دیدبان
شتاب‌ زدگی دولت در فرآیند توسعه اجتماعی؛

آسیب شناسی فعالیت سمن‌ ها در جامعه ایران

آسیب شناسی فعالیت سمن‌ ها در جامعه ایران

دیدبان: سازمان‌های مردم نهاد در دنیای مدرن کارکردهای بسیاری را بر عهده گرفته‌اند به طوری که به بخشی غیر قابل چشم‌ پوشی از جامعه و سیاست تبدیل شده‌اند. برخی از این سازمان‌ها حتی توانسته‌اند در سازمان ملل متحد کرسی‌های مشورتی گرفته و در بسیاری از موارد طراح و مجری بسیاری از برنامه‌های آن هستند. این سازمان‌ها کارکردهای بسیاری را که در گذشته بخش‌های محلی و قبیله‌ای از جامعه مسئول تامین آن بودند در جامعه مدرن بر عهده دارند. به عبارت دیگر این سازمان‌ها مسئولیت کمک به مردم را در دنیای "ناآشنایان" یا "غریبه‌ها" به دوش می‌کشند. این سازمان‌ها در غرب برای حفاظت از مردم در برابر دولت‌های خشن و بی‌تفاوت نسبت به مردم به وجود آمدند تا در شرایطی که دیگر خانواده‌ها توانایی حمایت از اعضای خود را ندارند، بتوانند در مقابل دولت‌های غربی ایستادگی کنند. دولت‌هایی که تنها به منافع سرمایه‌داران و لابی‌های بزرگ اقتصادی و مالی توجه دارند.

توجه به این نکته بسیار مهم است تا جایگاه تولد چنین پدیده‌ای مشخص شود و بتوانیم کارکردهای آن را درستی را از آن انتظار داشته باشیم. به طور جد باید گفت که در دولت‌هایی که نسبت به مردم خود احساس وظیفه کرده و رابطه مردم و دولت نزدیک است، کارکرد سمن‌ها اساسا متفاوت می‌شود و دیگر آنها در مبارزه با دولت برای گرفتن حق مردم از آن نیستند چرا که خود دولت‌ها اساسا وظیفه خود را تامین امنیت و نیازهای مردم می‌دانند و در اینجا اگر خود جامعه سیستم‌های حمایتی مربوط به خود را در سازوکارهای محلی، بخشی و خانوادگی داشته باشد اصلا وجود سمن‌ها هیچ معنایی ندارد. به عبارت دیگر وضعیت حاکم بر این جامعه دنیای غریبه‌ها نیست! اما در شرایطی که جامعه چنین سازوکارهای درونی ندارد و یا این سازوکارها از اثرگذاری لازم برخوردار نیستند، سمن‌ها نقش و کارکرد خود را پیدا می‌کنند.

