دیدبان
فاطمه آلیا:

یکی از آقایان گفت به برجام رای بدهید، برای انتخابات خوب است!

یکی از آقایان گفت به برجام رای بدهید، برای انتخابات خوب است!

دیدبان: فاطمه آلیا متولد ۱۳۳۵ در شهر تهران است.وی دانشجوی ورودی سال ۵۷ و از فعالین دانش آموزی و دانشجویی اوایل انقلاب است. آلیا از همکاران شهیدان رجایی و باهنر در آموزش پرورش بوده و بعد از آن تا سال ۷۶ مراتب سازمانی را در اداره آموزش و پروش طی میکند تا جایی که در دولت نهم و دهم پیشنهاد وزارت آموزش و پروش از سوی رئیس جمهور را رد میکند.او از اعضای حزب جمهوری اسلامی بوده و بعد از انحلال حزب در تشکل های انقلابی زنان از جمله جامعه زینب(س) فعالیت کرده و عضو موسس آن بوده است.در سال ۷۶ قائم مقام زنان در حوزه ریاست سازمان صداوسیما در دوران تصدی علی لاریجانی میشودو پس از عضویت در  جمعیت ایثارگران و مسوولیت شاخه بانوان شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، از طرف این جمعیت کاندیدای هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی شده و همچنین نمایندگی مردم تهران در دوره های هفتم،هشتم و نهم این مجلس نیز در کارنامه دارد.

 

در ابتدا یک بیوگرافی مختصر از خودتان بفرمایید

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم. در ابتدا هم از رجانیوز تشکر می‌کنم و هم به خاطر فرارسیدن طلیعه ایام فجر تبریک عرض می‌کنم. ان‌شاءالله این دهه فجر نوید پیروزی و افزایش اقتدار نظام جمهوری اسلامی باشد. فاطمه آلیا، نماینده دوره‌های هفتم، هشتم و نهم مجلس هستم. دوره هفتم عضو کمیسیون فرهنگی و رئیس کمیته زنان و خانواده و فراکسیون زنان، دوره هشتم عضو کمیسیون امنیت ملی و عضو کمیته روابط خارجی و موسسه کمیته حقوق بشر بودم و در دوره نهم هم عضو کمیسیون اجتماعی و به لطف خداوند رئیس فراکسیون حمایت از حقوق معلولان هستم.

 

از ابتدای اینکه وارد فضای سیاسی شدید تا الان چه دورانی را گذراندید؟

 

بروز و ظهور حضور اجتماعی بنده مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی بود. ما دانشجوهای ورودی سال ۵۷ بودیم، یعنی هم‌زمان با تظاهرات و جرقه انقلاب ما در دانشگاه بودیم. شاید آن دوران فقط یکی دو دانشگاه دخترانه داشتیم. یکی که الان بنام دانشگاه الزاهرا(س) است و دیگری که آن‌موقع معروف به دماوند کالج بود، یعنی دانشکده دماوند که خود آمریکایی‌های درست کرده بودند که اول به صورت یک آموزشکده کوچک در خیابان سعدی تأسیس می‌شود و بعدها فضای بهتری پیدا می‌کند که الان آن ساختمان، دانشگاه پیام‌نور فعلی است. آن‌موقع بیابان بود، ولی ساختمان را با یک معماری خاصی درست می‌کنند و تقریباً گردانندگان آن دانشکده همسران ژنرال هایزر و سولیوان و دیگر مستشاران آمریکایی در ایران بودند، منتهی امثال ما که فقط دانشگاه‌های دخترانه را به خاطر جوّ آن‌زمان انتخاب رشته می‌کردیم، وارد آن دانشکده شدیم. در آن دانشکده رشته‌های زبان انگلیسی و تاریخ فرهنگ تطبیقی تدریس می‌شد. بنده مهرماه سال پیروزی انقلاب وارد دانشکده شدم. در آن روزها راهپیمایی‌ها روز به روز بیشتر می‌شد. چون اساتید آن دانشکده آمریکایی بودند ما حس می‌کردیم اتفاقاتی در حال رخ دادن است و شاید به خاطر همین این دانشکده جزو اولین جاهایی بود که تعطیل شد. در این تحرکات دانشجویی به دانشگاه‌های دیگر مثل دانشگاه ملی که دانشگاه شهید بهشتی شد و همین دانشگاه الزهرا ملحق می‌شدیم. معمولاً بیشتر جلسات و تحصن‌ها در دانشگاه تربیت معلم برگزار می‌شد. آن روزها همه آنجا جمع می‌شدند.

 

انقلاب به پیروزی رسید. در ایام انقلاب هم مراکز فرهنگی و دانشگاهی تعطیل بود. بعد از پیروزی انقلاب دو باره به همان دانشکده برگشتیم. خیلی از استادهای آمریکایی فرار کرده بودند و کم‌کم اساتید پاکستانی و هندی آمدند. مدتی بعد از آن هم انقلاب فرهنگی شد. ما جزو دانشجویانی بودیم که دوران دانشجویی ما با انقلاب فرهنگی مواجه شد. وارد فعالیت‌های انقلاب فرهنگی شدیم. بحث آموزش تعطیل بود و این کار را تا بعد از انقلاب فرهنگی ادامه دادیم. این مختصری از دوران تحصیل بنده بود.تحصیلات تکمیلی را هم در رشته علوم سیاسی ادامه دادم.

 

 

بعد از مقطع انقلاب و تا دوران جنگ چه فعالیت‌هایی داشتید؟

 

در دوران دانشگاه، ما اولین انجمن اسلامی را تأسیس کردیم. انجمن اسلامی هم واقعاً اسلامی بود و بچه‌ها واقعاً انقلابی بودند. اوایل آن و قبل از پیروزی گروه‌های دیگر هم فعالیت می‌کردند. هم گروه‌هایی منتسب به منافقین حضور داشتند، هم چریک‌ها فعالیت می‌کردند، مخصوصاً در دانشکده ما چریک‌های فدایی خلق هم فعالیت می‌کردند و آن تعبیری که حضرت امام(ره) می‌فرمودند دانشگاه اتاق جنگ شده است اتفاق افتاده بود. با اینکه دانشکده ما دخترانه بود، ولی واقعاً همین‌طور بود. دعوت از کسانی می‌شد که مروج آن جریان‌های فکری بودند، اما فعالیت‌های اسلامی هم شکل گرفت، ولی بعد از انقلاب فرهنگی و آن اتفاقات، گروه‌ها و فعالیت‌های آنها مشخص شد. بعضی از گروه‌ها در عرصه کشور فعالیت داشتند. گروهک‌هایی مثل حزب کومله که جنگ‌های داخلی و غائله کردستان را راه انداخته بودند که در دانشگاه‌ها هم بعضاً هواداران خود را داشتند. یک‌مقدار خط مبارزه یا خط انقلاب و ضد انقلاب مشخص شد. چون در زمان مبارزه همه یکی بودند، هرچند شعارها متفاوت بود، بعضی‌ها همان آرم‌های خود را در راهپیمایی‌ها و میتینگ‌ها و جلسات دانشگاهی به همراه داشتند، اما بعد از پیروزی انقلاب و اتفاقاتی که در اقصی‌نقاط کشور رخ داد باعث شد در دانشگاه‌ها افراد مشخص‌تر شوند. بنده هم‌زمان شاغل هم بودم، یعنی در آزمون استخدامی آموزش و پرورش هم شرکت کرده بودم و در دبیرستان بزرگی در منطقه ۱۲ تهران بنام دبیرستان پروین اعتصامی که الان هم هست مشغول به کار شدم. این مدرسه موقعیت جغرافیایی خاصی داشت و بیشتر کسانی که آنجا فعالیت می‌کردند از افراد مذهبی بودند. سر کوچه همان محل مدرسه، بیت مرحوم فلسفی بود که کلاس‌های ایشان هم آنجا تشکیل می‌شد. ما حسینیه بنی‌فاطمه را هم داشتیم که آن‌زمان آیت‌الله مکارم شیرازی پیش‌نماز آنجا بودند.

 

یک‌سری فعالیت‌های انقلابی و مذهبی هم داخل مدرسه انجام می‌شد. آن‌زمان‌ها دانشگاه‌ها تعطیل بودند، اما فعالیت‌های در همان محیط آموزش و پرورش بود. مدارس خیلی فعالیت داشتند و کارهای پشت جبهه در مدارس شکل می‌گرفتند. چیزهایی را که نیاز معمولی جبهه‌ها بود، انجام می‌دادیم. مثل درست کردن مربا، بافتن جوراب، تهیه لباس‌ها و.... در واقع مدارس مرکز لجستیک جبهه‌ها بود. در خاطرم هست، دبیرانی بودند که از نظر مالی وضع خوبی نداشتند، ولی قرض‌الحسنه می‌گرفتند و به جبهه‌ها کمک می‌کردند و یا اینکه طلاهای خود را برای این کار می‌فروختند. آن‌زمان یکی از همکارهای ما بنام خانم واعظمی بود -که مادر آقای واعظ اصفهانی خواننده هستند و خانم بسیار متدینی بودند و الان هم هستند ولی به علت کسالت فعالیتی ندارند- منزل ایشان نزدیک مدرسه بود و نیازهای جبهه و جنگ آنجا دپو می‌شد و به جبهه می‌فرستادند. تقریباً تا سال ۶۰ که اوج تحرکات ضد انقلابی منافقین بود تجمعات و تحرکات منافقین را به شکل خیلی غلیظ در محیط‌های آموزشی و فرهنگی داشتیم. اینها توسط کادرهای منافقین از بیرون هدایت می‌شدند و سعی می‌کردند محیط‌های آموزشی را به هم بزنند و تحت تأثیر خود قرار دهند و یارگیری کنند. یکی از خاطرات تلخ زندگی من این است که آن‌موقع دو سه نفر از بچه‌های مذهبی جذب منافقین شدند و بعد هم به اردوگاه‌های خارج از کشور فرار کردند که البته خانواده‌های آنها از این موضوع بسیار ناراحت بودند.

 

http://www.bultannews.com/files/fa/news/1391/10/13/130541_239.jpg

 

از همان زمان دفاع مقدس مدرسه فعال بود. روز ۳۱ شهریور داشتیم مدرسه را برای اول مهر آماده می‌کردیم و معمولاً مراسم اول سال مفصلی داشتیم که بمباران شروع شد که فعالیت‌های مرتبط چه در سطح دبیران و چه دانش‌آموزان انجام می‌شد. البته علاوه بر اینکه تا آخر جنگ در پشت جبهه فعالیت می‌کردم، یک‌بار توفیق پیدا کردم که به همراه گردانی که درست شده بود برای عملیات فتح‌المبین به مناطق دفاع مقدس بروم. آن‌موقع عضو شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی هم بودم. شاخه دانشجویی هم فعالیت می‌کردم. با توجه به اینکه دانشگاه‌ها هم تعطیل بود بیشتر می‌توانستیم فعالیت‌های سیاسی انجام بدهیم. با زمینه‌سازی حزب جمهوری ‌اسلامی با یک‌سری از خانم‌ها به عملیات فتح‌المبین رفتیم. در آنجا یک‌سری از بچه‌ها کارهای پرستاری می‌کردند، یک‌عده کارهای فرهنگی انجام می‌دادند و خانم‌هایی که این کارها از دست‌شان برنمی‌آمد برای تهیه غذا و لباس فعالیت می‌کردند. اینها برای فروردین سال ۶۱ بود. البته با توجه به اینکه اتفاقات سال ۶۰ هم رخ داده بود مثل ماجرای هفت تیر و هشت شهریور مردم برای مشارکت فعال‌تر در جبهه‌ها انگیزه بیشتری پیدا کردند، چون سرنخ همه جنایت‌های داخلی را آمریکا می‌دانستند که هم مسبب جنگ‌های ما در داخل و هم جنگ با عراق بود. خیلی هم نیرو به جبهه‌ها اعزام شده بود.

 

شروع کارهای اجرایی شما از کجا شکل گرفت و چگونه به این کارها راه پیدا کردید؟

 

کار اجرایی رسمی من با استخدام در ناحیه ۱۷ آموزش و پروش که همان منطقه ۱۲ بود شروع شد. آن منطقه بافت خیلی خوبی دارد. هم به لحاظ مشارکت مردم در جبهه و جنگ، هم فعالیت‌های انقلابی، هم اینکه مردم متدینی دارد و بافت مذهبی خوبی بر آنجا حاکم است. محل تولد خود من هم در همان مناطق یعنی خیابان مصطفی خمینی بود. همان‌جا استخدام شدم و همان‌جا ماندم. هم‌زمان هم درس می‌خواندم و هم کار می‌کردم. اول انقلاب خیلی مسئولیت سنگین‌تر بود.

