"دیدبان":امروزه اهمیت دانش در علوم انسانی بر کسی پوشیده نیست. «علوم انسانى روح دانش است. علوم انسانى جهت میدهد، مشخص میکند که ما کدام طرف داریم میرویم، دانش ما دنبال چیست. وقتى علوم انسانى منحرف شد و بر پایههاى غلط و جهان بینىهاى غلط استوار شد، نتیجه این میشود که همهى تحرکات جامعه به سمت یک گرایش انحرافى پیش میرود.»[۱]
یکی از عوامل موثر بر تولید ملی توسعه سرمایه انسانی در بخش دانش است. همه ما میدانیم که عملکرد اقتصادی هر جامعهای متناسب با فرهنگش میباشد. این فرهنگ است که نقش تعیین کنندهای در سرنوشت تولیدات هر کشور را ایفا میکند و از این طریق بر رشد اقتصادی کشورها اثر میگذارد. طبعا کشورهایی که فرهنگ مصرفی بالا داشته باشند بایستی تولیدات بیشتری برای مردمش ایجاد کند تا بتواند نیاز داخلیاش را تامین کند.
مروری بر ادبیات اقتصاد توسعه به وضوح نشان میدهد که هدف از توسعه افزایش تولید، رشد و بهبود وضع معیشتی مردم است. اقتصاددانان، توسعه را اینگونه تعریف میکنند که توسعه کوشش مستمری برای کاهش یا رفع مشکلات و نابسامانیهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی یا بهبود شرایط مختلف زندگی اجتماعی و انسانی است.
تئوریها و سیاستهای توسعه در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ عمدتاً بر بیشتر کردن نرخ رشد از طریق انباشت سرمایه استوار بود. این رویکرد ناشی از نیاز و شرایط کشورهای خاص (توسعه یافته) بود و نمیتوانست مشکلات کشورهای در حال توسعه را که با کمبود سرمایه و مازاد نیروی انسانی غیرماهر مواجهند را حل کند (میسمی، ۱۳۸۹)[۲]. بنابراین مسئلهای نو بوجود آمد که نیاز به یک راه حل جدید برای حلش احساس شد.
مفهوم سرمایه انسانی اولین بار توسط پتی در سال ۱۶۹۰ عرضه و برآورد گردید. اما آدام اسمیت اولین اقصاددانی بود که یک مفهوم شفاف از سرمایه انسانی ارائه داد (سعادت، یاوری، ۱۳۸۴)[۳]. دراوایل دهه ۱۹۶۰ با تلاش شولتز و دنیسون سرمایه انسانی در کنار سایر عوامل تولید قرار گرفت. در ادامه مفهوم سرمایه انسانی به طور رسمی از اواسط دهه ۱۹۸۰ بوسیله رومر (۱۹۸۶) و لوکاس (۱۹۸۸) وارد مدلهای رشد گردید. تقویت سلامت و تحصیلات افراد نه تنها بالذّات دارای ارزش است بلکه، بالتّبع به دلیل تاثیراتی که در ارتقاء بهرهوری دارد مطلوب است. بدین معنی که سلامت و آموزش بهتر، به تقویت بهرهوری میانجامد و بهرهوری بیشتر نیز بر نیروی کار اثر گذاشته و منجر به افزایش تولید همراه با کیفیت می گردد. عواملی همچون آموزش ، سلامت (شامل بهداشت، تغذیه و غیره) که زندگی افراد را تحت تاثیر قرار داده و در آینده منافعی ایجاد میکنند را اصطلاحاً «سرمایه انسانی» مینامند. این کالاها (آموزش و بهداشت) را میتوان به عنوان کالاهای معمولی و قابل مصرف در نظر گرفت. بدین معنی که هرچه درآمد فرد بیشتر باشد تقاضایش برای مولفههای سرمایه انسانی بیشتر خواهد بود. از این رو، برخی از نظریهها توجه خود را به نیروی انسانی و شرایط کشورهای در حال توسعه معطوف کردند. پس از سال ۱۹۹۰، رویکرد انسان محوری یا قابلیت انسانی به صورت یک رویکرد جدید توسعه معرفی شد.
اینکه سرمایه انسانی چیست، چگونه محاسبه میشود و چگونه انباشته میگردد مشخص نشده است. اما نکته واضح این است که دانش و خلاقیت موجود در افراد را میتوان سرمایه انسانی محسوب کرد که بخشی از آن ذاتی است و از طریق توارث به فرد منتقل و بخشی دیگر اکتسابی است و از محیط خانواده و محیطهای آموزشی مثل مدرسه به فرد انتقال داده میشود.
