دیدبان
پژوهشی در حوزه افکار عمومی

تفاوت Image و Concept در مدیریت افکار عمومی

تفاوت Image و Concept در مدیریت افکار عمومی

نویسنده: محمد بحرینی

دیدبان: در مدیریت افکار عمومی و تغذیه­ ذهن مردم به دو گونه می ­توان عمل کرد:

1. ارائه­ تصویر (Image) به مردم

2. ارائه تصوّر (Concept) به مردم

برای تغذیه­ افکار مردم ما می­ توانیم تصویر و یا تصوّر از چیزی را به مردم بدهیم. به عنوان مثال وقتی می­ گوییم میوه، تصوّر جامع ارائه کردیم و هر کس نوع خاصی از میوه را در ذهن خود مجسم می­ کند. اما وقتی تصویر سیب را ارائه می­ کنیم، ذهن مخاطب را محدود به سیب کرده ­ایم و امکان تصوّر انواع دیگر میوه را از او گرفته ­ایم. بنابراین ما با دو نوع معرفت مواجه­ ایم: معرفت ایمجینال و معرفت کانسپچوال. معرفت ایمجینال -  که معرفت بخش قابل توجهی از انسان­ های امروز است -  معرفتی محدود و خطرناک است؛ چراکه محدود شدن ذهن انسان، بی­خبری و غفلت او از بسیاری از مسایل اساسی که مورد نیاز اوست را به دنبال خواهد داشت.

ایمیج ذهنی ایجاد کردن برای مردم و محدود کردن معرفت مردم به مفاهیمی خاص یکی از اهداف مهم امپراطوری رسانه­ای حاکم بر دنیای امروز است که به نمونه­ هایی از آن اشاره می­ کنیم.

تصویر ذهنی همه­ ما از شهرهای آمریکا، شهرهایی است مملو از آسمان­ خراش­ های بلند به طوری که این ذهنیت برای ما ایجاد شده که شهرهای آمریکا به کلی پوشیده از آسمان­ خراش­ های سر به فلک کشیده است. حال آن­که این آسمان­ خراش­ها تنها محدوده­ کوچکی از هر شهر آمریکا را به خود اختصاص می­ دهد. محدوده­ ای کوچک­تر از یک دهم کل مساحت آن شهر. اما ایمیج همیشگی­ ای که به ما ارائه می­ شود به گونه­ ایست که گویی تمام شهر پوشیده از برج­ های بلند و غول­ آساست. نتیجه­ این ذهنیت و این تصویر ذهنی القای ابر­قدرت بودن و سرآمد بودن کشور آمریکاست.

ایمیج ذهنی که از کشور ایران توسط مافیای رسانه ­ای به دنیا ارائه می­ شود، نمایش ­دهنده­ کشوری عقب­ افتاده و دور از تمدن است. مسأله­ تأسف­ بار در این میان، هماهنگی عده­ای از کارگردان­ های ایرانی با این مافیای رسانه­ ای در جهت ارائه­ این تصویر ذهنی به دنیاست. به طوری که این مسأله به کلیشه ­ای مرسوم بین عده ­ای از اهالی سینمای ایران تبدیل شده و مرتبا از طرف جشنواره­ های معلوم ­الحال، این قشر از سینماگران ما تشویق و تحریک به ارائه­ این ایمیج می­ شوند. در این میان می­ توان به جدایی نادر از سیمین، خانواده­ محترم و ده ­ها فیلم سینمایی دیگر اشاره کرد.

یکی دیگر از ایمیج ­های مرسوم در امپراطوری رسانه­ ای حاکم بر دنیا شاد و با­نشاط نشان دادن دختر بی­ عفت است. به گونه ­ای که هرگاه تصویری از دختری که پوششی خارج از حیا و عفت دارد ارائه می­ شود، نهایت خوشحالی و شادابی در چهره­ او دیده می­شود به طوری که القا کننده­ این مطلب از که راه نجات دختر امروز از افسردگی خارج شدن از عفت و پوشیدگی­ است. این مسأله هم به یک عرف رسانه ­ای در مافیای رسانه ­ای حاکم بر دنیا تبدیل شده است. حال آن­که حقیقت مطلب آن است که شیوع افسردگی در دختران بی عفت بسیار زیاد بوده و اساسا عامل افسردگی شدید دختران و زنان امروز همین مسأله است. [1]

در فتنه­ سال 88 نیز ایمیج­ های ذهنی مشخصی از سوی شبکه ­های زنجیره ­ای معلوم ­الحال دنبال می­ شد. در حرکت­ های خیابانی بعد از انتخابات سال 88  فضا برای نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کاملا احساسی شده و خوراک­ های رسانه­ ای خوبی برای این شبکه ­های زنجیره­ ای فراهم آمد. توأم کردن این تصاویر با بیانات رهبری انقلاب با هدف ارائه­ تصویر خشن و دیکتاتور­مآب از ایشان یکی از تلاش ­های مشخص این شبکه­ های زنجیره ­ای بود. یعنی ایمیج ذهنی مردم ایران و جوان ایرانی از رهبری نظام و ولایت فقیه ایمیج و تصویری غیر انسانی و خشن شکل بگیرد.

در انواع و اقسام انیمیشن­ ها و بازی­ های رایانه­ ای نیز ایمیج­ های ذهنی گوناگون با اهداف برنامه­ ریزی شده­ مشخص، فراوان یافت می­ شود. سوال اساسی اینجاست که آیا از این ایمیج ­ها اطلاع داریم؟ آیا می­ دانیم ذهن کودک و نوجوان ما با چه ایمیج­ هایی در حال شکل­ گیری است؟ به نظر می­ رسد شیوه­ صحیح تربیت امروزی آن است که والدین و به خصوص مادر با فرزند خود به دیدن انیمیشن بپردازد، یا با او بازی رایانه ­ای انجام دهد تا علاوه بر اطلاع از آن­چه که اندیشه­ فرزند او را شکل می ­دهد، بتواند با توضیح و تبیین درست مسایل، ایمیج ­ها و افکار غلط شکل گرفته در فرزند خود را تصحیح کند. چرا که دیدن انیمیشن یا فیلم یا هر چیز دیگری که آثار مخرب بر افکار بیننده دارد اگر با تحلیل درست همراه باشد یعنی بعد از دیدن آن اثر مشت سازنده­ اثر برای مخاطب باز شود، تا حد قابل قبولی از تبعات مخرب آن اثر نمایشی خواهد کاست.

بنابراین ارائه­ ایمیج یا تصویر به مخاطب موجب محدود کردن ذهن او خواهد بود. در صورتی که برای گسترش معرفت بشر به ارائه­ کانسپت یا تصوّر نیاز داریم. این حرکت رسانه ­ای هماهنگ در جهت ایمجینال کردن ذهن بشر به قدری گسترده شده که عده­ زیادی نیز ندانسته بر طبق این کلیشه­ های موجود که به برخی از آن­ها اشاره شد عمل می­ کنند. برای نجات مردم از این وضعیت و گسترش معرفت انسان­ ها تلاشی گسترده و مداوم لازم است تا شاهد شکست پروژه­ ایمجینال کردن ذهن مردم و تحقق معرفت کانسپچوال در انسان­ ها باشیم.                         

----------------------------------

[1] به این مسأله به صورت مبسوط در مقاله­ " زن مظلوم همیشگی تاریخ " پرداخته شده است.

مرتبط‌ها

راه کاهش ظلم در خانواده افزایش حرمت پدر است

خروجی قرمز حمل سلاح آسان در ایران

خادمیاران رضوی: طلیعه‌ای نو از «آفتاب» فرهنگ شیعی

تحلیلهای رنگین برای عمامه خونین

سبکِ زندگی پرونده‌ساز!

تعداد بالای پرونده در قوه؛ آسیب اجتماعی یا اشکلات ساختاری؟