 

دبیر بودید؟

 

در ابتدا مدرسه را اداره می‌کردم. زمانی بود که جلساتی با حضور شهید رجایی در آن مدرسه انجام می‌گرفت. افرادی بودند که خود ایشان در آن ناحیه گذاشته بودند. آن‌زمان شاید حدود ۶۰۰ نفر دانش‌آموز داشت. استخدام من قبل از سال ۵۶ بود، چون در همان مکان مستقر بودم، مسئولیت آنجا را خود من سپردند. من به عنوان متصدی امور دفتری یا مدیر دروس استخدام شدم، ولی کار در آن‌موقع -به جز یکی دونفر- دست کسانی بود که خیلی با انقلاب موافق نبودند و اگر هم موافق بودند چون ظاهرشان بیشتر حال و هوای قبل از انقلاب بود، کم‌کم خودشان کنار رفتند. لذا به خاطر اینکه جوان و مجرد بودم درخواست کرده بودم برای اداره بهتر، یکی دونفر از افراد پخته‌تر به کمکم بیایند که افرادی مثل خانم دکتر واعظی که همسرشان هم پزشک حضرت امام بودند به اداره مدرسه می‌پرداختیم. اشراف من نسبت به بقیه به دلیل اینکه از سال قبل آنجا بودم بیشتر بود و به همین دلیل به جلسات منطقه هم می‌رفتم.

 

مقارن با همان دوره‌ها، دولت تشکیل شده بود و شهید رجایی و باهنر آموزش و پرورش رفته بودند. شهید رجایی به عنوان وزیر و شهید باهنر معاون ایشان بود. بنده را در کارهای‌شان دعوت می‌کردند. یکی از مواردی که از آن‌موقع استفاده کردم و بعدها خیلی در انجام مسئولیت‌ها خیلی به دردم خورد و الان به آن پای‌بند هستم، از کل کشور وقتی به دفتر شهید رجایی نامه می‌آمد، ایشان یک‌سری افراد مثل بنده را برای دفترشان می‌خواستند. حتی یادم هست یک‌ماهی که ایشان رئیس‌جمهور بودند این مرام را داشتند، یعنی مردم خیلی نامه می‌نوشتند، شاید همین میراث و رویه خوب را بعضی از رؤسای جمهور بعد هم ادامه دادند و پذیرفتند و ملکه‌شان شد. ایشان می‌گفتند هر نامه باید در سه مرحله جواب داده شود و برای این کار یک‌عده را مسئول این کارها گذاشته بودند. بلافاصله، نامه‌هایی که می‌رسید موظف بودیم اعلام کنیم.

 

حالا آن‌موقع تلفن کم بود و نامه‌نگاری بیشتر انجام می‌شد. نامه که می‌آمد، نامه می‌نوشتیم که نامه شما رسیده است. شهید رجایی خیلی به این کار مقید بودند. یادم هست یکی دونفر از آقایانی که در ناحیه ۱۷ آن‌موقع جزو مدیران دارس بودند هم برای کمک می‌آمدند. نامه‌ها هم اعلام وصول می‌شد که مردم دلسرد نشوند و هم پیگیری می‌شد و اگر به نتیجه می‌رسید جواب می‌دادیم. شاید کارهای اجرایی من با این تجربه‌های خوب شروع شد. اگرچه حدود یک‌سالی که قبل از انقلاب بود تجربه‌های زیادی کسب کرده بودم. دانشگاه هم با دست پر رفته بودم. دوران دبیرستان به خاطر فعالیت‌های اداری که داشتم تجربه خوبی کسب کرده بودم. کارهایی مثل تنظیم کارنامه‌ها و این‌گونه کارها را انجام می‌دادم. آن‌موقع معلم مدرسه‌ها، بچه‌هایی را که بهتر از بقیه بودند انتخاب می‌کردند و از آنها در این‌جور کارها کمک می‌گرفتند. در آن یک‌سال با یک پیشینه و تجربه‌ای رفته بودم. این بود که کارهای اجرایی بنده با پیروزی انقلاب ادامه پیدا کرد و همکاری با شهیدان رجایی و باهنر هم برای بنده توفیقی بود. خداوند ما را در جایی قرار داد که از همان موقع راه درست را تشخیص بدهیم و تلاش و فعالیت و اعتقاد و ایمان را یاد بگیریم. نمازجمعه هم تازه شکل گرفته بود. وقتی می‌خواستیم بچه‌ها را به نماز جمعه یا اردوهای اطراف تهران ببریم امکانات خیلی کمی بود. اما مدیریت‌ها مثل الان نبود.

 

متأسفانه دو باره یک حرکت ارتجاعی قبل از انقلاب را تجربه می‌کنیم. یک‌مقداری تجملات و تشریفات به این‌گونه کارها ورود پیدا کرده است. یادم هست یک‌بار بچه‌ها را می‌خواستم به نمازجمعه ببرم، وسیله نداشتیم، به رئیس منطقه گفتم و ایشان هم گفت نگران نباشید و برنامه خود را به هم نزنید و وسیله را جور می‌کنم. صبح که به سر کوچه آمدم تا بچه‌ها را به نماز جمعه ببرم دیدم رئیس منطقه خودش پشت فرمان مینی‌بوس نشسته و بچه‌ها را به نماز جمعه برد و برگرداند.

 

آن فرهنگ انقلاب برای ما دست‌مایه‌ بود. هم به لحاظ رسالتی که داشتیم که آن‌موقع چه بودیم و الان داریم چه می‌شویم، آن ویژگی‌ها چه می‌شود، هم به لحاظ اجرایی. کار اجرایی بنده از همان موقع شروع شد. هم‌زمان درس می‌خواندم، مدرسه را به کمک یکی دو نفر دیگر اداره می‌کردم و بعد از اتمام درس همان‌جا تدریس داشتم. بعد هم پیشنهاد شد در وزارت آموزش و پرورش فعالیت‌های داشته باشم.

 

http://media.jamphoto.jamnews.ir/Larg1/1392/05/10/IMG18384757.jpg

 

زمان آقای نجفی بود؟

 

بله. زمانی که در دفتر ارزشیابی بودم آقای نجفی وزیر بود.

 

در منطقه ۱۲ یا شهر تهران؟

 

در منطقه ۱۲ هم‌زمان تدریس داشتم. در وزارت‌خانه حوزه ستادی هم در دفتر ارزشیابی و رسیدگی به شکایات بودم که از من در خواست شد که کاملاً مدرسه را رها کردم و در وزارت‌خانه کارشناس مسئول شدم و بعد هم در کرج مدرس مراکز تربیت معلم شدم.


در دوران سازندگی چه مسئولیتی داشتید؟

 

من کلاً ۲۰ سال در آموزش و پرورش خدمت کردم. تا سال ۱۳۷۶ که به صداوسیما رفتم.

 

آن‌موقع چه کسی مسئول صداوسیما بود؟

 

آقای لاریجانی بود. رفتم به سازمان و درخواست استخدامی دادم.


چه مسئولیتی داشتید؟


قائم‌مقام امور زنان در حوزه ریاست بودم.

 

پس با منش مدیریتی آقای لاریجانی آشنا هستید؟

 

بله. در حوزه ریاست فعالیت می‌کردم. اگرچه قبل از آن در رسانه سابقه داشتم. شغل رسمی من در زمان انقلاب فرهنگی آموزش و پروش بود، اما وقتی دانشگاه تعطیل شد، کمیته‌های جذب نیرویی تشکیل شده بود. در این کمیته‌ها تشکیل کاری شد که مثلا گروه‌گروه کجا برویم. بعضی از دوستان به روزنامه‌های کیهان و اطلاعات آمدند. بعضی‌ها آموزش و پرورش و من و چند نفر دیگر به صداوسیما آمدیم. زمانی‌که ما در دوره انقلاب فرهنگی به صداوسیما رفتیم، آقای هاشمی و تابشیان به عنوان قائم‌مقام ایشان فعالیت می‌کردند. بیشتر ارتباط ما هم با آقای تابشیان بود و من هم در معاونت سیاسی فعالیت می‌کردم.

 

یک‌ خاطره‌ای از آن دوران دارم که شاید هم خیلی مربوط به این گفت‌وگو نباشد، ولی می‌خواهم بگویم. مردم خیلی زحمت کشیدند تا بعضی از ارزش‌های انقلاب عملیاتی شود. بیشتر مجریان و عوامل صداوسیما از قبل از انقلاب بودند. اگرچه وفاداری خودشان را به انقلاب ثابت کردند و ماندند و کمک کردند، اما بحث ما برای خانم‌های مجری حجاب بود، چون بالاخره این رسانه است و بعد از انقلاب همه مردمی هم که تلویزیون نداشتند، خریدند. رسانه خیلی تأثیر دارد. رسانه مخصوصاً تلویزیون چه آن‌موقع چه الان و چه در آینده خیلی تأثیر دارد. ما که از طریق کمیته‌های جذب به رادیو و تلویزیون راه پیدا کرده بودیم، می‌گفتیم چرا این مجری‌ها با چادر نمی‌آیند؟ مردم دوست دارند همه احکام اسلامی را بعد از پیروزی انقلاب ببینند، اگر قبل از پیروزی انقلاب هرکسی به طور شخصی و خانوادگی دنبال این چیزها بود، ولی بعد از انقلاب انتظار دارند، اجرای احکام اسلامی حاکمیتی باشد. بعد می‌گفتند نمی‌شود. اگر چادر مشکی باشد از نظر نور به مشکل برمی‌خوریم و تصویر خوبی ندارد. شاید به لحاظ فنی اطلاعات زیادی نداشتیم، ولی بعدها این‌طرف و آن‌طرف مطرح کردیم، چون دغدغه ما بود که چرا نمی‌شود یک خانم مجری محجبه باشد؟ یکی گفت خواستند توجیه کنند. حالا اگر امکانات فنی و نور اینها طوری است که چادر مشکی را بد جلوه می‌دهد یک رنگ دیگری انتخاب کنند که با ترکیب آن نور، مشکلی پیش نیاید. این را می‌خواهم بگویم که همیشه نفوذی داشتیم که خیلی خوب و زیرکانه می‌توانستند جهت دیگری به مطالبات بدهند. البته بعدها نیروهای خوبی وارد رسانه شدند و بخش‌هایی از رسانه واقعاً به طور متعهدانه فعالیت می‌کردند.

 

به طور مستمر فعالیت رسانه ای می‌کردید یا فقط در زمان انقلاب فرهنگی بود و بعدها به خاطر اینکه شناخته شده بودید وارد صداوسیما شدید؟

 

نه، فقط در زمان انقلاب فرهنگی بود. ما یک‌موقعی رفتیم که متوجه شدیم خیلی مؤثر نیستیم، یعنی این‌قدر نیرو نبودیم که بتوانیم تأثیرگذار باشیم. یکی دو نفر در بخش سیاسی تا بازنشستگی ماندند، چون محجبه بودند به عنوان خبرنگار فعالیت می‌کردند. من عمده کار خود را روی آموزش و پرورش گذاشتم و البته فعالیت‌های سیاسی- فرهنگی را هم دنبال می‌کردم. هم‌چنان عضو حزب جمهوری بودم. سال ۶۵ جامعه زینب را به اتفاق عده‌ای دیگر تأسیس کردیم که یک فعالیت تشکیلاتی خوب بود، هم‌زمان به سازمان تبلیغات اسلامی رفتیم که در آنجا هم بحث سخنرانی و اعزام سخنران مطرح بود که خیلی بحث مهمی بود.

 

چیزی که بارها مقام معظم رهبری فرموده‌اند و اخیراً هم در ایام سال نوی میلادی که میهمان خانواده شهید مسیحی بودند، به آن خانم مسیحی گفتند که یکی از رسالت‌های خانم‌ها «تبیین» است که از همین سخنرانی‌ها و جلسات انجام می‌شود. در کنار شغل اصلی که آموزش و پرورش بود و داخل آن هم فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در خود محیط آموزشی بود، اما فعالیت‌های تشکیلاتی هم وجود داشت. می‌توانم بگویم ذاتاً خیلی علاقمند به مباحث سیاسی بودم، حداقل در دو تشکیلات هم فعالیت می‌کردم. از اعضای هیئت مؤسس جامعه زینب(س) خیلی‌ها به رحمت خدا رفتند، ولی از کسانی که ماندند خانم عباسی هستند که قبلاً هم عضو شاخه خواهران حزب جمهوری اسلامی بودند. در واقع ریشه هر تشکیلات منسجمی که بعدها فعال شد در حزب جمهوری بود که شاید از صدقات جاریه باشد. هرچند حزب جمهوری تعطیل شد که شهید بهشتی و شهید باهنر و مقام معظم رهبری عضو آن بودند، ولی این تشکلات از آنجا شکل گرفت.

 

سال ۷۶ به سازمان صداوسیما رفتم. شغل اصلی من آنجا بود که دو فعالیت داشتم. قائم‌مقام امور زنان در حوزه ریاست بودم که در همان مجموعه سایر کارهای فرهنگی را انجام می‌دادم. در کمیته جذب نیروی سازمان صداوسیما و کمیته برنامه‌ریزی محتوای که آن‌زمان آقای حسین‌محمدی -که الان در معاونت ارتباطات دفتر حضرت آقا مشغول هستند- مسئول بودند، فعالیت می‌کردم. آقای حسین محمدی یک‌مدت معاون سیاسی سازمان و یک‌مدت رئیس حوزه ریاست بودند و ایشان بحث برنامه‌ریزی محتوایی را خیلی پیگیری می‌کردند که برنامه‌های رسانه پشتوانه محتوایی و پژوهشی داشته باشد. من در کمیته محتوایی زنان و خانواده بودم و چهارچوب‌ها و محورها را تعیین می‌کردیم، البته کارشناس‌هایی را هم از بیرون چه در حوزه و چه دانشگاه برای این کار دعوت می‌کردم، یعنی در خود صداوسیما ترکیبی از فعالیت‌های مختلف را انجام می‌دادم. وقتی که تا حدودی کارها ردیف شده بود از دفتر امور زنان و خانواده به معاونت تحقیقات و برنامه‌ریزی رفتم، چون عنوان شغلی‌ام پژوهشگر بود، کارهای پژوهشی انجام می‌دادم.

