دیدبان
از تجهیز کردستان تا توهم استقلال کردها

شمشیر دو لبه تجهیز کردستان عراق

شمشیر دو لبه تجهیز کردستان عراق

نویسنده: امیر قدیمیان

دیدبان: استقلال واژه ایست که هر از چند گاهی بر زبان رهبران کرد جاری می‌شود. این مسئله همواره موضوعی اختلافی، چه در بین بازیگران خارجی و چه در بین خود کردها بوده است. کردهای موافق استقلال با اشاره به تمایز نژادی کردها با کشورهایی که سال‌هاست تحت پرچم آن‌ها زندگی می‌کنند و با تأکید بر توانایی قوم کرد برای اداره امور حکومتی مربوط به سرزمین‌های کردنشین، برای استقلال تلاش می‌کنند؛ اما مخالفین راهکارهایی غیر از استقلال را پیشنهاد می‌دهند، راهکارهایی مانند افزایش مشارکت کردها در سیاست‌گذاری حکومت مرکزی.

می‌توان گفت که کردستان عراق موفق­ ترین تجربه استقلال برای کردها بوده است. هیچ‌گاه کردهای عراق که تا سال 1991 تحت‌فشار شدید رژیم بعث بودند و باور نمی‌کردند که بتوانند پرچمی مستقل، واحد پولی مستقل و نیروی نظامی مستقل داشته باشند و حتی بتوانند نفت خود را بدون واسطه به فروش مشتریان خارجی برسانند و با تعریف بودجه، امور اقتصادی خود را مستقلاً مدیریت کنند.

در سال 1991 و پس از اعلام منطقه پرواز ممنوع توسط نیروهای ائتلاف طی جنگ خلیج‌فارس، در شمال و جنوب عراق، فرصتی طلایی برای کردها پیش آمد و توانستند حکومتی نیمه‌مستقل را در شمال عراق تشکیل دهند. با حمله آمریکا به عراق و سرنگونی رژیم بعث و دشمن درجه‌یک کردها یعنی صدام، این حکومت خودمختار تلاش‌هایش را برای استقلال کامل شروع کرد و در این مسیر بیش از همه به آمریکا تکیه‌ دارد.

منطقه پرواز ممنوع اعلام شده توسط توسط نیروهای ائتلاف در جنگ خلیج‌فارس 1991

در ادامه مقاله با بررسی مواضع بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای نسبت به استقلال کردستان عراق، چالش پیش روی آمریکا در مورد دوراهی حمایت بیشتر از کردها یا نادیده گرفتن آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.

گام به‌سوی استقلال کامل

رهبران کردستان عراق دریافته‌ اند که تنها راه رسیدن به استقلال جذب حمایت‌های خارجی است و خودمختاری نهایی آن‌ها تنها در صورتی امکان‌ پذیر است که از دولت‌های منطقه­ ای و بین‌المللی چراغ سبز دریافت کنند؛ زیرا مشروعیت چیزی نیست که بتوان با زور اسلحه آن را به دست آورد. علاوه بر آن نیاز به کمک‌های اقتصادی و نظامی بازیگران خارجی مسئله‌ای بسیار مهم برای ادامه حیات کردستان است و برای برآوردن این نیازها دست به دامان کشورهای فرا منطقه‌ای شده است.

کردستان عراق در مورد کشورهای همسایه خود نیز بسیار محتاط عمل می‌کند و با تکذیب ادعای تشکیل کردستان بزرگ (که شامل تمام سرزمین‌های کردنشین در منطقه است) سعی در غیرامنیتی کردن روابط خود با همسایگان دارد. در راستای این اعتمادسازی، رهبران کردستان عراق بعضاً با برخی جدایی‌طلبان کُرد، مثل رهبران پ­ک­ک در ترکیه، درگیری پیدا می‌کنند (البته بخشی از این تنش به خاطر رقابتی است که بین مسعود بارزانی و عبدالله اوجالان وجود دارد). این اعتمادسازی از این‌جهت است که کردستان عراق توسط 4 کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق محصور شده و علاوه بر نیازهای امروز خود به حمایت همسایگان، همانند قضیه حمله داعش و درخواست کمک از ایران برای حمایت از نیروهای پیشمرگه، در آینده نیز در صورت استقلال به خطوط مواصلاتی زمینی برای فروش نفت احتیاج خواهد داشت.

