دیدبان
بحث نفوذ جدی است؛

هدف نهایی، انداختن ایران در گرداب وابستگی است

هدف نهایی، انداختن ایران در گرداب وابستگی است

دیدبان: پایان جنگ جهانی اول، فروپاشی امپراتوری عثمانی و تبعات پایان جنگی بزرگ، کشورهای بسیاری را به سوی آزادی خواهی و استقلال طلبی سوق داد. اما آنچه بیشترین تاثیر را در کشورهای اسلامی به همراه داشت، فروپاشی امپراتوری عثمانی بود که سرزمین های اسلامی از شمال آفریقا تا شامات و شبه جزیره عربستان را شامل می شد. ضعف، اضمحلال و سقوط این امپراتوری، قدرت طلبان و استعمارگران آن دوران که اینک خود را پیروز جنگ می دانستند، را به سوی این سرزمین های پهناور سوق داد. اولین معاهده استعماری بین دولت های انگلیس و فرانسه منعقد شد. طی قرار داد سایکس پیکو سرزمین های اسلامی پس از فروپاشی عثمانی بین این دو کشور تقسیم شد. بهانه آنها برای این تقسیم اراضی این بودکه تا زمان تشکیل دولت مستقر ، روند ایجاد دولت و حکومت را تسریع بخشند ولی در واقع این طرح استعماری چیزی جز تسلط بی چون و چرای این کشورها بر منابع و اراضی کشورهای اسلامی نبود. همین معاهدات و طرح های سیاه، نیم قرن تسلط بیگانگان را در پی داشت. گرچه پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکل گیری نظم جدید پس از جنگ و همچنین مبارزات مستمر و روحیه استقلال طلبی و آزادی خواهی ملت های مسلمان ،کشورهای اروپایی را محبور به عقب نشینی از کشورهای اسلامی کرد، اما نیم قرن تلاش در مسیر وابستگی و نفوذ در عمق جوامع اسلامی، تنها نیروهای نظامی بیگانه را از سرزمین های اسلامی بیرون کرد. فرهنگ غربی، روحیه غربی، سبک زندگی و تفکر غربی و هر آنچه متعلق به غرب است در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و اجتماعی در جوامع اسلامی، همچنان پابرجا بود. در طول سالیان تسلط غرب بر این کشورها ، غرب ، علم و تکنولوژی و عوامل قدرت سخت و نرم خود را به گونه ای در جوامع اسلامی پیاده کرد که جهان اسلام به غرب وابسته شود. این روش همان استراتژی وابستگی بود که غرب در کشورهای اسلامی در پیش گرفته بود. و بدین ترتیب بود که جهان اسلام در دام وابستگی فروافتاد.

وابستگی سیاسی

یکی از اساسی ترین اشکال نفوذ در جامعه و ایجاد وابستگی، ایجاد سازوکار و نظام سیاسی وابسته بوده است. افرادی که زمانی در کشورهای اسلامی، قدرت را به دست داشتند، زمانی که که مجبور به خروج از این کشورها شدند، اکثرا قدرت را بدست افراد تربیت شده و دیکتاتورهای خودکامه سپردند تا در نبود آنها، از هزینه های حضور مستقیم کاهش، به بهبود وجهه کشور استعمارگر کمک کرده و همچنین اهداف را به خوبی محقق سازد. در طول سالیان، این وابستگی در اشکال مختلفی ادامه یافته است.

الف)سیستم سیاسی

یکی از راه های ایجاد وابستگی در حوزه سیاسی، ایجاد سازوکارهای و دستگاه بوروکراسی با تقلید از شیوه غربی و در جهت منافع دولت های ذینفع است. نوع تقسیم بندی دولت، تقسیم کار بین وزارتخانه ها و سبک ورود هر یک به کارهای حوزه خود، تفکیک قوا به شکل غربی، ایجاد ساختارهایی به تقلید از کشورهای غربی و ... هر یک شکلی از این سیاست است. با ایجاد چنین ساختاری، مدیریت جامعه عملا هدایت می شد و قدرت به طور دلخواه در هر یک از نهادها تقسیم شده و در راستای اهداف کشور استعمارگر قرار می گرفت. در عین تکثر این نهادها، وحدت در مرکزیت قدرت ویژگی اصلی ساختار اینچنین نهادهایی بوده است. به شکلی که هرگاه یکی از این نهادها بر خلاف مشی تعیین شده حرکت کرده و اهداف کشور صاحب منفعت را به خطر بیندازد، توسط همان دستگاه سیاسی و نهادهای مشخص شده ،  کنار گذاشته شده و یا با آن برخورد صورت می گیرد.

ب)دیکتاتورها

بازیگرانی که کاملا در جهت اهداف ولی نعمت خود حرکت کرده و مجری سیاستهای آنها برای نیل به اهداف خود می شدند. یکی از ابتدائی ترین شکل ایجاد وابستگی ، ایجاد ساختاری بود که در آن ، یک فرد در راس هرم قدرت قرار می گرفت. این فرد مشخص، تنها آلت دستی بود برای اجرای سیاستهای کشور دیگر که به مرور، مقدمات نفوذ در کل جریان سیاسی و مدیریت کشور را برای کشور استعمارگر هموار می کرد. شکل دیکتاتوری نیز به مرور زمان تغییر یافت و از دیکتاتورهای مستبد با حکومت های مونارشی، مانند رضاخان و آتاتورک به حکومت هایی با ظاهر دموکراسی و باطن دیکتاتوری مانند صدام و مبارک و بن علی و ... تغییر پیدا کرد.

وابستگی اقتصادی

ایجاد وابستگی اقصادی، نه تنها دولت را دچار وابستگی شدید می کند، بلکه مردم یک کشور را نیز به طور جدی در ورطه وابستگی می کشاند. سیستم اقتصادی که غرب به تبع آن توانسته با استعمار و ایجاد سلطه به سوددهی برساند، بازار آزاد و  اقتصاد سرمایه داری (کاپیتالیسم) است. از این رو در تلاش است، این سیستم را در سراسر دنیا به شیوه های مختلف گسترش دهد. همه گیر شدن این سیاست، بیش از همه به سود کشورهایی است که سال ها با این شیوه اقتصادی کار کرده اند و ساختار اقتصادی آنها بر همین اساس بنا نهاده شده است.

الف)وام های کلان

یکی از شیوه های اصلی در ایجاد وابستگی اقتصادی، ایجاد شرایطی است تا بتوان در حاشیه آن ، کشور هدف را مجبور به پذیرش شرایط اقتصادی مد نظر کرد. اگر کشوری با اقتصاد ویژه یا سنتی خود بتواند نیازهای روز خود را پاسخگو باشد، قطعا دیگر نیازی به استعمالآ شیوه جدید اقتصادی که هم هزینه بر بوده و به زمان نیاز دارد، نخواهد بود. ایجاد نیاز و در پی آن پرداخت وام های سنگین، همواره یکی از شیوه هایی بوده است که تلاش شده در ذیل آن کشورهای دیگر را به قبول شرایط اقتصادی ویژه ترغیب کرد. پرداخت این وام ها هیچ گاه تخت نام ایجاد وابستگی اقتصادی انجام نمی گیرد بلکه نام های مختلف بر روی آن گذارده شده و تحت نام پروژه هایی از قبیل توسعه در کشورهای جهان سوم، گسترش دموکراسی، آموزش های همگانی و ... در اختیار کشورهای هدف قرار می گیرد. این وام ها و به خصوص بازپرداخت آنها شرایطی را بوجود می آورد که کشور مذکور مجبور به پذیرش هر گونه شرایطی برای بدست آوردن مقداری سود بیشتر می شود.

ب)اقتصاد مصرفی

نیاز های موجودر در بازارهای هر کشور، کشور را به سمت تهیه این نیازهای از طریق تولید یا واردات سوق می دهد. در صورتیکه تولید داخل جوابگوی نیاز داخل باشد ، نیازی به واردات و خروج سرمایه از کشور نخواهد بود و این عمل هم به منجر به ایجاد اشتغال خواهد شد و هم حفظ سرمایه ملی را به دنبال خواهد آورد. در عوض در صورت تامین نیاز ها از طریق واردات ، مهمترین خطری که اقتصاد کشور را تهدید می کند، ایجاد وابستگی در کالاهایی است که از طریق واردات بدست می آیند. آنچه کشورهای غربی مخصوصا در سال های اخیر بدنبال آن بوده اند، ایجاد نیاز به کالاهایی است که تنها در اختیار آنها بوده و قدرت تامین آن در داخل بسیاری از کشورهای وجود ندارد. این پروژه پیش نیازی به نام تبلیغات دارد که کشورهای غربی به شدت از آن برای اقناع و جلب نظر مردم استفاده کرده اند.