 

http://www.rajanews.com/sites/default/files/content/images/story/94-06/03/349739_347.jpg


در دوران مجلس ششم که موضوع آزادسازی ماهواره‌ها در دستور کار قرار گرفت چگونه برای عدم تحقق این کار برنامه‌ریزی کردید؟

 

الحمدلله صداوسیما به یک دلیل راه مشخصی داشته و دارد. آقای ضرغامی در زمان ریاست آقای لاریجانی معاون امور حقوقی و مجلس سازمان بود. آقای ضرغامی از آن زمان تا حالا نسبت به این موارد دقت داشتند. هم مطالعه می‌کردند، هم موضع شفافی داشتند. گزارش‌های مجلس و یا حاصل جلسات‌ با کمیسیون‌های مجلس را در صداوسیما می‌گفتند.

 

یادم هست با یک هجمه‌ای در مجلس ششم روبه‌رو شده بودند که ماهواره باید آزاد باشد که ایشان توانسته بودند پاسخ منطقی و مستدلی بدهند، اگرچه آن‌طرف فشارهای خود را هم‌چنان وارد می‌کرد، به دلیل اینکه رویکرد مجلس ششم این بود که بیشتر در جهت رضایت‌مندی آن‌طرف آب‌ها کار می‌کرد و گزارش‌هایی می‌داد که آنها بپسندند. چون آن‌موقع بحث نزدیک شدن به آمریکا و منفعل بودن در برابر بعضی از مؤلفه‌های فرهنگی غربی وجود داشت. گزارش‌های این موارد را بیشتر از طریق آقای ضرغامی متوجه می‌شدیم و مشی ما هم مشخص بود، خود آقای لاریجانی هم خیلی محکم مقابل اصلاح‌طلبان می‌ایستادند و آقای ضرغامی هم نقش بسزایی داشتند. مواضع رسانه خیلی شفاف بود تا جایی‌که مجلس ششم تصمیم گرفت از صداوسیما تحقیق و تفحص کند. این تحقیق و تفحص واقعاً سیاسی بود و در جهت این بود هم نازشستی نشان دهد و هم رسانه را توبیخ کند. رسانه را بسیار تحت فشار قرارداد. گروهی مستقر شدند و به دنبال مچ‌گیری بودند. در داخل رسانه هم افراد متدینی بودند، مخصوصاً در زمان حاکمیت اصلاح‌طلب‌ها در خاطرم هست در کلیه دستگاه‌ها افرادی که انقلابی بودند را کنار گذاشتند. انقلابی را هم در برابر ضدانقلابی می‌گویم و منظورم همان نیروهای ارزشی و حزب‌اللهی است که یک‌زمانی به آنها می‌گفتند مرتجع و الان هم می‌گویند تندرو، خلاصه در هر زمانی یک برچسبی به نیروهای حزب‌اللهی چسبانده‌اند. وقتی به این نیروها می‌گفتند مرتجع حضرت امام فرمودند اگر مبارزه با استکبار ارتجاع است پس ما همه مرتجع هستیم.

 

یکی از خدماتی که رسانه به جریان انقلابی کرد این بود که اشخاص زبده فرهنگی دارای ایده اسلامی را جذب رسانه کرد. چون هجمه علیه سازمان خیلی زیاد شده بود که بروز و ظهور آن هم در همین موضوع تحقیق و تفحص‌ها رخ داد واقعاً در آن‌زمان آقای لاریجانی و ضرغامی خیلی خوب جلوی اصلاح‌طلب‌ها ایستاده بودند و اینها از همان زمان نسبت به این بزرگواران کینه داشتند.

 

دولت به صداوسیما برای تغییر مشی فرهنگی فشار نمی‌آورد؟  

 

بله، در خاطرم هست دولت وقتی سعی می‌کرد از عوامل نفوذی در رسانه استفاده کند، بعدها گزارش می‌دادند که افرادی را در رسانه نفوذ دادند. احتمالاً الان هم هست و در آینده هم خواهد بود، چون رسانه خیلی مهم است. یکی از مواردی که در حوزه زنان می‌دیدیم این بود که کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان که معروف به سیزا شد مورد پیگیری مجلس ششم بود، علی‌رغم اینکه شورای نگهبان در ۹۰ مورد ایراد گرفته بود که خلاف شرع مقدس و قانون اساسی است، ولی آنها روی این موارد اصرار داشتند. بعضی از آنها که مذهبی‌تر بودند و می‌دیدند مقابل مطالبات مردم و متدینین قرار دارند، می‌گفتند حالا ما ملحق می‌شویم و امضا می‌کنیم ولی اجرا نمی‌کنیم، اما بقیه اصرار داشتند اجرا کنند. رسانه هم از این موضوع مراقبت می‌کرد، اما در یک گزارش ملی که مرکز مطالعات زنان دوره اصلاحات در باره همین کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان یا برابری زن و مرد که حضرت امام و علما روی آن نظر داشتند به یکی از اجلاس پکن داده بود، عددی بالغ بر ۱۰۱۶ دقیقه در صداوسیما برنامه داشتند، یعنی علی‌رغم اینکه رویکرد کلی رسانه دینی و انقلابی بود، اما در همان‌موقع از طریق بعضی از عوامل رخنه و نفوذ پیدا می‌کردند که بعضی وقت‌ها علنی و صریح بود و گاهی اوقات هم به صورت غیرعلنی مأموریت‌های خود را انجام می‌دادند.

 

شما قائم‌مقام امور زنان در حوزه ریاست صداوسیما بودید، در مراوداتی که با مقام معظم رهبری در خصوص مسائل فرهنگی داشتید چه بود؟

 

همه اینها از طریق آقای حسین‌محمدی انجام می‌شد. قبل از این کمیته برنامه‌ریزی که عرض کردم حضرت آقا شاخص‌هایی را ارائه داده بودند. سازمان در یک‌زمانی به صورت شورایی و از زمان آقای لاریجانی به صورت ریاستی اداره شد. حضرت آقا در حکم خود یک‌سری شاخص را تعیین کردند. یعنی مسیر مشخص بود و باید در آن مسیر حرکت می‌کردیم. به دنبال تحقق آن دغدغه‌ها بود که کمیته‌های محتوایی تشکیل شد. مثلاً برای برنامه‌ریزی در حوزه زنان و خانواده، جوانان، مسائل دینی و انقلابی و مثل اینها کمیته محتوایی تشکیل شده بود و از دفتر آقا هم پیگیری می‌کردند و معمولاً هم گزارش می‌بردند، یعنی بعد از آقای لاریجانی هم که آقای ضرغامی رئیس سازمان شدند، همین روال بود. حضرت آقا مطالبه می‌کردند و هرچند وقت یک‌بار مسئولین را می‌خواستند که گزارش بدهند. یک‌موقع که حاصل کار کمیته‌های محتوایی را برده بودند یک‌سری جزوه و کتاب روی هم بود که حضرت آقا اشاره کرده بودند این همه جزوه و کتاب هیچی، در عمل چه کردید.  یک‌بار خود مقام معظم رهبری دیدار مفصلی با مسئولین سازمان داشتند. ۹ مرداد ۷۵ بود که ایشان تشریف آوردند و همه بخش‌ها را از نزدیک بازدید کردند و شاخص دادند و انتظارات خود را گفتند که باز همان صحبت‌ها، برای فعالیت‌های بعدی منشور شد.

 

از کارهای شاخصی که در حوزه زنان و بانوان انجام دادید نام می‌برید؟

 

بخشی از فعالیت‌ها در امور زنان و بانوان در راستای دانش‌افزایی و ارتقای فرهنگی کارکنان بود. گاهی اوقات بانوان برای حل مشکل مراجعه می‌کردند. برای آنها برنامه می‌گذاشتیم...

 

یعنی یک فضای اتاق فکر تشکیل شده بود؟

 

نه، بخشی از کار عمومی و شرح وظایف کارکنان بود. آموزش‌های دینی و اعتقادی گذاشته و از افراد شاخص برای آموزش کارکنان دعوت می‌شد. ولی بخشی از آن، فعالیت‌های کلی رسانه بود. سیاست‌های ورزشی بانوان تدوین شده بود که اگر می‌خواهیم فعالیت‌های ورزشی بانوان را منعکس کنیم، چگونه باشد. بالاخره اگر منعکس نکنیم بخشی از فعالیت‌های زنان در حوزه‌های ورزشی مثلاً وقتی به مسابقات بین‌المللی می‌روند دیده نمی‌شود، به خاطر همین هم باید فرهنگ‌سازی می‌شد که مردم بدانند و هم چگونگی انعکاس آن باید تدوین می‌شد. با توجه به اینکه شورای فرهنگی- اجتماعی زنان وجود داشت، سیاست‌های کلی در شورای فرهنگی- اجتماعی زنان صورت می‌گرفت و بخشی از آن در رسانه پیاده می‌شد. یا از کارهای خیلی تأثیرگذار آن زمان همین کمیته‌های محتوایی برنامه‌ریزی بود. به همین اعتبار روی بحث سناریونویسی خیلی توجه می‌شد. سناریوها را ارائه می‌دادند و محتوای کلیپ‌ها بررسی می‌شد.

 

خانم آلیا با یک سابقه ۲۰ ساله در آموزش و پرورش و با یک سابقه شش‌ساله در سازمان صداوسیما فعالیت کردند. بحث کاندیداتوری شما چگونه مطرح شد و چه کسی به شما پیشنهاد داد و در چه لیستی قرار گرفتید؟

 

جمعیت‌های ایثارگران در سال ۷۸، ۷۷ به دنبال فعالیت‌های سیاسی که داشتم، بنده را دعوت کردند. سه دوره عضو جمعیت ایثارگران بودم.


بعد از اینکه هسته شورای هماهنگی نیروی انقلاب تشکیل شد، یادم هست آقایان فدایی و زریبافان بودند، من هم که عضو شورا های مرکزی  ایثارگران بودم، خواستند که مسوولیت ایجاد تشکیلات و  انسجام خواهران در شورای هماهنگی  را بنده به عهده بگیرم و مسئول امور خواهران همان شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بودم که در جلساتی که داشتیم مشخص شد باید اهتمام خود را روی دعوت از همه خانم‌ها بگذارم. هم کسانی‌که عضو تشکیلات بودند و هم کسانی که در بدنه اجتماعی فعالیت می‌کردند را دعوت کردم. مثلاً کسانی که عضو مؤتلفه، جامعه زینب(س)، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و هر تشکیلاتی که آن‌موقع وجود داشت اعم از اجتماعی و سیاسی و غیرسیاسی مثل کسانی که در مساجد فعالیت می‌کردند و در دایره ولایت بودند همه را جمع کردیم و جلساتی را برای انسجام در مجلس هفتم برگزار می‌کردیم. یک‌مدت گذشت و گفتند از بین خانم‌ها می‌خواهیم افرادی را در لیست بگذاریم که ما گروه‌گروه با هر خانمی که در جامعه مطرح بود و به انقلابی‌بودن و یا به تعبیر امروز اصولگرایی شهرت داشت و در مظان اتهامی هم نبود وارد بحث می‌شدیم تا مشخص شود. قبل از آن موضوعی نداشتیم که همه بنشینند در باره انقلاب و مجلس و کشور نظر و برنامه و ایده بدهد. کم‌کم از بین اینها انتخاب شد، مثلاً اگر قرار شد پنج نفر از خانم‌ها در لیست قرار بگیرند، ۱۰، ۱۵ نفر مشخص شدند که خیلی از این افراد تشکیلاتی بودند، بعضی نفوذ کلام داشتند و بعضی بنیه مذهبی و اعتقادی داشتند، کدام‌ها جمع بیشتر اینها را دارا هستند و کدام‌ها کم‌تر، اینها را ارزیابی کردیم و در بعضی از جلسات هم بعضی آقایان حضور داشتند که با این افراد آشنا شوند. من هم برای این رفته بودم، چون گفته بودم کارم را در صداوسیما تعطیل کردم و مرخصی گرفتم. فکر می‌کنم سال ۸۱ یا ۸۲ بود که به دنبال این کارها رفتم. همه هم می‌آمدند. یعنی هرکسی اصلاح‌طلب نبود آنجا بود. برنامه‌ریزی کردیم و لیست خانم‌ها را آماده کردیم و بعد گفتند اسم خود شما برای مجلس هفتم در لیست هست. شروع کاندیداتوری بنده همان‌موقع بود.

 

http://www.mizanonline.ir/files/fa/news/1394/6/2/85495_475.jpg

 

که به کمیسیون فرهنگی رفتید؟

 

بله، در دوره هفتم عضو کمیسیون فرهنگی بودم. الان اسم آن را ائتلاف گذاشتند، ولی آن‌موقع چون بحث وحدت مطرح بود همه بودند. رئیس جلسات آقای دکتر حدادعادل بودند. مجلس هفتم قرار بود با یک برنامه‌ریزی دقیق تشکیل شود، یعنی در همین لیست ۳۰ نفره افراد در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مشخص شده بودند.

 

مجلس خوبی هم بود..

