دیدبان
آشنایی با جریان شناسان

معرفی و نقد اثر رسول جعفریان/ جریان ها و سازمان ها

معرفی و نقد اثر رسول جعفریان/ جریان ها و سازمان ها

بخش اول:گزارشی کوتاه از آثار وزندگی نامه نویسنده کتاب

دیدبان: نویسنده اثر مدنظر رسول جعفریان تاریخ نگار وپژوهشگری است که با وجود اینکه فقط 48 سال سن داردبیش از 140 اثر مکتوب اعم از مقاله وکتاب و...به رشته تحریر درآورده است که قطعا این تعداد کتاب با توجه به سن وی بسیار معتنی به است

موسسه در راه حق ناشر اولین کتاب جعفریان در سال 1364 بود که با نام پیش درآمدی بر شناخت تاریخ اسلام به زیور طبع آراسته گشت.اما این آغاز راه نویسندگی رسول جعفریان بود زیرا که تا کنون بیش از هشتاد جلد کتاب از وی منتشر شده است.این کتب یا توسط وی تالیف وترجمه شده است ویا وی به عنوان مصحح ویا ویراستار در آنها دخالت داشته است

جعفریان علاوه بر تالیف کتاب وفعالیت در این حوزه در چندین مرکز آموزشی وعلمی نیز به تدریس پرداخته است.او تدریس تاریخ ومعارف اسلامی را از سال 1359 آغاز کرده است وهم اکنون به عنوان عضوگروه تاریخ دانشگاه تهران مشغول به فعالیت است وی هم چنین از اعضای هیات علمی پژوهشگاه حوزه ودانشگاه نیز می باشد.


کتاب های رسول جعفریان را می توان در7 دسته جای داد که اجمالا در ذیل به آنها اشاره خواهد شد:

الف)تاریخ اسلام

ب)تاریخ صفویان

ج)تاریخ معاصر

د)تاریخ تشیع

ه)بررسی تاریخ نگاران و فعالان مطبوعات

و)آثار مربوط به حج و مکه ومدینه

ز)بررسی مشروطه ومسائل وافراد مربوط به آن

بخش دوم:معرفی کتاب

سال 1320 و همزمان با روي کار آمدن رضا خان سرآغاز حمله اي همه جانبه وعقده گشايي چند ساله عليه مذهب،دين ومقدسات در سرزمين ايران بود.رضا خان که در روزهاي قبل از حکومتش ونيز در روزهاي ابتدايي خود را انساني دلبسته و وابسته به مذهب ودين نشان مي داد پس از مدت کوتاهي تيغ خود عليه مذهب را ازنيام بيرون آورده وکمر به تخريب دين و مقابله با نهاد روحانيت بست.پس از او نيز فرزندش محمد رضا پهلوي راه پدر خود را باشدت بيش تر ودر شکلي ديگر ادامه داد.حاکميت 37 ساله رضاخان وفرزند غرب زده اش بذر اين انديشه وگمان را در ذهن هاي ناظران بيروني مي روياند و اين تفکر را تقويت مي کند که ثمره اين تلاش ودشمني 37 ساله نبايد چيزي جز عقب رانده شدن دين مداران و سازمان هاي مذهبي از عرصه سياست وجامعه وپيشتازي روشن فکران وتجدد طلبان سکولار و غير مذهبي باشد.

رسول جعفريان در کتاب جريان ها وسازمان هاي مذهبي سياسي ايران آن گونه که خود در مقدمه کتاب روايت مي کند به دنبال واکاوي و پاسخ به اين پرسش است که ((چه شد که در فاصله خرداد42 تا بهمن 57 روحانيت و مرجعيت محبوبيت عمومي يافت وهمگان را عليه تجدد صوري پهلوي برانگيخت؟)) جعفريان کتاب حاضر را ((گزارش کوتاهي))از چگونگي وسير ((رشد محبوبيت روحانيت))و((تاسيس جمهوري اسلامي))معرفي مي کند ومطالعه آن را دريچه اي براي شناخت ((تلاش هاي متجددانه والتقاطي))گروههاي پيش از انقلاب مي داند.

از ويژگي هاي برجسته کتاب حاضربرخورداي از حاشيه هاي اشخاص مختلف وبزرگاني چون رهبر انقلاب بر کتاب و استفاده ازآنها در ويرايش کتاب است که مي تواند از برخي حقايق مغفول در اسناد تاريخي ومکتوب رمزگشايي کند.

بخش سوم: توضيح پيرامون فصول مختلف کتاب

فصل اول: بازگشت دين به عرصه جامعه وسياست نامگذاري

این فصل دارای 9 بخش مختلف است. نويسنده در اين فصل به فعال شدن مراجع تقليد و نيز جريان هاي مذهبي در دهه 20 و 30 شمسي اشاره کرده و وظيفه پيش روي متدينين در مقابل متجددين و اعمال ضد مذهب را (( جدال با آثار ضد مذهب )) و (( مقابله با بي ديني )) مي داند که طيفي از مبارزه ازطريق نوشتن کتاب تا ترور افراد ضدمذهب را شامل مي شد.

بخش چهارم فصل اول به موضوع ((برآمدن انجمن ها و تشکل هاي مذهبي سياسي )) مي پردازد و با ذکر نام دهها تشکل مذهبي و سياسي به تفصيل در مورد برخي از آنان پرداخته و با ذکر زمينه شکل گيري و نيز افراد موثر و موسس ضمن بيان اقدامات اين سازمان و انجمن ها به بررسي سرنوشت تشکل هاي مورد نظر مي پردازد . ذکر فعاليتهاي مرتبط با محمود حلبي مسئول انجمن حجتيه از جمله بخش هاي قابل توجه اين قسمت از کتاب محسوب مي شود. در ادامه اين فصل برخي از شخصيت هاي مذهبي و مطبوعات ديني مورد مطالعه قرار مي گيرند. نويسنده در بخش بعدي فصل اول به دو پديده مهم دوران پهلوي يعني جمعيت فدائيان اسلام و بهايي ها و مبارزه با آنها توسط علما مي پردازد.

همان گونه که پيش تر اشاره شد در اين دوره نيروهاي مذهبي و مراجع تقليد،فعال و بيش از پيش به عرصه مبارزه با عرصه ضديت با دين وارد شدند . از ديدگاه نويسنده پديده بهايي گري را مي توان يکي از عوامل مهم تقويت و اتحاد نيروهاي مذهبي دانست . که علاوه بر تاثيرگذاري(( ادبيات ديني))اين دوره باعث((متشکل ترشدن مذهبي ها))گشت . همچنين به کتاب ها و نشرياتي که عليه اين پديده توسط علما و مذهبيون منتشر شده است اشاره و به ذکر خاطراتي از مبارزين عليه بهائيت مي پردازد. اما فدائيان اسلام که به رهبري سيدمجتبي ميرلوحي( نواب صفوي ) نقش شگرفي در بخشي از تحولات ايران داشتند سطور ديگري از اين کتاب را رقم خواهد زد. و ضمن شرح اقدامات و نيز عکس العمل هاي شخصيت هاي مختلف نسبت به آن ويژگي هاي خاص اين جمعيت را برشمرده و فصول مختلف کتاب مهم فدائيان با نام((اعلاميه فدائيان اسلام))را مورد مداقه قرار مي دهد.


فصل دوم : فعاليت هاي حوزوي از اواخر دهه 30 تا 1357

اين فصل از کتاب شامل 8 قسمت مي باشد و همان گونه که عنوان آن نشان مي دهد به بررسي فعاليتهاي مرتبط با حوزه علميه و مراجع تقليد مي پردازد. عمده مطالب بخش اول اين فصل شرح هجرت ، فعاليتها و خدمات آيت الله بروجردي در حوزه علميه آن زمان بوده است. بخش دوم اما به بررسي مرجعيت پس از فوت ايشان مي پردازد.

حضرات آيات گلپايگاني ، ميلاني ، صادق روحاني، شريعتمداري و ..... مراجع و روحانيوني هستند که به تفصيل پيرامون آنها بحث مي شود. از نکات قابل توجه اين بخش عنوان روحانيون مرتبط با دربار و مورد مداقه قرار دادن اقدامات آنهاست. ظهور پديده اي در دنياي مرجعيت با نام ((امام خميني و طرح ايده حکومت اسلامي)) و به تبع آن ظهور ((روحانيون انقلابي)) در بخش هاي 3 تا 5 اين فصل بررسي مي شود.

علاوه بر اين نويسنده در اين بخش افزون بر بسط زندگاني سياسي امام و ديدگاه حکومت اسلامي ايشان فهرست دهها نوشته و کتاب مرتبط با اين موضوع را به رشته تحرير درآورده است.

جدال ((مخالفان و موافقان شريعتي))که يکي از بحث هاي جدل برانگيز از قبل از انقلاب تاکنون بوده است صفحات ديگري از اين کتاب را تشکيل مي دهد. نويسنده پس از ذکر جزئياتي پيرامون مدرسه حقاني به مخالفت (( آيت الله مصباح به همراه چند نفر از طلاب )) با انديشه هاي شريعتي در مقابل گروهي که (( سخت مدافع وي )) بودند مي پردازد.سرانجام اين ماجرا اما آن گونه که نويسنده روايت مي کند (( اخراج شش تن از دو گروه )) و تشکيل جلساتي به رهبري استاد مصباح در بيرون مدرسه حقاني است. که البته اين جمع بعدها با استقلال از موسسه در راه حق ((موسسه باقرالعلوم))وسپس ((موسسه امام خميني ره)) را تشکيل مي دهند.

مجلات حوزوي و جنبش آثار ترجمه اي:

اگر علاقه داريد با جنبش ترجمه آثار اسلامي و نيز مجلات حوزوي سالهاي 1320 تا 1357 آشنا شويد صفحات 360 تا 400 اين کتاب منبع خوبي براي شما مي باشد. مجلات ((حکمت و مکتب اسلام ، بعثت و انتقام)) و چندين مجله ديگر از جمله تلاشهاي حوزويان براي انتشار مطبوعات است که مورد مداقه قرار گرفته است.

فصل سوم: جريان هاي مذهبي سياسي دهه 40 تا اوايل دهه 50

پس از بررسي جريان ها ، سازمان ها و افراد مذهبي سياسي نويسنده در فصل سوم کتاب به بررسي جريان هاي مذهبي – سياسي دهه 40 تا اوايل دهه 50 مي پردازد اين فصل از کتاب شامل توضيح پيرامون چند موضوع مورد مناقشه در بررسي هاي تاريخي از جمله جريان نهضت آزادي ايران و پديده انجمن هاي اسلامي مي باشد. زندگاني و فعاليت هاي سيدمحمود طالقاني اما بخش ديگري از اين فصل را شامل مي شود. نويسنده خود بيان مي دارد که اگر چه (( بناي وي در اين فصل معرفي تشکل هاست )) اما شخصيت طالقاني خود((پديده آورنده يک جريان در تاريخ معاصر )) بوده است و از اين جهت است که بررسي آرا و زندگاني وي ضروري به نظر مي رسد.

فصل چهارم:اسلام انقلابي مجاهدين خلق

اسلام به مثابه ديني انقلابي و يا اسلام به مثابه برنامه هاي جامع براي زندگي بزرگترين تفاوت دو جريان بزرگ انقلابي دهه هاي 20 تا 50 در واقع همين تفاوت در نوع نگرش آنها به اسلام است . گروه اول اسلام را به مثابه (( يک ايدئولوژي براي انقلاب )) و گروه دوم اسلام را به مثابه (( يک دين با ويژگي هاي سياسي اجتماعي )) مي دانند.

سازمان مجاهدين خلق را مي توان بارزترين نمونه نگرش اول در فضاي ايران پيش از انقلاب دانست. بنا بر روايت کتاب ((حنيف نژاد،سعيد محسن،نيک بين رودسري))که از شاگردان جوان مهندس بازرگان بودند هسته اصلي اين سازمان را تشکيل دادند.درباره چرايي به وجود آمدن اين جريان نويسنده (( تحولات منجر به 15 خرداد )) را زمينه ايجاد (( مبارزه قهرآميز )) مي داند که شاخه افراطي نهضت آزادي پايه گذار آزادي پايه گذار آن بود. از طرفي نبايد نقش پذيري اين گروه از جنبش هاي مشابه در جنبش هاي انقلابي مارکسيستي جهان غافل شد.

نويسنده در اين فصل به چند موضوع از جمله منبع مطالعاتي سازمان ، آراء و آثار آنان ، رابطه آنان با روحانيت ، رابطه سازمان با امام خميني تحول ارتدادي آنان در زندان و عکس العمل هاي نسبت به آن در بخش هاي جداگانه مي پردازد و در قسمت پايان اين فصل به جمع بندي کلي از جريان مارکسيست شدن اين جريان مي پردازد و تاثيرات منفي و مثبت اين اقدام را بر نيروهاي مذهبي بر مي شمرد.

فصل پنجم: حسینیه ارشاد و دکتر شریعتی

اما به بررسي جريان تاثير گذاري ديگري با نام حسينيه ارشاد و دکتر علي شريعتي مي پردازد . اين فصل در ابتدا شامل زندگي نامه مختصري از علي شريعتي و نيز تاريخچه حسينيه ارشاد مي باشد. از جمله نکات قابل توجه بخش ابتدايي اين فصل حاشيه هاي رهبر انقلاب بر مطالب مرتبط با حسينيه ارشاد و علي شريعتي و دعوت از ايشان و نيز طرح مرحوم مطهري و شريعتي براي ايجاد اين حسينيه مي باشد.


علی شریعتی و خانواده اش

اگر چه در اوايل فعاليت حسينيه ارشاد مرحوم شريعتي خود با دعوت شهيد مطهري به حسينيه قدم مي گذارد اما (( اواخر سال 48 )) آغاز فشار ها و انتقادها بر شهيد مطهري که (( به نوعي مسئوليت علمي حسينيه محسوب مي شد)) بود و في الواقع قرار گرفتن حسينيه بر (( سر دوراهي شريعتي يا مطهري )) بود. مطهري خود به بيان انتقاد از حسينيه ارشاد مي پرداخت و (( اساس انحراف )) حسينيه را (( دور شدن از مرجعيت )) مي دانست – اين دو راهي و انتقادات سرانجام به ترک حسينيه توسط شهيد مطهري مي انجامد.گرچه مطهري دامنه روابط خويش با شريعتي را (( کمابيش حفظ مي کند و ارتباطش را به طور کامل با او قطع نمي کند )) بخش ديگر اين فصل اما ((واکنش امام نسبت به شريعتي)) بود که مي توان آن را در جمله ابتدايي نويسنده دراين بخش که سياست امام را در کنار گذاشتن مسائل فرعي در مقابل مسائل اصلي مبارزه با رژيم مي داند خلاصه کرد.

فصل ششم: گروه ها و جریان های فعال مذهبی- سیاسی در آُستانه انقلاب اسلامی

پس از بررسي هاي مفصلي که پيرامون جريان ها و سازمان هاي دهه 30 تا 50 انجام شد نویسنده در این فصل به بررسي گروه ها و جريان هاي فعال مذهبي سياسي در آستانه انقلاب پرداخته است. نويسنده ((رسوخ انديشه هاي نوين در دين شناسي))و((گسترش دامنه مبارزه با شاه)) را عامل ايجاد تشکل هاي جديد توسط جوانان مذهبي مي داند و تشکل هاي بوجود آمده را در گروه کلي قرار مي دهد.

الف)گروههاي مذهبي متصل به روحانيت که خود شامل گروههاي هفت گانه ابوذر ، مجاهدين اسلام ، تشکيلات محمد منتظري در دمشق و ....... است.

ب)گروههاي مذهبي منفصل از روحانيت که شامل گروههاي فرقان ، جريان فکري آشوري ، آرمان مستضعفين ، جنبش مسلمانان مبارز بودند – همچنين نويسنده در اين فصل جريان هاي ضد مدرنيسم و افراد شاخص اين جريان را نيز معرفي و مورد بحث قرار مي دهد.

فصل هفتم و هشتم: نویسندگان و جریان های دینی- سیاسی

در  این دو فصل از کتاب بر خلاف فصل هاي گذشته فصل هاي شخصيت محور و پيرامون نويسنده هاي برجسته آثار ديني در آستانه انقلاب و نيز افراد تجديد نظر طلب در عقايد شيعه مي باشد در فصل هفتم گستره هاي زيادي از نويسندگان از جمله شيخ علي تهراني ، فخرالدين حجازي ، آيات مکارم شيرازي ، جعفر سبحاني و..... معرفي مي شوند و نويسنده با بررسي آثار ايشان به سنجش وزن اين نويسنده ها و جريان انقلاب مي پردازد.

مرز اصلاح طلبي و تجديد نظر طلبي کجاست ؟

نويبسنده در فصل هشتم بسياري از جريان هاي فکري سياسي که دعوي اصلاح گري را داشته اند نه اصلاح گر که (( تجديد نظر طلب )) مي داند که ((دانسته يا نادانسته )) به دنبال تغييرات بنيادي در اصول اند.معرفي و مداقه پيرامون 14 فردي که در راس اينگونه جنبش ها قرار داشته اند محتواي فصل هشتم کتاب را تشکيل مي دهد.

بخش چهارم:نقدها ونظرها پيرامون کتاب

بي شک انتشار هر کتاب علمي بازخوردهاي متنوع وبعضامتناقضي را در پي دارد واين مساله در مورد کتب تاريخي که وظيفه آنها شرح وروايت از حوادث گذشته است بيش تر نمود پيدا مي کند از اين جهت در قسمت پاياني اين نوشته به برخي نقدها ونظرهاي پيرامون اين کتاب به اختضار اشاره خواهيم کرد.

محورهای نوشته های نقادان به کتاب

تاکنون نقدهای مختلفی به کتاب وارد شده است که با بررسی برخی از آنها می توان این نقدها را در چند محور زیر خلاصه کرد.

الف)جانبداری نویسنده کتاب در قضاوت نسبت به شخصیت های مختلف وعدم داشتن ملاک یکسان در این باره:

مسعود رضایی در نقد منتشر شده خود به چند نمونه از مصداق های مورد نظر خود برای اثبات این نقدش اشاره می کند از جمله:

1- ماجراهاي مربوط به آيت الله شريعتمداري:ناقد محترم بر اين عقيده است که نويسنده کتاب جريان آيت الله شريعتمداري در برابر انقلاب و امام را به سطح اختلاف يک مرجع غير انقلابي و انقلابي(امام خميني)تنزل داده است وبه گونه اي بزرگوارانه با حمل برصحت از آن عبور کرده است در صورتي که اين نوع نگاه خوشبينانه به موضعگيري‌هاي آقاي شريعتمداري و گذشتن بزرگوارانه از کنار آنها و «توهم» پنداشتن نظرات طلاب و روحانيون انقلابي پيرامون ارتباطات آقاي شريعتمداري با دربار و رژيم پهلوي،براي خوانندگان جاي سئوالاتي را باقي مي‌گذارد از جمله اين که چگونه است که نويسنده محترم در مورد دکتر شريعتي که «نقش وي در انقلاب اسلامي انکارناپذير است» کليه مسائل وي را در ارتباط با ساواک زير ذرهبين مي‌دهد اما در مورد «مرحوم شريعتمداري» علي‌رغم انبوهي از اسناد ارتباط وي با رژيم پهلوي و تلاش وي در راه ممانعت از پيروزي انقلاب اين چنين تساهل و تسامح را پيشه مي‌سازد؟


2- انجمن خیریه حجتیه مهدویه:وی نویسنده کتاب را در مورد قضاوت درباره فعالیت های انجمن حجتیه دارای پیش فرض می داند و اشاره می کند که نویسنده به مسائلی چون عدم اعتقادانجمن به قیام قبل از حکومت امام زمان(عج) و مذموم شمردن آن ودر نتیجه مورد علاقه ساواک قرار گرفتن این تشکیلات و باز شدن راه نفوذ ساواک در آن به دلیل((نوعی وحدت نظر))در رفتار سیاسی آنها و همچنین همکاری انجمن با ساواک در معرفی افرادی که عضو انجمن بوده اند و فعالیت سیاسی می کردند به میزان کافی توجه نمی کند وآن را مورد کنکاش قرار نمی دهد.

ب)نوع نگاه نویسنده کتاب نسبت به رابطه میان ساواک و دکتر شریعتی:

از نظر ناقد نويسنده کتاب در مورد ارتباط شريعتي وساواک دو گزينه را متصور گشته است:

1-ارتباط آگاهانه شريعتي و ساواک

2-شريعتي تنها يک عامل ناخواسته براي ساواک بوده است

رضايي بر اين اعتقاد است که يک نگاه سوم در اين قسمت از کتاب خالي است ونويسنده بايد به آن نيز اشاره مي کرده است وآن بدين شرح است که ((در اين نوع نگاه، شريعتي به عنوان يک مسلمان انقلابي و مبارز مطرح است که اگرچه انتقاداتي نيز بر بخشهايي از نظرات و رفتارهاي وي مي‌توان داشت، اما او در پي به دست آوردن فضا و شرايط مناسب به منظور طرح افکار و عقايد انقلابي خويش بوده است و در اين مسير، به ناچار و حتي گاهي به اشتباه،تبادل نظرهايي را با ساواک به قصد فريب آن و اطمينان بخشي نسبت به خود، انجام مي‌دهد))

ناقد جعفريان را در اين زمينه متاثر وملهم از کتاب نهضت امام خميني نوشته سيد حميد روحاني مي داند که نظري منفي به شريعتي دارد وي مي نويسد:(( چنين به نظر مي‌رسد که اگرچه ايشان در جايي به رد نظريه آقاي سيدحميد روحاني درباره شريعتي در جلد سوم کتاب «نهضت امام خميني» مي‌پردازد، اما گويا نتوانسته است خود را بکلي از تأثيرات آن کتاب مصون بدارد))

ج)عدم پرداختن مکفی به نقش افرادی چون شهید بهشتی در مبارزه فرهنگی و علامه طباطبایی و نقش تعليمات وآموزه هاي فلسفي ایشان

د)لزوم بررسی هم زمان سازمان مجاهدین با گروههای منفصل از روحانیت برای کمک به درک بهتر آن

ه) تکرار مطالب پيشين،عدم سنخيت با مطالب پيشين کتاب ونوعي عقب گرد سريع تاريخي در فصل جريان هاي تجديد نظر طلب در عقايد شيعه

بخش پنجم: توضيح مولف کتاب پيرامون برخي نقدهاي وارد شده برکتاب

مولف در پاسخ به اين نقد که چرا در برخي قضايا به طور موشکافانه وارد شده ودر مسائل ديگر به طور سطحي مساله را بررسي کرده وبه اندازه موارد ديگر تفصيل نداده است دو دليل را ذکر مي کند.وي اولين دليل را نبود منابع کافي در برخي مسائل مي داند مانند محمد باقر كمره اي.از طرفي برخي مسائل را به دليل مبهم تر بودن نياز به توضيح بيش تر مي داند ومعتقد است که در اين گونه موارد نويسنده بايد شرح کامل تري از وقايع را ارائه دهد.وي هم چنين در پاسخ به اين سوال که چرا در مساله اختلاف نواب صفوي با آيت الله بروجردي توضيح زيادي داده نشده و وارد جزئيات نشده ايد،اختلاف ايشان با هم را اختلاف سياسي (و نه اختلاف فکري)مي داند ومجرد اختلاف لفظي نواب با آيت الله بروجردي را دليل بر اين نمي داند که نواب دچار انحراف فکري واختلاف فکري با آيت الله بروجردي شده است.

سخن پاياني

جريان ها و سازمان هاي مذهبي ايران را مي توان تلاش براي نشان دادن بخشي از جريان تاثيرگذار دوران پهلوي دانست که در روند شکل گيري جريان اسلام خواهي و انقلاب ايران تاثيري ( زياد يا کم ) داشته اند. ارجاع به اسناد گسترده و بهره گيري از تاريخ شفاهي از جمله ويژگي هايي است که کتاب حاضر را به يکي از منابع مفيد و مهم براي مطالعه تاريخ منتهي به انقلاب اسلامي تبديل کرده است. گرچه نمي توان از اين نکته غافل بود که بار علمي و ميزان سابقه نويسنده در پژوهشگري در عرصه تاريخ را مي توان به عنوان جنبه مثبت ديگري به ويژگي هاي اين کتاب اضافه کرد.


منابع نقدها و پاسخ آقای جعفریان به نقدها:

1-

2-

3-(محمد رضا پور نظر ماهنامه زمانه شماره 33)

مرتبط‌ها

آتش به اختیار با خشاب بصیرت انقلابی

خورشید‌ بی‌غروب امام خمینی(ره)

اختیارات پیامبر و امامان معصوم (ع)

عزاداری حسینی؛ امتداد سیاست خارجی جمهوری اسلامی

نهادینه‌سازی آموزه‌ مهدویت برای کودکان

رابطه سختی و آسانی در قرآن/ ما به چه کسانی بدهکاریم؟