کردستان عراق توسط چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق محصور شده است

بیشترین تلاش کردستان عراق کسب حمایت از جانب آمریکا است که به‌نوعی از سال 2003 به بعد قیّم عراق محسوب می‌شود. آمریکا بارها و به مناسبت‌های گوناگون تصریح کرده است که به دنبال یک سیاست عراق محور است. در نتیجه حمایت آمریکا از کردها تا جایی ادامه می­یابد که در راستای بهبود وضعیت عراق باشد.

کردها برای افزایش نفوذ خود در آمریکا و تأثیرگذاری بر مواضعش نسبت به قضیه کردستان از حربه‌های گوناگونی استفاده می‌کنند که مهم‌ترین این اقدامات در ادامه خواهد آمد؛

1-دیپلماسی گسترده

تلاش‌های دیپلماتیکی کردها بسیار گسترده است و صفحه اینترنتی رسمی دولت منطقه‌ای کردستان همواره در حال ارائه گزارش‌های مطبوعاتی مربوط به دیدارهای دیپلماتیکی و کنفرانس­های بین‌المللی است که رهبران و دیپلمات‌های کرد در آن‌ها حضور داشته‌اند. کردستان میلیون‌ها دلار در عرصه دیپلماسی سرمایه‌گذاری کرده است که بسیار بیشتر از سرمایه‌گذاری‌اش در سایر فعالیت‌هاست.

2-نفوذ در قلب واشنگتن

رهبران آن‌ها توانسته‌اند با شخصیت‌های استراتژیکی در کنگره آمریکا رابطه ایجاد کنند که می‌توانند به نمایندگی از کردستان سخنرانی کنند؛ برای نمونه در سال 2011 کنگره تأسیس کنسولی آمریکا در اربیل را تصویب کرد. روشی دیگر برای نفوذ بر سیاستمداران آمریکایی جذب مسئولین کلیدی آمریکا که در عراق منافع و سرمایه‌گذاری مالی داشتند بوده است؛ مثلاً جذب سفیر سابق آمریکا در عراق، زلمی خلیل زاد به‌عنوان مشاور رهبری کردستان.

3- جلب افکار عمومی آمریکا

یکی دیگر از سیاست‌های کردستان دست دراز کردن به‌سوی جوامع و مردم حکومت‌های دموکراتیک بوده است تا از این طریق این جوامع به دولت‌های خود برای کمک به کردستان فشار بیاورند. یکی از نمودهای این سیاست استفاده از رسانه آمریکا برای ارتباط با جامعه آمریکا است. مثلاً رهبران کرد پس از سال 2003 با ارسال پیام «آمریکا متشکریم" در ساعات شلوغ رسانه‌های آمریکایی -که خیلی هم پرخرج بود- از آمریکایی‌ها بابت نجات ایشان از دست صدام تشکر کردند.

پیام تصویری «آمریکا متشکریم» که در سال 2006 در ساعات شلوغ رسانه‌های آمریکایی پخش می شد

4-قابل‌اعتماد نشان دادن خود

رهبران کرد با تأکید بر دموکراتیک بودن حکومت خود و تحقیر دولت‌ های مرتجع منطقه، همواره تعهد خود به اصول آزادی و انتخابات آزاد را اعلام می‌کنند. دیپلمات‌های کرد همواره تلاش می‌کنند خود را نه یکی از بازیگران قابل‌اعتماد در منطقه بلکه تنها بازیگر مسلمان قابل‌اعتماد در قلب خاورمیانه معرفی کنند. رهبران کرد به آمریکا فشار می­آورند که دولت مرکزی بغداد غیرقابل‌ اعتماد و بی­کفایت است و همواره با استفاده از کرسی‌های به دست آورده در پارلمان خود را بازیگری تصمیم‌ساز در سیاست داخلی تصویر می‌کنند.

