دیدبان

بررسی و نقد مبانی فکری نهضت آزادی ایران؛ از غرب زدگی تا علم زدگی

بررسی و نقد مبانی فکری نهضت آزادی ایران؛
از غرب زدگی تا علم زدگی

نهضت آزادی ایران، که امروز به عنوان اپوزیسیون مخالف نظام در خارج از کشور به صورت ویروس ضعیف‌شده در حال حیات است، از جمله‌ی احزاب و گروه‌هایی است که به دلیل در آمیختن ارزش‌های اسلامی با مبانی فرهنگ و تمدن غرب و شکل دادن نوعی اصلاح‌طلبی نوین مذهبی شایسته‌ی نقد و بررسی است.
"دیدبان":؛ نهضت آزادی ایران، که امروز به عنوان اپوزیسیون مخالف نظام در خارج از کشور به صورت ویروس ضعیف‌شده در حال حیات است، از جمله‌ی احزاب و گروه‌هایی است که به دلیل در آمیختن ارزش‌های اسلامی با مبانی فرهنگ و تمدن غرب و شکل دادن نوعی اصلاح‌طلبی نوینِ مذهبی شایسته‌ی نقد و بررسی است؛ به خصوص زمانی که جریان‌های مخالف نظام اسلامی در صدد اثبات این ادعا هستند که رهبران اصلی انقلاب اسلامی ایران، چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ عملی، همان رهبران نهضت آزادی ایران هستند و انقلاب، مادران خود را که رهبران نهضت آزادی ایران هستند، بلعیده است. در این چارچوب، در ادامه‌ی این مقاله، قصد داریم به بررسی و نقد مبانی نظری و فکری نهضت آزادی ایران بپردازیم.
 
بحران‌های سیاسی و اجتماعی، در دهه‌های اخیر تاریخ معاصر ایران، اهمیت و لزوم تحلیل و بررسی شخصیت‌ها و احزاب سیاسی و مذهبی را دوچندان می‌کند؛ به ویژه زمانی که شناخت صحیح مسائل سیاسی هر جامعه و تحلیل درست از وقایع، بدون شناخت ماهیت و مبانی جریان‌های فکری‌ـ‌سیاسی، ناممکن باشد. در چنین شرایطی بازشناسی جریان‌ها، مواضع و ویژگی‌های آن‌ها باعث برخورد آگاهانه، هوشیارانه و سنجیده‌تر در حال و آینده خواهد شد.
 
 غرب‌زدگی
 
غرب‌‌زدگی پدیده‌ای است که عمدتاً وبه صورت گسترده، از دوره‌ی قاجار به بعد در ایران موجب ایجاد احساس حقارت در برابر غرب در دل جریانِ به اصطلاح روشن‌فکری گردید. برداشت سطحی از مدرنیسم غربی، بدون پشتوانه‌ی عقلانی و عدم توجه به زیرساخت‌های آن، روشن‌فکران را به رفتاری احساسی نسبت به بهره‌گیری از تمدن غربی واداشت. (1)
 
غرب‌گرایی و غرب‌مداری نهضت آزادی به جلوه‌های سطحی محدود نشد، بلکه قلمروی اندیشه و فرهنگ را در برگرفت و تا آنجا پیش رفت که آرمان‌ها و مقاصد پیامبران الهی با اهداف و خواسته‌های انسان غربی یکسان دیده شد و دستاوردهای کنونی بشر، در قالب تکنولوژی و تحول علوم و دانش‌های نو، همان هدف مورد نظر انبیا به شمار آمد. بر اساس این ادعا، تمدن غرب، بدون نیازمندی به دین، راه طی‌شده‌ی انبیا را پیمود.
 
مهندس بازرگان، به عنوان ایدئولوگ نهضت، با انتشار کتاب «راه طی‌شده» به تشبیه و تطبیق حرکات زندگی غربی‌ها به عبادات مسلمانان می‌پردازد و زندگی آنان را تحسین می‌کند. او حمام کردن آنان را در صبحگاه و گاهی قبل از آفتاب به منزله‌ی وضو و غسل، خواندن سرمقاله‌ی روزنامه‌ی صبح را به منزله‌ی ادای نماز و رفتن به قمارخانه و میخانه و رقاص خانه‌شان را بسیار اندک و غیرقابل ملاحظه می‌داند. (2)
 
مهندس بازرگان، به عنوان ایدئولوگ نهضت، با انتشار کتاب «راه طی‌شده» به تشبیه و تطبیق حرکات زندگی غربی‌ها به عبادات مسلمانان می‌پردازد و زندگی آنان را تحسین می‌کند. او حمام کردن آنان را در صبحگاه و گاهی قبل از آفتاب به منزله‌ی وضو و غسل، خواندن سرمقاله‌ی روزنامه‌ی صبح را به منزله‌ی ادای نماز و رفتن به قمارخانه و میخانه و رقاص‌خانه‌شان را بسیار اندک و غیرقابل ملاحظه می‌داند.
 
آقای بازرگان به این بسنده نمی‌کند و از روحانیون مسیحی در اروپا به بزرگی یاد می‌کند و روحانیون ایرانی را بی‌سواد، رشوه‌خوار و غافلان پرهیزکار می‌نامد که افراد را طفیلی بار می‌آورند. آن گاه از مسیحیت به عنوان دینی نام می‌برد که موجب ماندگاری کاتولیک در اروپا گشته است. (3)
 
این تمجید کردن از دستگاه کلیسا و روحانیون مسیحی، که در عمل موجب استحکام پایه‌های حکومت ظالمانه و فاسد بوده‌اند، از آن رو بود که نهضت آزادی در صدد نمایش تمدن و تدین و اقتدار اروپایی‌ها بود تا بدین وسیله اروپای سکولار را به عنوان الگو معرفی نماید. این غرب‌زدگی به گونه‌ای است که حتی انقلاب اسلامی مردم ایران را ارمغان غرب می‌دانستند: «ایران تجربه‌ی انقلاب نداشت و اصلاً انقلاب یک ارمغان غرب و یک فرهنگ یا سنت بیگانه برای ایران و مسلمانان است...» (4)
 
شهید مرتضی مطهری راز این غرب‌زدگی را در بافت فکری غرب‌زده‌ها می‌داند و می‌فرماید: کسانی که بافت فکری خود را از غرب و علوم غربی گرفته و سپس با اسلام آشنا شده‌اند، به خاطر اینکه فرهنگ اصلی آن‌ها غربی و فرهنگ اسلامی فرهنگ ثانوی‌شان است دچار اشتباه فاحش می‌گردند. (5)
 
این غرب‌گرایی چنان در افکار بعضی از اعضای نهضت رسوخ نموده بود که حاضر به ترک تابعیت آمریکایی خود نبودند. همین غرب‌زدگی آن‌ها موجب جدایی اشخاصی چون دکتر شیبانی، جلال‌الدین فارسی و... از نهضت گردید.
 
 علم‌زدگی (ساینتیسم)
 
موفقیت روش تجربی (حسی) برای کشف اسرار طبیعت و پی‌ریزی تمدن کنونی غرب موجب گردید برخی روشن‌فکران ایرانی، که در غرب تحصیل کرده بودند، برای معرفی اسلام و عقب نماندن از قافله‌ی تمدن، روش علوم حسی را مبنای شناخت دین و محک استنباط اصول و فروع آن قرار دهند و بدین گونه نوعی اسلام علمی را عرضه نمایند. از این رو، در دهه‌های گذشته، جریان‌های فکری و التقاطی بروز کرده‌اند که کوشیده‌اند قرآن، احکام و معارف دینی را بر پایه‌ی پژوهش‌های علوم تجربی مبتنی بر فرضیه و آزمون و شیوه‌ی علمی قرار دهند و حقانیت گزاره‌های دینی را از طریق این راه اثبات کنند.
 
از قضا در میان این جریان‌های نهضت آزادی و به خصوص مرشد فکری آن، یعنی شخص مهندس بازرگان، سردمدار این حرکت بود. وی در مجموعه‌نوشته‌های خود، به ویژه کتاب‌های «راه طی‌شده»، «مطهرات در اسلام»، «باد و باران در قرآن» و «علمی بودن مارکسیسم» تحت تأثیر تمدن غرب سعی نموده است که برای شناخت اعتقادات دینی یا حتی استنباط احکام، کلام و عرفان و فقاهت را نفی کند و روش علوم تجربی را جایگزین آن نماید.
 
این شیوه‌ی تفکر نه تنها در بازرگان، بلکه در تمام اعضای نهضت آزادی وجود داشت و سببی شد تا تز «اسلام منهای روحانیت» از دل این طرز تفکر خارج شود. لذا آن‌ها حاضر نبودند اندیشه‌ی دینی خود را از مرجعیت دینی اخذ کنند؛ چرا که دین‌شناسی روحانیون را قبول نداشتند و برایشان مهم این بود که به منابع اجتهاد دینی دست یابند. به همین جهت برای شخص بازرگان این نکته جالب بود که آقای طالقانی خودش را از این حصار بیرون آورده بود و پای سخنان کلاهی‌ها می‌نشست. (6)
 
نهضت آزادی، برای علمی کردن اسلام، راه مغالطه و تفسیر به رأی را در پیش گرفته است؛ یعنی مفهوم «علم» را با مفهوم غربی آن یکسان می‌بیند و تفاوتی میان علوم حسی و دینی نمی‌گذارد و در این سفسطه‌کاری، به جایی می‌رسد که حتی به مفهوم نوین علم در غرب اصالت می‌دهد و آن را بر دین و وحی حاکم می‌کند
 
نهضت آزادی هدف خود را از این روش معرفی دین اسلام به ساکنان مغرب‌زمین و پاسخگویی به جوانان و جذب آن‌ها به اسلام می‌داند و به دنبال اثبات این معناست که دانش‌ها و پژوهش‌های علمی و حتی تجربیات و ایدئولوژی‌های جدید، نه تنها قلم بطلان بر پایه‌های یکتاپرستی نکشیده، بلکه حقانیت و حقایق زیادی را از آن آشکار ساخته است و اگر با دید علمی و روش‌های فکری جدید به بررسی قرآن و احکام و معارف دینی پرداخته شود، نه تنها نتایج بهتری به دست می‌آید که خرافات حاصل از جهل و التقاط و آفات زودتر و راحت‌تر زدوده می‌شود. (7)
 
ریشه‌ی این طرز تفکر درباره‌ی اسلام را می‌توان در اصل دوم مرام‌نامه‌ی نهضت آزادی یافت. در این اصل، بر ترویج اسلام با توجه به مقتضیات سیاسی‌ـ‌فرهنگی عصر حاضر تأکید شده است و همین اصل راه را برای استفاده از علوم تجربی برای فهم دین اسلام برای آن‌ها هموار کرده است.
 
نهضت آزادی، برای علمی کردن اسلام، راه مغالطه و تفسیر به رأی را در پیش گرفته است؛ یعنی مفهوم «علم» را با مفهوم غربی آن یکسان می‌بیند و تفاوتی میان علوم حسی و دینی نمی‌گذارد و در این سفسطه‌کاری، به جایی می‌رسد که حتی به مفهوم نوین علم در غرب اصالت می‌دهد و آن را بر دین و وحی حاکم می‌کند. این در حالی است که نگاه غرب و اسلام به علم تفاوت‌هایی دارد و ثانیاً مهم‌ترین اِشکال این شیوه آن است که اگر بخواهیم دین را از علم اخذ کنیم، با توجه به ماهیت تغییرپذیری فرضیه‌های علمی و اصول ثابتی که در دین وجود دارد، یا باید علوم تجربی را کنار بگذاریم و تسلیم اصول ثابت همچون خدا، وحی، ملائک و عالم مجردات شویم و یا باید اصول را تابع علم بدانیم و تسلیم علم متغیر گردیم؛ یعنی شک و تزلزل را جایگزین یقین کنیم. در نتیجه، هر از چندی باید منتظر نظریات جدید دانشمندان باشیم که برخی از نظریه‌های پیشین را باطل می‌کنند. چنین رویکردی به زیان دین می‌انجامد؛ زیرا دین از منبع لایزال وحی سرچشمه گرفته و تا ابد کارساز است و بنا کردن آن بر پایه‌ی لرزان علم تجربی تأثیر منفیِ شدیدی دارد.
 
به هر روی، آمیختن علم تجربی با معارف دینی از اشتباهات بسیار بزرگ است؛ چرا که اگر قرار باشد تمام امور مذهبی با محک تجربه اثبات شود و طبیعی است که بسیاری از معارف مذهبی با این شیوه ثابت‌شدنی نیست، در نتیجه زمینه‌ی انکار آن‌ها در اذهان ایجاد می‌شود. (8)
 
گفتنی است، انحراف بسیاری از گروهک‌های سیاسی در دهه‌های اخیر معلول همین علم‌زدگی و خروج تدریجی از حیطه‌ی اصول بود. برای نمونه، می‌توان از برخی جوانان نهضت آزادی نام برد که بعدها از این گروه جدا شدند و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را بنیان نهادند. آن‌ها بر مبنای اصالت علم به جای اسلام، مارکسیسم را مکتب علمی یافتند و التقاطی از اسلام و مارکسیسم پدید آوردند. (9) لذا حضرت امام منافقین را فرزندان عزیز مهندس بازرگان خوانده بود.
 
ادامه دارد...
 
پی‌نوشت‌ها:
 
1- علی دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، 1388، ص 110.
 
2- مهدی بازرگان، راه طی‌شده، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1348، صص 76 تا 79.
 
3- مهدی بازرگان، مذهب در اروپا، تهران، نشر بنگاه مطبوعاتی ایران، 1344، صص 17 تا 20.
 
4- مهدی بازرگان، انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، نشر نهضت آزادی، پاییز 1363، چاپ پنجم، ص 84.
 
5- مرتضی مطهری، وحی و نبوت، تهران، انتشارات صدرا، ص 178.
 
6- یادنامه‌ی ابوذر زمان، نهضت آزادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1362.
 
7- علی رضوی‌نیا، نهضت آزادی، تهران، نشر کتاب صبح، بهار 1380، چاپ سوم، ص 97.
 
8- جعفریان، مروری بر زمینه‌های فکری التقاط جدید در ایران، صص 46 و 47.
 
9- رضوی‌نیا، نهضت آزادی، ص 104.
 
*سید علی لطیفی؛ پژوهشگر تاریخ معاصر
منبع:برهان

مرتبط‌ها

آتش به اختیار با خشاب بصیرت انقلابی

خورشید‌ بی‌غروب امام خمینی(ره)

اختیارات پیامبر و امامان معصوم (ع)

عزاداری حسینی؛ امتداد سیاست خارجی جمهوری اسلامی

نهادینه‌سازی آموزه‌ مهدویت برای کودکان

رابطه سختی و آسانی در قرآن/ ما به چه کسانی بدهکاریم؟