 

بله. مجلس بسیار خوبی بود. ما هم هدفمند به مجلس رفتیم، یعنی اگر به هر کمیسیونی می‌رفتیم با برنامه قبلی بود. در آن جلسات آقای دکتر افروغ هم بودند که در سه سال اول رئیس کمیسیون فرهنگی شدند و سال آخر هم آقای اختری رئیس بودند.

 

بحث خیلی مهمی که الان مطرح است، سرمایه‌گذاری ویژه‌ آقای هاشمی در حوزه زنان است. یعنی از یک‌طرف خانم فائزه هاشمی خیلی جدی فعالیت می‌کند و این موضوع را می‌توان از صحبت‌های آقای هاشمی فهمید و از طرف دیگر صحبت‌های خانم مولاوردی و آقای روحانی در بحث تساوی بین حقوق زن و مرد که در نهضت ثبت‌نام مجلس هم نظرشان این است ۳۰درصد نماینده‌های مجلس باید از زنان باشد.به نظر شما اینها دنبال چه چیزی هستید و چرا این اتفاق می‌افتد؟ آیا اصلاً این موارد در کشور ما قابلیت اجرایی دارد؟

 

وقتی این دولت انتخاب شد مردم متوجه رویکرد آنها شدند. تأمین نظر محافل بین‌المللی در همه بخش‌ها مثل سیاست خارجی و اقتصادی در این دولت مبنا قرارداده شده است. اینکه خود دولت همه انرژی وحیثیت و آبروی خود را به برجام گره زد، نشان داده است که چه رویکردی را دنبال می‌کند. در بخش زنان هم این‌گونه بود. اصولاً گزینه‌ای را که برای معاونت امور زنان انتخاب کردند -البته قبلاً مرکز بود و در دوره آقای احمدی‌نژاد معاونت شد- در دوره اصلاحات معاون بین‌الملل آنجا بود و این نیرو را به صورت تصادفی انتخاب نکردند.

 

زمانی‌که در مجلس هفتم از مرکز امور زنان وقت تحقیق و تفحص داشتیم، اسناد خیلی زیادی به دست آوردیم، یعنی علاوه بر جنبه علنی و ظاهری که پیگیری بحث کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان بود، برنامه‌های عملی آنها هم تحت تأثیر سیاست تغییرجهانی- اقدام محلی بود. تحت همین عنوان یک‌سری برنامه‌های گذاشتند که باید گزارش آن را به مجامع بین‌المللی مثل کمیسیون مقام زن و تشکیلاتی تحت عنوان پکن+۵ و ۱۰ و ۲۰ می‌دادند. برنامه‌های اینها در حوزه زنان و خانواده ساختارشکنانه بود که تحقیق و تفحص انجام شد و در گروه تحقیق و تفحص این‌قدر این موضوع حساس بود و همه نسبت به فعالیت‌هایی که در حوزه زنان و خانواده انجام می‌شد حساس بودند، خود رئیس کمیسیون فرهنگی وقت یعنی آقای دکتر افروغ عضو شدند.

 

البته مسئولیتش با بنده بود، یا حاج‌آقا آشتیانی که مجتهد هستند و یا مرحوم یحیی‌زاده که نماینده فراموش‌نشدنی تفت و میبد بودند و دو سه نفر علما هم عضو این کمیته بودند. در تحقیق و تفحص مشخص شد سمت‌گیری اینها در بحث خانواده روی چه موضوعاتی است و همان مسائلی بود که غربی‌ها پیگیری می‌کردند. آن‌موقع این خانم معاون بین‌الملل بود و وقتی تحقیق و تفحص را پیگیری کردیم و گزارش آن در صحن علنی مجلس قرائت شد و به قوه قضائیه رفت، تخلفات زیادی هم در محتوای موضوع‌های انقلابی و هم در مسائل اداری و مالی مشخص شد. همین خانم مولاوردی خودش را بازخرید کرد و کنار رفت، ولی می‌بینیم باز هم در این دوره از ایشان دعوت به کار می‌شود.

 

چرا خودش را بازخرید کرد؟ یعنی از اینکه می‌ترسید با او برخورد شود این کار را کرد؟

 

بله، چون با رئیس مرکز برخورد شد و قوه قضائیه مبنی بر تخلف اینها حکمی را صادر کرد و ثابت شد خیلی از فعالیت‌های اینها خلاف قانون است، مثل قرارداد بستن اقوام و خویشاوندان در مسئولیت‌ها و یا تلاش برای پیاده‌کردن اهداف غربی‌ها که تغییر جهانی- اقدام محلی یکی از آنها بود که در این زمینه یک‌سری کلاس‌ برای  خانم‌ها در نقاط محروم گذاشتند و با عنوان اینکه این خانم‌ها جذب شوند ولی در جهت محتوای جهانی‌سازی غربی‌ها بودند.

 

وقتی مشخص شد قوه قضائیه ورود پیدا کرده است و برای رئیس آن مرکز حکم صادر شده بود، ایشان که معاون بین‌الملل بودند و آن‌موقع بحث فمینیست اسلامی را مطرح می‌کرد و دفاع از برابری حقوق زن و مرد مقاله می‌نوشت، این دوره که آمده است مشخص است چه رویکردی دارد. ایشان هم به محض ورود پالایشی انجام دادند و افرادی مثل فرزند شهید لاجوردی را که متعهد بودند، اخراج کرد و علنی هم به ایشان گفته بود اکثریت الان دست ما آمده و آن‌گونه که می‌خواهیم نیروها را انتخاب می‌کنیم.

 

واقعاً در این بیش از دو سالی که مسئولیت دارند در جهت رفع مشکلات زنان حتی در حد یک لایحه هم فعالیت نکردند، اما ظاهراً گاهی هرچند وقت یک‌دفعه یک نشست چندنفره با بعضی از اعضای فراکسیون زنان دارند و این را رسانه‌ای می‌کنند که مثلاً جلسه هم داشتیم، ولی بیشتر به دنبال همان رویکرد خودشان هستند. لذا بعضی اوقات می‌بینیم که غوغاسالاری هم می‌کنند، مثلاً یک‌سال‌ونیم قبل اتفاقی افتاد که حتماً پشت آن سناریویی چیده بودند. یک مصاحبه‌‌ای با بنده انجام داده بودند که کاملاً جعلی بود. بحث هم در باره حضور زنان در ورزشگاه‌ها و یک‌سری مسائل کاذبی که در این زمینه مطرح بود. یک مصاحبه جعلی ترتیب داده بودند و هر روز تیتر رسانه‌های زنجیره‌ای آنها مثل آفتاب و شرق شد و براساس آن گفتند حضور زنان در ورزشگاه‌ها باید اتفاق بیفتد. یک‌سری ادبیات سخیف از بنده به عنوان مصاحبه آوردند که زن‌ها باید بنشینند و بچه‌داری کنند، یعنی آن‌چیزی که در ادبیات خودشان فکر می‌کردند این موارد باعث تحقیر یا رسیدن به اهداف خودشان می‌شود را از قول بنده منتشر کردند. تیتر شد و بعد متوجه شدم از این فضاسازی استفاده کردند و گفتند موضوع را به شورای عالی امنیت ملی بردیم و بعد بحث را بین‌المللی کردند و گفتند اگر این اتفاق نیفتد در ورزش چنین و چنان می‌کنیم. بعدها که پیگیری کردیم دیدیم متأسفانه پشت این قضیه یکی از مدیران مسئول باسابقه قرار دارد که خوشبختانه شکایت شد و بازپرسی رسانه ایشان را احضار کردند و هم سایت‌شان تعطیل شد و هم جریمه دادند.

 

چه کسی بود؟

 

مدیرمسئول یکی از خبرگزاریهای اصلاح طلب بود. ایشان بعد مدیرمسئول سایت پیام‌نو شد. منظور این است برای هر موضوعی مباحثی برای اینها اولویت دارد که هیچ نسبتی با متن زندگی خانم‌های ما ندارد، مثلاً مسائلی که باید در اولویت قرار می‌گرفت و هم‌چنان مانده است، مثل پیگیری بیمه زنان سرپرست خانوار یا استفاده از مرخصی زایمان و شیردهی اصلاً در دستور کار نمی‌گیرد.

 

http://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/13920804185835861410723.jpg

 

گویا یک‌مدتی هم بحث مرخصی زایمان را لغو کرده بودند؟

 

انجام نمی‌دادند. الان در بحث دولتی هم می‌گویند باید دنبال بودجه آن باشیم. در حالی‌که در همین زمان هم ایشان و هم خانم ابتکار به عنوان دو خانمی که در دولت بودند دنبال احیا یا ایجاد NGOهایی بودند که در جهت اهداف خودشان فعالیت کند و شاید همان نکاتی که آقای سریع‌القلم در کتاب ایران و جهانی‌سازی مطرح می‌کند و بحث اسلامی بودن و استقلال را عامل انزوای ما می‌داند، اینها هم به دنبال یک‌سری از این کارها هستند و اخیراً هم که مجلس از معاونت امور زنان درخواست گزارش عملکرد کرده است، گفتند که ما وظیفه‌ای نداریم.

 

در باره انتخابات و فراخوانی که دادند توضیح بفرمایید.

 

اینها اموری را پیگیری می‌کردند که بارها فهمیدند چیز درستی نبوده است و برگشتند. برای اینکه در مجلس اکثریت را از آن خود کنند که آن هم اهداف مشخص خود را دارد و در راستای همان پروژه نفوذ است، می‌گویند در تصمیم‌گیرندگان و قانون اساسی ما بر طبق آن چیزی که غربی‌ها آرزوی آن را دارند باید تغییر ایجاد شود. از آنجایی که اینها تلاش دارند مجلس را در اختیار بگیرند چون بخشی از مجلس زنان هستند این را مدنظر قرار دادند. این موضوع مدت زمانی است بررسی شده است. اولین کار اینها تخریب نمایندگان خانم است که اینها کاری انجام نمی‌دهند، یعنی مسائل را برای جامعه وارونه جلوه می‌دهند. یعنی بلندگوی مجلس را معیار قرار دادند که اگر کسی پشت بلندگو صحبت کند فعال است و اگر صحبت نکند فعال نیست. در موضوع کمیسیو‌ن‌ها و کارهای کارشناسی مجلس سعی کردند به این شکل عوام‌فریبی کنند. گفتند علت اینکه خانم‌ها در جامعه مشکل دارند به خاطر چهره مردانه مجلس است. این موضوع هم از آن بحث‌های عوام‌فریبانه است.

 

چه در مجلس خودمان و چه در مجالس دنیا اگر موضوع‌های فرهنگی دقیق باشد، این دیگر مرد و زن ندارد! قوه مقننه اصلاً جنسیت‌پذیر نیست. تحت شعار مبارزه با چهره مردانه مجلس پیش آمدند و بحث اینکه سعی کنیم ۳۰ درصد سهمیه‌بندی کنیم و از ۳۰۰ نماینده، صد نماینده یعنی یک‌سوم باید خانم باشد. در‌حالی‌که خودشان متوجه نبودند که این حرف تناقض دارد، یعنی کسی که ولو به ظاهر شعار دموکراسی‌خواهی می‌دهد، اینکه مشخصاً ضد دموکراسی است. به هرحال افراد چه خانم و چه آقا باید در معرض رأی مردم قرار بگیرند. الان می‌بینیم که آقایان و خانم‌های زیادی با انواع تبلیغات و وعده‌ها در معرض رأی مردم قرار می‌دهند. یکی از افتخارات نظام ما بحث مردم‌سالاری دینی و انتخابات آزاد است و به طور متوسط سالی یک‌بار انتخابات داشته‌ایم. آیا اگر سهمیه‌بندی کنیم این توهین به شعور مردم نیست؟ ما هم وقتی این موارد را در متن جامعه جا انداخته‌ایم، تا حدودی عقب‌نشینی کرده‌اند. این را خودمان مطرح کردیم و قبول داریم که تعداد نمایندگان زن مناسب نیست، البته اصلاً بحث سهمیه و کمیت مطرح نیست.

 

طبق فرمایش حضرت آقا تکریم زنان به این نیست که بگوییم چند نفر کجا باشند و ویترینی فعالیت کنیم، ما باید واقعاً در لایه‌های فعالیت‌های اجتماعی با همان شاخصی که داریم، یعنی با اولویت قراردادن خانواده و طبق نظر قانون اساسی که همه باید در مقدرات اساسی کشور دخالت کنند، سعی کنیم بیشتر خانم‌های شایسته، فرهیخته، متدین، انقلابی و ولایت‌مدار را معرفی کنیم و از آنجایی که این افراد خیلی تمایل به معرفی‌شدن ندارند رسانه‌ها و تشکل‌ها از آنها بخواهند که این کار را انجام دهند. در حوزه‌های کوچک مثل مساجد، معتمدین مثل ائمه جماعات این خانم‌ها را معرفی کنند و تلاش شود اینها رأی بیاورند. فرمول آن، همین است. حتی بعد از پایان دفاع مقدس از حضرت آقا سئوال می‌شود با توجه به این همه جان‌فشانی خانم‌ها در عرصه دفاع مقدس و حضور اینها در مراکز آموزشی آیا فکر نمی‌کنید این تعداد نماینده خانم برای مجلس کم است؟ آقا فرمودند ما قطعاً باور داریم زنان توان‌مند فرهیخته‌ای که به درد مجلس می‌خورند بسیار زیاد هستند، ولی اینکه سازوکار معرفی این افراد چگونه انجام شود قابل تأمل است، یعنی ما باید روی آن فکر کنیم، نه اینکه از غربی‌ها تقلید کورکورانه کنیم. واقعاً بحث سهمیه‌بندی توهین به دموکراسی و مردم‌سالاری دینی است. وقتی راه‌حل را مبنی بر معرفی زنان شایسته ارائه دادیم، در مواضع خود عقب‌نشینی کردند. اخیراً هم شعارهای چهره مردانه و سهمیه ۳۰درصدی را نمی‌دهند.