5- پیروزی‌های میدانی­

پس از برکناری صدام در سال 2003، پیشمرگه چهره یک ارتش واقعی به خود گرفت. پادگان‌های نظامی در منطقه کردستان که در دست احزاب مختلف قرار داشت، به مدارس نظامی ارتش جدید عراق تبدیل شدند و افسران کرد تحت آموزش نظامی قرار گرفتند و رهبری پیشمرگه شروع به جذب نیروی نظامی از احزاب اصلی اقلیم کردستان کرد. تلاش‌ها برای تبدیل پیشمرگه به نیرویی حرفه‌ای با حمله داعش در سال 2014 شدت ‌یافته است. کردها با یادآوری پیروزی‌های اخیر نیروهای پیشمرگه، استدلال کرده‌اند که نظامیان آن‌ها تنها نیروی قابل‌اعتماد در عراق هستند. همین پیروزی‌ها تعداد حامیان نیروهای پیشمرگه و به‌طورکلی کردستان را در آمریکا و کشورهای اروپایی، هم در بین اهالی سیاست و هم در افکار عمومی، افزایش داده است؛ حمایت اندیشکده­های غربی از نیروهای پیشمرگه و نیز محبوبیت لباس‌های خاص نیروهای کرد در بین جوانان غربی، به‌خوبی بیانگر این اقبال عمومی به نیروهای پیشمرگه است. غرب با این باور که نیروهای پیشمرگه امید اصلی آن‌ها در عراق هستند، میلیون‌ها دلار خرج تسلیح و آموزش آن‌ها کرده است.

کردستان عراق پیشمرگه را تنها نیروی قابل‌اعتماد در عراق معرفی می کند

آمریکا و استقلال کردستان

حمایت از کردستان و حدود این حمایت همواره مورد اختلاف تحلیلگران غربی و سیاست‌گذاران آمریکایی بوده است؛ اما در هر صورت باید تصمیمی اتخاذ شود و هر تصمیمی یکسری عواقب دارد که آمریکا باید آن‌ها را بپذیرد. در بین این اختلافات، مسئولین آمریکایی موضع حمایت از عراق واحد را انتخاب کرده­ اند.

پس از سخنرانی بارزانی در پارلمان کردستان عراق که خطاب به نمایندگان گفت:‌ «به شما پیشنهاد می‌کنم در تائید قانون تشکیل کمیته عالی مستقل برگزاری انتخابات کردستان تسریع کنید. این نخستین گام و قدم بعدی آمادگی برای برگزاری همه‌پرسی است. زمان آن رسیده است که سرنوشت خودمان را به دست خودمان تعیین کنیم و منتظر کسی نباشیم که سرنوشت ما را تعیین کند. به همه ثابت کرده‌ایم که عامل خیر هستیم و تهدیدی علیه کشورهای همسایه نیستیم. با همه قدرت به برادران شیعه و سنی خود کمک کنیم تا از عراق را از بحرانش خارج کنند.» جوش ارنست سخنگوی کاخ سفید واکنش نشان داد و گفت: «واقعیت این است که ما همچنان معتقدیم عراق اگر یکپارچه و متحد باقی بماند قوی‌تر خواهد بود. به همین دلیل آمریکا همچنان از عراق دموکراتیک، یکپارچه حمایت می‌کند و از همه طرف‌ها در عراق می‌خواهد برای این هدف با یکدیگر همکاری کنند.» جنیفر ساکی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز در کنفرانسی مطبوعاتی در واکنش به این سخنرانی، تأکید کرد که دولت آمریکا خواهان مشارکت کردها در دولت فراگیر عراق است و از استقلال کردها حمایت نمی‌کند. پس تردید مسئولین آمریکا نه بر سر استقلال کردستان بلکه در مورد حدود کمک به کردستان مخصوصاً در مسئله تجهیز نظامی است.

عدم شایستگی کردستان

جدای مخالفت سیاست‌گذاران آمریکایی با استقلال کردستان و تلاش برای ساخت عراقی یکپارچه، خود کردستان نیز نتوانسته انتظارات را برای تشکیل و اداره یک حکومت مستقل، دموکراتیک و رو به رشد برآورده کند. مشکلات کردستان بیش از آنکه همچون ادعای رهبرانش ریشه در تلاش دشمنانش داشته باشد، حاصل ضعف‌های داخلی جامعه کردستان است.

