چندی پیش سایت خبری مشرق در خبری "دیدبان":کوتاه مدعی شد که در هفتههای اخیر جزوات و مباحثی با عنوان «عصمت استراتژیک ولی فقیه» در قم و تهران مطرح شده که اشاعهدهندگان این مباحث میخواهند از باب «قاعده لطف» برای ولی فقیه جایگاه عصمت و مصون از خطا را اثبات نمایند.
مطرحکنندگان این مباحث اگرچه دارای سوابق انقلابی و چهرههای متدینی هستند، اما طرح این مباحث در رسانهها و مجالس عمومی بر خلاف مصالح کشور است.
در بخشهایی از جزوه «عصمت استراتژیک ولی فقیه» آمده است:
۱ تبیین نظریه: هر نظریه باید دست کم دو رکن داشته باشد؛ رکن تبیین و رکن تعلیل. اینک رکن تبیین:
درآمد: عصمت به معنی داشته ملکه ای است که موجود مختار را از انجام گناه یا اشتباه نگهداری میکند. تقسیمبندی زیر از عصمت، تقریبا جدید است و اصطلاحات به کار رفته، با برخی از اصطلاحات مشهور، فرق دارد.
الف. عصمت کبرا: به معنای آن است که حضرات چهارده معصوم، از هر گونه خطا و نسیان و اشتباه در هر سطحی و در هر زمانی از زندگی شان، مبرا هستند؛ اینان آینه تمامنمای خداوند هستند.
ب. عصمت خاص: به معنای عصمت انبیاء و اولیای الهی از گناه و اشتباه است. این عصمت، برای انبیا، لازم الاثبات است، اما لازم نیست که این عصمت را برای اولیا ثابت کنیم؛ چون عموم مردم، مامور به اطاعت از آنان نیستند. هر چند میتوان عصمت برخی از آنان مثل حضرت زینب را از قرآن و روایات اثبات کرد. که انشاءالله در فرصتهای بعدی، تقدیم خواهد شد.
ج. عصمت عام: که بسیاری از مردم عادی از هر دین و مذهبی، واجد مراتبی از آن هستند. به این معنا که اینها، به دلیل درک مناسب نسبت به زشتی گناهانی مثل قتل و … از انجام آن معصوم هستند. البته این عصمت را نمیتوانیم برای هیچ فرد خاصی با دلیل عقلی یا شرعی، و نسبت به هیچ گناهی، تضمین کرد.
د. عصمت استراتژیک: این عصمت در حوزه امور حیاتی و تعیینکننده است، و برای «امام و امت قوم موعود» یا همان جمهوری اسلامی ایران، قابل اثبات است؛ بدین معنا که این دو گروه، قطعا باید نسبت به انجام گناه یا اشتباه استراتژیک، معصوم باشند. این کمترین میزان معصومیت آنان است.
در ادامه این جزوه با تبین تفاوت عصمت استراتژیک با عصمت خاص و عام آمده است:
الف. حوزه عصمت خاص، خیلی وسیع تر از عصمت استراتژیک است. ولی هر دو عصمت را میتوان از راه دلیل شرعی یا عقلی اثبات کرد. فرق عصمت استراتژیک با عصمت عام این است که: الف. در عصمت عام، هیچ دلیلی برای معصوم دانستن کسی نداریم؛
ب. کسانی هم که عملا دارای عصمت عام هستند، نمی توان عصمت عام آنها از هیچ گناهی را تضمین کرد. حتی اگر مستجاب الدعوه باشند! لذا بلعم باعورای مستجاب الدعوه و دارای اسم اعظم، به جنگ حضرت موسی (و طبق نقلی حضرت یوشع) میرود.
تبیین عصمت استراتژیک امام و امت در عصر ظهور صغرا (جمهوری اسلامی ایران)؛ معصومیت از اشتباه یا گناه استراتژیک این است که امام/امت، در یک مساله حیاتی، مثل انتخاب ریاست جمهوری یا هر کار تعیین کننده در اعتلای حق و استفال باطل از خطای عمدی یا سهوی، معصوم باشد. از این رو، مردم مسلمان ایران و ولیّ فقیه آنان در عصر ظهور صغرا، باید دارای عصمت استراتژیک باشند. امام/مردم در مورد انتخاب بازرگان، بنیصدر، موسوی، هاشمی و خاتمی هم اشتباه نکردند، التبه تحلیل آن قدری پیچیده است.
در بخشی از این جزوه به بررسی استدلال عقلی، استدلال عقلایی، استدلال نقلی و قرائن وقوعی پرداخته است:
استدلال عقلی اول؛ سنخیت: چه کسی صلاحیت دریافت حق حاکمیت از جانب خداوند را دارد؟ کسی که بیشترین اوصاف خدایی را داشته باشد؛ (سنخیت حاکم باجانشین). و از آنجا که امر و نهی خدا، بر اساس مصالح و مفاسد واقعی است، متولی حاکمیت هم دست کم در مسائل حیاتی و تعیین کننده، باید دارای صلاحیت واقعی باشند. بنابراین، کسی می تواند ولایت مشروع (به حق) بر امور حیاتی بشر داشته باشد که «هویت» وی در حوزه ولایتش، منجر به شناخت صحیح مفاسد و مصالح واقعی باشد؛ و هم چنین «هویت» وی، سبب تلاش مدبرانه و مخلصانه برای عملیاتی کردن آن باشد. این برهان را در فضای قاعده عقلی «لطف» بهتر می توان فهمید.
استدلال عقلی دوم؛ اعتماد: همانطور که می بینیم، جمهوری اسلامی ایران (ظهور صغرا) در شرایط بسیار سخت داخلی، منطقه ای و بین المللی بر سر پا ایستاده است؛ در این شرایطی که از زمین و آسمان، دشمن بسیار و دشمنی های سنگین می بارد، قطعا دوام نظام اسلامی، بدون یکدلی امامت و امت ممکن نیست؛ امامت بسیار دقیق و هوشمندانه و همراهی کامل امت دانا. البته مساله اعتماد در پایداری هر نظامی موثر است اما در پایداری انقلاب اسلامی ایران، موثر نیست، بلکه حیاتی و اضطراری است. هر گونه اشتباه استراتژیک، نه تنها امکانی برای جبران آن نیست، بلکه باعث سلب اعتماد مردم از این «جایگاه» خواهد شد؛ به گونه ای که حتی با برکناری این فرد، و آوردن فرد دیگری به عنوان ولیّ امر، باز هم مشکل بی اعتمادی امتی که می خواهد همه هستی اش را فدا کند، حل نخواهد شد. عقلا محال است که کسی همه هستی اش را در یک راه نامطمئن، فدا کند. اما در سایر نظام ها که عموم مردم حاضر به فدا کردن همه هستی خود نیستند، مساله اعتماد تا این اندازه تعیین کننده و اضطراری نیست.
استدلال عقلی مکمل؛ برهان خلف: ممکن است کسی ادعا کند که «الله جلّ جلاله» شرایط فوق الذکر را ایجاد کرده است، ولی مورد سوء استفاده قرار گرفته است. بنابراین، ولیّ فقیه واقعی، امام خمینی یا امام خامنه ای نبوده اند. در رد این ادعا می توان برهان خُلف آورد: امام زمان فرموده اند که پس از نُواب خاص، نُواب عام حجت خدا بر همگان هستند. چون ایشان روش تشخیص حجت خدا را ذکر نکرده اند، مطابق حکم عقل، عقلا و عمومات قرآنی و روایی، راه صحیح شناخت آن، رجوع به خبره ها است. در این حالت، اگر محصول نهایی کار (ولیّ امر تشخیص داده شده) دارای عصمت استراتژیک نباشد و اشتباه یا گناه استراتژیک یا گفتمانی از وی سر بزند، معلوم می شود که کار امام زمان اشتباه بوده است، زیرا ایشان، تشریعا، راه درست و ابزار مناسبی را برای پیمودن و رسیدن به حجت خدا در دوره غیبت برای پیروان خود قرار نداده است. چون حضرات ائمه، معصومند، پس خلاف احتمال داده شده (امکان اشتباه گفتمانی و استراتژیک) صادق است و احتمال اشتباه استراتژیک برای آنان ممتنع است.
استدلال عقلایی: عرف عقلا چنین است که فقط کسانی را برای انجام کار، به ویژه یک کار استراتژیک و حیاتی، انتخاب می کنند که توان علمی، عملی و روحی انجام آن را داشته باشد؛ بنابراین، محال است که داناترین دانایان و امام معصوم، یک انسان فاقد عصمت استراتژیک را نماینده تام الاختیار خود قرار دهد و ابزار مدیریت و خویشتنداری در برابر وسوسه قدرت را در اختیار وی قرار ندهد!
پس از انتشار این خبر، از سوی دفتر یکی از مسئولان عالی نظام با نویسندگان و توزیع کنندگان جزوه برخورد شده است.
گفتنی است پیش از این رهبری در دیدار با نظامیان ارتش نسبت به کاربرد تعابیر غلوآمیز صریحاً اعتراض کردهاند. در تاریخ ۱۳۸۰/۸/۱۲ نیز در دیدار با جوانان اصفهان، پیش از سخنرانی رهبر انقلاب، یکی از حاضران، ایشان را «علی زمان» خواند. ایشان در همان جلسه اینگونه تذکر دادند:
«وقتى کسانى اسم مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام یا اسم مبارک ولىّ عصر روحىفداه را مىآورند، بعد اسم ما را هم دنبالش مىآورند، بنده تنم مىلرزد. آن حقایق نور مطلق، با ما که غرق در ظلمتیم، بسیار فاصله دارند. ما گیاه همین فضاى آلودهی دنیاى امروزیم؛ ما کجا، کمترین و کوچکترین شاگردان آنها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آنها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشىِ فداشده در کربلاى امام حسین علیهالسّلام کجا؟ ما خاک پاى آن غلام هم محسوب نمىشویم. اما آنچه که حقیقت است، این است که ما به عنوان مسلمانانى که راهمان را شناختهایم، تصمیم خود را گرفتهایم و نیروى خود را براى این راه گذاشتهایم؛ با همهی وجود در این راه حرکت مىکنیم و ادامه خواهیم داد.»
همچنین سال گذشته در جریان دیدار سالانهی نمایندگان مجلس، هنگامی که یکی از نمایندگان اظهارات توأم با تعریف و تمجیدی از رهبری در حضور ایشان بیان کرد، رهبر انقلاب خاطرنشان کردند:
«میدانم از روى محبت و اخلاص و صفاست -در این تردیدى نیست- لیکن اینجور بیانات، هم به ضرر من است، هم به ضرر خود گوینده است. نبایستى این بیانات به این شکل بیان شود. یک مجموعهى زمانى تصادفاً کنار هم قرار گرفتهایم و داریم با هم کار میکنیم. من یک کار میکنم. شما یک کار میکنید. اینجور تعبیرات، تعبیراتى نیست که انسان را خوش بیاید یا کمکى به کار پیشرفت انسان بکند. ما همگى بندگان خدا هستیم و انشاءالله خدمتگزاران مردم هم باشیم.»