 

فائزه هاشمی هم در این حوزه فعال بود؟

 

ایشان هم خیلی عقب‌نشینی کرد. نه اینکه از باور خود عقب‌نشینی کردند. باورشان همان است. از اینکه دیدند واقعاً تناقض دارد و رأی و مردم‌سالاری پس چه می‌شود الان تلاش‌هایی می‌کنند که خانم‌های بیشتری در مجلس بیایند، اما آن‌طرف قضیه رأی مردم هم هست، ما که مجلس سنا نداریم، مجلس ما شورای اسلامی است.

 

مطالبه اینها چیست؟

 

اصل قضیه این است که اکثریت مجلس با اینها باشد. یک‌بخش خانم‌ها هستند. چون خانم‌های ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی واقعاً به عنوان رأی دهنده و بخشی هم رأی‌گیرنده مشارکت فعال سیاسی دارند، فکر کردند به این‌صورت می‌شود از خانم‌ها استفاده ابزاری کرد که به گروهی رأی بدهید که شعارشان تغییر چهره مردانه مجلس است، یعنی می‌گویند تمام مشکلات اقتصادی و حقوقی زنان به خاطر چهره مردانه مجلس است. البته مردم می‌دانند به علت عدم یک برنامه منجسم اقتصادی توسط دولت و انتظار برای برجام این مشکلات مضاعف شده است. واقعاً جنسیتی نیست. ما انتظار داریم در مسائل خانواده هر تعداد خانم یا آقا بودند نگاهی مثل نگاه حضرت امام و مقام معظم رهبری داشته باشند و کمک کنند قوانین بهتری در جهت بهبود زندگی همه اقشار تصویب شد. واقعاً مردم باید این را بدانند اگر مشکل بیکاری و گرانی است، اگر مردها هم بیکار باشند باز هم فشار روی خانم‌ها است. در مجلس ششم هم وقتی صحبت از ازدواج به موقع بود و گفته می‌شد یکی از آفت‌های جامعه اسلام عدم به موقع ازدواج است، می‌گفتند ازدواج را نگویید، الان مسئله مهم‌تر اشتغال است. در حالی‌که در بحث اشتغال و تعاون، جایی که مرد بیکار است به خانم‌ها در زندگی فشار بیشتری می‌آمد که به اشتغال روی بیاورند تا خلاهای زندگی را پر کند. بنابراین شعار ما از ابتدا بحث هم عدالت بوده، یعنی هم عدالت جنسیتی و هم توازن بوده است که تا حدود زیادی موفق بوده‌ایم.

 

کارهایی که در حوزه زنان انجام دادید و یا قوانینی را که پیگیری کردید چه بوده است؟

 

در پایان هر دوره مجلس، کارنامه‌ای را آماده کردیم. الان هم در شرف آماده شدن است و شاید هفته آتی توزیع شود. تقریباً در ماه‌های پایانی هر دوره، این اتفاق می‌افتاد. اما شاخص‌هایی که قبلاً تفکر مجلس ششمی آن را قبول نداشت، اول اینکه مقابل الحاق به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان ایستادیم که در مجلس هفتم این اتفاق افتاد که ۹۰ مورد خلاف شرع و قانون اساسی داشت، اما بر اساس همان شعار اصلی اسلامی ما که اگر الهی را از لااله‌الاالله برداشتیم جایگزین آن چیست عمل کردیم.

 

قانون حقوق و مسئولیت‌های زنان در عرصه داخلی و بین‌المللی را تصویب کردیم که ۱۴۸ بند دارد و واقعاً هر بند آن ماده قانونی است که حقوق و مسئولیت خانم‌ها چه در عرصه فردی، چه خانوادگی، چه اجتماعی و چه بین‌المللی چیست. خود این یک فرهنگ بود. چون آنها فقط روی حقوق تکیه می‌کردند که می‌گفتند حقوق زنان همان چیزی است که غربی‌ها دارند و زنان در تقابل با آقایان باید حق خود را بگیرند. به هرحال اگر جامعه انسانی هستیم باید بدانیم در مقابل هر حقوقی یک مسئولیتی داریم و اگر حقوق و مسئولیت‌های زنان و مردان را شناختیم و در جامعه تبیین کردیم و نهادینه شد، جامعه سالم می‌شود، و الا یا مردسالاری یا زن‌سالاری اتفاق می‌افتد و بحث حق‌سالاری و شایسته‌سالاری مغفول واقع می‌شود.

 

کارکرد قانون حقوق و مسئولیت‌ها چه بوده است؟ یعنی جزو قوانین مدنی می‌شود؟

 

نه، اصلاً قانون مجلس و لازم‌الاجرا است، یعنی باید همه‌جا اجرا شود و به مجلس گزارش دهند.

 

مهم‌ترین بندهای آن چیست؟

 

فرض کنید در عرصه خانوادگی زنان یک‌سری تکالیف نسبت به همسر و فرزندان خود دارند. در عین‌حال یک‌سری حقوقی دارند. حق تحصیل، فعالیت اجتماعی و حقوق دیگر. در عرصه اجتماعی هم حقوقی دارند. مثل حق اشتغال، با توجه به اینکه قبل از اینها حقوق خانوادگی چه دختران و چه زنان گفته شده است. در بحث اجتماع هم همین‌طور است. بالاخره ارزش‌های اسلامی در مورد کار زنان باید رعایت شود. زنان حق دارند محیط کارشان مختلط نباشد و حق دارند محیط توأم با امنیتی داشته باشند. این قانون در مقابل همان کنوانسیون بود که در ماده آخر هم آمده است که از زمان تصویب این قانون، الحاق به هر کنوانسیونی که مغایر مفاد این قانون باشد ممنوع است. در همین دوره معاونت امور زنان حرکتی انجام داده است و آن هم معاهده‌ای بود که با صندوق جمعیت بین‌الملل بسته بود که چه آموزش‌هایی داشته باشند و به یک صورتی هم خلاف این قانون بود، هم خلاف بعضی از اصول قانون اساسی که چه کسانی باید مباحث مربوط به خانواده را به زنان ما آموزش دهند.

 

پس مقابله با کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض نتیجه همان تحقیق و تفحص مجلس هفتم بود؟

 

طبق آئین‌نامه مجلس تحقیق و تفحص باید از عملکرد نهادها انجام شود. ما می‌خواستیم عملکرد آنها را ببینیم. یعنی اگر همایش داخلی می‌گذارند یا در همایش‌های بین‌المللی شرکت می‌کنند چه محتوایی دارد. دیدیم بیشتر همین مسائل تغییر جهانی است، یعنی طرح درس‌هایی که می‌دادند، در جهت پیاده کردن فمیسنیم و کنوانسیون است.

 

در‌حالی‌که ما مسائل خیلی مهم‌تری داریم، نمی‌شود که با بودجه بیت‌المال فرهنگ غربی را به مردم بدهیم و بعد بودجه بگذاریم که صداوسیما و سازمان تبلیغات آن را خنثی کند. این بود که از دو طرف اسراف می‌شد. بخشی از این قوانین در جهت زنان خانه‌دار بود. فرض کنید قانون مربوط به حمایت از مشاغل خانگی -خیلی از مشاغل خانم‌ها می‌تواند کارهای فرهنگی و هنری مثل ترجمه و صنایع‌دستی باشد- یا در حوزه حقوق، اصلاح قانون ارث‌بری خانم‌ها بود که بعضی از مواد قانون مدنی اصلاح شد که باعث می‌شود خانم‌ها هم از عرصه و هم از اعیان ارث ببرند. خیلی از قوانین در دل قانون حمایت از ایثارگران بوده است، یعنی بحث همسران و فرزندان شهدا و جانبازان و رزمندگان عزیز در دل آن قوانین است. پیگری بیمه زنان خانوار هم از جمله این فعالیت‌ها بود.

 

بیمه زنان خانوار به کجا رسید؟

 

امسال یک ردیف بودجه‌ای قرار داده شده است. ما قبلاً ردیف گذاشته بودیم، بودجه آن را پیش‌بینی کردیم، تخصیص هم داده شد، ولی متأسفانه اجرا نکردند و سال ۹۳ وزیر کار بودجه‌ای را که تخصیص داده شده بود را به خزانه برگرداند. امسال در ردیف بودجه، ۳۰ میلیارد قرار دادند که اجرا شود. بحث مادرانی بود که فرزند معلول دارند و الان در دستور کار ما قرار دارد. لایحه کاهش ساعت کاری زنان با شرایط خاص هم در دولت قبلی تقدیم مجلس شد و مربوط به زنانی می‌شد که بچه زیر هفت سال دارند یا همسرشان مبتلا به بیماری صعب‌العلاج است و یا فرزند معلول دارند که آن مقطعی که نیاز دارند از این کاهش ساعات استفاده کنند می‌توانند از یک روز تعطیلی با دریافت حقوق استفاده کنند که کانون خانواده متلاشی نشود.

 

http://cdn.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/2/14/161292_729.jpg

 

این به صورت قانون در آمد؟

 

این در کمیسیون تصویب شده است و در دستور کار صحن علنی همین هفته است. در باره بقیه قوانین مثل قانون مجازات یا قانون حمایت از زنان که خیلی هم سروصدا کرد و سعی کردند در این موضوع حتی از کشورهای دیگر یارگیری کنند و یا رسانه‌های کشورهای دیگر برای این قانون هجمه زیادی وارد کردند که آن هم حدود ۵۰ ماده دارد و حمایت زنان در حوزه حقوق و خانواده و نفقه و مباحث کیفری در شش فصل مطرح شد. آن هم قانون جامعی بود. در خلال قوانین دیگر، سعی کردیم پیشنهاداتی باشد که مربوط به اصل ۱۰ قانون اساسی، یعنی تحکیم بنیان خانواده باشد. مثلاً در قانون مجازات اسلامی و در بحث الحاق به کنوانسیون‌ها و قانون حمایت از کودکان، جایگاه مادر و فرزندان فعالیت‌های زیادی داشته‌ایم.

 

کار علمی و پژوهشی این موارد را چه کسانی انجام می‌دادند؟

 

ما مرکزی بنام مرکز پژوهش‌های مجلس داریم که سعی می‌کنیم در آن، از خانم‌های بیرون از مجلس کمک بگیریم، مثلاً در بحث کارشناسی، خانم دکتر خزعلی یا خانم دکتر آیت‌اللهی بیشتر روی موضوعاتی تمرکز دارند که به عنوان مطالبه از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده است.

 

ارتباط شما با مرکز پژوهش‌ها چطور است؟

 

الان یک مرکز پژوهش‌های مجلس و یک مرکز تحقیقات اسلامی مجلس داریم که مقر دومی در قم است و یک دفتر هم در مجلس دارد.

 

مسئول مرکز تحقیقات اسلامی کیست؟

 

آقای مبلغی هستند.

 

در موضوع قانون جمعیت هم صحبتی بفرمایید.

 

وظیفه مجلس است که سیاست‌های ولی فقیه را -مثل سیاست‌های کلی که در مقدمه هر برنامه پنج‌ساله وجود دارد- عملیاتی، قانونی و آن را به دولت ابلاغ کند و بعد هم نظارت کند که حتماً اجرا شود. یکی از این موضوعات، موضوع جمعیت بود که حضرت آقا ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی آن را و همچنین بحث پیشرفت و تعالی جامعه را ناظر به همین موضوع تبیین کردند. در جامعه هم خیلی مطرح شد که بخشی از توطئه غربی‌ها همین است که قدرت بازدارندگی کشور را ضعیف کنند که اگر در دفاع مقدس و جنگ نظامی و تحریم به جایی نرسیدند، حداقل تا ۳۰ سال دیگر کشوری ضعیف و با جمعیت کم داشته باشیم که سرنخ‌های این موضوع بیرون آمد و وظیفه مجلس است که به آن توجه کند. چند کار کوتاه‌مدت بود که می‌شد انجام بدهیم و البته انجام دادیم.

 

موانعی در این قانون داشتیم، مثلاً بعضی از تسهیلات به فرزند سوم به بعد نرسد، مثل بحث بیمه و یا امتیازاتی که می‌خواستند بدهند براساس همان سیاست دو بچه کافی است باشد، یا حتی در کار نظارتی هم ورود کردیم. روی بعضی از محصولات این شعار نوشته شده بود که الان هم می‌شود پیدا کرد و البته از مسئولین خواستیم که این موارد را پیگیری کنند. بحث‌های نظارتی را که کنار بگذاریم، چند قانون داشتیم که مغایر رویکرد جمعیتی بود که سریع آنها را لغو و اصلاح کردیم. یک قانون جامع هم تحت عنوان جمعیت و تعالی خانواده داشتیم که این خیلی فراز و فرود داشته است، چون مثل قانون حمایت از خانواده بسیار مفصل است و بیش از ۵۰ ماده دارد.