کارکردهای سمن‌ها

هر پدیده اجتماعی برای ایجاد و تداوم، نیازمند جایگاهی در ساختار و نظام اجتماعی است و این جایگاه نیز خود نشئت گرفته از نیازی است که جامعه مورد نظر به وجود آن پدیده نشان می‌دهد. سازمان مردم نهاد هم از آنجا که بر پایه ارزش بنیادین «ایثار» و خدمت رسانی به سایر انسان‌ها بر اساس اصل عدم انتفاع شکل گرفته است، می‌تواند در کنار نظام سیاسی، محقق کننده این اهداف باشد. مهمترین هدف ایجاد  و تقویت سازمان‌های مردم نهاد غیر دولتی افزایش ظرفیت نظام اجتماعی از طریق ایجاد شرایط مساعد برای بارور شدن توانمندی‌های بالقوه است. به عبارت دقیق‌تر ضرورت ایجاد و تقویت سازمان‌های مردم نهاد را می‌توان در تحقق اهدافی چون کوچک سازی دولت، توانمند سازی مردم و افزایش سرمایه اجتماعی، کارآمدتر سازی نظام اقتصادی، بهینه سازی فرآیند برنامه ریزی و عملیاتی‌تر سازی برنامه‌ها و مقابله با آسیب‌ها دانست.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصول سوم، ششم، هفتم، هشتم، بیست و نهم، پنجاه و ششم، پنجاه و نهم و یکصد و چهارم به مشارکت مردم در امور تصریح دارد. وجود همین قوانین و به ویژه فصل حقوق ملت نشانگر ظرفیت آن برای پذیرش مشارکت‌های مردمی در مدیریت جامعه است. در مورد اهداف سند چشم انداز 1404 نیز از آنجا که نظام سیاسی به تنهایی نمی‌تواند محقق کننده اهداف سند باشد و ایجاد هر گونه تحول و بالاتر از آن نهادینه شدن و تداوم آن تحولات، هنگامی میسر است که شرایط اجتماعی برای پذیرش آنها فراهم باشد. به همین دلیل سازمان‌های مردم نهاد می‌توانند نقش موثری در تحقق اهداف چشم انداز ایفا کنند. سازمان‌های مردم نهاد با جلب مشارکت‌های عمومی مردم  و ایجاد انگیزه در آنان به منظور رفع مسائل و مشکلات اجتماعی، زمینه و بستر مناسبی را برای تسهیل در اجرای سیاست‌ها و تصمیم‌گیر‌ی‌های نظام سیاسی فراهم می‌آورند.

نهادهای اجتماعی به ویژه نهادهایی که به صورت خودجوش از بطن و متن جامعه  رویش پیدا می‌کنند آثار ماندگاری را در ساخت جامعه بر جا می‌گذارند. این نهادها بعد از پیدایش خود، مناسبات و شکل ساختاری جوامع را تحت تاثیر قرار می‌دهند و حاکمان سیاسی را به عنوان تدبیر‌کنندگان امور جامعه، ملزم به ایجاد تدابیری برای حذف، پذیرش، تعدیل، سازگاری و... می‌سازند. افزایش آگاهی‌های اجتماعی، ناکارآمدی مدیریت یک جانبه از سوی دولت، ضرورت مشارکت مردمی در پیشبرد امور و... از جمله عللی محسوب می‌شوند که باعث ایجاد سازمان‌های مردم نهاد شده‌اند. رویکرد سازنده و مثبت به این سازمان‌ها این است که این سازمان‌ها به همراه نظام سیاسی در مجموع باعث افزایش رضایت مندی  شهروندان خواهند شد. اما مهمترین کارکردهای سازمان‌های مردم نهاد عبارتند از: پر کردن شکاف جامعه و حکومت، اولویت‌بندی تقاضاهای اجتماعی، مشاوره به حکومت، نقد عملکرد حکومت، تاثیرگذاری فعالیت‌های سازمان‌های مردم نهاد بر نهادهای دولتی، ارتقای سطح فرهنگ مشارکت عمومی، افزایش آگاهی‌های اجتماعی مردم، توان بالا برای جذب نخبگان اجتماعی، ایجاد هماهنگی و انسجام اجتماعی و کاهش خشونت اجتماعی.

همانطور که مشاهده می‌شود سازمان‌ها مردم نهاد در کشور ما به لحاظ ساختاری فقط در موضوعات خاصی می‌توانند ورود کنند چرا که جامعه ایران هنوز در بسیاری از مسائل خود سازو کارهای درونی  خود را دارد. به عنوان مثال مساجد، هیئت ها وخانواده‌ها همچنان در بسیاری از موارد کارکردهای خود را به درستی انجام می‌دهند و لذا سمن‌ها برای تاسیس و بقای خود باید مسئله شناسی دقیق و درستی را انجام دهند تا در آنجایی که دیگر ساختارهای حمایتی نمی‌توانند به وظایف خود به درستی عمل کنند، آنها وارد شده و نیازهای جامعه را پوشش دهند. حال با درک این مطالب به سراغ آسیب‌شناسی فعالیت سمن‌ها در جامعه ایران می‌رویم:

آسیب شناسی فعالیت سمن‌ها در جامعه ایران

1. در سال‌های اخیر ما شاهد اظهار نظر مسئولان استانی و همچنین در برخی موارد شهرهای بسیار کوچک در مورد لزوم فعال شدن سمن‌ها در این مناطق بودیم به طوری که حتی یکی از استاندارن استان های جنوبی گفته بود که ما ظرف یک سال 200 سمن را در استان به وجود خواهیم آورد. این شکل دستوری برای به وجود آوردن سمن‌ها یادآور تئوری منسوخ توسعه از بالا است که در اواخر دهه هفتاد در کشور پیگیری می‌شد. اما مسئله مهم تر در این باره اینست که سمن‌ها مجموعه‌هایی نیاز محور هستند و باید بر اساس نیاز جامعه و از دورن دغدغه‌های شهروندان بجوشند و در صورتی که بدون وجود چنین فرآیندی در جامعه‌ای رشد کنند نه تنها نخواهند توانست که جایگاه مناسب خود را در جامعه کسب کنند بلکه خود به معضلی بزرگ و محلی برای فساد در جامعه تبدیل خواهند شد. دولت یازدهم باید از شتاب‌زدگی در فرآیند توسعه اجتماعی پرهیز نماید.

2. سازمان‌های مردم نهاد ریشه در تاریخ و فرهنگ غرب دارند و ورودشان به جوامع دیگر همزمان با فرآیند رشد مدرنیته در این جوامع است و معمولا در بین اقشار متمایل به فرهنگ غرب زودتر جای خود را باز می‌نمایند. در جامعه ما نیز سازمان‌های مردم ‌نهاد ابتدا در بخش خاصی از جامعه که با فرهنگ غرب قرابت بیشتری دارد متولد شده‌اند و در حال حاضر نیز بیشتر سمن‌ها متعلق به این قشر از جامعه هستند. اما مشکل زمانی روشن خواهد شد که ما بعد از مدتی ما شاهد این خواهیم بود که سمن‌های ما تنها به دغدغه‌ها و نیازمندی‌های یک بخش از جامعه می‌پردازند و در عمل نیازها و دغدغه‌های بخش‌های دیگر جامعه از فرآیند اجتماعی و سیاستگذاری جامعه حذف خواهد شد. نتیجه آن نیز در نقصان ثبات اجتماعی و افزایش نارضایتی مردم از یک سو و تغییر فرهنگ جامعه (غربی شدن)از سوی دیگر مشاهده خواهد شد.

3. یکی از اولی‌ترین انحرافات سمن‌ها در ایران انتقال خواسته‌ها، مطالبات و اطلاعات به سازمان‌های بین‌المللی و سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه است. در صورتی که این مطالبات و اطلاعات باید به دولت جمهوری اسلامی ارائه شود. که این مشکل ناشی از نبود سیستم مدیریت اطلاعات است که باعث می‌شود مهمترین اطلاعات و آمار کشور به دست نااهلان می‌افتد و مورد سو استفاده دشمنان واقع می‌شود. باید برای این مسئله تدبیر دقیقی اندیشده شود. روی دیگر این سکه آنست که این سمن‌ها علاوه بر انتقال داده‌ها به خارج کشور، آرمان‌ها، خواسته‌ها و ارزشهای همان سازمان‌های بین‌المللی و سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه را در کشور دنبال می‌کنند؛ به عبارت دیگر بر اساس سیاست‌گذاری آنها فعالیت‌های خود را پیش می‌برند که این مسئله باعث نقض حاکمیت ملی جمهوری اسلامی می‌شود.

