به گزارش "دیدبان"، اندیشکده «مطالعات راهبردی و بینالمللی» در مقالهای به قلم «جون آلترمن» ، مینویسد: ناو هواپیمابر، یک منبع کمیاب است. ایالات متحده در کل ناوگان خود، دارای یازده ناو هواپیمابر است و تنها حدود نیمی از آنها در زمان معین میتواند استقرار یابد. در حال حاضر پنج ناو هواپیمابر ایالات متحده در دریاست و دو فروند از آنها در حال حاضر در نزدیکی ساحل ایران قرار دارد. اختصاص این دو فروند ناو به ایران، به خصوص وقتی تعداد معدودی انتظار دارند تنشهای بین ایالات متحده و ایران، در یک زمان نزدیک، از بین برود یا حتی کاهش بیش از حدِ نیاز است.
■جهان نمیتواند وقفه در مبادله نفت از تنگه هرمز را تحمل کند■
میتوان به سادگی به خاطر آورد چگونه به اینجا رسیدیم. عملیات مهم نظامی ایالات متحده در عراق و افغانستان، دسته بزرگی از نیروهای نظامی (از جمله ناوها) را با خود آورد که برخی از آنها میتوانستند در جهت تامین کردن امنیت انرژی جهانی، در صورت بحران، متناسب شوند. با توجه به 20 درصد از نفتی که در جهان داد و ستد میشود و از طریق تنگه هرمز به خارج از خلیج [فارس] جریان مییابد، جهان نمیتواند وقفه [مبادله نفت] را تحمل کند و ایالات متحده تنها قدرتی است که توانایی تامین امنیت این تنگه را دارد. بنابراین با خارج شدن نیروها، ناوگروههای ضربتی، باقی مانده و بخش اعظم رکود را بهبود بخشید.
■هزینه نگهداری ناوگروه ضربتی ایالات متحده در منطقه، بسیار بالاست■
با کاهش حضور ایالات متحده در همسایگی [ایران] ، و با بالا گرفتن تنشهای جهانی با ایران، بسیاری، این ناوها را راهی برای جلوگیری از تجاوز ایران و اطمینان دادن به متحدین از تعهد ایالات متحده در مورد امنیت خودشان، میبینند. با این حال، هزینه انجام این کار بسیار بالاست و به صورت پایدار ممکن است در مواجهه با کاهش بودجه دفاعی، غیرقابل تحمل باشد. شایسته است به راههای جایگزین بیندیشیم و این هفته من در نشست دوستانهای حضور یافتم که جایگزینهای معدودی را مورد بررسی قرار داد.
■سناریوهایی که در آن ایران ممکن است اقدام نظامی کند■
برای این کار، باید ابتدا درباره انواع سناریوهایی که ممکن است ایران در آن اقدام نظامی کند و در اینکه ممکن است ایران چگونه این کار را انجام دهد، باید اندیشید. یک احتمال این است که ممکن است ایران در صدد باشد به حمله به تاسیسات هستهای خود پاسخ دهد و احتمال دیگر این است که ممکن است در صدد باشد پس از پاسخ غرب به تحریک ایران (نظیر دستگیری 15 ملوان انگلیسی به وسیله ایران در سال 2007) ، اوضاع را متشنج کند. در هر صورت، بعید به نظر میرسد پاسخ ایران گسترده، فوری و متعارف باشد. حتی با کاهش ردپای نظامی ایالات متحده در خلیج [فارس]، ایران بسیار ضعیفتر از آن است که در مقابله با دشمن احتمالی پیروز شده یا حتی نتیجه مساوی کسب کند. به وجود آوردن یک درگیری متقارن، موجب شکست ایران خواهد شد.
■راهبرد نامتقارن، پاسخ ایالات متحده به ایران را دشوارتر خواهد کرد■
در عوض، ضعف نسبی ایران در شرایط متعارف بدان معنی است که احتمالا در صدد انجام حملهای نامتقارن در زمان و مکان انتخابی خود است و احتمالا حملهای که انکارپذیری قابلقبولی را ارایه میکند که مینگذاری تنگه هرمز این گونه نیست. یک راهبرد نامتقارن، پاسخ به ایران را برای ایالات متحده دشوارتر خواهد کرد.
■آیا ایالات متحده در پاسخ به تحریکهای ایران، خود را محدود میکند■
با این حال، ایران هر مسیر یا مسیرهایی که انتخاب کند، برای ایالات متحده مساله این نیست که ایران دارای توانایی چشمگیری در تحمیل هزینه بر جهان است. بلکه، مساله این است که آیا و چگونه ایالات متحده در پاسخ به تحریکهای ایران، خود را محدود میکند. ماهیت محدودیت ایالات متحده، اهمیت دارد. زمزمههای خارج از فرماندهی مرکزی حاکی است ایالات متحده طرح جامعی جهت از بین بردن قابلیت نظامی متعارف ایران طی هفتههای متوالی، دارد. سیستمهای دفاع هوایی، آتشبارهای موشکی در امتداد ساحل و ناوگان زیردریایی ایران، همه مانند اهداف احتمالی به نظر میرسد. با توجه به تعداد زیاد اموال نظامی ایالات متحده در این منطقه، در محدوده قابلیتهای ایالات متحده به نظر میآید.
■آیا قابلیتهای نظامی چشمگیر ایالات متحده تاثیری بیش از یک بازدارنده دارد؟ ■
با این حال، اگر قرار باشد هدف اصلی اقدام نظامی، تاثیر سیاسی داشته باشد، آیا این تنها راه پیش رو است؟ برای مثال، اگر ایالات متحده بتواند قابلیتهای نظامی چشمگیری را با تجهیزات نظامی سادهتر و علیه مجموعه اهدافی اعمال کند که به طور نمادین قدرتمند هستند، آیا اثری حتی بیش از یک اثر بازدارنده خواهد داشت؟ دلیلی وجود دارد که فکر کنیم این اثر را خواهد داشت. برای مثال، تحریمهای گسترده در جای خود، علیه ایران، وسعت فعالیتهای ایران را آشکار میسازد که یا به وسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا گروههای وابسته اجرا میشود و جامعه بینالملل به طور تلویحی میپندارد بخشی از زیرساخت نظامی این کشور باشد. حضور همیشگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کل اقتصاد ایران، دامنه وسیعی از اهداف سیاسی را ایجاد میکند.
■محاصره ایران به وسیله ایالات متحده، تهدید ایران را پایان نمیدهد■
اگر ایالات متحده در صدد فلج کردن توانایی صادرات نفت ایران باشد، میتواند این کار را با سرعت انجام دهد و جهت از بین بردن سکوهای صادرات نفت در جزیره خارک، به یک ناو نیاز ندارد، چه رسد به دو ناو. نیروهای ویژه میتواند طیف وسیعی از حملات را نیز انجام داده، عدم تطبیق بین قابلیتهای ایران و ایالات متحده را برجسته کند. به همین ترتیب، ایالات متحده میتواند به مراتب آسانتر از اینکه ایران میتواند خلیج [فارس] را محاصره کند، ایران را محاصره کند، اگر مسایل به این منجر شود. چنین اقدامی، هرگونه تهدید ایران را به طور یقین پایان نمیدهد، اما تواناییها و تعهد ایالات متحده را هم بر دولت ایران و هم متحدین ما اثبات خواهد کرد.
■ماندن در منطقه آسودگی ایالات متحده، دلخوشی است■
با این حال، اگر ایالات متحده به ردپای روشنتری در خلیج [فارس] تبدیل شود، این خطر وجود دارد که هم متحدین ایالات متحده و هم ایرانیان آن را عقبنشینی تلقی کنند. ایالات متحده باید به دوستان و دشمنان اطمینان دهد این طور نیست و این امر برای موفقیت، تعیینکننده است. اولویت قاطع راهبرد ایالات متحده این است که مردم را به زور در منطقه آسودگی خود از جنگ متعارف علیه اهداف نظامی واضح جای دهد و این راهبرد، همیشه تاثیر نمادین اقدامات ایالات متحده را تصدیق نمیکند. نگهداری دو ناو در خلیج [فارس] ، مبارزه با نوع قبلی دیوار جنگ و پیروزی قطعی بر آن را برای ایالات متحده میسر میکند. با توجه به محدود کردن بودجهها و اهمیت رو به رشد آسیا، ممکن است ماندن در منطقه آسودگی ایالات متحده تبدیل به یک دلخوشی شود.
■راههای جایگزین ابراز تمایل ایالات متحده به جنگ متعارف■
برای
مهار ایران، روشهایی غیر از ابراز تمایل ایالات متحده به مبارزه با جنگ
متعارف طولانی وجود دارد. این راههای جایگزین، معتبرتر از یورش گسترده
بوده و در بودجه ایالات متحده و نیروهای ایالات متحده به مراتب بیشتر
صرفهجویی میکند. خود ما موانع اصلی دنبال کردن این راهبرد هستیم. ممکن
است نتوانیم از عهده انجام این کار در این مدت طولانی، برآییم.
منبع:اشراف