دیدبان: روز سهشنبه نتایج بررسی صلاحیتهای کاندیداهای خبرگان اعلام شد. طبق اعلام سیامک رهپیک، سخنگوی هیئت نظارت بر انتخابات از مجموع حدود 800 نفری که در این دوره از انتخابات مجلس خبرگان ثبتنام کرده بودند، تعدادی از داوطلبان غیرمجاز تلقی میشدند. این افراد غیرمجاز کسانی بودند که یا تحصیلات حوزوی نداشتند یا انصراف دادند و یا در آزمونی که اعلام شد غایب بودند که مجموع این افراد بیش از 420 نفر است، مابقی داوطلبان نیز کسانی بودند که تا مرحله آخر به حضورشان ادامه دادند؛ این افراد حدود 373 نفرند که از بین آنها 166 نفر تأیید شده و 207 نفر تأیید نشدند. این آمار بدین معناست که در این دوره 45 درصد از داوطلبان نمایندگی مجلس خبرگان تأیید صلاحیت شدهاند و با توجه به آمار ادوار گذشته و به طور مشخص در دوره گذشته یعنی دوره چهارم، درصد تأیید افراد در این دوره بالاتر است.[1]
پس از اعلام بررسی صلاحیتها و رد صلاحیت برخی از چهرههای مشهور دو سؤال مهم به وجود آمده است: اول اینکه آیا عملکرد شورای نگهبان جناحی بوده است؟ دوم اینکه آیا سیدحسن خمینی شرایط عضویت در خبرگان را نداشت؟
سوال اول: آیا عملکرد شورای نگهبان در بررسی صلاحیت خبرگان جناحی بود؟
شورای نگهبان در حدود 30 انتخابات از ابتدای انقلاب تاکنون کار بررسی صلاحیتها را در انتخاباتهای مختلف برعهده داشته است و همیشه سعی داشته بدون توجه به گرایشهای افراد، تنها به بررسی شرایط و صلاحیتهای آنان بپردازد و مرّ قانون را درباره هر فردی رعایت کند. این بحث در انتخابات خبرگان پنجم نمود بسیار بارزی پیدا کرده است و هیچیک از جریانهای سیاسی نمیتوانند مدعی عملکرد جناحی شورای نگهبان در این انتخابات شوند. در این انتخابات، صلاحیت آقایان طائب، آقاتهرانی، صدیقی احراز نشد که جز افراد معروف در جریان اصولگرایی هستند. از سوی دیگر، صلاحیت افرادی چون آقایان منتجبنیا، سیدحسن خمینی، امجد و انصاری نیز احراز نشد که جز طرفداران دولت یا اصلاحطلب هستند. همچنین، صلاحیت افرادی از هر دو جناح احراز شد که این امر نشان میدهد که شورای نگهبان اصلا بر اساس منافع حزبی و جناحی تصمیمگیری نمیکند.
در اینجا نکته مهمی درباره آقای هاشمی رفسنجانی وجود دارد. ایشان طی چند سال اخیر مواضع بسیار عجیب و غریبی گرفتهاند که خوراک بسیاری از عناصر ضدانقلاب شد و از این طریق حملات زیادی به نظام جمهوری اسلامی کردند که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. هاشمی در مصاحبه با سایت امید هستهای با طرح جملاتی دشمنشادکن مدعی شد: «در سفر پاکستان میخواستم با عبدالقدیرخان دیدار کنم، اما به من نشان ندادند. او معتقد بود کشورهای اسلامی باید بمب اتم داشته باشند» وی در ادامه این مصاحبه گفته بود: «در سال 61 ذهنیت ما این بود که باید خود را به عوامل بازدارنده مسلح کنیم» و نیز از در جای دیگری از این مصاحبه گفته بود: «درست است که ما اجازه رفتن بهطرف سلاح هستهای را نداریم، ولی اگر شرایطی پیش بیاید و ضرورتی پیدا کند و یا دشمنی پیدا کنیم که بخواهد از این سلاح استفاده کند، قدرت ما محفوظ است.» این صحبتهای هاشمی از سوی رسانههای ضدانقلاب و صهیونیستی به عنوان تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای تعبیر شد.
2. هاشمی در دهه فجر سال 1389 در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان میکند، میگوید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم.»
در این عبارات نیز چنین به نظر میرسد که هاشمی خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم و باید کوتاه آمد![2]
3. هاشمی در فیلم وداع با پسرش که به جرم ارتشاء، اختلاس و جرائم امنیتی به تحمل ده سال حبس محکوم شده است، میگوید: «من بهروشنی میبینم که ان شاء الله به زودی سالم و با نشاط بیرون میآیید و وارد جامعه میشوید برای خدمت، و خداوند اجر زحمات طولانیات را فراموش نخواهد کرد. جامعه هم بحمدالله تاکنون متوجه شده و بیشتر متوجه خواهد شد که بر تو ظلم رفت.»
این اتهامات نیز در حالی به نظام اسلامی وارد میشود که هاشمی بارها اعلام کرده بود نمیخواهد در کار قوه قضاییه دخالت کند، اما بارها این قوه را به عدم استقلال و حکمهای ظالمانه متهم کرده است.[3]
این نقلقولها و نظرات آقای هاشمی را به این دلیل نقل کردیم که نشان دهیم شورای نگهبان حتی با افرادی نیز که اینگونه علیه نظام اسلامی موضعگیری میکنند، به صورت جناحی برخورد نمیکند.
آیا سیدحسن خمینی شرایط عضویت در خبرگان را نداشت؟
به نظر میرسد دلیل عدم احراز صلاحیت سیدحسن خمینی در انتخابات خبرگان، شرکت نکردن وی در امتحانی بود که توسط شورای نگهبان از داوطلبان ورود به این مجلس گرفته میشد. شورای نگهبان با این اقدام نشان داد که نام و نشان افراد هیچ اعتبار و مزیتی محسوب نمیشود و این شورا بدون توجه به شهرت افراد به بررسی صلاحیت آنان میپردازد.
اما درباره صلاحیت و یا عدم صلاحیت سیدحسن خمینی چند نکته مهم وجود دارد:
اول: برخی از طرفداران سیدحسن خمینی به تدریس دروس خارج توسط وی اشاره میکنند و معتقدند که حدود 5 سال تدریس درس خارج میتواند اثباتکننده اجتهاد وی باشد.
در جواب این افراد باید گفت لزوما سابقه تدریس دروس خارج نمیتواند مؤید اجتهاد افراد باشد و بسیاری از افرادی که در آزمون شرکت نکردند و رد صلاحیت شدند، سابقه تدریس بیشتری نسبت به سیدحسن خمینی داشتهاند. از جمله حجتالاسلام طائب و آقاتهرانی و صدیقی که سالهاست کرسی درس خارج دارند، اما در این انتخابات نیز صلاحیتشان احراز نشد.
دوم: برخی رسانههای حامی سیدحسن خمینی تأییدههایی از برخی علما و مراجع نسبت به اجتهاد وی منتشر کردند و از طریق تلاش داشتند تا او را «مجتهدی مسلّم» و «علامهای برجسته» معرفی کند که نیازی به حضور در آزمون اجتهاد ندارد و به خاطر تأییدات علما، اجتهادش توسط شوراینگهبان تایید خواهد شد.
در جواب این افراد نیز باید گفت که بسیاری از تأییدههایی که از سوی حامیان سیدحسن خمینی منتشر شد، از سوی دفاتر علما و مراجع تکذیب شد. از سوی دیگر، برخی از این تأییدهها نیز اصلا به بحث اجتهاد سیدحسن خمینی نپرداخته بود و تنها از فضل و سواد ایشان نام برده بود و حتی آیت الله وحید خراسانی از سواد وی هم چیزی نگفته بودند و تنها به این جمله قناعت کرده بودند که احترام بیت امام را حفظ کنید.
پس از انتشار این تکذیبیهها رسانههای حامی حسن خمینی در یک عقبنشینی رسانهای، مدعی بیاخلاقی رسانههای مخالف او برای گرفتن تکذیبیه از علما شدند. آنها ضمن تماس با آیت الله بهشتی و آیت الله ممدوحی کوشیدند از آنها در پاسخ به این سؤال که «با توجه به اینکه حاجحسنآقا کتب زیادی منتشر کردهاند و صوت درسهای خارج ایشان در سایتشان موجود است با مراجعه به اینها میتوان اجتهادشان را احراز کرد؟» تاییدیهای بگیرند! که علما نیز این روش را تأیید کرده بودند، اما بسیاری از آنها تصریح کرده بودند که در مورد اجتهاد اعضای خبرگان شورای نگهبان است که باید تصمیم بگیرد.[4]
این دعواها و جنجالهای رسانهای تأییدکننده صحبتها و مصاحبههای آیت الله مؤمن بود که قبل از ثبتنام خبرگان در پاسخ به این سؤال که اگر کسی از یکی از مراجع تقلید اجازه اجتهاد و یا کرسی درس خارج فقه داشته باشد بازهم نیازی به آزمون اجتهاد دارد؟، گفته بود: «خیر، یکی از جهاتی که تصمیم گرفته شد اجازه اجتهاد فایدهای نداشته باشد این بود که اعتبار داشتن اجازه اجتهاد موجب میشد که عده ای برای گرفتن اجازه اجتهاد به مراجع عظام تقلید اصرار کرده و باعث آزار و اذیت ایشان شوند و حتی بعضی از مراجع فرمودند که به اجازه اجتهاد ما ترتیب اثر ندهید».[5] به این ترتیب و با پیشبینی آیت الله مؤمن، به همگان ثابت شد که بسیاری از افراد برای فشار بر مراجع برای تأیید صلاحیت به هر اقدامی دست میزنند و از همین رو، بهترین اقدام برای اثبات اجتهاد، گرفتن امتحان از شرکتکنندگان در انتخابات بود.
سوم: نکته آخر و نتیجهگیری این مطلب آنکه: شرکت نکردن سیدحسن خمینی و عدم تمکین وی به قانون نشان داد که وی به دنبال استفاده از راههای دیگر و اعمال فشارهای رسانهای برای تأیید صلاحیت خود بوده است و این اقدامات شایسته فردی که خود را منتسب به امام خمینی (ره) نیست. از سیدحسنآقا و دیگر منسوبین بیت حضرت امام انتظار میرود که پس از عدم احراز صلاحیتشان به قانون احترام گذاشته و با تمکین نظرات شورای نگهبان به حفظ میراث حضرت امام عنایت ویژه داشته باشند.
[1] http://www.yjc.ir/fa/news/5475332/
[2] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941006000487
[3] http://didban.ir/fa/news-details/30823/
[4] http://www.rajanews.com/news/231605
[5] http://www.mehrnews.com/news/2999005/