 

شاید از همان زمانی که حضرت آقا فرمودند همین‌طور در دستور کار کمیسیون فرهنگی با حضور کارشناسانی از شورای عالی انقلاب فرهنگی مثل آقای اسحاقی و خانم خزعلی بوده است. در کمیسیون بهداشت و درمان هم جلسه گذاشتند و مطالب مورد نظر خودشان را گفتند. واقعاً مجلس به چنین پشتوانه‌های کارشناسی نیاز دارد. شورای عالی انقلاب فرهنگی هم انصافاً خوب کار کرده است. یک‌بار هم حضرت آقا در باره جایگاه مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره کردند و گفتند در شورای عالی، اساس سیاست‌ها بیرون می‌آید و اتفاقاً مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به مثابه قانون است و لازم‌الاجراست، ولی برای اینکه جنبه قانونی پیدا کند و حتی در مجامع بین‌المللی بتوانیم به آن تکیه کنیم و بگوییم خیلی از مسائلی را که مطرح می‌شود خودمان قانون آن را داریم، باید یک‌بار در مجلس تصویب شود. بنابراین اینها را با پشتوانه شورای عالی مطرح کردیم، یکی‌دوبار به صحن آمده و برگشته است، البته یک چیز طبیعی است، چون در خلال بررسی طرح‌ها و لوایح همکاران ما در مجلس حق دارند پیشنهاداتی مطرح کنند، گاهی پیشنهادات از نظر جامعه قابل قبول است و گاهی هم خیر که آن هم بستگی به رأی دارد.

 

گویا خیلی طول کشیده است و حضرت آقا هم گلایه کردند. شنیده شده یک‌سری کارشکنی هم انجام شده است.در فرمایش شما مشخص می‌شود ما یک خلائی داریم که جزو رسالت مرکز پژوهش‌های مجلس است و شاید وقتی دیدیم نظر همه را تأمین نمی‌کند مجلس تصمیم گرفت مرکز تحقیقات اسلامی را مکمل قرار دهد. اگر طرح‌ها و لوایح این مرحله را هم طی کند، یعنی به لحاظ دینی، فقهی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست‌های کلی نظام این بررسی‌ها انجام شود که در مجلس این‌قدر به دلیل تفرق آرا -که طبیعی هم هست و اینکه آیین‌نامه می‌گوید که هر نماینده می‌تواند نظر خود را اعلام کند-  شاید باید به آن مرحله بیشتر اهمیت بدهیم تا پخته‌تر شود.

 

بله. در مسائل مربوط به زنان، اوایل دوره هشتم بود، وقتی خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، بحث شد و ایشان فرمودند که یک شورای فقهی زنان تشکیل شود که با عوض شدن دولت و مجلس روی طرح‌ها و رویکردها تأثیرگذار نباشد. این شورای فقهی یک رکنی است که این‌گونه مسائل آنجا پخت‌وپز و آماده شود و وقتی به مجلس می‌آید استدلال‌ها و نظریات کارشناسی مطرح شود که هم وقت کمتری گرفته می‌شود و هم قوانین محکم‌تر است و باعث نمی‌شود دوره‌های بعد تبصره بخورد.

 

در طرح نظارت بر نمایندگان مجلس هم چند سال طول کشید که حضرت آقا هم فرمودند انگار یک کارکی انجام شده است، الان می‌بینیم آن کارک وجود ندارد. واقعاً نباید بعضی از اتهامات متوجه مجلس باشد، اگر یک یا دو نماینده در مظان اتهام بودند و یا برخی تخلفات را انجام دادند، جایگاه قوه مقننه نباید لطمه بخورد. در بحث جمعیت هم دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. یک دیدگاه براساس روندی است که در گذشته بوده است، مثل روابط مربوط به تنظیم خانواده. حتی می‌توانیم بگوییم ممکن است بعضی از کارشناسان در خود وزارت بهداشت همان باورها را داشته باشند و الان در تعامل و رایزنی با نماینده‌های مجلس بر خواسته‌های خودشان اصرار دارند. اگر آن ظرفیت برای بررسی وجود داشته باشد دیگر به مشکل برنمی‌خوریم. در حال حاضر بیشتر بحث مالی آن مطرح است. ظاهراً گفته می‌شود اعتبار مالی خیلی زیادی می‌خواهد.

 

شاخص‌ترین موارد این قانون چه چیزهایی است؟

 

یک مطالعه‌ای در باره وضع فعلی است. مثلاً چه چیزهایی مانع فرزندآوری است؟ دلیل اینکه ازدواج‌ها دیرهنگام انجام می‌شود چیست؟ برای تسهیلات چه باید کرد؟ مثلاً اگر بحث سربازی آقایان و یا ادامه تحصیل خانم‌ها است که الان بعضی وقت‌ها جای فرعی و اصلی عوض شده است، در حالی‌که تجربه ثابت کرده است کسانی که در جامعه موفق هستند این‌طور نبوده است که مأموریت‌ها و رسالت‌هایی که در زندگی دارند یکی تحت تأثیر دیگری قرار بگیرد و سعی کردند یک توازنی برقرار کنند. مثلاً سعی کردند زودتر ازدواج کنند تا در اشتغال دنبال ایده‌آل‌ها نباشند، ساده‌زیستی پیشه کنند ویا سبک زندگی خود را ایرانی- اسلامی قرار دهند. اینها تقریباً در این قانون آمده است. به عنوان مثال در باره خانم‌ها آمده است دوران تحصیل را بتوانیم طولانی‌تر کنیم که نگویند اول باید مدرک تحصیلی خود را بگیریم و بعد ازدواج کنیم یا در باره آقایان موضوع سربازی را مطرح کرده است. در حوزه‌های مختلف کار در حال انجام است. منتهی نکته‌ای که باعث تأسف است، وقتی مجلس دید این موضوع بار مالی دارد کمیسیون فرهنگی و دلسوزان مجلس از دولت خواستند که این را به عنوان لایحه بیاورد که بار مالی آن باعث نشود در مجلس مورد ایراد و گرفتار مرور زمان نشود. دولت این را قبول نکرد و الان در دست مجلس است. هفته گذشته من شنیدم این قانون در دستور سیزدهم یا چهاردهم صحن علنی بود و دو باره به کمیسیون فرهنگی برگشته است.

 

اگر این موارد تحت عنوان یک قانون بررسی شود می‌توان برای آن بودجه‌ای تصویب کرد؟

 

می‌گویند در یک بودجه شدنی نیست. نظر خود رئیس مجلس این بود که در طول زمان این را بررسی کنیم.

 

اراده دولت هم وجود ندارد؟

 

دولت کلاً روی این مباحث محتوایی، اراده‌ای ندارد. در قانون امر به معروف و نهی از منکر هم این مقاومت را دیدیم، در این موضوع هم این مقاومت را می‌بینیم. بحث نظارت خیلی مهم است که مجلس جهت‌گیری خود را کم‌کم از کمیت قانون‌گذاری به سمت نظارت ببرد. اگر قانون خوب هم تصویب شود، ولی خوب اجرا نشود چیزی گیر مردم نمی‌آید و همه‌چیز فقط روی کار است. از آن‌طرف هم مقام معظم رهبری همیشه می‌گویند قوانین باید طوری باشد که دولت هم بتواند آن را اجرا کند. الان این خلأ را داریم.

 

در باره پیشنهاد آقای احمدی‌نژاد در سال ۸۸ مبنی بر پذیرفتن وزارت آموزش و پرورش صحبت کنید. با توجه به سابقه‌ای که داشتید چه شد نپذیرفتید؟ اصلاً چه شد که آقای احمدی‌نژاد به شما این پیشنهاد را دادند؟

 

زمزمه این بحث در دولت نهم هم بود. آقای احمدی‌نژاد اعتقاد داشتند ما می‌توانیم تصدی چند وزارت‌خانه را به خانم‌ها بسپاریم. البته ویژگی‌هایی هم قائل بودند، چون رویکرد این وزارت‌خانه‌ها بیشتر فرهنگی، رفاهی، بهداشتی و آموزشی است خانم‌ها ثابت کردند می‌توانند اداره کنند. موضوع دیگر هم به خاطر هجمه و اتهام ناروایی است که می‌گویند که آن هم به خاطر فرهنگ غربی است که فکر می‌کنند تأثیرگذاری زنان این است که حتماً یا وزیر باشند یا نماینده مجلس، در حالی‌که طبق آموزه‌هایی که از مقام معظم رهبری داریم تأثیرگذاری زنان در همه شئونات است، یعنی اگر یک خانم را وزیر یک وزارت‌خانه‌ای بگذاریم، اما از او در قسمت‌های خرد و میانی استفاده نکنیم این نقض غرض است و فقط یک کار ویترینی و نمایشی است.

 

در سال ۸۴ هم برای وزارت با شما صحبت شد؟

 

زمزمه‌هایی شنیده می‌شد که می‌شود برای چند وزارت‌خانه خانم معرفی کنیم که البته با یکی دو نفر دیگر هم صحبت شده بود. آن هم به دلیل این بود که اصل عمر شغلی خود را در مقاطع مختلف وزارت آموزش و پرورش گذراندم، یعنی از صفر شروع کرده بودم. معمولاً در همه‌جا می‌گویند دو نوع مدیریت داریم: مدیریت غنیمتی و مدیریت تدبیری. غنیمتی یعنی اینکه به خاطر منافع باندی و گروهی، یک‌دفعه می‌گویند فردا باید وزیر یا مدیرکل فلان‌جا شوی! اما مدیریت تدبیری یعنی اینکه کاری را پله‌پله طی کرده باشید.

 

مدیریت من در آموزش و پرورش پله‌پله‌ای بود، یعنی از صفر استخدام آموزش و پرورش شدم و بعد از تدریس و مدیریت در وزارتخانه مشغول به کار شدم و تجربه آن را داشتم. این موضوع را دیگران می‌دانستند. آقای احمدی‌نژاد جزو شورای مرکزی ایثارگران بودند و همه از یکدیگر اطلاع داشتند، یا زمان انقلاب فرهنگی یک‌سری آشنایی‌ها بود. در زمان انقلاب فرهنگی آقای ثمره هاشمی و یا محصولی در مرکزیت دانشگاه علم و صنعت بودند و در جذب نیروها جلسات مشترک داشتیم. اصلاً قبل از بحث تشکیلات و جمعیت ایثارگران در زمان انقلاب فرهنگی یک‌سری ارتباط‌هایی وجود داشت و یک‌عده با هم آشنا شده بودند. در خانم‌ها هم همین‌طور بود، مثلاً با خانواده ایشان ارتباط‌هایی داشتیم و فعالیت‌های فرهنگی می‌کردیم و شناخت وجود داشت.

 

در دوره نهم به بنده پیشنهادی شد و چون گزینه اول به خاطر سوابقی که داشت رأی نیاورد، چون یک‌مقدار عجولانه بود و باید روی آن فکر می‌شد قبول نکردم. دوره اول که ایشان پیشنهاد کردند من گفتم درست است که سابقه و تجربه دارم اما می‌خواهم بدانم نظر ولی فقیه در این‌باره چیست. ایشان هم گفتند من از آقا سئوال کردم و آقا گفتند از نظر من هیچ ایرادی ندارد که بعدها هم رسانه‌ای شد که از نظر احکام اسلامی ولایت زن بر مرد اشکال دارد، ولی وزارت جزو مصادیق ولایت نیست، چون در جوامع اسلامی که ولی فقیه حاکمیت دارد، ولی فقیه بر همه‌چیز ولایت دارد و وزارت جزو مصادیق ولایت زن بر مرد نیست، و الا مثلاً وقتی من مدیر یک دبیرستان هستم و دو سرایدار آن آقا است، یعنی آنجا یک خانم بر دو آقا ولایت دارد؟

 

پس همه‌چیز اشکال پیدا می‌کند. اینکه در جامعه تبیین شد تا حدودی می‌شد روی آن کار کرد، اما نظر علما و مراجع هم این بود که نکند خدای ناکرده یک حالت افراطی پیش بیاید و به خاطر چند وزیر زن، انتظارات زیادی ایجاد شود. این برای من خیلی مهم بود که در جامعه‌ای کار می‌کنیم که اسلامی و دینی است و مراجع تقلید و علمای ما به هر دلیلی موضوعی را یا به لحاظ مبانی اعتقادی و یا مبانی مصلحتی و اجتماعی قبول نداشته باشند، ممکن است از نظر احکام دینی هم نباشد، ولی لوازم و مقدمات آن در جامعه فراهم نباشد، به همین دلیل نظر موافق علما و مراجع نبود، اما برای مجلس هم عجله‌ای شده بود و فضا اصلاً فراهم نبود. آقای احمدی‌نژاد هم گفتند من بررسی کردم که در چهار پنج وزارت‌خانه می‌شود از خانم‌ها استفاده کرد. مثلاً وزارت رفاه بود که بیشتر با خانواده سروکار دارد، وزارت بهداشت و درمان، وزارت آموزش و پرورش و حتی وزارت تعاون را می‌گفتند اگر بخواهیم بخش تعاون را در قانون اساسی تقویت کنیم گروه هدف بیشتر جوانان و زنان هستند، استدلال ایشان از این نظر درست بود، اما پذیرفته نمی‌شد. من هم انصراف خود را به ایشان اعلام کردم، که البته ایشان نمی‌پذیرفتند و بعد از آن ایشان گفتند اگر به هر دلیلی وزارت را قبول نمی‌کنید، پس مسئولیت امور زنان را قبول کنید که به ایشان گفتم مجلس باید با استعفای بنده موافقت کند. مجلس هم وقتی می‌خواهد استعفا را بررسی کند، می‌بیند جایی که آن نماینده می‌رود تأثیرگذارتر است یا در مجلس، که گفتم مجلس به استعفا رأی نخواهد داد که من در باره این موضوع هم عذرخواهی کردم و خانم مجتهدزاده را به ایشان معرفی کردم که ایشان هم حکم خانم مجتهدزاده را دادند.