4. مسئله مهم دیگر در مورد جامعه مدنی و سمن‌ها در کشور ما اینست که مسائل اکثر اینها وارداتی است. به عنوان مثال مسئله زنان و اقلیت‌ها را از اروپا و آمریکا آورده‌اند. و بعد از مدتی  اینقدر تبلیغ کرده‌اند که خودش در حال تبدیل شدن به یک مسئله جدید است. در مقابل مسئله زنان، مسئله واقعی جامعه ما ازدواج، خانواده، امنیت خانواده است. در مقابل مسئله اقلیت‌ها نیز مسئله واقعی جامعه ما ضعف اقتصادی و مرکزگرایی است.

علاوه بر چهار مورد بالا موارد دیگری نیز وجود دارد که باعث می‌شود این نهادها در جامعه ما نتوانند کارآیی لازم را داشته باشند، این موارد عبارتند از: ناآگاهی جامعه نسبت به کارکردهای سازمان‌های مردم نهاد، ناکافی بودن بودجه سمن‌ها، نبود عملکرد حرفه‌ای سمن‌ها، وابستگی به احزاب سیاسی، فقدان قانون جامع و کارا برای تشکیل و فعالیت‌ سمن‌ها.

فرجام سخن

مهمترین مسئله در باب ساماندهی وضعیت سازمان‌های مردم نهاد مدیریت مسئله‌شناسی و روش حل مسئله آنها است. دیدبان معتقد است در این مسیر سازمان متولی امر باید نسبت به مسئله دقیق هر سمن و خواسته‌ها و نگرش‌های آنها حساس بوده و نگذارد افراد غیر متخصص یا دارای نگرش‌های انحرافی اقدام به تاسیس سمن‌ها کنند چرا که این افراد به سلامت جامعه و زندگی مردم آسیب می‌زنند. به عنوان مثال فعالان فمینیسم در صورت تاسیس سمن تنها بر بحران تنافر جنسی و عدم ازدواج جوانان خواهند افزود! و عموما هیچ کارکرد مثبتی هم در ارتقاء سطح زندگی خانواده‌ها و زنان و دختران ما ندارند! لذا نباید به چنین تفکراتی اجازه فعالیت سازمان‌یافته در جامعه داد. اما از آنسوی فعالان محیط زیست باید حمایت شوند چرا که کارکردی کاملا در راستای تحقق آرمان‌های جامعه دارند و از سوی دیگر آگاهی افکار عمومی و مدیران نسبت به این مسئله در کشور ما بسیار پائین است!

سازمان‌های متولی و سازمان‌ها نظارتی باید به لزوم تولد سمن‌ها در روند طبیعی خودشان توجه داشته باشند چرا که رشد قارچ‌گونه سمن‌ها با دستورات دولتی از بالا تنها بر فساد و ناکارآیی آنها می‌افزاید. همچنین باید توجه داشت که سازمان‌ها و ساختارهای قدیمی و اصیل جامعه را نباید با ایجا سمن‌های مصنوعی تحت فشار قرار داد و نوعی رقابت اجتماعی میان ساختارهای کهن و سمن‌ها در جامعه به وجود آورد چرا که نهادهای مستقر توانایی بسیار بالاتری در زمینه مدیریت مسائل و مشکلات خود دارند لذا دولت باید نگاه حمایتی خود را علاوه بر سمن‌ها به این ساختارهای مستقر و جا افتاده نیز تسری دهد. و حمایت جدی‌تری را از آنها به عمل آورد چرا که آنها توانایی خود را در حل مشکلات و مسائل در طول زمان نشان داده‌اند و از متن فرهنگ بومی کشور متولد شده‌اند.

مرتبط‌ها

راه کاهش ظلم در خانواده افزایش حرمت پدر است

خروجی قرمز حمل سلاح آسان در ایران

خادمیاران رضوی: طلیعه‌ای نو از «آفتاب» فرهنگ شیعی

تحلیلهای رنگین برای عمامه خونین

سبکِ زندگی پرونده‌ساز!

تعداد بالای پرونده در قوه؛ آسیب اجتماعی یا اشکلات ساختاری؟