بود. جناح چپ مخالفان خود را با برچسب اسلام آمریکایی از گردونه سیاست خارج ساخت؛ سیاسیون منتقد دولت به انزوا کشیده شدند و کلید دروازه مجلس سوم به دست چپی ها افتاد.

ولایت؛ مطلقه یا مقیده

در بحبوحه جنگ تحمیلی آیت الله خامنه ای در حالی مجدداً به ریاست جمهوری انتخاب می شوند که تمایلی به معرفی نخست وزیر پیشین یعنی میرحسین موسوی برای سکان داری هیئت وزیران ندارند. در این بین عده ای از طریق مذاکره با امام خمینی(ره) این گونه وانمود می کنند که تغییر رییس دولت در شرایط فعلی به صلاح کشور نیست و وضعیت جبهه و جنگ را تحت تأثیر قرار می دهد. امام راحل نیز که همواره بر اولویت جنگ بر همه چیز تأکید داشتند شفاهاً به رییس جمهور منتخب توصیه می نمایند که از جابجایی نخست وزیر بپرهیزند. با این حال جمع 99 نفره ای از نمایندگان مجلس به صدارت موسوی رأی مخالف می دهند و همین بهانه ای می شود که خط امامی ها جناح رقیب را به ضدیت با ولایت فقیه متهم کنند و برای اختلافات خود با طیف سنتی صبغه ای از جنس اعتقاد بتراشند. این راهبرد چپی ها استمرار می یابد و فراگیر می شود تا جایی که بسیاری از سخنرانی ها و جلسات اهل منبر به اسم دفاع از ولایت فقیه به هم می ریزد و به آشوب کشیده می شود.

بهار سال 68، پاییز چپی ها

با ارتحال پیر جماران، تعیین رهبری جدید توسط خبرگان ملت و شروع به کار دولت سازندگی این جناح چپ بود که گویی خود را در آستانه بازنشستگی سیاسی می دید. دولت و قوه قضاییه از دست خط امامی ها خارج شد و آخرین سنگر چپی ها فقط  صندلی های قرمز رنگ ساختمان مجلس بود. انتخابات مجلس چهارم هم فرا می رسد و نامزدهای مجمع روحانیون مبارز از فیلتر تأیید صلاحیت شورای نگهبان یا انتخاب مردم عبور نمی کنند و از این پس جناح چپ به محاق می رود.

جناح خط امام با همه سر و صدای خود در سال های دهه شصت جای خود را به محافظه کاران داد و به اقلیت خاموش دهه هفتاد مبدل شد. هاشمی رفسنجانی رییس جمهور، شیخ محمد یزدی رییس قوه قضاییه و ناطق نوری رییس مجلس هیچ نسبتی با گفتمان چپ نداشتند و هیچ ضرورتی برای احیای آن حس نمی کردند. چپی ها هرچه بر انتقادات خود از سیاست های اقتصادی دولت هاشمی افزودند بیش تر در وادی گوشه گیری و انزوا غلطیتند.

دوم خرداد؛ چپی ها وارد می شوند

دهه هفتاد از نیمه گذشته بود که سوت قطار انتخابات ریاست جمهوری شنیده شد. رییس مجلس وقت علی اکبر ناطق نوری اسب خود را برای جانشینی هاشمی رفسنجانی زین کرده بود که خط امامی ها بعد از سکوتی چند ساله به میدان سیاست پا گذاشتند و با معرفی محمد خاتمی وزیر ارشاد پیشین عزم خود را برای کاهش رأی ناطق نوری نمایاندند.

گفتمان جدیدی که خاتمی در بهار سال 76 و در گیر و دار انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرد برای ناظران سیاسی اعجاب برانگیز بود چه آنکه نامزد جناح چپ بیرق توسعه سیاسی و آزادی فردی بر دست گرفته بود و شعارهایی از این دست کمترین سنخیت را با سابقه ذهنی مردم از خط امامی ها داشت. به عبارت دیگر ملت خود را در برابر عناصری سیاسی می دید که از باورهای یک دهه قبل خود فرسنگ ها فاصله گرفته بودند و گویی این افراد همان بازیگران افراط گر سال های جنگ تحمیلی و طلیعه دوران سازندگی نبوده اند.

بعد از آنی که غالب تعرفه های رأی گیری با اسم کاندیدای اصلاح طلب به صندوق ها ریخته و محمد خاتمی پنجمین رئیس جمهوری اسلامی شد گفتگوی تمدن ها به ترجیع بند بیانات رئیس دولت بدل گشت و نگاه درهای باز در مقابل جهان غرب بر فضای کشور غلبه یافت. جریانی که به زعم خود پایه گذار تصرف سفارت خانه در جمهوری اسلامی بود این بار داعیه برقراری رابطه با تمام جهان حتی آمریکا را داشت و تنگ نظری های گذشته را مورد نقد قرار می داد.

علی رغم آنکه اصلاح طلبان همچنان خود را خط امامی می دانستند اما اگر بی طرفانه به سیر فعل و انفعالات سیاسی، اجتماعی پسا انقلاب بنگریم روشن است که اصلاحات امتداد خط امام نیست و دوم خردادی های دهه هفتاد همان چپی های دهه شصت نبوده اند چرا که امهات فکری این دو جریان هیچ مشابهت و قرابتی به یکدیگر ندارد.

خط امام با تکیه بر اقتصاد دولتی تکوین یافت اما اصلاحات به طور جدی بر اقتصاد باز اصرار می ورزید. جناح چپ خود را پایبند به ولایت فقیه آن هم از نوع مطلقه می شناخت ولی تعداد کثیری از اصلاح طلبان شاخص اساساً نسبت به اصل ولایت با نگاه تردید و شبهه افکنی می نگریستند که محسن کدیور و اکبر گنجی از آن جمله اند. چپ به طور کلی ضدیت با امپریالیسم را به خاطر می آورد لیکن بازماندگان چپی ها نگاهی مثبت به دنیای غرب و تعامل با آمریکا و اروپا داشتند.

فتنه 88؛ اصلاحات از نمایی دیگر

انتخابات ریاست جمهوری سال 88 فرصتی تاریخی برای اصلاح طلبان بود تا بعد از فراق چهار ساله با ساختمان نهاد ریاست جمهوری در پاستور دوباره به آن جا بازگردند و کاندیداتوری مهندس موسوی برای انتخابات برگ برنده ای بود که اصلاحاتی ها را به پیروزی امیدوار ساخته بود. پس از برگزاری انتخابات که محمود احمدی نژاد حائز اکثریت آراء شد طرفداران میرحسین موسوی و مهدی کروبی اعتراضات تند و خشن خود را نسبت به نتیجه انتخابات اعلام نمودند و با هدف ابطال انتخابات به اردو کشی خیابانی و فشار به حاکمیت متوسل شدند.

طنز تلخ حوادث سال 88 این بود که اصلاح طلبانی که پیش تر خود را مدعی دموکراسی و مردم سالاری دینی می خواندند این بار تمام قد علیه رأی اکثریت ایستادند و حاضر به تمکین از نتیجه انتخابات نشدند. اعتراضات به اغتشاشات و بروز نا امنی در تهران و کلان شهرها منجر شد و پس از هشت ماه جولان معترضان موسوم به جنبش سبز مردم ایران در راهپیمایی نهم دی ماه به خیابان ها آمدند و آخرین میخ را بر تابوت فتنه 88 کوبیدند.

مطالعه تاریخ انقلاب نشان می دهد که گروهی از انقلابیون در سال های جنگ شعارهایی تند و تیز سر داده اند و بر مناصب اجرایی کشور تکیه زده اند، همان افراد از دوم خرداد 76 با مدعای دموکراسی و جامعه مدنی به قدرت را یافتند و باز همین شخصیت ها از 22 خرداد 88 از در مخالفت با دموکراسی و نظر اکثریت در آمده اند. لذا این که یک جناح سیاسی به این اندازه تغییر و تحول به خود دیده باشد امری غریب شمرده می شود و چاره ای جز این نیست که علت العلل این همه تغییر چهره را استحاله و دگردیسی بنیادین جناح چپ در سالیان گذشته بدانیم.

منابع:

  1. تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، یحیی فوزی،نشر عروج،1387
  2. جریان شناسی سیاسی در ایران،علی دارابی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1391

مرتبط‌ها

ایستگاه انقلاب 11

زوایای ناآشنای مرد خاکستری دولت

در جستجوی ترکیبی از خیانت و خباثت

آیا جمهوری اسلامی به مفاهیم اصلی وجودی خود پایبند بوده است؟

دولت رمّالان

سرافراز؛ مُهره تخریب سازمان اطلاعات سپاه