ج)اقتصاد تک محصولی

از دیگر سیاست های مهم اجرا شده مخصوصا در کشورهای جهان سوم، ایجاد وابستگی اقتصاد کشور به یک کالای اساسی بوده است. این شیوه که از شیوه های قدیم استعماری می باشد، قدرت تولید و رقابت در سایر کالاها را از کشور می گیرد، و تنها اجازه تولید یک کالا را صادر می کند که این به معنی وابستگی در تهیه دیگر کالاهای مصرفی از خارج از کشور خواهد بود. این تقسیم بندی که کدام در کشور در کدام محصول سرمایه گذاری کند، توسط کشورهای غربی صورت می پذیرفت. کشورهای غربی نیز بر اساس نیازهای خود به شکلی این تقسیم بندی را انجام می دادند که نه تنها به سود اقتصاد آنها باشد، بلکه هزینه های صرف شده برای تولید کالای خاصی از یک کشور با ترفندهای مختلف به خود آنها بازگردد و عملا این سیاست تنها به تولید سود برای آنها منجر می شد. ‌برای مثال می توان به کشورهای ایران پیش از انقلاب و عربستان زمان حاضر بپردازیم. این دو کشور موظف به تولید نفت در منطقه شدند و اقتصاد آنها بر اساس تکیه بر تولید نفت به عنوان تک محصول پایه گذاری شد. از طرف دیگر ، سیاست های فروش تسلیحات به این دو کشور ، سبب شده بود که همین ثروت بدست آمده از فروش نفت نیز در بازارهای غربی به مصرف رسیده و صرف خرید تسلیحات از این کشورها شود.

وابستگی فرهنگی

اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل مى دهد ; و باانحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهاى اقتصادى، سیاسى، صنعتى و نظامى قدرتمند و قوى باشد ولى پوچ و پوک و میان تهى است. این بحث نیز از جدی ترین مباحثی است که مورد توجه قرار گرفته است. این بخش، به طور ویژه مردم را در جامعه هرف قرار داده و وابستگی را تبدیل به فرهنگی  می کند که مورد قبول بسیاری از بخش های جامعه است. به نوعی سختی این کار از دیگر ابعاد وابستگی بیشتر است ولی در طرف دیگر، پایداری و ماندگاری به مراتب بیشتری نیز دارد چرا که سعی می شود نفوذ و ایجاد وابستگی با نوعی جامع پذیری همراه شود و در صورت موفقیت آمیز بودن این طرح، تبدیل به فرهنگی در جامعه خواهد شد که تغییر آن به مراتب سخت و دشوار خواهد بود. به نوعی می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که وابستگی فرهنگی می تواند زمینه ای برای ایجاد وابستگی در ابعاد دیگر باشد چرا که اگر ملتی وابستگی را در درون خود پذیرفت ، دیگر مقاومتی در برابر ابعاد دیگر آن نیز انجام نخواهد داد. وابستگی فرهنگی که نتیجه ی نفوذ در فرهنگ جامعه است، خطرناک ترین بخش از ایجاد وابستگی است که در شماره ی آینده ی این گزارش به توضیح بیشتر در این باره  خواهیم پرداخت.

منابع:

غرب و تجدید حیات اسلام؛ عباسعتی رهبر؛ انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

http://hawzahnews.com/detail/News/369400

مرتبط‌ها

آتش به اختیار با خشاب بصیرت انقلابی

خورشید‌ بی‌غروب امام خمینی(ره)

اختیارات پیامبر و امامان معصوم (ع)

عزاداری حسینی؛ امتداد سیاست خارجی جمهوری اسلامی

نهادینه‌سازی آموزه‌ مهدویت برای کودکان

رابطه سختی و آسانی در قرآن/ ما به چه کسانی بدهکاریم؟