مهم‌ترین مشکلات داخلی کردستان عراق که ناظران بیرونی را نسبت به توانایی آن‌ها در تشکیل حکومتی مستقل دچار شک و تردید کرده است، عبارت‌اند از:

1. اقتصاد ضعیف

اقتصاد کردستان عراق نیز همچون قسمت جنوبی عراق به نفت وابسته است. هرچند منابع درآمدزای دیگری چون گردشگری و قاچاق نیز به کمک رهبران کرد می‌آید ولی این میزان از درآمدزایی و اشتغال به‌هیچ‌وجه در شأن یک حکومت مستقل نیست. در واقع دولت کردستان در تأمین بودجه، مدل اقتصادی مشابه با دولت مرکزی را پیش گرفته است. اقتصادی که نفت آن موجب ابتلا به «بیماری هلندی» شده است. مدلی اقتصادی که افزایش درآمد ناشی از منابع طبیعی و وابستگی بیش از حد به آن می‌تواند اقتصاد ملی را از حالت صنعتی و تولیدی بیرون بیاورد و مشکلاتی را ایجاد کند. سیا گزارش داده است که عراق 90 درصد درآمد دولت و 80 درصد درآمد حاصل از صادرات خود را از صنعت نفت کسب می‌کند. صنعتی که کمترین نقش را در ایجاد اشتغال و ساخت تجهیزات بومی دارد، حتی در صنعت نفت نیز کردستان فاقد امکانات استخراج و صادرات کافی است و وابستگی‌اش به دولت مرکزی مشهود است. اقتصاد مریض کردستان در طول تاریخ وابستگی بسیاری به دیگر کشورها داشته است، از ایران دهه 1990 و طی مبارزات کردها با صدام گرفته تا آمریکای پس از اشغال عراق. از اوایل سال 2014، به خاطر فساد، سوء مدیریت، مشاجره با بغداد و جنگ با دولت خود خوانده اسلامی، اقتصاد نفتی کردستان نیز در معرض خطر قرار گرفته و حکومت با بحران اقتصادی شدیدی روب­رو شده است.

2. حکومت غیر دموکراتیک

اقتصاد بادآورده بین سال‌های 2003 تا 2013 که حاصل دور زدن دولت مرکزی در بستن قراردادهای پرسود نفتی بود، موجب رشد کردستان شد اما موجبات ثروتمندتر شدن و قدرتمندتر شدن سرمایه‌گذاران و نخبگان حاکم را نیز فراهم کرد و دست آن­ها را برای اعمال قدرت مستبدانه بازتر کرد. با کم­رنگ شدن موفقیت اقتصادی بادآورده کردستان، شهرت این دولت خودمختار به‌عنوان تکیه‌گاه دموکراسی در منطقه نیز موردتردید قرار گرفته است. تحولات اخیر نه‌تنها روایت کردها مبنی بر دموکراتیک بودن حکومت کردستان عراق را نقض می‌کند، بلکه حکومت رنگ و بوی دیکتاتوری به خود گرفته است و حزب حاکم تمایل خود به خودکامگی و استبداد را نتوانسته است بیش از این پنهان کند.

حزب دموکراتیک کردستان (KDP) که تحت رهبری مسعود بارزانی رییس‌جمهور کنونی دولت منطقه‌ای کردستان است و اتحادیه میهنی کردستان (PUK) که رهبری آن را رییس‌جمهور سابق عراق جلال طالبانی بر عهده دارد، به‌وسیله دو خاندان حاکم، یعنی طالبانی­ها و بارزانی­ها بر سیستم تسلط دارند.

تحولات سیاسی کردستان به‌هیچ‌ عنوان دلگرم‌کننده نیست؛ مسعود بارزانی علی‌ رغم اتمام دوره قانونی، به کار خود ادامه می‌دهد و بدتر از آن اینکه دولت وی سرکوب دو حزب مخالف دولت -اتحادیه میهنی کردستان (PUK) و گوران (تغییر)-را در پیش گرفته است. این سرکوب از طریق عزل و نصب‌های غیرقانونی و بستن شبکه‌های تلویزیونی احزاب مخالف انجام می‌شود. آنچه بیشتر موجب انتقادات حامیان آمریکایی کردستان شده، این است که دولت خودمختار کردستان مدل دموکراسی غیر لیبرال و درواقع نمایشی را پیش گرفته است. دیدبان حقوق بشر نیز رفتارهای اخیر دولت خودمختار و مخصوصاً حزب دموکرات کردستان (KDP) تحت رهبری مسعود بارزانی را مورد انتقاد قرار داده است.

3. فساد داخلی

بخشی از مشکلات اقتصادی کردستان به جنگ‌های طولانی‌مدت، حمله اخیر داعش و کاهش قیمت نفت برمی‌گردد ولی این‌همه‌ی ماجرا نیست؛ فساد و رانت‌خواری روی دیگر سکه در اقتصاد مریض کردستان است.

ویکی­لیکس در فوریه 2006 اسنادی در مورد فساد در کردستان منتشر کرد. در این اسناد که درواقع گزارشات وزارت خارجه آمریکا بود، آمده است؛ «فساد بزرگ‌ترین مشکل اقتصاد کردستان است»، «سلطه دو حزب حاکم باعث رشد بیشتر فساد می‌شود» و «تعدادی از جوانان نسل سوم در تلاش‌اند تا اصلاحات ایجاد کنند، اما تا زمانی که مرزهای کردستان مشخص نشود بعید است که تلاش آن‌ها به نتیجه برسد و فساد برطرف شود».

یکی از مهم‌ترین مسائل در مورد فساد مالی کردستان، فعالیت مسعود بارزانی در صنعت پرسود نفت است. ثروت شخصی مسعود بارزانی چیزی در حد 2 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، ولی در مورد ثروت کل خانواده وی به دلیل فضای بسته کردستان آمار دقیقی در دست نیست. بارزانی همواره از اتهامات مالی شانه خالی می‌کند مثلا پس از آنکه هفته ­نامه کُردی «رُوژنامه»، در سال 2010، بارزانی را به دست داشتن در قاچاق سوخت متهم کرد، وی به جای پاسخگویی دفتر هفته نامه را بست و با مسئولین آن برخورد کرد. رفتارهای خانواده بارزانی بیش از آنکه جوابی به این اتهامات باشد؛ روزبه‌روز بر شبهه فساد می‌افزاید. مثلاً در سال 2012 منصور، پسر کوچک مسعود بارزانی در یک شرط‌بندی در یکی از کازینوهای دبی بیش از 3.2 میلیون دلار را از دست داد، یا مثلاً پسر بزرگ بارزانی، مسرور خانه‌ای 10 میلیون دلاری در ویرجینیای آمریکا خرید.

این رانت‌خواری به عرصه سیاسی و عزل­ و نصب‌های فامیلی هم کشیده شده است؛ که مهم‌ترین آن‌ها انتصاب مسرور، پسر مسعود بارزانی به‌عنوان مسئول امنیت کردستان و نیچروان بارزانی برادر زاده وی به‌عنوان نخست‌وزیر حکومت خودمختار است.

رانت‌خواری خانواده بارزانی به عرصه سیاسی و عزل­ و نصب‌های فامیلی هم کشیده شده است

4. عدم تساهل با اقوام و نژادهای دیگر

از مهم‌ترین مصادیق استبداد رأی و رفتاری متضاد با سیاست‌های اعلامی کردستان، مبنی بر هم زیستی مسالمت‌آمیز با همه‌ی اقوام، عرب، کرد و ترکمان، از شیعه گرفته تا سنی، رفتار کردها در استقرار کردهای بیشتر در کرکوک برای تغییر ترکیب جمعیتی این استان است؛ که مهم‌ترین تجلی این اقدام درگیری اخیر طوزخورماتو بین نیروهای شیعه ترکمان و کردهایی است که وارد این شهر شده‌اند؛ درگیری خونینی که 15 الی 25 کشته برجای گذاشت. به‌طورکلی مبارزین کرد به مناطقی وارد شده‌اند که چند نژادی هستند و با علم به اینکه کمک‌های آمریکا به وجود داعش وابسته است و با نابود شدن داعش خبری از این حجم عظیم تسلیحات و کمک‌های نظامی نیست، از فرصت استفاده کرده و به‌ سرعت کنترل این مناطق به دست گرفته‌اند. آن‌ها با استفاده از برتری نظامی خود بر افراد بومی غیر کرد، مسلط شده‌ و احساسی از بی‌اعتمادی و انتقام را به وجود آورده‌اند.

مشکل تقویت قدرت نظامی کردها بدون تدوین ساختاری برای مهار قدرت جدید کردها و بعضاً کمک‌هایی مستقیم و مخالف با سیاست­های دولت مرکزی، موجب کاهش نفوذ آمریکا بر متحدین کُرد خود شده است.

5. نیروی نظامی وابسته و ضعیف

گسترش فعالیت داعش در عراق و حمله به سمت سرزمین‌های کردنشین نشان داد که نیروی نظامی کردستان بدون کمک دیگر کشورها و حمایت دولت مرکزی، طبل توخالی است و اظهارات کردها مبنی بر قدرت نظامی برترشان چیزی در حد حرف است. تا آنجا که اگر حمایت ایران و حملات هوایی ائتلاف نبود امروز اربیل در دست تکفیری‌ها بود.

مسئول سیاست خارجی کردستان، فلاح مصطفی، پس از تصمیم اوباما برای حمله هوایی به داعش، دانسته یا ندانسته به‌خوبی وابستگی کردستان به کشورهای دیگر را نشان داد و گفت: «ما می‌دانستیم که نهایتاً تنها نخواهیم بود، زیرا ما قلب‌ها و افکار آن‌ها را تسخیر کرده بودیم... ما نیز اکنون یکی از بازیگران هستیم».

اگر ادعا شود که کردها از منابع تولید تسلیحات دور بوده اند، در جواب به فرصت 20 ساله کردستان برای ساخت ارتشی قدرتمند و منسجم اشاره می­کنیم؛ زیرا علاوه بر فرصت­سوزی در ساخت تجهیزات، در درون نیروهای نظامی پیشمرگه نیز اختلاف و سیاسی‌کاری به چشم می‌خورد. حمله ناگهانی داعش سبب نمایان شدن مشکلات قدیمی و علاوه بر آن ایجاد مشکلات جدید شده است. پس‌از این حمله ترکیبی از افسران عالی‌رتبه و اشخاص مرتبط با احزاب در خط مقدم مشغول فرماندهی شدند و فارغ‌التحصیلان مدارس نظامی پیشمرگه که دیگر وابستگی سابق به احزاب را نداشتند به حاشیه رانده شدند.

کمک‌های نظامی آمریکا بی‌ سر و سامان و بدون قید و شرط است و بدون پیگیری اینکه به کجا می‌روند تحویل وزارت امور پیشمرگه اقلیم کردستان می‌شود؛ و مسئولین احزاب هم از این مهمات برای ساخت نیروهای پارتیزانی شخصی خود و قوی‌تر کردن نیروهای وفادار به خود استفاده می‌کنند و نیروهای حرفه‌ای‌تر که جزء این دسته‌ها نیستند نادیده گرفته می‌شوند. همه این‌ها دور کردن نیروهای پیشمرگه از وظیفه اصلی خود یعنی مبارزه با تروریست‌هاست؛ یعنی کردها به‌جای مبارزه با داعش مشغول قدرت‌نمایی داخلی می‌شوند و بعضاً بانفوذ به مناطق عرب نشین و ترکمان، گسترش سرزمینی را در دستور کار قرار می‌دهند.

آمریکا بر سر دوراهی

تا اینجای مقاله با مصادیق واقعی به‌خوبی نشان دادیم که برخلاف لفّاظی‌های رهبران کرد، حکومت کردستان به دلیل مشکلات داخلی قادر به تشکیل و اداره حکومتی مستقل نیست. حال آمریکا فواید و مزایایی را برای تجهیز کردها پیش روی خود می‌بیند. همان‌طور که در قسمت قبل بیان کردیم این تجهیز نه برای استقلال بلکه برای اهداف دیگری صورت می‌گیرد. تجهیز نظامی همواره شمشیر دو لبه بوده است و می‌تواند نتایجی به بار آورد که مورد انتظار بازیگر تجهیزکننده نبوده است. در ادامه به بررسی این مسئله می‌پردازیم.

الف) نگاه منفی به تجهیز

1. افزایش توقع کردها

آمریکا نگران برانگیخته شدن توقعات سیاسی کردهاست. به‌عبارت‌دیگر این کمک‌ها می‌تواند سنگ بنای استقلال کردستان را بزند. آمریکا به‌واسطه ترسی که از استقلال کردستان دارد، کمک‌های نظامی‌اش را به‌جای اینکه به یک نیروی نظامی متحد و یکپارچه تحویل دهد به‌صورت مجزا بین احزاب مختلف تقسیم می‌کند، احزابی که برخی از آن‌ها، همچون اتحادیه میهنی کردستان تحت رهبری جلال طالبانی تمایلی به استقلال کامل از عراق ندارد. ولی این ترفند نیز نمی‌تواند کارآمد باشد زیرا اولاً، علی‌رغم وجود اختلافات، دو حزب با تشکیل وزارت امور پیشمرگه در سال 2009 گام بزرگی برای سوی اتحاد پیش بردند و این اتحاد می‌تواند در آینده مستحکم‌تر شود. ثانیاً: ممکن است با روی کار آمدن نسل جدید از رهبران کرد، ایدئولوژی استقلال موردقبول همه احزاب قرار گیرد و موجی به راه بیفتد که با عدم وجود مخالف داخلی در درون کردستان، نتوان جلوی آن را گرفت.

2. ناخرسندی ترکیه

آمریکا همواره مراقب بوده است که روابطش با ترکیه را با حمایت از کردها به خطر نیندازد. ایالات‌متحده تنها در یک زمینه و در کمک به «یگان‌های مدافع خلق» Y.P.G. در جنگ با داعش در سوریه ریسک کرد و همین قضیه نیز موجب خشم ترکیه شده است تا آنجا که مواضع این نیروهای تحت حمایت آمریکا را به شدت بمباران کرد. واشنگتن علی‌رغم تجهیز این کردها از همکاری دیپلماتیکی با شاخه سیاسی «یگان‌های مدافع خلق» یعنی «حزب اتحاد دموکراتیک» P.Y.D. خودداری می‌کند (ترکیه حزب اتحاد دموکراتیک را به دلیل ارتباطش با «حزب کارگران کردستان» P.K.K. خطری بالقوه می‌داند.)

در عراق نیز وجود دولت خودمختار کردستان و تجهیز آن توسط دولت‌های غربی، ازآن‌جهت موجب نگرانی متحد عضو ناتوی آمریکا، یعنی ترکیه می­شود که خودمختاری کردستان عراق می‌تواند شروعی باشد برای تأسیس کردستان بزرگ؛ که نهایتاً کردستان ترکیه نیز به آن ملحق خواهد شد. در مقطعی مهیاکردن پناهگاه توسط کردستان عراق برای شبه‌نظامیان «پ­ک­ک» نیز عصبانیت ترکیه را برانگیخته و بارها موجب اعزام نیروهای ترکیه به داخل خاک کردستان عراق برای مبارزه با «پ­ک­ک» شده است (هرچند که بارزانی اخیرا با تغییر موضعی روشن، از ترکیه در مبارزه با پ­ک­ک حمایت کرده است.)

3. زیر سؤال رفتن روایت آمریکایی

اظهارات گستاخانه کردها مبنی بر استقلال، موضع رسمی آمریکا مبنی بر اینکه عراق یک کشور واحد، باقی ‌مانده را تضعیف می‌کند. آمریکا سال‌هاست که با اشاره به موفقیت خود در عراق، خود را ناجی عراق و پایان‌بخش قبیله گرایی می‌داند و اتحاد عراق را میراث حضور نظامی خود می‌داند. رهبران آمریکایی اصلاً نمی‌خواهند که روایت رسمی دولت ایالات‌متحده با لفّاظی‌های گاه‌وبیگاه کردها در مورد استقلال یا حتی پیش روی آن‌ها به سمت استقلال، زیر سؤال برود.

4. گسترش بی‌نظمی در منطقه

با شرایط پیچیده امروز در مورد تحولات منطقه‌ای، شروع یک درگیری جدید بین کردها و همسایگانش اصلاً مطلوب آمریکا نیست؛ زیرا نمی‌خواهد تمرکز خود را از سوریه و داعش منحرف کند و پروکسی­های منطقه‌ای خود را در جبهه‌های مختلف تقسیم کند. از طرفی کردها نشان داده‌اند که وقتی مسلح می‌شوند سرکشی می‌کنند و حضور آن‌ها در منطقه همچون انبار باروت خواهد بود.

نگاه مثبت به تجهیز

1. جنگ با داعش

آمریکا در جنگ با داعش به نیروهای کرد نیاز دارد، زیرا بی‌کفایتی ارتش عراق اثبات شده و از طرفی اصلاً مایل نیست که به نیروهای مردمی عراق که با ایران مرتبط هستند، بها دهد. خود آمریکا هم با یادآوری تجارب تلخ دوران سیاست خارجی بوش و هزینه‌های گزاف لشکرکشی‌های پی­درپی، حداقل 16 بار در سخنرانی های مختلف اعلام کرده که نیروی پیاده به عراق نخواهد فرستاد.

2. کردهای طرفدار آمریکا

کردها (حداقل حزب حاکم حزب دموکراتیک کردستان (KDP) که تحت رهبری مسعود بارزانی رییس‌جمهور کنونی دولت منطقه‌ای کردستان است) خود را معتقد به ارزش‌های آمریکایی معرفی می‌کنند و خود را ملتزم به اصول لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایه‌داری می‌دانند و در عرصه سیاست خارجی نیز تمام اقدامات کدخدا را تائید می‌کنند. چنین متحدی که از قضا از حامیان جدی اسرائیل نیز محسوب می­شود در آینده­­ای نه‌چندان دور به کار آمریکا خواهد آمد و در بغل گوش ایران می‌تواند استفاده زیادی از آن ببرد.

3. فشار نخبگان و افکار عمومی آمریکا

نخبگان و افکار عمومی آمریکا در سال‌های اخیر حمایت زیادی از استقلال کردستان عراق می‌کنند و همین قضیه می‌تواند موجب تأثیرگذاری بر تصمیم آمریکا شود. در ابتدای مقاله در مورد ترفند کردها در جذب این حمایت‌ها مفصلاً صحبت کردیم.

4. لابی‌های قدرتمند در واشنگتن

دیپلمات‌های بسیاری به‌واسطه سرمایه‌گذاری گسترده کردها در امر دیپلماسی برای لابی­گری در سیستم سیاست خارجی آمریکا تلاش می‌کنند. ولی شاید مهم‌ترین و قدرتمندترین لابی حامی کردها، لابی صهیونیسم باشد. صهیونیست‌ها به‌واسطه مواضع کردها در حمایت از اسرائیل، همواره از استقلال کردستان عراق حمایت می‌کنند. در مورد روابط نزدیک کردستان و اسرائیل و دلایل حمایت آن‌ها از یکدیگر دلایل بسیاری وجود دارد که توضیح آن‌ها در مجال این مقاله نیست.

لابی های قدرتمند صهیونیسم همواره از استقلال کردستان حمایت کرده­ اند

نتیجه‌گیری

کردستان نه توان تشکیل یک حکومت کاملاً مستقل را دارد و نه اجازه آن را؛ زیرا قوی‌ترین حامی آن‌ها یعنی آمریکا به دلایل زیادی از اتحاد عراق حمایت کرده و همواره مخالفت خود را در مورد استقلال کردستان عراق اعلام می‌کند. به‌راحتی می‌توان فهمید که لفّاظی‌های رهبران کرد مبنی بر استقلال، نه واقعاً برای ایجاد حکومتی مستقل بلکه برای استفاده از این برگه برنده برای بهره‌برداری سیاسی است، زیرا با شرایط موجود خودشان هم انتظار استقلال ندارند.

تجهیز کردستان عراق بدون حساب‌ و کتاب صورت می‌گیرد و در آینده‌ ای نه‌ چندان دور و پس از فراغت احتمالی کردستان از مبارزه با داعش، می‌تواند موجب بروز ناامنی گسترده در سطح منطقه شود و یک درگیری جدید را رقم بزند. درحالی‌که کمک نظامی به کردهای عراق و سوریه افزایش یافته است، اما تدوین یک نقشه راه سیاسی متناسب با این کمک نظامی، برای تعامل با منطقه کردستان مورد غفلت واقع شده است. مشروط کردن کمک‌های تمام بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای می‌تواند بهترین ابزار برای جلوگیری از جدایی‌طلبی کردها باشد.

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن