به گزارش "دیدبان"، نشریه "فارین پالیسی"، در مقالهای به قلم "رابرت کاگان" مینویسد: دولت اوباما بر این باور است که بهتر است آمریکا درگیر مشکلات روزافزون خاورمیانه نشود و از آنجایی که نیاز آمریکا به ذخیره نفتی خاورمیانه هر روز کمتر میشود، دیگر میتوان از این منطقه فاصله گرفت، اما وقایع خاورمیانه بر وقایع کل دنیا تأثیر میگذارد و نمیتوان فراموشش کرد.
* غیبت آمریکا موقتی است یا دائمی؟
موضوعی که مکرراً در "اجلاس صیر بنی یاس"، به میزبانی امارات متحده و جلسه آخر هفته گذشته "چتم هاوس" عنوان شد این بود که "آمریکا کجاست؟" همایش وقتی آغاز شد که اسرائیل حملات به غزه را در پاسخ به حملات موشکی حماس شروع کرده بود؛ جنگ داخلی سوریه نیز بدون آنکه پایانی مشخص برایش معین باشد همچنان ادامه داشت؛ برای چالشهای روبهرشد ایران نیز پاسخی در کار نیست؛ تکامل سیاسی مصر نیز بسیاری را نگران ساخته است.
کسی نمیگوید آمریکا میتواند یا باید پاسخ تمامی پرسشها را داشته باشد، اما جمع دیپلماتهای عرب، شمال آفریقا، جنوب آسیا و اروپا و کارمندان غیرنظامی بینالمللی، همه متفقالقول قبول داشتند که ابرقدرت غیبت بدون اجازه داشته است. تنها پرسش موجود این است که آیا این غیبت موقتی است یا دائمی؟
* آیا دولت و مردم آمریکا از خاورمیانه دست شستهاند؟
جالب بود که چقدر همه خواهان این هستند که آمریکا نقش فعالتری در اوضاع خاورمیانه ایفا کند. صبحت زیادی در مورد تضعیف قدرت آمریکا به عنوان قدرت بزرگ جهانی مطرح نشد. کسی خودش را آماده صعود چین، هند یا ترکیه نکرده است. حتی اروپاییها هم ادعا نمیکنند که اتحادیه اروپا تمایل یا ظرفیت ایفای نقش بزرگتری در منطقه را دارد. آمریکا همچنان مهمترین بازیگر است. آنچه بسیاری را به فکر انداخته تضعیف قدرت آمریکا نیست، بلکه این است که آمریکا خود قصد کنارهگیری دارد –اینکه دولت اوباما و مردم آمریکا از خاورمیانه دست شستهاند.
* به نظر بسیاری آمریکا نمیخواهد درگیر مشکلات خاورمیانه شود
اوباما خودش را برای نخستین سفر خارجی پس از انتخاب مجددش آماده میکرد، سفری که به جنوب شرقی آسیا بود، نمادی مناسب برای "محور" اعلام شده او. هیچکس از این مسئله ناراحت نیست که آمریکا توجه بیشتری معطوف آسیا میکند، اما به نظر میرسد که اوباما در مورد خاورمیانه تصمیم گرفته که دولت را از مشکلات سخت منطقه دور کند.
مردم اینجا بر این باورند که اوباما در جریان صلح خاورمیانه زخم خورد و دیگر نمیخواهد وارد این جریان شود. آنها میبینند که آمریکا حرفی در مورد اقدام خاصی در سوریه نمیزند. دیدهبانهای قدیمی آمریکا از این مسئله شکایت دارند که نه کاخ سفید برنامهای برای تمرکز تماموقت بر منطقه دارد و نه وزارت امور خارجه.
* آمریکا به خاورمیانه نیازی ندارد چون نیازش به ذخیره نفتی این منطقه کمتر شده
انکار این مسئله نیز دشوار است: بسیاری از آنهایی که داخل آمریکا هستند، نه فقط کسانی که در دولت اوباما جای دارند، بر این باورند که بایستی سیاستهای آمریکا را "مجدداً متوازن" ساخت. آنها استدلال میکنند همچنان که آمریکا از ذخیره نفتی خاورمیانه بینیازتر میشود، اهمیت راهبردی خاورمیانه نیز رو به کاهش میرود. اوباما کاری نمیکند تا تصور عمومی مردم را در مورد اینکه درگیر مسائل خاورمیانه شدن جز دردسر چیزی ندارد تغییر دهد.
* بیتوجهی آمریکا به کشورهای درگیر خاورمیانه با ادعاهای پیشین منافات دارد
وقتی که جریان انقلابهای عربی آغاز شد، کاخ سفید اوباما قول داد توجه و منابع زیادی را صرف این رویدادها کند که جهان را دگرگون میسازند. اما این شور و شوق مدتهاست که فروکش کرده است. دولت تا مدتها لاف موفقیتهایی را میزد که در لیبی به دست آورده بود. اما عدم توجه و اقدام کافی حتی آن نقطه روشن را نیز کمرنگ کرده است. کمپین انتخاباتی اوباما لاف میزد که نیروهای آمریکایی را از عراق بیرون میکشند. اما مقامات دولتی جز اینها چیز زیادی درباره یکی از مهمترین کشورهای خاورمیانه نگفتهاند، کشوری که همچنان درگیر کشمکشی تاریخی برای تغییرات دموکراتیک است.
* هر اتفاقی در هر کشوری بیفتد بر سرنوشت کشورهای دیگر دنیا تأثیرگذار است
البته جالب اینجاست که هر وقت دولت اوباما کوشید توجهش را معطوف آسیا کند، خاورمیانه آن را عقب کشید –که این حالت را عملاً در مورد وزیر امور خارجه، هیلاری کلینتون، شاهد بودیم. البته اگر فکر کنیم که ما همچنان به سوی مسائل خاورمیانه کشیده نمیشویم، دچار توهم شدهایم.
دنیا دیگر آن تقسیمبندیهای مشخص منطقهای را ندارد، و البته پیشتر هم تقسیمبندی چندان دقیقی نداشت. رویدادهای خاورمیانه، مانند رویدادهای قاره آسیا، بر دنیا تأثیر میگذارد. آمریکا نفتش را از هر کجا که تهیه کند، بهای انرژی در دنیا تحت تأثیر جریان یافتن آزادانه نفت از خاورمیانه خواهد بود، و منبع اصلی انرژی متحدان آمریکا در اروپا و آسیا همچنان خاورمیانه است.
اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، نه تنها خاورمیانه، بلکه کل کشورهای مخالف گسترش تسلیحات هستهای در دنیا تحت تأثیر این مسئله قرار میگیرند. موفقیت یا شکست تجربه پیوند اسلامگرایی و دموکراسی، که در مصر، تونس، و دیگر کشورها به بوته آزمایش گذاشته شده بر سیاست دنیای اسلام، از مراکش گرفته تا پاکستان و جنوب شرقی آسیا و همچنین اروپا تأثیر میگذارد. و اگر سوریه سقوط کند، امکانش زیاد است که گروههای تروریستی مسلح به سلاحهای پیشرفته پایگاه ثابتی در این کشور پیدا کنند که یکی از بزرگترین ذخایر تسلیحات شیمیایی دنیا را در خود جای داده است.
* امروز اروپا، آسیا و خاورمیانه بیش از هر زمان به هم پیوستهاند
نظم فعلی جهان نظمی یکپارچه است، بنابراین به راهبرد جهانی یکپارچهای برای حفظ آن نیازمندیم. یکی از سیاستمداران برجسته معمای کلی این وضعیت را به این شکل مطرح کرد: "آیا آمریکا نمیتواند در آن واحد دو کار انجام دهد؟" چندین دهه است که آمریکا توانسته هم امنیت را حفظ کند و هم در آن واحد در سه صحنه مهم نقش داشته باشد: اروپا، آسیا و خاورمیانه. امروزه این صحنهها، هم از لحاظ اقتصادی و هم راهبردی، بیش از هر زمان دیگری به هم پیوستهاند.
پس بیایید توجهی را معطوف آسیا کنیم که استحقاقش را دارد. اما دنیا تحمل ندارد که ما اهمیت دو منطقه دیگر را فروکاهیم. ابرقدرت بودن به این معنی است که میتوان محور توجه را تغییر داد، اما نمیتوان برای همیشه از جایی دست کشیدمنبع:اشراف