محمد حسين صفار هرندي: انتخابات رياست جمهوري سال 92 متفاوتتر از انتخاباتهاي گذشته است که يکي از علل اين تمايز همزماني انتخابات شخص محوري با انتخابات گروه محور است. با تجربهاي که از انتخاباتهاي گذشته و سال 88 به دست آمده بايد انتخابات آينده را به نحو مطلوبي مديريت کرد که در اين راستا جريان شناسي نوع رقابتهاي انتخاباتي نيز داراي اهميت است.
با بازخواني انتخاباتهاي دهه 60 درمييابيم که پس از اولين دوره انتخابات که بني صدر رئيس جمهور شد تا اولين دوره انتخابات پس از رحلت امام برگزيدگان ملت در عرصه رياست جمهوري، نماينده وفاق عمومي مردم و گروههاي سياسي براي تصدي اين کرسي مهم بودند که در اين فضا بسياري از نامزدها با فداکاري که از خود نشان ميدادند عليرغم حضور در انتخابات مردم را به سوي رقيبان مقابل خود ارجاع ميدادند. در ميانه دهه 60 نيز جمعي از نيروهاي تندرو متاثر از جريانهاي خارج دانشگاه سعي در برهم زدن اين فضا داشتند که امام خميني (ره) به خوبي اين عرصه را مديريت کرد.
اين وفاق جمعي در دوره اول رياست جمهوري آقاي هاشمي رخ داد و در دوره رياست جمهوري ايشان اولين رقابت انتخاباتي را در سال 72 تجربه کرديم و در سال 76 اوج رقابت بين دو جريان مشاهده شد که با اين ابعاد تا به حال تجربه نشده و قابل لمس نبود به طوري که انتخابات وارد فضاي دو قطبي شد.
از سال 76 تاکنون انتخابات ويژگي تازهاي پيدا کرد که از آن جمله ميتوان به قطبي شدن جامعه در ايام انتخابات، تبليغ جديد انتخاباتي و حرکت جامعه به سوي افراد اشاره کرد. دو جريان چپ و راست که عمدتا در انتخابات مجلس ظهور و بروز داشتند در انتخابات رياست جمهوري نيز مشاهده شدند. متاسفانه برخي از عملکردها و تورم 49 درصدي موجب شد تا مردم منتظر تغيير در ساختار دولت باشند. خيزش و راي بالا در سال 76 نيز نشان از همين امر داشت ولي خود آقاي خاتمي اعلام کرد که من پرورده مکتب هاشمي هستم ولي عدم همسويي وي در تبليغات انتخاباتي با هاشمي موجب شد تا راي کثيري از مردم را به دست آورد.
نکته برجسته ديگر در اين انتخاباتها محوريت اشخاص در انتخابات بود، نه گروهها و خاتمي با وجود اينکه اصلاح طلبان دچار آشفتگي بودند در دور دوم نيز توانست راي بيشتري از دوره اول کسب کند. اين پريشاني دروني اصلاح طلبان در انتخابات دور دوم شوراي شهر نيز بروز کرد به طوري که گروهي کوچک از اصولگرايان به نام آبادگران، گروههاي بنام اصلاح طلبان را شکست داده و هر 15 کرسي شوراي شهر را به خود اختصاص دادند.
در انتخابات مجلس نيز گروههاي مختلف که ديگر اصولگرايان ناميده ميشدند پرونده اصلاح طلبان را بستند به طوري که همه گروههاي اصلاح طلب با نااميدي و پريشاني وارد انتخابات رياست جمهوري 84 شدند.
در انتخابات 84 با توجه به اينکه هاشمي و احمدي نژاد وارد دور دوم انتخابات شدند، انتخابات دو قطبي شده و هنر مردم کف جامعه و حزباللهيها به ديگران بقبولانند که هاشمي امتداد همان مسير سازندگي و اصلاحات است که براي ايجاد طرح جديد بايد به سوي احمدي نژاد روي آورد. نگاه جديد که به مبارزه با اشرافي گري و تبعيض شده بود، همان شعارهاي مقام معظم رهبري بود که تبديل به آئين شده و مکتب ولايت را ايجاد کرد و جريان برآمده از اين مکتب نيز به انتخاب احمدي نژاد ختم شد که بازگشت به انقلاب از اصول اين جريان بوده و ربطي به شخص نداشت و به نوعي راي به احمدي نژاد راي به آرمانهاي انقلاب بود.
هر گاه جرياني افراد متعدد را در انتخابات شرکت داده شکست خورده است و مقداري از ظرفيتهايش را از دست داده که از نمونههاي اين مهم در انتخابات 84 براي اصلاح طلبان پيش آمد.
برخي که ضد انقلابي خود را ثابت کردند به تحريم انتخابات ميپردازند، عدهاي بي آنکه شهامت به صراحت اعلام کردن اشتباه خود را داشته باشند، خواستار بازگشت به جمع نظام و مردم را دارند و در اين ميان عدهاي از اصلاح طلبان هستند که همچنان براي مردم و مقام معظم رهبري قابل احترامند و از اين جمله ميتوان به عدهاي اشاره کرد که توسط معظم له در مجمع تشخيص مصلحت نظام و شوراي عالي انقلاب فرهنگي سمت گرفته و مشغول فعاليت هستند.
پيش از اينکه بگوييم چه کسي را براي انتخابات آتي انتخاب کنيم بايد بگوييم که به دنبال چه هستيم و راجع به آرمانها، برنامهها و راهبردهاي اداره کشور بينديشيم و بدانيم که از اصولگرايي چه ميخواهيم.
هم اکنون زمان مطرح کردن چهرههاي انتخاباتي نيست زيرا مقام معظم رهبري در دوره گذشته انتخابات فرمودند نبايد به تبليغات زود هنگام انتخاباتي بر محوريت اشخاص دامن زد زيرا اين امر به دامن زدن هيجانات کمک ميکند. هيچ کدام از اشخاصي که به عنوان کانديدا مطرح ميشوند محصول تکاپوي جمعي نيروهاي اصولگرا نيستند.
در پايان بايد اشاره کرد که اجراي قانون هدفمندي يارانهها در اوج تحريمها و همچنين حضور دهها کشور از سراسر جهان در اجلاس عدم تعهد تهران نشانه قدرت جمهوري اسلامي ايران هستند که نقشههاي غرب را براي شکست اين نظام نقش بر آب کرده است.