سرمایه انسانی تا کنون نقش مهمی در رشد اقتصادی کشور داشته و نگاه اقتصاددانان را به عنوان سرمایهای که در بلند مدت میتوان از آن استفادهی بهینه کرد به خود معطوف داشته است. از جمله ویژگیهای سرمایه انسانی میتوان به ۱- داراییهای نامشهود ۲- عامل کیفی موثر در فرایند تولید ۳- موتور رشد در بخشهای اقتصادی ۴- متغیری مهم در توضیح رفتار رشد اقتصادی ، اشاره کرد.
دین اسلام تاکید فراوانی بر ضرورت علم آموزی، آموزش، تحصیل، و مباحث مرتبط با سلامت و بهداشت داشته که اهمیت این تاکیدات بر کسی پوشیده نیست. این تاکیدات در واقع بیانگر توجه این شریعت الهی به مباحثی است که امروزه از آن به عنوان سرمایه انسانی یاد میشود. به عنوان مثال در آیات اول و دوم سوره مطففین خداوند متعال میفرماید: «ویل للمطففین (۱) الذین اذا اکتالوا على الناس یستوفون (۲) ». مسئله اینجاست که آیا کم فروشی در این آیه فقط شامل خرید و فروش کالاهاست؟ یا اینکه میتوان گفت تعدیه خدمت نیز مشمول آیات نیز هست.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان ذیل این آیه اشاره میکند که مطففین کسانی هستند که حق را برای خود رعایت میکنند ولی برای دیگران نه؛ که نتیجه این امر تباهی اجتماع انسانی هست که اساسش بر تعادل حقوق استوار است. با توجه به این آیات میتوان مفهوم موسعی ارائه دهیم که این آیات نه تنها شامل تعدیه خدمت بلکه شامل تعدیه کیفیت خدمت نیز میشوند. یعنی اگر سرمایه انسانی کیفیت لازم را نداشته باشد مشمول آیات فوق میگردد.
نکات مهم از دیدگاه رهبری در توسعه سرمایه انسانی و تولید ملی
۱- اهمیت کار و نقش دانش در کار
« کار به معناى وسیع کلمه، شامل کار یدى، کار جسمى، کار فکرى، کار علمى، کار مدیریتى، در واقع محور پیشرفت و حرکت و حیات مستمر جامعه است. ارزش کار به دمیدن روح آن در سرمایه، انرژى و مواد اولیه میباشد که آنها را تبدیل میکند به یک موجود قابل مصرف، تا انسانها بتوانند از آن استفاده کنند. »[۴]
۲- اهمیت کارگر و نیروی انسانی ماهر
« اگر دستهاى کارگر، مغزهاى کارگر، انسانهاى کارآفرین، نیروى انسانىِ ماهر در یک جامعهاى گرامى داشته شود، آن جامعه پیشرفت خواهد کرد. اینکه نبى مکرم اسلام دست کارگر را بالا مىآورد و میبوسد، این فقط تقدیر از یک شخص نیست؛ این ارزشگذارى است، این درس است؛ به ما میگوید که دست کارگر، تولیدگر و نیروى انسانى آنقدر ارزش دارد. »[۵]
۳- نقش دانش در کار و توسعه
«اسلام با کارگر صادق است. کار را ارزشآفرین میداند. در یک روایتى هست که: «العلم یهتف بالعمل فان اجاب و الّا ارتحل »[۶] یعنى حتّى دانش، مرهون کار است. در این روایت – که یک بیان نمادین و سمبلیک است – میفرماید: دانش، کار را صدا میزند؛ اگر کار پاسخ داد، دانش میماند و توسعه پیدا میکند؛ اگر کار پاسخ نداد، دانش هم میرود.»[۷]
۴- ارتقاء مدیریت و دانش در زمینه سرمایهگذاری
« سرمایه گذارىها باید با ارتقاء مدیریت هم همراه باشند. اگر ما منابع مالى را افزایش هم بدهیم، توزیع هم بکنیم، سرریز هم بکنیم، پخش هم بکنیم، اما ارتقاء مدیریت در این بخش وجود نداشته باشد، منابع مالى هدر خواهد رفت. در هر جایی که با مسئلهى علم و دانشگاه ارتباط پیدا میکند، حتماً باید ارتقاء مدیریتى پیدا شود و البته سرمایهگذارى هم بکنند. »[۸]
راه کارهای مقام معظم رهبری در حمایت از تولیدات داخل
الف:ممنوعیت خرید کالای خارجی برای دستگاههای دولتی
« قسمت عمدهاى از تولیدات کشور، مصرف کنندهاش دستگاههاى دولتى ما هستند. دستگاههاى دولتى بایستى جزم و عزم داشته باشند بر این که جز تولیدات داخلى – در آن مواردى که تولید داخلى وجود دارد – هیچ چیز دیگر مصرف نکنند. یعنى واقعاً در محصولاتى که مشابه داخلى دارد، مطلقاً ممنوع بشوند که از خارج چیزى وارد نکنند. »[۹]
ب: تنطیم واردات
« هیچ کس با واردات مخالف نیست؛ تنظیم واردات لازم است، کنترل واردات لازم است. صرف اینکه ما نگذاریم بازار در یک فصلى – مثلاً فصل شب عید – از فلان کالا خالى بماند، خیلى توجیه کاملى براى افزایش واردات نیست. حتماً بایستى در مسئلهى واردات ملاحظهى تولید داخلى بشود. البته گفته میشود که واردات به رقابتپذیرى تولید داخلى کمک میکند؛ اگر واردات نباشد، تولیدکنندهى داخلى به کیفیت یا به قیمت تمامشده اهمیت نمیدهد؛ واردات، او را به این کار وادار میکند. »[۱۰]
ج: تقویت صادرات و بی نیازی از نفت
« دولت وظیفه دارد به صادرات و صادرکننده کمک کند. به طورى که معادلهى صادرات و واردات حتماً مثبت باشد. ما باید به اینجا برسیم و بتوانیم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بىنیاز کنیم. یکى از بزرگترین بلیات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومى کشور، وابستگى ما به درآمد نفت است.»[۱۱]
د:عملیاتی شدن مبانی همراه با برنامهریزی دقیق
« کار ایرانى، سرمایهى ایرانى. سرمایه هم عِدل کار است. اگر سرمایه نباشد، کار تحقق پیدا نمیکند؛ اینها دوتا بالند، که تولید ملى با این دو بال حرکت میکند. سرمایهى ایرانى هم احترام دارد، کار ایرانى هم احترام دارد. نتیجهى سرمایه و کار عبارت است از تولید ملى. این باید تحقق پیدا کند. »[۱۲]
ه:استقلال در تولید برابر است با استقلال سیاسی کشور
« اگر تولید ملى شکل نگرفت، استقلال اقتصادى این کشور تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال اقتصادى یک جامعهاى تحقق پیدا نکرد – یعنى در مسئلهى اقتصاد نتوانست خودش تصمیم بگیرد و روى پاى خود بایستد – استقلال سیاسى این کشور تحقق پیدا نمیکند. »[۱۳]
و: توسعه ابعاد مختلف در کار
« مسئلهى تقویت مهارتها در محیط کار، مسئلهى نگرشهاى درست مدیریتى، مسئلهى توانمندسازى نیروى کار، مسئلهى ایجاد احساس امنیت؛ هم براى کارگر، هم براى سرمایهگذار – یعنى برنامهها، قوانین و مقررات باید جورى باشد که هم کارگر احساس امنیت کند و خاطر جمع باشد، هم سرمایهگذار احساس امنیت کند. »[۱۴]
ز: مبارزه با قاچاق کالاها
« یکى از اخلالهاى اقتصادى، مسئلهى قاچاق است. یکى از اخلالهاى اقتصادى، سوءاستفادههاى گوناگون از سرمایههاى ملى است؛ از ذخائر متعلق به مردم در بانکهاى کشور است. کسانى با یک نامى از تسهیلات استفاده میکنند، اما در جاى دیگرى مصرف میکنند؛ این خیانت است، این دزدى است. »[۱۵]
ح:اصلاح چرخه تولید
« یکی از اهداف اصلاح یارانهها، اصلاح ساختار تولید و اصلاح ساختار اقتصاد کشور است. چرخهى تولید در کشور، چرخهى معیوبى بوده است. آنچه را که ما در مجموعهى تولیدى کشور به دست مىآوردیم، با مصرف بیشتر، هزینهى بیشتر و دستاورد و بازدهِ کمتر بوده است. »[۱۶]
ط: کاهش قیمت تمام شده کالاها
« تا آنجائى که بتوانیم، باید قیمت تمامشده را ارزان تمام کنیم. این کار، همکارى همه را میطلبد. بخشهاى گوناگون دولتى باید در این زمینه همکارى کنند – چه بخشهاى پولى و مالى، چه بخشهاى دیگر اقتصادى – مجلس هم باید همکارى کند، تا بتوانند این قضیه را در کشور ما تحقق ببخشند. »[۱۷]
[۲] میسمی، حسین(۱۳۸۹)، فقر، نابرابری درآمدی و مولفههای سرمایه انسانی از دیدگاه اسلام (مطالعه موردی کشورهای اسلامی)، تهران، دانشگاه امام صادق (علیه السلام).
[۳] یاوری، کاظم و سعادت، رحمان (۱۳۸۴)، برآورد سطح و توزیع سرمایه انسانی خانوارهای ایرانی، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره۷۱، زمستان ۱۳۸۴٫
[۶] نهجالبلاغه، حکمت ۳۷۲
[۱۶] بیانات در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱ (۹۱/۱/۱)
[۱۷] بیانات در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱ (۹۱/۱/۱)
منبع:تریبون