 

بالاخره تحول در آموزش و پرورش چه زمانی قرار است انجام شود؟ کلاً ارزیابی شما نسبت به این وزارت‌خانه از ابتدای انقلاب تا الان چگونه است؟

 

از اول انقلاب تا زمانی که در وزارت مشغول به فعالیت بودم چند وزیر را دیده‌ام. آقای پرورش، آقای اکرمی، آقای مظفر، آقای حاجی و آقای نجفی. بحث آموزش و پرورش اسلامی از اساس جزو مطالبات انقلاب ما بوده که یک انقلاب فرهنگی است. حتی خیلی زودتر از آموزش و پرورش رسمی، یعنی پیش‌دبستانی و مهدکودک که الان جزو مطالبات است، ولی فراز و فرودهایی داشته است. از زمانی‌که بحث تحول شروع شد، عده‌ای به دنبال تحول از نوع غربی رفتند. زمان آقای نجفی چون تحصیلات ایشان خارج از کشور بود، در آن زمان هم برای اولین بار، دو سه گروه را به بعضی از کشورهای غربی فرستادند.

 

 

تحت عنوان بورسیه؟

 

نه، عده‌ای از مدیران آموزش و پرورش را برای یک مقایسه تطبیقی فرستاده بود. چند کشور را رفتند و وضعیت آموزش و پرورش آنجا را دیدند و آنها را گزارش می‌کردند و یک رویکرد تعامل با آن فرهنگ بود. مثلاً آنها ترمیک می‌خوانند. چون زمان تحصیلات ما هم همین بود. ما تا شش کلاس ابتدایی بودیم، در دوره اول دبیرستان تعیین رشته می‌کردیم و به دوره دوم که تخصصی بود می‌رفتیم. از آن زمان گفتند نظام‌جدید و دوره نظری. به لحاظ عنوان خیلی تغییر پیدا کرد، در حالی‌که چه منظور حضرت امام و چه مقام معظم رهبری محتوا است که بچه‌های ما برای زندگی آینده‌‌شان به چه چیزهایی نیاز دارند؟ اگر بحث مباحث دینی است، اولویت با چه نوع آموزش‌های دینی است و با چه فرهنگی است که فرایند تدریجی تربیت شکل می‌گیرد.

 

در خاطرم هست در همان زمان چند کتاب ترجمه شده را آوردند، هم سیستم ارزشیابی و هم محتوای آموزشی کشورهای مختلف را ترجمه کرده بودند. سمیناری در باره ارزشیابی برگزار شده بود که مراد همان سیستم ارزشیابی غربی بود. آن‌موقع روی نهج‌البلاغه مطالعاتی داشتم. دیدم واقعاً آن‌چیزی که حضرت علی(ع) می‌فرمایند هر روز یک مؤمن باید با چهاراصل شروع شود و با خودش طی کند که در طول روز هم پای‌بند به اینها باشد: مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه. همان‌جا گفتم در سیستم ارزشیابی اول باید مشارطه حاکم باشد. بالاخره این مدیر یا معلم باید طی کند که شرط و شروط من این است که مثلاً دانش‌آموز باید در این چهارچوب و این دایره حرکت کند و شرح وظایف این‌طوری دارد. بعد مراقبت شود، یعنی مدیر یا کارمند اجرایی یک مدرسه آن نظام ارزشیابی را یا به صورت روزانه و یا در طی یک دوره سال تحصیلی عملیاتی کند، یعنی مراقبت شود که آیا در چهارچوب آن شروط کار انجام می‌شود یا خیر.

 

شروط را هم مکتوب کنند. آخر سال محاسبه کنند و بعد هم تشویق یا تنبیه انجام دهند. من گفتم اینها را که در نهج‌البلاغه داریم، چرا باید ارزشیابی ما به صورت غربی باشد؟ و این را به صورت یک طرح ارائه دادم، تا جاهایی هم توجه می‌کردند و جاهایی هم خیر. این جهت‌گیری از سمت آقای نجفی شروع شد، چون قبل از آن فضای انقلابی وجود داشت و مرحوم پرورش و تا حدودی آقای اکرمی در مسائل مربوط به آموزش و پرورش وارد بودند، ولی از زمان آقای نجفی، چون هم تحصیل‌کرده غرب بود و هم این تمایلات به غرب در او دیده می‌شد داستان فرق کرد. مدیرهایی را هم که منصوب کردند هم همین سمت و سو را داشتند. مثلاً آقای مهرمحمدی را منصوب کردند که الان متدینین در دانشگاه فرهنگیان از مدیریت ایشان ناراضی هستند.

 

سمینار دو سال قبل دانشگاه فرهنگیان این‌قدر شور شده بود که آقای ابوترابی نایب‌رئیس مجلس که معمولاً رعایت و خویشتن‌داری می‌کنند اعتراض کرده بودند. امثال ایشان این معاونت‌ها را داشتند و البته مثل بعضی از دولت‌مردان فعلی قصد ضربه‌زدن نداشتند و این اعتقاد و برنامه‌شان بود و نجات آموزش و پرورش را در این می‌دیدند. بعد هم در دوره اصلاحات، آقای حاجی می‌گفتند مباحث مربوط به امور تربیتی جمع شود و می‌گفتند به بانک جهانی برای وام‌هایی که می‌گیرند قول دادیم که کمیته و سپاه پاسداران و امور تربیتی و ستاد تربیتی که یادگار شهید رجایی و باهنر بود همه اینها باید کنار رود که دوره آقای حاجی کنار رفت و ما دو باره در دوره هفتم این موارد را قانونی کردیم.


بحث تحول از همان موقع‌ها شروع شد ولی وقتی دیدیم جزو دغدغه‌های مقام معظم رهبری است همین آقای حسین‌محمدی -که خدا ایشان را حفظ کند و جزو نیروهای مؤثر هستند و در صداوسیما هم بحث کمیته‌های محتوایی و برنامه‌ریزی را دنبال می‌کردند- وقتی به دفتر آقا تشریف بردند گفتند بحث تحول در نظام آموزش و پرورش یکی از مطالبات حضرت آقا است، آن‌موقع افرادی مثل آقای حاج علی‌اکبری و دیگران در کمیته تحول بودند. البته کسانی که آنجا بودند بعضی از موارد را بیرون می‌دادند که ما می‌خواندیم و پیشنهادهای خود را می‌دادیم. زمان آقای حاجی‌بابایی هم اتفاقات خوبی افتاد و این موضوع آماده اجرا شد که البته الان این موضوع همین‌طور مسکوت مانده است.

 

شما خودتان جزو فعالین انقلابی بودید که در حوزه دبیرستان‌های دخترانه فعالیت می‌کردید. در مقابل شما چه کسانی بودند؟

 

در آموزش و پرورش اصلاً فضای تقابل وجود ندارد. چون اختیارعمل باز است و اگر نیروی انسانی خوبی بگذارند، مشکلی پیش نمی‌آید. چون دست معلم و مدیر خیلی باز است. مثلاً تلاش ما این بود که در چهارچوب مطلوب ستادهای تربیتی کار کنیم. مثلاً اگر برای جشن تکلیف می‌رویم یک چیز محتوایی باشد، یا وقتی به بازرسی‌ها می‌رفتیم و ارزشیابی می‌کردیم هدف ما این بود که معلمی انتخاب کنیم که خود را در یک کتاب خلاصه نمی‌کند و انعطاف دارد و مسائل آداب معاشرت و آداب اجتماعی را هم می‌گوید. این موارد تقابلی نبود، ولی هرگونه می‌خواستند عمل می‌کردند.

 

مثلاً در بحث انجمن مربیان و آموزش خانواده، هدف‌مان این بود که براساس مبانی دینی خودمان پیشنهاد دهیم، اما در وزارت‌خانه چهار کتاب که بیشتر هم ترجمه بود چاپ کرده بودند و می‌گفتند در ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان اینها را درس بدهید. بعد از یک‌مدتی ما با این موضوع مواجه شدیم که خانواده‌ها اصلاً نمی‌دانند چه باید بکنند. در بعضی از کلاس‌های آموزش خانواده که می‌رفتم مادری سئوال می‌کرد در جلسه‌ای که برای والدین در مدرسه پسرم گذاشتند می‌گویند دوست‌پسر و دوست‌دختر لازم است! اما از نظر دینی اشکال دارد، پس من باید چکار کنم؟ مردم می‌ماندند و این تناقض در محتوا برای آنها مشکل ایجاد می‌شد. متأسفانه الان هم این آفت وجود دارد. بحث اصلی این است که افراد تربیت شده باید به مدارس بروند، یعنی یا دوره تربیت معلم را دیده باشند و یا اگر آموزش ضمن خدمت می‌گذارند براساس نیازهای روز برنامه‌ریزی کنند. الان این‌طوری نیست.

 

در چندسال اول بعد از جنگ آقای نجفی در وزارت آموزش و پرورش و آقای خاتمی در وزارت ارشاد مشغول به کار بودند و مدیران میانی طوری چیده می‌شوند که این موارد را به ذهن متبادر می‌کند.

 

اصولاً تکنوکرات‌ها با هم آمدند و همدیگر را تقویت کردند و آن فضا همه‌جا را گرفت. در دانشگاه‌ها هم این جو بود. برای خود آقای هاشمی که شعار سازندگی می‌داد بحث توسعه مهم بود، نه فرهنگ. زمان آقای هاشمی توسعه اقتصادی و زمان آقای خاتمی توسعه سیاسی مطرح بود و نه تعالی و پیشرفت و فرهنگ که الان مطالبه انقلاب اسلامی ما است، همه اینها دست به دست هم داده بود و مردم دچار یک‌نوع حیرت و سرگردانی شده بودند. بالاخره همه تحت عنوان جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند و مناصب اینها قانونی است، اما اینها چه می‌گویند. مردم واقعاً در زمان حضور تکنوکرات‌ها دچار حیرت شده بودند.

 

در باره ائتلاف اصول‌گرایان چه نظری دارید؟ همین‌طور در باره برجام و نسبتی که مجلس آینده باید نسبت به برجام و نقض آن داشته باشد توضیح بفرمایید.

 

در باره برجام سئوال خوبی پرسیدید. امروز خبری داشتیم که البته فکر می‌کنم این دستور کلان است، ولی مصاحبه‌ای که رئیس آموزش و پرورش استان تهران داشتند گفتند برجام جزو متون درسی به عنوان مکمل درس تاریخ در دوره متوسطه خواهد شد که باید چهار ساعت تدریس شود. برجام موضوعی است که هنوز شکل نگرفته است و هنوز اعتماد کامل نسبت به آن ایجاد نشده است. حتی امروز گفتند وزارت کشور کل تشکل‌های سیاسی را دعوت کرده است که روی برجام صحبت کند. یا فردای آن روزی که گفتند روز اجرای برجام است علی‌رغم آلودگی هوا گفتند همه مدارس دایر است و مدیران در باره برجام صحبت کنند که البته دو روز بعد از آن را تعطیل کردند! این سئوال پیش می‌آید که این همه القا و عجله در ماساندن و جاانداختن و ذوق‌زدگی برای برجام چیست؟ واقعاً اگر چیز خوبی است همین‌که آرام به ثمر می‌رسد و مردم فواید آن را سر سفره خود لمس کنند کافی است.

 

آقای روحانی به خاطر وعده‌های تبلیغاتی مثل رونق کسب و کار و بهبود وضعیت اقتصادی که در انتخابات داده تحت فشار بود. البته دولت هیچ برنامه اقتصادی نداشت. از آن‌طرف هم شاکله دولت نه اصول‌گرا بود و نه اصلاح‌طلب و یک ملغمه و معجونی از اینهاست. فشار اصلاح‌طلب‌ها با همان نگاه توسعه سیاسی بود و یک‌عده کارگزاران هم نگاه توسعه اقتصادی داشتند. فشارهایی از درون اینها در آمد و دولت راه نجات خود را در اعلام موفقیت مذاکرات و برجام دید. لذا اگرچه این جشن و ذوق‌زدگی در بعضی از دولت‌مردان دیده شد، ولی واقعاً مردم مات و حیران هستند، مردم دیدند چیزی که دو سال در باره آن وعده داده می‌شد که اگر برجام اجرا شود نان‌تان در روغن است و همه مشکلات حل و اشتغال ایجاد می‌شود خبری نیست. بعضی از تئوریسین‌ها و سیاسیون اینها شروع کردند که به اینکه با اجرای برجام هیچ اتفاقی نمی‌افتد و واقعاً هم هیچ اتفاقی نیفتاده است. اگر احیاناً اینها تحریمی را تحت عنوان فعالیت‌های هسته‌ای بردارند، فوری یک تحریم دیگر با بهانه لانه جاسوسی و ... جایگزین می‌کنند و در امور دخالت می‌کنند و آ‌ن‌طوری که حضرت آقا هشدار دادند، بسیار تاریخی و مهم است که اینها تحت عنوان برجام و این مذاکرات می‌خواهند راه نفوذ باز شود که الان در رفت‌وآمدهای‌شان به دنبال یک تغییر فرهنگی و حتی تغییر سیاسی  هستند و برنامه‌هایی مثل فتنه ۸۸ پیاده کنند که بحث استفاده ابزاری از زنان هم در همین چهارچوب شکل می‌گیرد، ولی مردم از خودشان می‌پرسند یک‌عده دزد غارت‌گر سرمایه‌های خود را بردند و تا توانستند جنگ و مضیقه ایجاد کردند و الان دل‌مان خوش باشد و به این افتخار کنیم که با ما دست می‌دهند؟

 

هروقت مردم دیدند آنها منابع غارت‌شده را برگرداندند و دست از حمایت از تروریسم برداشتند، شاید یک‌مقدار نگاه مردم عوض شود، ولی متأسفانه می‌بینیم در حوزه سیاسی و فرهنگی هم نفوذ پیدا کردند. در این دولت دیگر واژه استکبارستیزی را نمی‌بینیم. آنها می‌گویند مبارزه با تررویسم، ما هم می‌گوییم مبارزه با تروریسم! درست چیزهایی شبیه صدر اسلام پیش آمده است که در نهج‌البلاغه هم آمده است که این گروه می‌گویند خدا، آن گروه هم می‌گویند خدا! آنها می‌گویند افراطی‌گری، ما هم می‌گوییم افراطی‌گری!

 

دولت ما تندتر هم می‌گوید!

 

بله، تندتر می‌گوییم و برای مردم هم تبیین نمی‌کنیم، اگر آمریکایی‌های می‌گویند مبارزه با تروریسم یعنی اینکه ما از نهضت‌های آزادیبخش نباید حمایت کنیم؟ این که جزو قانون اساسی ما است، یعنی ما عملاً قانون اساسی خود را اجرا نکنیم؟ سکوت هم نمی‌شود کرد. تا یک موضع‌گیری داخلی هم بشود، کشورهایی که هیچ‌کس اینها را عددی حساب نمی‌کرد اعلام قطع ارتباط با ایران می‌کنند.

 

در باره ائتلاف اصولگرایان چه نظری دارید؟

 

ائتلاف جریانی است که سمت‌وسوی آن الحمدلله مثبت است. البته معنی آن این نیست که این تشکل‌ها و احزاب سیاسی که کنار هم جمع شدند از بعضی موارد مرامنامه عدول کردند. در بحث انتخابات به دلیل حساسیت جایگاه مجلس و همین پروژه نفوذ، همین‌که کسانی که با چندواسطه عمله و کارگزار یا مأمور منویات آن‌طرف آبی‌ها هستند فضای مراکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌ساز ما را تغییر بدهند، در انتخابات کار قابل تقدیری شده است تا بعضی‌ها بنشینند و از برخی اختلاف سلیقه‌ها چشم‌پوشی کنند و البته براساس یک منشور و مبنا، شاخص‌هایی را انتخاب کنند و بر اساس این شاخص‌ها کسانی را به مردم معرفی کنند. شاخص‌هایی مطرح شده است که خوشبختانه ۳۵۰ نفر از نخبگان این شاخص‌ها را هم به شورای هم‌گرایی یا شورای مرکزی ائتلاف و هم به محضر علما و مراجع دادند که کسانی به مجلس آینده بروند که در چهارچوب این شاخص‌ها حرکت کنند. کار خوبی شده است، تا الان هم خوب پیش رفته‌ است.

 

به نظر می‌رسد تا وقتی در چهارچوب شاخص‌های انقلابی حرکت بشود، کار درست پیش می‌رود. البته مراد از اصول‌گرایی فقط اسم نیست، به زعم حضرت آقا انقلابی بودن، با انقلاب زاویه نداشتن، نسبت به ارزش‌های اصیل انقلاب بی‌تفاوت نبودن و آرمان‌گرایی واقع‌بین که در زندگی‌شان این آرمان‌گرایی مشخص باشد از شاخصه‌های اصولگرایی است. تلاش کنند که مجلس شکل بگیرد. البته انتظاری که مردم دارند این است که مجلسی تشکیل نشود که با این رنج و زحمت انتخاب شوند و بعد رها شود. می‌توانیم می‌گوییم خود این شورای ائتلاف باید به منزله یک حزب یا شبه حزب یا کانون مورد اعتماد، نظارتی هم به مجلس آینده داشته باشد و رها نکند. دیده شده که خیلی‌ها با هر عنوانی وارد مجلس شدند، ولو یک‌نفر در وسط کار وارد مسیرهای شدند که مجلس در مظان اتهام قرار گرفته که آیا نمایندگان دنبال مسائل مادی هستند؟ و این برخلاف حرف آقاست که فرمودند چهارسال خود را برای مردم وقف کنید. متأسفانه در این بین عده‌ای حرکت‌های انجام دادند که ضد آن‌چیزی است که در اصل ۶۷ قانون اساسی آمده است.

 

مثل همین تصویب ۲۰ دقیقه‌ای طرح درباره برجام؟

 

بله. واقعاً اگر بخواهیم در باره این موضوع رقیق و منعطف صحبت کنیم، «غیر آئین‌نامه‌ای» و «غیرانسانی» بود. چون صبح آن روز که توافق شده بود بعضی پیشنهادها مطرح شود، عده‌ای با هم جلسه گرفتند. رئیس مجلس به هیچ‌کس اجازه صحبت نداد و کسانی‌که صبح با هم جلسه داشتند و هماهنگ کردند، ظرف ۲۰ دقیقه‌ بررسی شد. خیلی لحظه و نکته تلخی بود. وقتی به رأی‌گیری رسید چهار چهار کردند و رأی دادند و ما را نگاه می‌کردند و می‌گفتند مرگ بر اسرائیل. چون رئیس‌جمهور در جامعه این‌طور مطرح کرده بود که یک‌سری منتقدین داخلی به همراه اسرائیلی‌ها با برجام مخالف هستند.

 

شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را همیشه در مناسبت‌های مختلف می‌گوییم، ولی آن روز چون چالشی بین منتقدین و موافقین به وجود آمده بود با هم قراری گذاشته بودند و طرحی را که آقای دکتر زارعی دنبال آن بود و ما در فراکسیون اصولگرایان جلسه گذاشته بودیم، اصلاً از یکی دوماه قبل طرح صیانت از دستاوردهای هسته‌ای با آن محتوای عالی به تصویب رسیده بود که آن را کنار گذاشته بودند. باز طرح دیگری مطرح شده بود که آن را هم کنار گذاشتند.

 

البته با یکی دو نفر از اعضای رهروان ولایت و یکی دو نفر دیگر در داخل فراکسیون اصولگرایان با هم هماهنگی هم کردند،مثلاً یکی از  آقایان که هیچ‌وقت در فراکسیون اصولگرایان نمی‌آمدند آن‌روز صبح زود آمدند که ما تعجب کردیم چه اتفاقی افتاده است، بعد متوجه شدیم که با دو سه نفر یارگیری شده است. گویا با آقای توکلی و حدادعادل صحبت شده است که یک‌مقدار اینها را منعطف کنند. آن آقا گفتند امروز به طرحی که آنها می‌دهند رأی بدهیم. گفتیم پس طرح که خودمان دادیم و در آن پیشنهادهایی قید شده است چه می‌شود؟ آقای توکلی گفتند برای انتخابات هم خوب است! آنجا گفتیم  رأی برای مجلس را اینقدر ارزش دارد؟! با یکی دونفر دیگر هم هماهنگ کرده بودند. آن اتفاق هم افتاد و آقای زارعی هم بسیار متأثر شدند که گفتند شما بی‌اخلاقی کردید و قرارمان این نبود. حال ایشان هم خیلی بد شد. آن روز از روزهای تلخ مجلس بود.

 

در پایان اگر نکته‌ای باقی مانده بفرمایید.

 

در باره مجلس آینده دو سه نکته وجود دارد. اینکه شورای ائتلاف هر تصمیمی که بگیرد همه تابع باشند. همین‌طور که مقام معظم رهبری هم در این مورد رهنمودی دادند. همه کسانی که نامزد هستند و احساس می‌کنند توانمند هستند و به درد مجلس می‌خورند به کسانی‌که زحمت می‌کشند اعتماد کنند. یک‌سال و اندی برای ائتلاف تلاش می‌کنند. چند هفته برای تعیین لیست جهت ثبت‌نام‌ طبق معیارها و شاخص‌ها در حال تلاش هستند، واقعاً باید اینطوری فکر کنیم. درست است در تهران بزرگ خوب‌ها خیلی زیاد هستند، اما لیست، ۳۰ نفر بیشتر نمی‌خواهد. در موقع ثبت‌نام هم گفتیم هرکسی در لیست قرار نگرفت به تهیه‌کنندگان لیست طبق فرمایش آقا اعتماد کند و در لیست دیگری نرود و آن را تضعیف نکند و تلاش کند لیست رأی بیاورد. واقعاً به مجلس نظارت و طبق آئین‌نامه عمل شود.

 

نباید اتفاقاتی مثل بعضی از اتفاقات شبیه برجام که در این دوره اتفاق افتاد بیفتد. کمیسیون ویژه برجام چقدر زحمت کشید و ساعت‌ها افراد متخصص مجلس و متخصصین بیرون از مجلس و تمام کسانی را که در این ۱۰، ۱۵ ساله در بحث هسته‌ای زحمت کشیدند را دعوت کرد، که بعد کمیسیون ویژه برجام را به هیچ گرفتند. نمی‌شود روال و مرام ما این باشد که هر وقت چیزی به نفع ما است بگوییم خوب است و برعکس اگر به ضرر ما باشد بگوییم خوب نیست و بازی را بر هم بزنیم و جرزنی سیاسی و اخلاقی و انتخاباتی کنیم. به هرحال ما باید این لیست را قبول داشته باشیم. شورای ائتلاف که از بزرگان هستند به مجلس آینده نظارت کنند، مخصوصاً فقهای ثلاث، آیت‌الله مصباح یزدی، آیت‌الله یزدی و آیت‌الله موحدی کرمانی که الان چراغ حرکت این ائتلاف هستند و برکت این ائتلاف به وجود این بزرگان است، این ائتلاف تحت ارتباط‌هایی که با این سه بزرگوار دارد مجلس آینده را هم داشته باشد که حداقل دو سه مورد از مطالبات اولویت‌دار حضرت آقا عملیاتی شود، و الا عقیده ما این است که همه فرمایشات ولی فقیه فراقانونی است که ما باید در انجام آن تلاش کنیم. اما دو سه مورد خیلی شاخص است که یکی اقتصاد مقاومتی است که نجات اقتصاد کشور در آن است که رونق کسب و کار و خیلی از موارد دیگر جزو همین اقتصاد مقاومتی است. سبک زندگی ایرانی- اسلامی و موضوع فرهنگ هم باید مد نظر قرار بگیرد.


ما نباید اجازه بدهیم که پروژه نفوذ محقق شود و مجلس ما به هر بهانه‌ و شعار عوام‌فریبانه‌ای تغییر کند، ان‌شاءالله مجلس یک مجلس انقلابی و آرمان‌گرا باشد. همان‌چیزهایی که آرزوی حضرت امام بوده و الان مقام معظم رهبری دغدغه دارند و گاهی می‌گویند من خوابم نمی‌برد، چه در بحث آسیب‌های اجتماعی یا مسائل فرهنگی، ان‌شاءالله مجلس آینده به سمت رفع این دغدغه‌ها برود. یک مطالبه هم از بیرون مجلس صورت بگیرد. شورای ائتلاف نظارت کند و نمایندگان هم پاسخگو باشند. روی جنبه نظارتی تأکید می‌کنم، چون الان نشان داده شده است که متأسفانه دولت بعضی از موارد را که مطالبه مردم است اجرا نمی‌کند. تعجب می‌کنم، مثلاً وصیت‌نامه حضرت امام جزو درس‌های دوره متوسطه نشده است، اما برجام را جزو درس‌های دوره متوسطه کرده‌اند! چرا باید اولویت‌ها این باشد؟ در حالی‌که راه سعادت ما در همان وصیت‌نامه حضرت امام است. می‌بینیم وصیت‌نامه را در دوره متوسطه درس نمی‌دهند.

 

در دانشگاه‌ها هم برای رفع تکلیف و به صورت کلیشه‌ای گذاشته‌اند، اما برجام که نه به دار است و نه بار این‌طوری می‌شود. واقعاً نمایندگان باید در این امور به شورای ائتلاف یا کارگروهی از اصولگرایان پاسخگو باشند. مجلس آینده باید یک‌سال با این دولت کار و باید تلاش کند که این دولت به اجرای قانون مقید باشد که این بحث نظارت را می‌طلبد. تحقق اقتصاد مقاومتی و توجه بیشتر به محرومین و افراد کم‌درآمد هم جزو مسائلی است که باید در تعامل مجلس بعدی با دولت در دستور کار قرار بگیرد.


خیلی ممنون.

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن