دیدبان

تحلیل موضوعی اسناد لانه جاسوسی

تحلیل موضوعی اسناد لانه جاسوسی

به قلم: محمد اسماعیل پسندیده


برای دانلود بولتن ویژه بر روی تصویر کلیک نمایید




مقدمه:

در 13 آبان 1358 اتفاق مهمي در تهران رخ‌ داد كه تا مدت‌ها در صدر اخبار آن روز قرار گرفت و تا امروز نيز از آن به عنوان يكي از مهم‌ترين اتفاقات تاريخ روابط بين الملل ياد مي‌شود؛ تسخير سفارت آمريكا در تهران به دست جوانان دانشجوي پيرو خط امام؛ سفارتخانه‌اي كه پس از آن ميان مردم ايران به لانه جاسوسي شهرت يافت.

نهادن نام لانه جاسوسي براي شعبه اي از كاخ شيطان در ايران زمين، نامي بدون پشتوانه و دليل نبود؛ وقتي تناسب اين نام با آن سفارتخانه ظاهري روشن گشت كه مكتوبات و اسنادي از اين جاسوسخانه بدست آمد كه بيش از هر تحليلي بيانگر لياقت نام لانه جاسوسي براي آنجا بود.

دانشجويان پيرو خط امام با انتشار اطلاعيه‌هاي افشاگرانه اي سعي در روشن ساختن ماهيت اين لانه شيطان و جاسوسان آن داشتند؛ تا جايي كه اين عدد اين اطلاعيه ها به بيست رسيد. پس از اطلاعيه‌هاي افشاگرانه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام، كار ترجمه و انتشار تمامي اين اسناد آغاز شد، كه در نهايت اين اسناد در 11 جلد چند صد صفحه اي جمع آوري شد؛ اين‌ها تنها معدود اسنادي از اين جاسوسخانه بود كه قابليت بازيافت و خواندن پيدا كرده بود؛ چرا كه به گفته دانشجويان پيرو خط امام « تمامی اسناد مهم در سفارت متمرکز و طبقه بندی شده بود و در حین اشغال سفارت کارکنان مزدور در سفارت توانستند طبق برنامه از قبل تعیین شده با استفاده از دستگاههای برش و خرد کننده کاغذ، پرونده‌ها وحافظه‌ها و نوارهای کامپیوتری را از بین ببرند که بقایای غیرقابل استفاده آنها به صورت خرده کاغذ و کاغذ رشته رشته شده موجود است.» (اسناد لانه جاسوسي، ج1: 1)

از آنجا كه متن 11 جلدي اين اسناد منتشر شده، ممكن است در دسترس همگان براي مطالعه نباشد و يا اينكه زمان زيادي را نيز طلب كند، براي سهولت از آگاهي در برخي محورهاي موجود در اين اسناد، نوشتار حاضر به بررسي اين اسناد بصورت اجمالي در چهار محور پرداخته است:

در محور نخست به بررسي رابطه رژيم شاه، از شاه گرفته تا بعضي از درباريان با آمريكا پرداخته شده است.

محور دوم، به بررسي اهداف آمريكا در ايران مي‌پردازد؛ البته نيم نگاهي نيز به برخي فعاليت‌هاي مربوط به رژيم صهيونيستي نيز شده است.

در محور سوم به بررسي برخي ملاقات‌ها و تحليل‌هاي ارائه شده در اين اسناد، پيرامون شخصيت‌هاي روحاني انقلاب و مخالفين مذهبي شاه پرداخته شده است.

محور چهارم نيز بررسي اجمالي اسنادي است كه از دوستان آمريكا در ايران نام مي‌برد.

تلاش متن حاضر بر استفاده حد اكثري از اسناد بوده و سعي شده تحليل و مطالب دگر كم‌تر پرداخته شود تا رويكرد كاملاً مستند آن حفظ گردد.

محور اول: پهلوي و اربابان آمريكايي اش

امام خميني (ره): بايد شاه و دار و دسته‏اش بدانند كه چه در ملاقات با رئيس جمهور امريكا موفق به تجديد نوكرى و تثبيت مقام غير قانونى بشود يا نشود، ملت ايران او را نمى‏خواهند و دست از مبارزه بر نمى‏دارند، تا انتقام جوانان به خون آغشته خود را بگيرند و اسلام و احكام آن را از دست اين دودمان نجات دهند.

الف: محمدرضا پهلوي

از اولين رخ‌داد‌هاي حساسيت بر انگيز نسبت به رژيم پهلوي، تصويب لايحه كاپيتولاسيون در مجلس بود؛ از توضيح پيرامون لايحه مزبور به خاطر وضوح آن پرهيز مي‌كنيم؛ در يكي از اسناد با طبقه‌بندي خيلي محرمانه به واكنش شاه به اين امر اشاره شده و آمده است:

شاه در حین ملاقات با سفیر در تاریخ 16 سپتامبر، به نقل از ارسنجانی گفت لایحه ای در مجلس وجود دارد که پرسنل آمریکایی را از کاپیتولاسیون برخوردار خواهد ساخت. ارسنجانی به شاه گفته بود که اگر این قانون توسط مجلسین تصویب شود، شاه تاج و تخت سلطنت را از دست خواهد داد. سفیر فوراً سؤال کرد که آیا این موضوع در شاه ایجاد رعب و وحشت کرده است و شاه در پاسخ گفت: نه به هیچ وجه. (ج7؛ 607)

از اين گفتگو بر مي‌آيد تنها نگراني محتمل، حفظ تاج و تخت بوده، كه آن هم محل اعتنا نبوده؛ و حقوق ملت كوچكترين توجهي را جلب نكرده است.

بحث تلاش براي فروش اسلحه به ايران و ايجاد اين حس تقويت نظامي و نياز به تسليحات در بالاترين سطح در محمدرضا پهلوي امري مشخص است كه اسناد بسياري پيرامون آن وجود دارد. اما سند ديگري در اسناد لانه جاسوسي وجود دارد كه نشان مي‌دهد آمريكاييان از تمامي فرصت ها براي چپاول اموال ملت ايران بهره مي‌برده‌اند. سند مذكور مربوط به پيشنهاد خريد يك زمين و ملك بسيار بزرگ در آمريكا براي وليعد است؛ و نكته جالب آن زمان اين خريد است: 16 آذر 1357؛ يعني آخرين روزهاي حكومت شاه. بررسي اين سند نيز مي‌تواند دريچه ديگري از شكل سرقت اموال اين ملت را نشان دهد:

جناب آقای ویلیام اچ سولیوان 7 دسامبر 1978 16 آذر 57

تهران ایران

سفیرسفارت ایالات متحده

آقای سولیوان عزیز:

به دنبال حوادث اخیر در ناحیه شما، این فکر به ذهنمان خطور کرد که شاید اعلیحضرت ولایتعهد علاقه داشته باشند، در این کشور قطعه زمین بزرگی ( با خانه ) در ساحل کالیفرنیا بخرند که محل آن در مرکز باشد و در عین حال از لحاظ موقعیت دور از دسترس باشد.

به ضمیمه، بروشوری است که مشخصات ملک به طور کامل می آید. اگر صلاح دانستید لطفاً والاحضرت ولایتعهد را از آماده خرید بودن آن، آگاه فرمایید.

با صمیمیت تمام

لین گرابهورن کمپانی (ج1؛ 314)

مشخصات ملك مورد نظر:

رانکورآریو گرانده

آریوگرانده بخش سن لوئیز آبیسپو

کالیفرنیا

این مزرعه با شکوه با در بر گرفتن بیش از 9700 جریب از زمینهای نزدیک سواحل دریاچه لوپز شروع، و تا جنگل ملی لوس پدرس و اقیانوس آرام امتداد داشته، میراث غنی از مزرعه داری پرثمر را از اولین زمان اعطای زمین اسپانیایی با خود حفظ می کند.

رنکو ، آریوگرانده.... یکی از آخرین قطعات بزرگ زمینهای ممتاز در ساحل کالیفرنیای مرکزی

اندازه : 9750 جریب

قيمت: 5500000

نحوه پرداخت : حداقل 29 % پرداخت اول و بقیه با اقساط و یا تماماً نقد. (ج1؛ 314)

بررسي اسناد لانه جاسوسي نشان از نحوه متعدد سرقت اموال ملت ايران است كه فروش اسلحه و تأسيس پايگاه براي امريكا در منطقه از مشهورترين اشكال آن است و سند بالا نيز نمونه‌اي ديگر از آن.

اما جداي از اين امر، آمريكاييان شاه را حتي به عنوان يك نيروي اطلاعاتي براي خود نيز مي‌دانسته‌اند؛ بررسي سندي ديگر نشان مي‌دهد كه آنان معتقد بوده‌اند اين به نفع شاه است كه چنين رفتار كند. در سندي آمده است:

شاه برای 35 سال حکومت کرده است. از نظر روابط نزدیک و درازمدت ما، استحکام ( ثبات) او ( در زیر همه صحنه سازیها) و خلوص ( رک گویی) او ( در محدوده مفهوم فارسی)، ما تاحدودی هدفهای او و تاکتیکهایش رامی دانیم. او احتمالاً این را به نفع خودش می بیند که در آینده ما را مطلع نگهدارد. (ج1؛ 443)

در كنار اين نوع اسنادي كه درباره شاه و رژيم او مجود است، اسناد ديگري نيز وجود دارد كه حاوي برخي اعترافات درباره محمدرضا پهلوي است كه قابل تأمل است. مثلا يكي از اين موارد عملكرد ساواك و وضعيت حقوق بشر در ايران است؛ هر چند امريكاييان هيچ‌گاه از شاه بخاطر وضع حقوق بشر و وضعيت بد زندانيان در ايران انتقاد نكردند و هماره از وي دفاع مي‌كردند، اما اين فضا و اين وضع بد حقوق بشر آنقدر روشن بود كه آنان در گزارش‌هاي خود به اين امر اعتراف كرده‌اند. براي نمونه در يكي از اسناد آمده است:

وضعیت حقوق بشر در ایران به طور وسیعی در آمریکا درک شده است و موجب نارضایتی افراد و گروههای نزدیک به ایران را شده است. این اتفاقِ نظر به همراه مقررات قانونی می تواند باعث کاهش انعطاف ما در مقابله با ایران و موجب اصطکاک بین روابط شود. یکی دیگر از مشکلات اساسی اخیر مسئله ساواک و تشکیلات حفاظتی ایران می باشد که نظارت مستقیم بر دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا داشته و کارهای غیر قانونی انجام می دهد. در وهله اول رهبران ایرانی معتقدند که این امر مملکتی است. (ج1 ؛ 430)

هر چند آنان كوشيده اند به نحوي اين امر را توجيه كنند اما گاه چنان اقدامات رژيم غير انساني بوده كه مجالي براي توجيه نگذاشته است. به عنوان نمونه در سندي پيرامون كشتار 15 خرداد 42، تعبير سركوب وحشيانه به كار رفته است:

بعد از شورشی که پس از سخنرانی خمینی صورت گرفت و به طور وحشیانه سرکوب شد و خمینی نیز توقیف گردید... ( ج1؛ 194)

البته اعترافات ديگري نيز در بررسي حتي اجمالي اسناد به چشم مي‌خورد. به عنوان نمونه به دو سند در اين باب اشاره مي‌كنيم. سند نخست خبر از شهوتراني و فساد بيش از حد اطرافيان شاه (رضا شاه يا محمدرضا) داده است:

اهل بیت شاه یکی از عمده ترین مشکلات وی را در اکثر دوران حکومتش ایجاد کرده است. دربار زمانی مرکز شهوترانی وتباهی وفساد و اعمال نفوذ بوده است. (ج1؛ 248)

سند دوم نيز اعتراف صريح به وجود تقلب در تمامي انتخابات‌هاي برگزار شده از سوي رژيم است:

انتخابات ایران تقریباً همیشه با تقلب وفریب همراه بوده است که این نوع ریاکاری حداقل تا زمانی که محمدرضا در سال 1960 بر ایران مسلط گشت، دارای شکل ثابتی نبوده است. (ج1؛ 252)

ب. اشرف:

خواهر دوقلوي شاه، به عنوان يكي از فاسدترين و ذي نفودترين زنان دربار شناخته مي‌شد. بررسي چند سند راجع به وي اطلاعات ويژه‌اي ارائه مي‌دهد. در يكي از اسناد درباره اهميت نقش اشرف آمده است:

به نظر می رسد دو تن از اعضای بلافصل خانواده شاه بیشترین نفوذ را در گذشته بر وی داشته اند:

مادر وی که اکنون یک عجوزه 80 ساله حرم نشین است...

اشرف به جهت فساد مالی وموفقیت درتعقیب مردان جوان شهرتی افسانه وار دارد. تا به حال هیچ کس در تعلق خاطر اشرف به برادر دوقلوی خودتردید نکرده است و وی احتمالاً پشتگرمی دادن به شاه را در مقاطع بحرانی گذشته به عهده داشته است. شاه مایل یا قادر به اتخاذ تدبیر مؤثر در محدود کردن فعالیتهای مبهمی که او و پسرش شهرام به آن اشتغال داشته اند، نبوده است. (ج1؛ 248)

فسادي كه اشرف در آن فرو رفته بود موضوعي بود كه برخي ديگر از گزارش هاي سفارت آمريكا پرده از چهره آن برمي‌داشت؛ فسادي همه جانبه:

همسران اشرف خوش عاقبت بودند؛ شفیق مدیر شرکت هواپیمایی ” پارس ایرلاین" شد که ادعا شده است از آن برای فعالیتهای قاچاق به سوئیس و بالعکس استفاده می کرد. بوشهری که مناصب رسمی پر مسئولیتی چون سفیر سیار و رئیس هیئت مدیره فستیوالهای هنری را بر عهده داشت، چند سال قبل دخالت زیادی در ترتیب دادن صدور اجازه فعالیت به شرکت ” آیروفلوت" در ایران داشت. معامله ای که ظاهراً منافع مالی برای وی در بر داشت.

اشرف با ابراز علاقه به فهرست طویلی از مردان جوان و جذاب ، شهرت پرسروصدایی فراهم کرده است. این فهرست شاید با نام اسدالله علم در سال 1943 شروع شود.... وی هرگز در استفاده از نفوذ خود در فراهم کردن قراردادهای دولتی برای دوستان و آشنایان که بخواهند اجرتی بپردازند، تردید نکرده است. گفته می شود که در سالهای اخیر وی از معاملهگران، حق العمل طلب نمی کند، بلکه فقط اظهار می کند که خوشحال خواهد بود اگر بتواند مواقعی که لازم است به آنها اطمینان کند.... وی به طور وسیع و نامطلوبی در تهران به عنوان یک معامله گر زرنگ شهرت دارد و حدود 20 شرکت شامل ترابری، کلوپهای شبانه، ساختمانی و تبلیغات بخش عمده داراییهای وی را در خود جای داده اند. برای ایرانیان صاحب اطلاع، فروش گنجینه‌ها و عتیقه‌های هنری کشور از جمله ساخته‌های دستی مارلیک، که یک موضوع باستان شناسی ماقبل تاریخ و حائز اهمیت زیاد است، بدنام ترین عمل حاکی از بی مسئولیتی وی می باشد. (ج1؛ 261 262)

درباره اشرف نيز به همين اسناد اكتفا مي‌كنيم.

ج. اطرافيان دربار

هر چند كه مي‌توان در ادامه به تمامي اعضاي خانواده پهلوي و فسادهاي آنان پرداخت، اما بايد اعتراف كرد كه اعمال آنان چيزي نيست كه از چشم كسي مخفي مانده باشد. از اين‌رو در ادامه به بررسي و ارائه اسنادي مي‌پردازيم كه مطالب بديع تري داشته باشد.

در يكي از اسناد لانه جاسوسي درباره وزارت دربار سلطنتي آمده است « این وزارتخانه یک مقوله دیوان سالاری است که تمام مقاماتی را که درخدمت شاه و دیگر اعضاء خاندان سلطنتی هستند در خود جای می دهد. هرکس که طالب عطف عنایت به خود یا نفوذ باشد محتمل است، که آن را از طریق یکی از اعضای وزارت دربار دنبال کند؛ البته اگر ممکن باشد. زیراحتی دون مرتبه ترین شخص آن می تواند دسترسی را بهتراز طرق معمول دیوان سالاری ممکن سازد.» (ج1؛ 248) اين جملات نيز به خوبي گواه فرهنگ تملق ميان درباريان است.

در برخي از كتب سخن از حلقه داخلي شاه به ميان آمده است؛ در سندي از اسناد لانه جاسوسي نام افراد اين حلقه داخلي كه به شدت بر شاه مؤثر بوده‌اند آمده است. درباره اين حلقه داخلي در سندي آمده است :

حلقه داخلی شاه بیشترین نفوذ را بر وی دارد و طرق ارتباط با بخشهای مهم جمعیت را فراهم می کنند. آنها اولین گروه در تصویر هستند. بقیه هم جزو اطرافیان شاه می باشند اما ظاهراً عملکرد متعادلی دارند. رابط شاه با مقامات ارتشی و امنیتی سرلشکر حسین فردوست است. دکتر عبدالکریم ایادی، پزشک مخصوص شاه، ظاهراً مجرای اصلی مداخله شاه در امور بازرگانی است. گفته می شود که ایادی حتی در سفر ماه عسل شاه با ثریا، شاه را همراهی کرد. از دیگر گزارشات این است که وی نیابت شاه را در شیلات جنوب بر عهده داشت. ناظران مطلع، آن فعالیت را ترکیبی از عدم کارآیی و فساد وصف کرده اند که هیئت مدیره آن مملو از تیمسارهای بازنشسته بود. افتضاح این فعالیت ظاهراً آنقدر عظیم بود که تمام شرکت دوباره سازماندهی شد، و تحت مدیریت دیگری قرارگرفت. ایادی بهائی است ویک ناظر، وی را یکی از کسانی خواند که این فرقه را از تعقیب مسلمانان ایرانی متعصب تر حفظ کرد. (ج1؛ 248 و 249)

در اين اسناد درباره اعضاي حلقه داخلي آمده است:

سرلشکر حسین فردوست رئیس بازرسی شاهنشاهی

امیر اسدالله علم وزیر دربار

دکتر عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص شاه

دکتر منوچهر اقبال رئیس هیئت مدیره شرکت نفت

امیر عباس هویدا نخست وزیر

حسن امامی امام جمعه تهران

جعفر شریف امامی رئیس سنا

اردشیر زاهدی سفیر در آمریکا

نصرت الله معینیان رئیس دفتر مخصوص شاه

تیمسار محمدامیر خاتمی شوهر خواهر و فرمانده نیروی هوایی

فرح همسر شاه

اشرف خواهر دوقلوی شاه

جمشید اعلم سناتور

امیر هوشنگ دولو سناتور

فلیکس آقایان سناتور

هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد و دارایی

پرویز ثابتی رئیس امنیت داخلی ساواک

نعمت الله نصیری رئیس ساواک

همچنين در توضيح پيرامون برخي از افراد نكات قابل تأملي وجود دارد؛ پيش‌تر به نفوذ شديد بهاييان اشاره شده بود؛ با ارائه اين سند بحث پيرامون رژيم شاه را به پايان مي‌بريم:

گزارش شده که هویدا از یک خانواده بهائی است. این واقعیتی است که می توان فهمید او مایل است مسکوت بماند. می گویند که پدر بزرگش که یک خیاط قزوینی بود پیرو مؤسس بهائیت و پدرش نیزمنشی یک رهبر بهائی در ” عکا" بوده است. این توجیه تحصیلات اولیه هویدا در بیروت می شود. پدر هویدا سرانجام به دستجات دیپلماتیک داخل شد و با مشاغل نسبتاً به خدمت پرداخت. سابقه هویدا به خوبی امکان نقل مکان به بالا را در سیستم ایرانی و یکی از طرقی که آن کارمی تواند انجام شود، نشان می دهد. منصور عضو یکی از 40 خاندان بالای ایران است و پدرش نخست وزیر بوده است. حسن امامی، امام جمعه تهران چهره روحانی ملتزمان شاه است. وی به اقتضای موقعیتش از مقداری نفوذ دینی و سیاسی برخوردار است. اما به عنوان یک حامی مصمم رژیم شاه در برابر روحانیت اعتبار چندانی ندارد. سن روزافزون همدمان شاه مسئله جایگزینی آنها رامطرح می سازد، سن متوسط تقریباً 60 سال است. به استثنای احتمالاً تیمسار نعمت الله نصیری، رئیس سازمان امنیت ( ساواک)، به نظر می رسد.

هیچ کس دیگر که در صحنه قراردارد، نمی تواند همان عملکردی که اکثر متصدیان فعلی ایفا می کنند ارائه کند. وفاداری کاملی که آنها به شاه ابراز می کنند، که شاید به خاطر منافعشان باشد، ممکن است به آسانی در نسل جدید یافت نشود. شاید از این مهمتر ، این باشد که شاه احتمالاً آن چنان اطمینانی را که همراهان قدیمی احساس می کند در جدیدترها نیابد. قدیمیها هرگاه که به آنها بیشتر احتیاج داشت ، در کنارش بودند. بدین ترتیب شاه ممکن است خود را متکی به گروه مشاورینی یابد که روز به روز قلیل تر و پیرتر می شوند و با شاه همسازند ، ولی با نیازهای کشور هماهنگی کمتری دارند. ( ج1: 249 250)

محور دوم: اهداف شعبه كاخ شيطان در تهران

امام خميني (ره): دنيا بداند كه هر گرفتارى‏اى كه ملت ايران و ملل مسلمين دارند، از اجانب است؛ از امريكاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از امريكا خصوصاً متنفر است. بدبختى دوَل اسلامى از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست. اجانبند كه مخازن پر قيمت زيرزمينى ما را به يغما برده و مى‏برند. انگليس است كه ساليان دراز طلاى سياه ما را با بهاى ناچيز برده و مى‏برد. اجانبند كه كشور عزيز ما را اشغال كرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله كرده و سربازان ما را از پا در آوردند. ديروز ممالك اسلامى به چنگال انگليس و عمال آن مبتلا بودند؛ امروز به چنگال امريكا و عمال آن. امريكاست كه از اسرائيل و هواداران آن پشتيبانى مى‏كند. امريكاست كه به اسرائيل قدرت مى‏دهد كه اعراب مسْلم را آواره كند.

الف: حفظ منافع آمريكا

يكي از موارد بسيار فراواني كه در اسناد لانه جاسوسي به چشم مي‌خورد بررسي اهداف و منافع آمريكا در ايران و راههاي نيل به آنهاست، كه البته اين همانا اصلي‌ترين هدف تأسيس ايجاد لانه جاسوسي است. از آنجا كه تعداد اين اسناد بسيار زياد است به چند نمونه آن به اجمال اشاره مي‌كنيم:

ابتدا به اسنادي اشاره مي‌كنيم كه نشان از دلايل اهميت فراوان ايران براي آمريكاست:

موضوع: پروژه همکاری امنیتی نظامی برای سال 83 -1979

1. اهمیت استراتژیک

اهمیت اولیه ایران به واسطه موقعیت کلیدیش در مجاورت اتحادشوروی و نقش فزاینده رهبری آن در منطقه خلیج فارس و ناحیه ساحلی اقیانوس هند و موقعیتش به عنوان یکی ازتولیدکنندگان اصلی نفت در دنیا وخریدار تولیدات ایالات متحده ، می باشد. با ثبات و درجهت غرب ، ایران به دادن حقوق ، اختیارات و امکانات به ایالات متحده به صورت دو جانبه و از طریق همکاری در داخل شبکه سنتو ادامه می دهد. نفت ایران برای دنیای آزاد اهمیت فزاینده ای خواهد داشت.

2. هدفهای همکاری امنیتی ایالات متحده

الف. کمک به ایران برای برقراری یک پایگاه بسیج توانا و مناسب.

ب. ترغیب به مشارکت فعال در مجامع امنیتی طرفدار غرب.

ج. همکاری در به دست آوردن حقوق ، اختیارات و امکانات برای آمریکا و متفقین و رد کردن آنها به مخالفت نسبت به منافع آمریکا.

د. کمک به ایران برای مستقر کردن و نگهداری نیروهای پشتیبانی تدارکاتی و رزمی قادر به انجاموظایف دفاعی احتمالی.

ه. ترغیب به همکاری منطقه ای نزدیک تر و مقاومت در برابر نفوذ کمونیسم.

و. افزایش دسترسی آمریکا به منابع نفتی عظیم. (ج1؛ 423)

اين اسناد به خوبي دلايل نگاه خاص و ويژه آمريكا به ايران را نشان مي‌دهد. سند ديگري كه مربوط به دوران قبل از انقلاب است و آمريكاييان مي‌توانسته‌اند برنامه خود را در تهران پياده كنند:

وزارت امور خارجه سرّی 2 ژانویه 1977 12 دی 1355

دسترسی به موقعیت بی نظیر سیاسی جغرافیایی ایران

ما محل مناسب دیگری نداریم که بتوانیم از خاک آن این استفاده ها را که در خاک ایران می بردیم داشته باشیم. نقطه عملیات دستگاههای اطلاعاتی آمریکا در ایران گزارش قاطعی درباره عملیات نظامی شوروی به خصوص در زمینه پیشرفتهای موشکی و در مورد همبستگی شوروی با پیمان سالت (SALT) در اختیار ما قرار داده ، حق پرواز بر خاک ایران برای ما مسیر مناسب هوایی بین کشورهای اروپایی و کشورهای شرق ایران به وجودمی آورد. به علاوه حق فرود آمدن از لحاظ تحت نظرداشتن دریای عمان و مرزهای شوروی برای ما اهمیت خاصی داشته است.

تهیه نفت برای آمریکا و متحدان او

اگرچه ایران یکی از اولین افزایش دهندگان قیمت نفت بوده و وجود ما را دراین موضوع فراموش کرده ولی به هر حال ایران مقدار زیادی نفت برای آمریکا و متحدانش صادر می کند و بیش از 8 درصد نفت وارداتی ایالات متحده ازایران واردمی شود و بیش از 16 درصد نفت ایران برای اروپای غربی وتقریباً 24 درصد برای ژاپن و 70 درصد نفت اسرائیل از ایران تأمین می شود. باوجودکشمکشهای لاینفک درروابط خرید و فروش ، ایران برای ما یک منبع نفتی مستقل بوده است. ایران در سالهای 74 -1973 برخلاف پیمان اعراب در تحریم حمل و نقل نفت به اسرائیل ، شرکت نکرده و صدور نفت خود را به این کشورادامه داده است. رهبران ایران غالباً اظهار داشته اند که ایران در جنبشهای سیاسی تحریمی شرکت نخواهد کرد. (ج1؛ 427 426)

در سند ديگري كه مربوط به ارديبهشت ماه سال 1357 و آخرين ماه‌هاي عمر حكومت پهلوي است، در تحليل سفارت آمريكا از روابط ايران و آمريكا آمده است:

روی هم رفته روابط ایران و آمریکا عالی است. این روابط دوباره توسط مسافرت شاه به واشنگتن در نوامبر و بازدید رئیس جمهور از تهران در اواخر دسامبر تقویت و تأیید شدند. روابط ما مبنی بر منافع امنیتی دو جانبه و دید مشترک نسبت به تقریباً تمام جریانات مهم ناحیه ای و بین المللی می باشد. ایران با قدرت و نفوذ فزاینده ای که دارد همواره آماده بود تا به طریقی نقش فعال تری در امور منطقه ایفا کند ، تا منافع خودمان تأمین گردد. (ج1؛ 210)

تأكيد بر اين امر كه با فعال تر شدن نقش ايران در منطقه، بهتر " منافع خودمان " تأمين مي‌شود جالب توجه است. البته

با اين حال، رويكرد امريكاييان و سفارت آمريكا پس از پيروزي انقلاب اسلامي تغيير چشمگيري يافت و رسماً به عنوان لانه جاسوسي به فعاليت پرداخت. بررسي اجمالي چند سند نيز اين امر را نشان مي‌دهد:

آنها رسماً در مكاتباتشان اعلام مي‌كنند كه ايران با شكل جمهوري اسلامي و حاكميت اسلام انقلابي را نمي‌خواهند و تلاش‌هايي در جهت انحراف نظام از اين مسير خواهند كرد. به عنوان نمونه در يكي از اين اسناد، ساندرز به نيوسام مي‌نويسد « ما می خواهیم برای ایرانی کار کنیم که میانه رو باشد و ناسیونالیست های مخالف روحانیت ، تسلط بیشتری دراداره مملکت ، داشته باشند و در ضمن تا قبل از استقرار دولت جدید ما می توانیم طریق نفوذ در ایران را امتحان کنیم. بایستی موقعیت توأم با اطمینان و احترام در ایران رواج دهیم. ما معتقدیم که بایستی حالاشروع به رفع مسایل دو طرف بکنیم وپیشنهادهای زیر را ارائه دهیم.» (ج1؛ 69)

اهداف مشخصي نيز براي اين امر طراحي و پيشنهاد مي‌شود. در سند فوق الذكر يكي از راهها براي رسيدن به هدف آمريكاييان را « برای مثال فرستادن افراد مهم برای ملاقات با افراد مذهبی و غیر مذهبی و همچنین به کار بردن صدای آمریکا (VOA) که پیامهای سیاسی را بدهد و زبان انگلیسی بیشتر یاد داده شود و مجله منتشر گردد.» (ج1، 62)

در كنار اين نامه چندين تحليل و راهكار ديگر در زمينه‌هاي مختلف براي اسقاط نظام و يا حداقل دوري نظام از اهداف خود پيشنهاد شده است. به عنوان نمونه به يكي از اين اسناد اشاره مي‌كنيم. در اين تحليل كه در مهرماه 1358 و حدود يك ماه پيش از تسخير لانه شيطان، نگاشته شده، آمده است:

تد عزیز:

درانتهای دومین ماه اقامتم درتهران ممکن است برای من وشاید هم برای شمامفید باشد که تحلیلی از اوضاع کنونی بکنم و کارهایی را که درشش ماه آینده در رابطه با افزودن منافع آمریکا در ایران می بایست انجام داد ، بگویم....

من حداقل دوسناریو و برنامه را که می توانند منجر به هرج و مرج وسقوط تدریجی بینجامد را در نظر دارم. یکی نیروهای تمرکزیافته که توسط نارضایتی های منطقه ای و قومی تحریک شده باشد و اگر با اینها به اندازه کافی به طرز غلطی رو به رو شوند ، ممکن است باعث تعطیل شدن و بسته شدن مناطق نفتی گردند یا اقتصاد سنتی را از هم بپاشند یا جوری ملی گرائی را خراب کند که توده ها با رهبران مذهبی بی عرضه خود مخالف شوند. نفاق در مدارس بین محصلین و بین کادرهای مدارس و هر دو می تواند باعث بسته شدن مدارس برای مدت طولانی بشود و در نتیجه باعث نارضایتی عمومی گردد یا تبدیل به خشونت های افراطی بشود و دوره های چهل روزه عزاداری را که نقش بزرگی در سقوط شاه داشت را از سر شروع کنند ( ایرانی ها یک علاقه شدید و غیر طبیعی برای عزاداری دارند و هم چنین مانند بقیه جهان سوم در برابر خواسته های جوانانشان تسلیم هستند). ( ج1؛ 138- 139)

و پيشنهاداتي كه در اين تحليل ارائه شده نيز قابل تأمل است:

پیشنهادات: من معتقدم که اگر ما عقیده مان را راجع به تجاوزاتی که در مورد حقوق بشر در ایران می شود ابراز کنیم در درازمدت به نفع آمریکا خواهد بود. ما می بایست موضع مستحکمی نسبت به آن دسته از رهبران ایرانی که ما راامپریالیست وپادوی صهیونیست می خوانند یا ما را متهم به دخالت در امور داخلی ایران می کنند بگیریم. بالاخره ما مصراً می باید مخالفت خود را با اخراج خبرنگاران آمریکایی ابراز داریم. از طرف دیگر من متقاعد شده ام که ایران امروز آنقدر سست و متزلزل است که هر اقدام شتابزده یا هر بیانیه ایران را همانند بچه ای نشان می دهد ، بنابراین از برخورد مستقیم می بایست احتراز کرده و با هر حادثه یا بیانیه ای به صورت مخصوص و محدودی عکس العمل نشان دهیم...

... من علی الخصوص بانقشه طولانی کردن برنامه فارسی رادیوصدای آمریکا وموفقیت اخیرمان در جا دادن فیلم های آژانسی درتلویزیون ملی نظر مثبتی دارم. چون همان طور که قبلاً گفتم در این ارتباط توده مردم از اولویت خاصی برخوردارند (ج1؛ 142-141)

دقت در برنامه‌هاي ارائه شده براي رسيدن به اهداف آمريكاييان محل تأمل جدي است؛ چرا كه بسياري از اين برنامه‌ها هم‌اكنون نيز در حال اجرا شدن است و مراقبت بيشتري را مي‌طلبد.

ب. حفظ منافع اسرائيل

يكي از اقدامات آمريكا در عين تلاش براي دستيابي به اهداف خود، سعي در جهت رسانيدن رژيم صهيونيستي به غايات آن است. از اين رو در اسناد لانه جاسوسي به اسنادي بر مي‌خوريم كه هم در مي‌يابيم رژيم پهلوي با اسرائيل رابطه كاملي داشته و هم به اسنادي برمي‌خوريم كه حاكي از تلاش آمريكاييان براي حفظ منافع اسرائيل غاصب است.

در يكي از اسنادي كه نشان از تلاش آمريكا براي حفاظت از منافع رژيم صهيونيستي دارد آمده است كه « 70 درصد نفت اسرائیل از ایران تأمین می شود. باوجودکشمکشهای لاینفک درروابط خرید و فروش ، ایران برای ما یک منبع نفتی مستقل بوده است. ایران در سالهای 74 -1973 برخلاف پیمان اعراب در تحریم حمل و نقل نفت به اسرائیل ، شرکت نکرده و صدور نفت خود را به این کشورادامه داده است. رهبران ایران غالباً اظهار داشته اند که ایران در جنبشهای سیاسی تحریمی شرکت نخواهد کرد. (ج1؛ 427 426) تأميد 70 درصد نفت مورد نياز اسرائيل نشانه خوش خدمتي شاه به اربابان آمريكايي و صهيونيستي اش بوده است.

در يكي ديگر از اسناد منتشر شده مي‌خوانيم كه حفظ منافع اسرائيل نامشروع يكي از اهداف آمريكا محسوب مي‌شود. در اين سند در فهرست اهداف آمريكا و برنامه‌هاي اين كشور در ايران آمده است:

تشویق ادامه نزدیکی تعادل یافته ایران به امور عرب و اسرائیل وحمایت ایران از مذاکرات صلح ما در خصوص خاورمیانه.

تشویق حفظ روابط مثبت ایران با اسرائیل ، منجمله روابط نفتی. (ج1؛ 670)

البته اسناد ديگري نيز وجود دارد كه نشان از فروش بالاي نفت ايران به اسرائيل دارد. به دو نمونه از اين سندها توجه كنيد:

سند اول:

5 فوریه 1975 16 بهمن 1354 خیلی محرمانه

دیوید آر پترسون

دیک ویلیام ، معاون شرکت توسعه و تجارت نفت خلیج گفت که شرکت وی یک مدل کامپیوتری را داراست که اقدامات نفتی را ترسیم می کند. آنها بر سر فروش آن به وزارت دفاع و سیا بحث نموده اند. این مدل نشان داد که درشش ماهه اول 1974 روزانه درحدود 252، 000 بشکه نفت ایران به اسرائیل می رفته است. ( ج4 ؛ 462)

سند دوم:

تاریخ: 1 می 1975 1 اردیبهشت 1354 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا تل آویو

به: وزیر امور خارجه واشنگتن. دی سی.

مقام وزارت دارایی ( اسرائیل) برای سفارت تصدیق نمود که خرید نفت خام از ایران در سطح چهار میلیون تن در سال ادامه دارد. او گفت که مبلغ پرداختی به وسیله اسرائیل در طول سال 1975 به طور متوسط 35/10 دلار برای هر بشکه می باشد ، که او به عنوان ” قیمت جهانی" توصیف نمود. (ج4؛ 462)

در سند ديگري در مي‌يابيم كه رفتار شاه با سفارت اسرائيل در ايران رفتار ويژه و حتي بالاتر از عرف ديپلماتيك بوده است:

آقای بن یوحنان اظهار داشت که هیئت نمایندگی اسرائیل در تهران در هر رابطه حقیقی ( واقعی) از طرف دولت ایران مثل هر سفارتخانه دیگری با آن محترمانه رفتارمی شود. سفیر کبیرمئیر عزری ( ازری) به سهولت به شاه و دیگر مقامات بالای ایران دسترسی دارد. وقتی سفیر کبیر در مسافرت است آقای بن یوحنان نیز قادر است که مقامات بالای ایرانی منجمله شاه را که او برای انجام امور بین ایران و اسرائیل احتیاج دارد ببیند ، ملاقات نماید. (ج1؛ 632 )

البته تأسيس سفارت اسرائيل در تهران خود نشانه اي از سرسپردگي شاه به آمريكا و اسرائيل دارد؛ هرچند كه اين سفارتخانه پرچمي از اين رژيم نامشروع وجود نداشته باشد.

محور سوم: آيت‌الله ها

امام خميني (ره): ما نشسته‏ايم كه امريكا اگر بخواهد شيطنت كند جلويش را بگيريم، نشسته‏ايم كه اگر شوروى بخواهد كارى بكند جلويش را بگيريم، دفاع بكنيم از خودمان. ما دنبال اين نيستيم كه امريكا براى ما كار بكند. ما امريكا را زير پا مى‏گذاريم در اين امور؛ نمى‏گذاريم كه دخالت در امور ما بكند، نمى‏گذاريم كسى ديگر هم دخالت بر ما بكند.

الف. امام خميني:

اسناد بدست آمده از سفارت آمريكا درباره امام خميني بسيار فراوان است ؛ هرچند كه در برخي موارد شيطنت و كينه‌هاي خود را عليه آن مرد بزرگ نشان داده‌اند اما سبب اين كينه‌ورزي‌ها همانا، اعتقاد و پايبندي ايشان بر مسير صحيحي بود كه مي‌پيمودند و آن همانا اسلام ناب محمدي بود. تحليل‌هاي مختلفي از سفارت درباره اشخاص مذهبي مختلف به چشم مي‌خورد؛ ابتدا به برخي از اين تحليل‌ها درباره شخصيت امام خميني اشاره مي‌كنيم.

در يكي از اين اسناد درباره شخصيت امام خميني آمده است:

... روش اتخاذ تصمیم خمینی آرام وسنجیده است. او با صبر بی پایان همه نقطه نظرها را گوش می کند و به هنگام اخذ تصمیم او تنها و بدون واسطه اقدام می کند. وقتی وی تصمیمی می گیرد قاطعانه از آن دفاع می کند ... در جلسات انفرادی با غربیها یا آنها که تمایلی به غرب دارند خمینی بسیار بی تفاوت است و عکس العملی در مقابل مطالب مورد بحث ندارد. اگرمطلبی می خواهد بگوید به روش معمول خود قاطعانه بیان می دارد. مذاکره به روش معمول ( بده و بستان) با خمینی مفهومی ندارد. در او جایی برای سازش و مصالحه وجود ندارد. احتمال اینکه کسی بتواند عقاید خمینی را به مقدار قابل توجهی تعدیل کند بسیار کم است زیرا او به این گونه افراد با دید تحقیر و ظن می نگرد... (ج 1؛ 57)

در تحليل ديگري پيرامون تفاوت‌هاي رهبر انقلاب با دولت موقت آمده است:

عقاید وابستگی به آمریکا در بین دولت موقت و خمینی متفاوت است و فعالیتهای ضد آمریکاییخمینی افزایش یافته است. عقاید خمینی ضد هر گونه خارجی است مخصوصاً آمریکا. او مایل است که روابط کلی با آمریکاقطع شود و نپذیرفتن کاملتر ، ضعف دولت موقت را در برابر خمینی آشکار نمود. دولت آمریکاروابط تازه ای را براساس ضوابط دولت موقت ایجاد کرده است که اگر مثل گذشته استوار و محکم نیست ولی دوستانه و همکاری طلبانه است. با اینکه دولت موقت به اهمیت روابط با آمریکا پی برده است ، خمینی و اطرافیانش در این فکر نیستند. خمینی دارای عکس العملی قاطع و سازش ناپذیر و سخت است ولی روش بازرگان که میانه رو است قدری توأم با سازش ضعیف است و روابط بهتری با خارج دارد. او قصددارد که اوضاع اقتصادی کشور را دوباره رو به راه کند. ( ج1، ص 60)

تأكيد امام همواره بر حفظ استقلال كشور در تمامي عرصه‌ها و نفي هرگونه دخالت خارجي مخل استقلال كشور بود؛ و همين امر باعث آشفتگي جاسوسان آمريكايي شده است. البته اسناد ديگر سفارت حاكي از اين است كه آمريكاييان تلاش فراواني كرده‌اند تا با حضرت امام ديدار كنند و به هر روشي براي خود وجهه‌اي كسب كنند؛ امري كه هميشه با مخالفت امام راحل روبرو شد. براي نمونه در يكي از اين اسناد مي‌خوانيم:

ما باید هر چه زودتر پیام یا نماینده ای نزد خمینی بفرستیم. اگر چه او ضد آمریکایی سرسختی است و همچنین ممکن است در ملاقات ما را بکوبد ولی این امر یعنی ملاقات ، ما را به او نزدیک خواهد کرد و مسایل مهمتر را می توانیم به او برسانیم و هم چنین سوءظن او را کم می کنیم. ولی تماس با او نباید دوستان غیر مذهبیمان را از دست بدهد و همچنین دیدار با خمینی می تواند وسیله ای شود برای تماس با دیگر روحانیون؛ زیرا تا خمینی ما را نپذیرد آنها ما را نمی پذیرند. (ج1؛ 61)

ب. آيت‌الله دكتر سيد محمد حسيني بهشتي:

به نظر مي‌رسد كه آمريكايي‌ها دو ديدار با آيت‌الله بهشتي داشته‌اند؛ يكي در اسفند 57 و ديگري در تابستان 58 و در زمان تدوين قانون اساسي كشور. تحليلي كه سفارت آمريكا پس از اولين ديدار با بهشتي و شنيدن سخنان وي در مورد شخصيت دكتر بهشتي ارائه مي‌كند چنين است:

بهشتی هیکل بزرگ و ریشی بلند و ردای گشادی دارد و حالت چهره و ذهن زیرکش انسان را تا حدودی به یاد اسقف اعظم ماکاریوس می اندازد. او که به وضوح سیاستمداری خبره است، می داند چگونه از بیان جزئیاتی که مایل نیست ذکر شود طفره برود و حرف خودش را بزند . زبان انگلیسی را خوب می داند و فقط گاه از واژه های آلمانی استفاده می کند ( به دلیل آنکه 7 سال امام جماعت مسجد هامبورگ بوده است).

بهشتی آشکارا یک متفکر قوی و روشمند و یک مدیر قوی است، برخلاف ملاهای دیگر در صحبت هایش اصلاً از شاخه ای به شاخه ی دیگر نمی پرد . استقبال او از مذاکرات و آمادگی اش برای بحث و گفتگو و لبخند و پیشنهادش برای برگ زاری یک مجلس دیگر ظرف دو یا سه هفته آینده بیانگر تمایلش به همکاری با ما بر سر منافع مشترک است . او به طور خاص پیشنهاد کرد که دولت آمریکا با قطع کلیه مناسبات خود با رژیم شاه دوستی اش را با حکومت اسلامی جدید ایران به اثبات برساند . او پیش بینی کرد که در این صورت روابط آمریکا با ایران سریعاً بهبود خواهد یافت. (ج10؛ 222)

تحليل اين سند و سند ديگر در اين زمينه نشان از دقيق بودن اين تحليل شخصيتي در مورد اين شهيد بزرگوار دارد. در هر دو ديدار بهشتي از موضعي مقتدر و منطقي با آمريكاييان سخن گفته است. در خلاصه اي از محتواي ديدار دوم آمده است:

هنری پرشت و من، 27 اکتبر با دکتر محمد بهشتی ، نایب رئیس مجلس خبرگان و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی ، یک گروه سیاسی که با خمینی پیوستگی نزدیکی دارد، ملاقات کردیم . بهشتی به ما یادآوری نمود که احساسات عمومی شدیدی در مورد هرگونه پشتیبانی از شاه سا بق وجود دارد . او از مشکلات در حمل قطعات یدکی نظامی و قراردادهای تجاری جویا شد و به شایعات گسترده در مورد دخالت سیا در کردستان اشاره کرد. اظهار حمایت دولت آمریکا از انقلاب کفایت نمی کند. به جای حرف عمل لازم است . او گفت که انقلاب پشتوانه لازم را در اکثریت مردم ایران دارد و اگر لازم باشد می تواند طبقه متوسط و اقلیت متخصصین را نادیده بگیرد . بهشتی اعتماد به نفس فوق العاده ای از خود بروز می دهد، خصومت ظاهری نشان نمی دهد، ولی در امر بهبود روابط آمریکا و ایران، او بار اصلی را به دوش آمریکا می گذارد. (ج10؛ 712)

در اين سند نيز در تحليل شخصيت دكتر بهشتي آمده است:

بهشتی شخصیت مؤثر و گیرایی می باشد. مطمئناً در ظاهر و اگر بتوان بر اساساین گفتگو قضاوت کرد، از لحاظ فکری و عقلی هم مؤثر و گیرا است . او با اعتماد به نفس فوق العاده و به طور آرام و شمرده و انگلیسی خوب، صحبت می کند. رفتار او در تمام مدت آرام و غیراحساسی بود . به نظر می رسید که او سعی داشت به ما بفهماند که بهبود روابط بیش تر به نفع آمریکا بوده تا به نفع ایران . ایران انقلابی از حمایت و تفاهم آمریکا استقبال خواهد نمود ولی به هیچ وجه به آمریکا وابسته نخواهد بود. (ج10؛ 715)

ج. آيت‌الله سيدمحمود طالقاني:

در سندي پيرامون ديدگاه‌هاي سياسي آيت‌الله طالقاني بحث شده است؛ اين سند حاوي گفتگويي است كه با وي پس از آزادي از زندان و در ماه‌هاي مانده به پيروزي انقلاب صورت گرفته است. هر چند كه بعضا از آيت‌الله طالقاني در كنار شريعتمداري و از روحانيون ميانه رو نام برده شده است، اما متن اين سند قابل تأمل است. در اين سند آمده است:

طالقانی اظهار داشت که یک دولت اسلامی، قانون اساسی جدیدی را به خصوص از نقطه نظر اقتصادی تهیه خواهد کرد و تلاش می کند تا اصول اسلامی را به کار بگیرد . تفاوت اصلی بین دولت اسلامی و قانون اساسی ایران حذف سلطنت می باشد. طالقانی گفت معتقد است که رهبران مذهبی ایران در حال حاضر متفق القول هستند که سلطنت باید حذف شود . در گذشته بعضی از چهره های برجسته روحانی از وجود سلطنت به عنوان یک نهاد لازم برای « استبداد مطلق » پیشبرد اسلام حمایت می کردند. در واقع رهبران مذهبی هرگز در غیبت امام با مخالفت نکرده اند. با این حال 50 سال سلطنت پهلوی با بی حرمتی به اسلام، وارد کردن دزدی، فساد و حکومت خودکامه ، « به یغما بردن نفت » ، پارامترهای بیگانه به زندگی ایرانیان همراه بوده است... طالقانی هیچ تردید ندارد که اگر خمینی علیه شاه فتوای جهاد بدهد مردم با وفاداری کامل و بدون توجه به صدمات وارده از وی تبعیت خواهند کرد . ارتش برخلاف دوران ناآرامیهای قبلی تمرد خواهد کرد زیرا مردم علیه سلطنت متحد شده اند. (ج9 ؛ 431)

از بحث بيشتر پيرامون آيت‌الله طالقاني به سبب اطاله كلام پرهيز مي‌كنيم.

د. آيت‌الله حسينعلي منتظري:

در اسناد لانه جاسوسي سندي وجود دارد كه حاكي از ديداري ميان دو تن از كارمندان سفارت با آيت‌الله منتظري در محل مجلس تدوين قانون اساسي است. به نظر اين تنها ديدار صورت گرفته است. بررسي گزارش مربوط به اين ديدار شايسته به نظر مي‌رسد:

کارمند سیاسی سفارت و کارمند اعزامی وزارت خارجه ( آمریکا - م ) در 25 اکتبر به مدت 45 دقیقه با آیت الله حسینعلی منتظری در دفتر وی در مجلس خبرگان ملاقات کردند . آیت الله منتظر ی رئیس مجلس خبرگان می باشد و در سپتامبر 1979 پس از مرگ آیت الله طالقانی به امامت جمعه تهران ( امام نماز جمعه) منصوب گشت . این ملاقات توسط وزارت خارجه ( ایران- م) ترتیب داده شده بود.... منتظری در پاسخ دوستانه و صمیمی برخورد می کرد . او گفت کارتر رئیس جمهور آمریکا را بسیار تحسین می کند. وی یادآوری کرد که چگونه در زمان زندانی بودنش از انتخاب کارتر مطلع شده و چقدر از شنیدن اینکه رئیس جمهور یک مسیحی مؤمن بوده و به حقوق بشر معتقد است خوشحال شده بود . وی می داند که آمریکاییها مانند سایر مردم در هر جای دیگری در این ایده آلها سهیم هستند . وی گفت بسیار مایه تأسف است که مردم آمریکا ، که مردم ایران نسبت به آنها احساسات بسیار دوستانه ای دارند، بایستی آن قدر توسط اقلیتی تحت سلطه باشند که کشور را مجبور نمایند در مقابل آرمانهای ملل مسلمان از اسرائیل حمایت کند.

... کارمند وزارت خارجه با عوض کردن بحث از مسئله اسرائیل گفت ما نمی خواهیم در مورد گذشته ها جنگ کن یم. ما امیدواریم که با صبر و تحمل فصل جدیدی در روابط ایران و آمریکا آغاز شود و این روابط بر بنیانهای جدید و محکمی استوار گردد . مسایل ایران در آمریکا به خوبی درک نشده اند. یکی از مشکلاتی که آمریکاییها با آن مواجهند فقدان اطلاعا ت صحیح در مورد انقلاب ایران می باشد، مشکلی که توسط عدم حضور خبرنگاران آمریکایی تشدید شده است زیرا بسیاری از آنها توسط مقامات انقلابی اخراج شده اند. آیت الله منتظر ی در مورد این مسئله اطلاعات خوبی نداشت اما مترجم وی به جای او جواب می داد... (ج10؛ 706 708)

در انتهاي اين گزارش تحليل كارمند سفارت از شخصيت منتظري در طي همين ديدار را مي‌خوانيم:

علیرغم اینکه آیت الله منتظری در برابر گردهمایی های بزرگ و همچ نین در تلویزیون دارای ظواهری است که چندان تأثیرگذار نمی باشد وی بسیار کوتاه قد بوده و صدای نازکی دارد و در مجامع کوچک بسیار برخوردی گرم و دوستانه دارد . به آرامی صحبت کرده و کلمات را می کشند و تقریباً همیشه لبخند می زند. با توجه به این ملاقات کوتاه مدت ما چنین احساس می کنیم که وی یک متفکر سیاسی متبحر نبوده و اکثر مطالبی که به وی استناد می شود یا برایش نوشته شده و یا توسط دیگران در دهانش گذاشته اند. مترجم وی در طول این ملاقات یک روحانی جوان با انگلیسی خوب بود و در موارد متعددی توصیه هایی به وی می کرد تا بر آنها تأکید نماید. منتظری در مورد صهیونیزم و اسرائیل شدیداً نگران است . اگرچه ارزیابی بالا ممکن است صحیح نباشد ولی آیت الله در هر شرایطی مسایل مورد بحث را به مسئله اسرائیل می کشاند. وی در این گفتگو احتیاجی به راهنمایی نداشت مگر در مواردی که مترجم وی به او می گفت که از کلمه تروریست استفاده نکند. (ج10؛ 708-709)

به نظر مي‌رسد اين تحليل از شخصيت منتظري با توجه به آنچه بعدها در زندگي وي رخ‌ داد، نزديك به صحت باشد.

ه. آيت الله سيدحسن طباطبايي قمي

هر چند كه نام آيت‌الله طباطبايي قمي در اين رديف نمي‌گنجيد، اما به هر تقدير با توجه به يكي از گزارشات موجود درباره آيت‌الله، ذكر آن سند را در براي آگاهي خوانندگان گرامي مطلوب ديديم.

در طول بازدید اخیر مأمور سیاسی از مشهد عصر روز 2 اکتبر 79 ملاقاتی با آیت الله حاج حسن طباطبایی قمی صورت گرفت. پسر او قبلاً از سفارت دیدن کرده بود و گفته بود که پدرش خوشحال می شود که نماینده سفارت را به حضور بپذیرد.

... مأمور سیاسی تشریح کرد که او از طرف کاردار اظهار ادب کرده و تولد امام هشتم را تبریک می گوید. آیت الله از این ملاقات تشکّر کرد و آرزوی خوبی نمود. او سپس بیان کرد که امیدوار است که ملتهایی که خداوند قدرتهای بزرگ را به آنها اعطاء کرده از قدرت خود به نفع مظلومان و نه برای ظالمان استفاده کنند. آیت الله ادامه داد که این برای او غمگین کننده است که ببیند قدرت بزرگی مثل آمریکا قدرتش را در حمایت از اسرائیل به کار برده که در لبنان و فلسطین به مسلمانان ظلم می کند. (ج1؛ 107)

اين مأمور سیاسی در قسمتی دیگر از گزارشش نوشته است:

در ملاقات نمایندگان با آیت الله قمی وی به یکی از نمایندگان به طور خصوصی گفته است که خمینی می توانست درپاریس زیر درخت سیب بنشیند و حکم بدهد. در حالی که سایر رهبران که در صحنه بودند ، باید زحمت می کشیدند و خونریزیها و رنجهایی را که پیروانشان متحمل می شدند را تسکین می دادند. در بدترین روزهای زد و خورد در مشهد ، اجساد شهدا در منزل آیت الله قمی جمع می شد تا آنها را شسته و مخفیانه دفن کنند. قمی افزود: برای جلوگیری از کشتار او مجبور بود با مسئولین تماس بگیرد. آیت الله قمی پرسید: ” در طی این همه ، خمینی کجا بود؟" (ج1؛ 107)

اين گفتگو محل تأمل فراوان است.

محور چهارم: رابطين خوب آمريكا

امام خميني (ره): مع الأسف در داخل ما هم جناحهايى هستند دست و پا مى‏كنند كه همان مسائل را درست كنند. يعنى دست و پا مى‏كنند كه امريكا قدرت پيدا كند. اين ننگ را ما كجا بايد ببريم كه اهالى يك كشورى، افرادى كه از همين مملكت است، اينجا زاييده شده و اينجا پرورش پيدا كرده، حالايى كه مملكت ما و ملت ما قدرت امريكا را در اينجا شكست داده است، باز روابط با امريكا دارند كه برگردانند. ما اين ننگ را بايد كجا ببريم. اين شكايت را پيش كى بكنيم كه باز هم در بين جمعيت ما اشخاصى هستند كه اخلال مى‏كنند كه نمى‏خواهند جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند.

الف. آيت‌الله سيدكاظم شريعتمداري

هر چند كه در نگاه اول به نظر مي‌رسد كه بايد نام آيت‌الله شريعتمداري را در محور سوم مي‌نوشتيم اما عملكرد وي چندان قرابتي با مقام روحانيت وي نداشته است. به جرأت بايد شريعتمداري را يكي از مرتبطين جدي با سفارت آمريكا در تهران دانست. در اينجا تنها به نقل چند سند و شواهد مي‌پردازيم:

در بهمن 1356 گزارشگري به ديدار شريعتمداري رفته و حاصل گزارش وي چنين است:

آیت الله مایل به مصاحبه برای انتشار در روزنامه نبود ، ولی نهایتاً قانع شد که اگر اظهارنظر ایشان با نامشان همراه نباشد برای مردم کمتر معنا خواهد داشت. شریعتمداری مستمراً تأکید می کرد که مایل نیست در زد و خوردها و کشمکشها با مقامات دولتی درگیر شود. او گفت که او به بازار شهر دستور نداده است که بسته شوند. (ج1؛ 677)

شريعتمداري در اين ديدار به صراحت خود را از جريان انقلابي كشور كنار كشيده است؛ البته اظهار نظرهاي شريعتمداري بسيار تندتر وصريح‌تر از اين نيز بوده است؛ كينه نسبت به امام را در اغلب مواقع آشكار مي‌ساخت.

شريعتمداري به وسيله هدايت اسلامي نيا در 27 دي 57 به سفارت آمريكا پيام مي‌دهد كه « عمده مردم منجمله رهبران مذهبی برجسته ( او همه را گفت جز خمینی) هرج و مرج نمی خواهند. مغازه داران و سایرین تهدید شده اند که بگویند مغازه ها بسته شود ولی میل دارند باز باشند. بازگرداندن اعتصابیون به سرکار تحت حکومت هر دولتی خیلی مشکل خواهد بود ، چون که قدرت بالقوه مضمحل شده است. روحانیون میانه روداخل کشور عموماً خمینی را دوست ندارند ولی می ترسند که علناً بااو مخالفت نمایند. معهذا شریعتمداری گفته است که او علمای میانه رو را جمع کرده تا با چیزی مانند جمهوری اسلامی خمینی مخالفت کنند. ( ج3؛ 365)

از اين رو سفارت در تحليلي از شخصيت شريعتمداري مي‌نويسد:

شریعتمداری احتمالاً از برجستگی آقای خمینی خیلی خوشحال نیست. به هر حال به خاطر اهمیت سیاسی فعلی و پیروانی که آقای خمینی دارد ، شریعتمداری باید حداقل مشخصه ای از حمایت از او را نشان بدهد. شریعتمداری احتمالاً نمی خواهد که آقای خمینی بزرگترین رهبر شیعیان شود. اگر شریعتمداری از تضعیف کلی آن مقام روحانی آگاه گردد ، محتمل است که عقب بکشد و یا حمایتش را از آقای خمینی کاهش دهد. (ج3؛ 194)

وي مخالفت خود با امام و جريان انقلاب را ديدار حضوري اعضاي سفارت آمريكا بار ديگر متذكر شد و حتي از آنان خواست براي حفظ رژيم شاه وارد عمل نظامي شوند. در گزارش ديداري وي در 20 دي 57 با دو تن از كارمندان سفارت آمريكا آمده است:

...کارمند سفارت خاطرنشان ساخت که آمریکا از هر گونه نفوذی که برایش مقدور باشد استفاده خواهد کرد تا ارتش را نیز تشویق و وادار کند که به طرزی منطقی و مسئولانه برخورد و رفتار نماید... شریعتمداری فوری با بیانات کارمند سفارت در مورد تهدید و حملات ارتش موافقت کرد... شریعتمداری آشکارا از دیدن شخصی از جانب دولت آمریکاخوشحال بود. موضعش کاملاً منطقی و مساعد ( موافق برای همکاری) بود. به هر حال ، مشکوک به نظر می رسد که او مایل باشد مواضعی خیلی بعید و پرت در مقابل موضع خمینی اتخاذ نماید. (ج3، ص 353)

شريعتمداري پيشنهاد خود مبني بر دخالت آمريكا را بار ديگر و در ديداري ديگر مطرح ساخت:

محرمانه شماره 0513

تاریخ 10 ژانویه 79

از سفارت آمریکا در ایران

وزارت امور خارجه فوری

سولیوان

شریعتمداری فوری با بیانات کارمندسفارت درموردتهدید وحملات ارتش موافقت کرد. او نگرانی و درک عمیق خود را در این مورد که ارتش خروج شاه رانمی پذیرد ، نشان داد و با توجه به شایعاتی در این مورد که آنها با شاه توطئه چیده اند تا آشوبهایی ایجاد کرده و باعث سقوط دولت ملی ( بختیار) شوند و در نتیجه بازگشت شاه را به قدرت ممکن سازند ، به او مکررپیشنهاد می کرد که آمریکا هر چه درتوان دارد به کار گیرد تا از این امر جلوگیری کند. (ج1؛ 106)

شريعتمداري ديدارهاي خود و ارائه راهكار به سفارت آمريكا پس از انقلاب را نيز ادامه داد. در يكي از اين اسناد به ملاقاتي در تاريخ سوم اردیبهشت 58 اشاره شده و آمده است:

او ( شریعتمداری) خاطرنشان ساخت ایران برای محفوظ بودن در مقابل شوروی به کمک آمریکا احتیاج دارد. انتقادات فعلی از آمریکا از این عقیده غلط که آمریکا در امور داخلی ایران دخالت می کند ، سرچشمه می گیرد. این مشکل می تواند به طور کامل رفع می شود... (ج1؛ 106)

اين رفتار شريعتمداري درنهايت او را به طور كامل از نظام جدا كرد.

ب. عباس امير انتظام

امير انتظام جزء كساني است كه در سرسپردگي آنان به آمريكا و جاسوسي براي سفارت آن كشور هيچ شبهه اي وجود ندارد. با اين وجود به نقل چند سند درباره رابطه وي با سفارت پرداخته ايم.

سند اول:

(18 / 10 / 57) کاتم در مورد امیرانتظام ، یک تاجر ایرانی این طور گفته است:

احتمالاً یک رهبر خیلی مهمی از جناح خمینی است. امیرانتظام به کاتم گفت که می خواهد با سفارت در تماس باشد. کاتم ظاهراً او را در این جهت تشویق کرده است. (ج1؛ ص 494)

سند دوم:

(مهر 58) کاردار امیدوار است که به وسیله انتظام کاری کند که روزنامه ها حملاتشان را نسبت به آمریکا کاهش دهند. (ج1 ؛ 65)

گزارش ملاقات‌هاي متعدد امير انتظام با اعضاي سفارت آمريكا؛ در اسناد لانه جاسوسي منتشر شده كه اميرانتظام در آنها به افشاي برخي تصميمات هيات دولت مي‌پرداخته است؛ براي نمونه:

انتظام بعد گفت که دولت ایران این مشکل واقعی را دارد: هلی کوپترهایش قطعات یدکی ندارند و آمریکا بیش از 6/1 (يك ششم) نیازهای ایران را تأمین نمی کند. کاردار جواب داد که گویا این مسئله در ارتباط با حکم منع صدور محمولات بهرینگ به ایران است. کاردار گفت که دولت ایران در این دادگاه نماینده ای نداشت ولی اگر نماینده می بود ، احتمالاً دستور منع صدور را صادر نمی کردند. کاردار فکر می کرد که یک توافقی درجریان باشد. ولی به دولت توصیه کردکه یک وکیل خوب بگیرد تادرچنین مسایل پیچیده ای مربوط به قراردادها مشورت کنند تا این طور مسایل پیش نیاید. انتظام بعد گفت که دولت ایران کشف کرده که حدود 8 میلیون دلارقطعات یدکی در فرودگاه دالاس دارد و نیروی هوایی ایران یازده ” هواپیمای 747 " دارد که می تواند آنان را به دنبال وسائل به آمریکا بفرستد. کاردار پیشنهاد کرد که اگر مشکلی پیش آمد ارتش ایران این مسئله را با دفتر (مستشاری نظامی) در سفارت هماهنگ کنند. (ج1، 525 526)

در سندي ديگر سفارت آمريكا از امير انتظام به‌خاطر برخي اظهار نظرهاي وي تشكر مي‌كند:

تاریخ سند: 3 ژوئیه 79

12 / 4/ 58

از: سفارت آمریکا در تهران

به: امیرانتظام

موضوع: نامه از لینگن به امیرانتظام

عالیجناب

همان طوری که احتمالاً اطلاع دارید ، من به تهران آمدم که موقتاً به عنوان کاردار این سفارت جایگزین چارلی ناس شوم تا سفیر جدیدی از کشورم وارد شود. چارلی ناس برای این ازتوجهاتی که شماطی چند ماه گذشته به مناسبتهای مختلف به او ، وازطریق او به این سفارت مبذول داشته اید ، تعریف کرده است. دولت من خواسته است که مخصوصاًقدردانی خودرا به سبب بیاناتی که شما در 21 ژوئن در یک برنامه همگانی در مورد روابط ایران و ایالات متحده ایراد فرمودید ابراز دارم. همان طوری که دیروز به وزیر خارجه یادآور شدم بیاناتی از این قبیل و اعلامیه 27 ژوئن وزیر خارجه نیز ، به طور وسیعی به پیشرفت تفاهم بهتر میان دو ملت و دولتهایمان در عمل مشکل ولی مهم بازسازی یک رابطه جدید کمک می کند که واقعیتهای جدید را در ایران منعکس می سازد. من مطمئنم که شما به طور زیادی گرفتار مقدمات عهده دار شدن منصب جدیدتان در اسکاندیناوی هستید.

لطفاً اجازه بدهید تبریکات خود را به مناسبات منصبتان و بهترین آرزوهای خود را برای ادامه موفقیت در آن را تقدیم دارم.

ارادتمند شما

ال بروسل لینگن

کاردار موقت

در سندي ديگر نيز از خوش‌خدمتي‌هاي وي به امريكا و خيانتي كه به كشورش كرده تشكر مي‌شود:

همچنین از تلاشهای انتظام در مورد انتقال ذخایر و خوار و بار ارتش آمریکا در ایران و بازگشت دادن وسایل مخابراتی نظامی تشکر کردم و به او توجه دادم که ما همچنان به خاطر تعدد مراکز قدرت با مشکلاتی در مورد کنترل وسایل و اموال مربوطه رو به روشده ایم. انتظام تعجب کرد که چرا هنوز مسئله ذخایر خواروبار حل نشده است. (ج1؛ 535)

در اين سند اميرانتظام همچنين تحليل‌ها و اطلاعات خود را در اختيار سفارت آمريكا مي‌گذارد:

.... انتظام گفت که بلافاصله بعد از انقلاب ، دولت موقت به این نتیجه رسید که همه از امام گرفته تا کمیته ها و پاسداران انقلاب و دادگاههای انقلاب بر ضد دولت موقت کار می کنند.

او بازرگان را شخص ایده آلی برای این کار توصیف کرد و گفت که او تنها کسی است که غیر عملی بودن برنامه ای که به وسیله عوامل مذهبی ارتجاعی پیشنهاد شده است را تشخیص می دهد چرا که آنها می خواهند زمان را 1000 سال به عقب برگردانند. ولی با وجود این تسلیم چپگرایان نخواهند شد. (ج1؛ 536)

وي حتي ابراز اميدواري مي‌كند كه رفتنش به سوئد به عنوان سفير لطمه‌اي به رابطه‌اش با سفارت آمريكا وارد نساخته و حتي باعث بهبود آن نيز مي‌شود:

انتظام خوشبین بود که سفرش به سوئد باعث این نخواهد شد که وظیفه اش به عنوان کانال ارتباطی بین دولت ایران و آمریکاقطع شود. اوحتی گفت که ارتباط ساده تر نیزخواهدشد. در آنجا بهتراز واشنگتن وتهران می توانیم حرفهای خود را بزنیم. به علاوه او به طورمنظم ، دو ماه یک بار ، به ایران خواهد آمد. وقتی از او در مورد تعیین سفیر برای آمریکا سؤال شد گفت که ممکن است یکی دو ماه طول بکشد و خوشبین بود که خودش نامزد این مقام خواهد شد. (ج1؛ 537)

اميرانتظام در مسير خيانت به كشورش پيشنهاداتي براي ترويج آمريكا در ايران ارائه مي‌دهد. از جمله وي به سفارت آمريكا پيشنهاد مي‌دهد كه « دفتر صدور ویزا در تهران را دوباره باز کنید. زیرا هزاران ایرانی می خواهند که به آمریکا بروند. انتظام گفت: خود او شخصاً می خواهد که دانشجویان زیادی به آمریکا و دیگر کشورهای انگلیسی زبان بروند. مثلاً هندوستان امسال به جای 1500 ویزا که پارسال داد 6000 ، ویزا برای دانشجویان ایرانی صادر کرد. او اظهار امیدواری کرد که آمریکا از آن پیروی کند.» (ج1؛ 549)

ج. رحمت‌اله مقدم مراغه‌اي

در وابستگي مقدم مراغه‌اي به سفارت نيز شك و شبهه‌اي وجود ندارد. با اين وجود به بررسي يك سند درباره وي مي‌پردازيم. در يكي از اسناد درباره جلسات حزب خلق مسلمان آمده است:

درشش هفته قبل ، حزب خلق مسلمان جلساتی را بعدازظهر جمعه در مقر خود در تهران برقرار کرده.

در تاریخ 19 اکتبر در حدود 1500 نفر در جلسه شرکت کرده بودند. سخنگویان آقای احمد علیزاده: معاون حزب خلق مسلمان و رحمت الله مقدم مراغه ای رئیس نهضت رادیکال و نماینده آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان بودند. در حالی که تماشاچیان و گویندگان هیچ علاقه‌ای به دولت قبلی ( شاه) نداشتند مقدار کمی از خمینی نام برده شد ، اما هیچ جمله که با آمریکا مخالفت کند گفته نشد.

سخنگو ، حسابی آخوندبازی و مجلس خبرگان را کوباند ، که این مجلس می خواهد قانون ولایت فقیه را تصویب کند که دیکتاتوری عبا و عمامه است. یکی از سخنگوهاوقتی که گفت: ” ما اسلام دکترشریعتی رامی خواهیم و مااسلام... نمی خواهیم" و آن قسمت را خالی گذاشت تا جمعیت پر کند با تشویق حضار روبرو شد. هر دو نفر ، مقدم مراغه ای و علیزاده راجع به ولایت فقیه انتقاد داشتند ، تا آنجا که گفت: ” این موضوع یک خیانت است که ما نسبت به نسل بعد مرتکب می شویم ، ما انقلاب نداشتیم که استبداد را به شکل دیگری اعمال کنیم."

در جلسه خصوصی...مقدم مراغه ای گفت که رهبر مذهبی هم اکنون تشخیص نداده که قادر نیست ولایت فقیه را در شکل کنونیش ، به ایرانیان قالب کند. مجلس خبرگان قرار است جلسه ای شوری بر روی آن بگذارد. امیدوارم یک چیزهایی در آن اصلاح شود. (ج1؛ 231)

سند ديگري وجود دارد كه حاكي از ارتباط وي حد اقل از سال 1348 با سفارت آمريكا در ارتباط بوده است. در اين سند كه مربوط به اين سال است، آمده است:

رحمت‌اله مقدم یک مهندس کشاورزی است که از نخست وزیر سابق علی امینی پشتیبانی می کند و فردی است که به طور محکم بر این عقیده است که شاه بایستی سلطنت کند و نه حکومت. اگر چه اوخودش عضو جبهه ملی ایران نیست ٬ اما در بیشتر نظریات افراد جبهه ملی سهیم است و درارتباط مستقیم با بعضی از رهبران جنبش جبهه ملی می باشد. درطول 3 سال گذشته اومنبع اطلاعاتی بی ارزشی درموردفعالیتهای مخالفین بوده و به طور خاصی درموردانتقال خبرهای فعالیتهای امینی مفید بوده است. مقدم خیلی به مأموران سفارت آمریکا علاقه دارد واغلب در برنامه های رسمی انجمن ایران و آمریکاحضورمی یابد. اوبیشتر مانندافراد معاصرش ٬ نظرمیانه رویی نسبت به اوضاع سیاسی محلی ایران دارد ٬ اگر چه او هم از بعضی برداشتهای عمیق واشتباه در موردنفوذ آمریکا برروی شاه رنج می برد. مقدم به طور خاصی ٬ در معرفی من به مخالفین مفید بوده و این کار را آنقدر با احتیاط و مهارت انجام داده که شرمندگی برای احزاب در این رابطه به وجود نیاید. او انگلیسی را به اندازه کافی صحبت می کند و فرانسه را به خوبی حرف می زند. او بیشتر ترجیح می دهد که فارسی صحبت کند و من درمواقعی که مباحثات به زبان فارسی صورت گیرد ٬ او را منبع حیاتی مفیدی یافته ام. (ج2؛ 385)

د. ابوالحسن بني‌صدر

ابوالحسن بني‌صدر در پاريس به حلقه ياران امام اضافه شد؛ البته پيش از آن نيز عملكرد مبارزاتي داشت؛ وي به همراه امام به ايران آمد؛ اسناد نشان مي‌دهد وي از زماني كه در پاريس بوده مورد توجه سفارت آمريكا قرار داشته و پس از آمدن به ايران از وي به عنوان يكي از كانال‌هاي اطلاعاتي استفاده مي‌شده است. بررسي اسناد درباره وي خالي از لطف نيست.

بايد در ابتدا تذكر بدهيم كه نام وي به زبان رمز « س.د.لور1» مي باشد كه گاه بصورت « ل1 » هم نگاشته شده است. مأمور سيا براي نزديك شدن به بني صدر در پوشش يك تاجر آمريكايي با او ارتباط برقرار مي‌كند. بني صدر در يكي از اولين ملاقات ‌هاي خود « ازفعالیتهای قطب زاده ویزدی به تلخی گله کرده است ، او حالا خودش را در رده مقابل آنها قرار می دهد. ر 4 (نام مامور سيا: ‌راترفورد)، گفت که ل 1 فرد جاه طلبی می باشد که هنوز فکر می کند اگر شایسته ریاست جمهوری نباشد ، حداقل شایستگی وزارت را خواهد داشت.» ( ج1؛ 471)

در سندي ديگر كه روايتگر ملاقاتي ديگر با بني صدر است آمده است:

با اغتنام فرصت برای طرح مسئله ، راترفورد اشاره کرد از مجموع آنچه شنیده به نظر می رسد که اتخاذتصمیمات مهم به خمینی واگذار می شود و بدون او امور از هم می پاشد. ل 1 به سرعت با اشاره به اینکه درباره توانایی وقدرت خمینی مبالغه شده ، استثنایی بر این تحلیل عنوان کرد. اواین مسئله را واضح کرد که خمینی قادر نیست کشور را به تنهایی اداره کند و باید به دیگران تکیه کند.( نظریه: این نظر تاحدی مطابق با آن چیزی است که درپاریس گفت ” من به خمینی احتیاج دارم اما خمینی هم به من احتیاج دارد." لحن این نظریه به نحوی بود که انسان استنباط می کند این ل 1 فکر می کند نسبت به آنچه از خمینی می توان انتظار داشت محدودیتهایی وجود دارد.) او همچنین خاطرنشان کرد که دارد روزنامه انقلاب اسلامی را انتشار می دهد ، او ادعا می کند که روزانه صدهزار نسخه به چاپ می رساند. (ج1؛ 480-481)

سپس راترفورد به تحليل و ارزيابي خود از اين ديدار و شخصيت بني‌صدر مي‌پردازد.

آنچه در زیر می آید تحلیل و ارزیابی راترفورد در 16 شهریور از قضیه س ، د ، لور 1 می باشد:

1. با در نظر گرفتن مقامی که س ، د ، لور 1 در رژیم جدید دارد ( یعنی عضو شورای انقلاب ، عضو مجلس خبرگان ، سرپرست بانکهای ملی شده و ناشر) این طور به نظر راترفورد می آید که فعالیتها برای جلب همکاریش بایدادامه یابد. یک فرد با امکاناتی که او از آن بهره مند است باید قادر باشد اطلاعات با ارزشی را دردوره ای که در پیش است دراختیارگذارد. حتی از این مهم تر ” ر" {راترفورد}همچنان ل 1 را به عنوان فردی که آینده سیاسی درخشانی خواهد داشت به حساب می آورد. به نظر می رسد ل 1 که فردی جاه طلب و از لحاظ سیاسی زیرک است نقش خود را محتاطانه با چشم داشت به روزی که خمینی از صحنه کنار رود بازی می کند.

2. جای تعجب نیست که ل 1 در تهران تصویری از خود بروز می دهد که تاحدی با آنچه در پاریس قبل از بازگشتنش داشت متفاوت است. در پاریس او یک توطئهگر ( طراح) بود و تمامی وقت خود را به تنظیم نقشه هایی برای چگونگی از میدان به در کردن رژیم بر سرقدرت در آن زمان اختصاص می داد.

...هرچند او همچنان خود را انقلابی می داند و به نظر می آید که از تبلیغات مقتضای مقامش درنهضت و مزایای قدرت ( یعنی محافظانی که به عنوان یک عضو شورای انقلاب برایش گمارده شده اند) لذت می برد. در واقع امر به نظر می آید که او بیشتر یک دیوانسالار ( بوروکرات) است تا یک انقلابی ، هرچند او همواره روشنفکری ملایم طبع بوده. با وجود این حالا که در تهران جای گرفته به نظر می رسد دارد جا می افتد. او کمی شکم آورده ، لباسهای کاملاً اندازه سفارشی می پوشد و ساعت طلای جدیدش را که ظاهری گرانقیمت دارد به رخ می کشد. دیگر به نظر نمی رسد که گروهی دانشجوی ژولیده مانند آن روزها در پاریس ، در خانه اش باشند. (ج1؛ 485)

راترفورد سپس نكات مثبت و منفي قابل تأملي را در باره بني‌صدر ارائه مي‌دهد كه ذكر آن براي آگاهي خوانندگان گرامي مطلوب به نظر مي‌رسد:

در ارزیابی فرد مورد نظر ، در رابطه با تمایل وی در همکاری با ما ، ” ر" ملاحظات مثبت ومنفی زیر را خاطر نشان می سازد:

الف. مثبت

1 ) چون او یک توطئه‌گر ( طراح) کهنه‌کار است ، اگر احساس کند که رژیم از اهداف انقلابی خود دور می شود یا اینکه به نفع خودش خواهد بود ، ممکن است در آینده برای توطئه علیه رژیم مانعی سر راه خود نبیند.

2 ) اگرچه او احتمالاً در حال حاضر هیچ مشکل مالی ندارد ، اما باید در نظر داشته باشد که ممکن است با یک تذکر کوتاه به خارج تبعید شود و در آن زمان می تواند از کمک مالی ما استفاده نماید.

3 ) به عنوان یک روشنفکر او ترجیح می دهد که خودش تصمیم بگیرد تا اینکه کورکورانه از فرد دیگری پیروی کند.

4 ) اگر چه او به خمینی احترام می گذارد ، اما او را مصون از خطا نمی داند.

5 ) او آگاه است که دار و دسته هایی در داخل رژیم در شرف تکوین است ، و شاید آگاه است که باید در رفتار با اطرافیانش احتیاط کند. به عنوان مثال او گفت که تمام اعضای شورای انقلاب دارای صلاحیت یکسانی نیستند اما او مجبور است که سر کند و با آنها سرو کار داشته باشد ، احتمالاً این عدم اعتماد مجبورش می کند که درهایی را باز بگذارد.

6 ) او جاه طلبی سیاسی دارد. او احتمالاً روزنامه اش را به این منظور ایجاد کرده که از آن به عنوان پایگاه قدرتی جهت مقاصد سیاسی آینده اش استفاده نماید.

7 ) هرچند در دوره های پرمشغله در پاریس و تهران از نظر وقت در مضیقه بود ، برنامه خود را کنار گذاشته تا با ماملاقات نماید.( نظریه ” ر": امیداست توجه شود که دسترسی به وی ازنقطه نظر ما همچنان یک مشکل است.)

ب منفی

1 ) چون موقعیت خود را در رژیم کنونی محکم کرده است شخص مزبور در حال حاضر واقعاً به ما احتیاج ندارد.

2 ) افشا شدن روابط مخفیانه اش با ما احتمالاً به زندگی حرفه ای سیاسی فرد مزبور خاتمه خواهد داد ، یقین است که او این نکته را از نظر دور نخواهد داشت.

3 ) تجربه سالیان دراز بر این نکته تأکید دارد که ناشرین روزنامه به خودخواهی متمایلند و اغلب غیرقابل اعتماد هستند. تصمیم او که یک روزنامه راه بیندازد شاید حاکی از این باشد که ل 1 تنها به آینده سیاسی خودش علاقه مند است و قصد ندارد با ما در خطهایی که ما درنظر داریم همکاری کند.

4 ) هرچند اظهارات شخص مورد نظر علیه شرکتهای آمریکایی که در امور داخلی ایران دخالت می کنند ، ممکن است نشانه این باشد که او نمی خواهد کاری به کار دولت ایالات متحده داشته باشد ، اما ” ر" مایل است طور دیگری فکر کند.

5 ) ... ما همچنان به استخدام ل 1 علاقه مندهستیم... (ج1؛-‌486- 487)

بايد گفت كه به نظر مي‌رسد شخصيت شناسي بسيار دقيقي از ابوالحسن بني‌صدر توسط سفارت آمريكا صورت گرفته است.

در سندي ديگر آمده است كه بني‌صدر « بدون خجالت از به کار بردن واژه ملاسالاری ( حکومت روحانیت) بیان داشت که حرف آخر دست روحانیت است.» (ج2، 476)

ه. ديگران:

در كتاب هفدهم جلد دوم اسناد لانه جاسوسي به اسناد مربوط به رابطين خوب آمريكا در ايران مي‌رسيم؛ براي آگاهي از نام برخي از اين رابطين به معرفي بسيار اجمالي برخي چهره‌هاي آنان مي‌پردازيم.

در يك گزارش در شهريور 1346 از افراد متعددي نام برده شده كه برخي از آنها در ذيل اشاره مي‌شود:

سیروس غنی: یکی از سودمندترین و مولدترین رابطینی که ما در تهران داشته ایم و همچنین یک دوست خوب می باشد ، ولی بایستی نقاط کور او را نیز در نظر داشت. او از لحاظ اینکه در ارزشهای ما سهیم است ودانش عمیق وواقعاًدائرة المعارفی و علاقه به ایالات متحده دارد” طرفدار آمریکاست." ولی او همچنین یک ملی گرای لیبرال می باشد (ج2، 369)

داریوش همایون: من با داریوش مکالمات جالبی در جریان ماههای اخیر و در ارتباط با به راه انداختن روزنامه آیندگان به توسط او داشته ام... به عنوان رئیس سندیکای روزنامه نگاران وی ممکن است که در عین حال نفوذ فزاینده ای داشته باشد. همایون که تحصیل کرده آمریکا است ( در هاروارد و در پی بورسی که به توسط بیل میلربرای او فراهم شده بود) علاقمند به حفظ تماس بامامی باشد. من معتقدم که او بسیار فراتر خواهد رفت. به هر صورت او یک هم صحبت بسیار جالبی است. جبهه ملی یعنی آنچه که از این جبهه باقی مانده نسبت به او اعتقاد ندارد واو رااپورتونیست و فرصت طلب تلقی می کند (ج2؛ 370)

سناتور احمد متین دفتری: اکنون که هم تام گرین ( که من می خواستم او رابه وی محول) و هم من عازم هستم ، او نیازمند قربانی دیگری در بخش سیاسی خواهد بود. متین دفتری که جذب جاه طلبی خود برای ریاست اتحادیه بین المجالس شده است ، در مقابل هیچ عاملی در برابر نامزدی خود نخواهدایستاد. او در انجمن ایران و آمریکا فعالیت داشته و کمکهای زیادی کرده است از نظر موقعیت شناخته شده خود به عنوان نخست وزیر و وزیر دادگستری سابق نباید نادیده گرفته شود. هر چند او یک حقوقدان است معذالک ممکن است در امور حقوقی بسیار سطحی قضاوت کند ... معذالک او اساساً غربگرا است... تملق کلید قلب او است... (ج2؛ 372)

احسان نراقی: رئیس مؤسسه پژوهشهای اجتماعی که به صورت یک عامل سیاسی درآمده است. حکومت ( نه تنها ساواک) بلکه همچنین سازمان برنامه از خدمات او استفاده می کند و او در بسیاری از مسائل اساسی که در کابینه مورد بحث است شرکت دارد. به عقیده من او یک ” عامل ساواک" نیست ولی کاملاًطبیعی است که نمی تواند محرمانه بودن راحفظ کند ، زیراوی مدیون وفاداری ویژه به ما نیست. او کسی است که باید پرورش داده شود. (ج2؛ 373)

جعفرشریف امامی: رئیس مجلس سنا و رئیس بنیادپهلوی واتاق صنایع و بازرگانی. شاید مولدترین رابط من اینجا بوده است. علیرغم این واقعیت که ما هرگز در واقع دوستی شخصی نزدیکی با یکدیگر برقرار نکردیم ، او از دیدار من از او هر دو ماه یک مرتبه استقبال می کرد و این دیدارها را به مرور اوضاع می پرداخت و در جریان آن او بسیار استقبال کننده و با اطلاع بود. مادر موضوع سر و صورت دادن به مسئله نیابت سلطنت از نزدیک با یکدیگر کار کردیم و طی آن او نقش مهمی داشت. ..او از محدوده خود فراتر رفته است تا نشان بدهد که می خواهد با ایالات متحده همکاری کند و او می تواند در این مورد سودمند باشد. (ج2؛ 374-375)

در گزارش ديگري در سال 1348 آمده است:

آقای محمود طلوعی: یکی از روزنامه نگاران خوب ایران است که انتظار می رود به سطوح بالاتری در زمینه اطلاعات عمومی منتقل شود. او فکر سریع الانتقال و تحلیلگری دارد و یک خواننده علاقمند تفسیرهای مطبوعات خارجی است...او انگلیسی را به خوبی می نویسد و می فهمد اما در مکالمه دچار اشکال می شود. فرانسه را به راحتی حرف می زند ، مأموران مطبوعاتی سفارتهای متعدد در تهران همیشه به دنبال او هستند ، مخصوصاً شورویها و اسرائیلی ها. (ج2؛ 379)

در اين سند همچنين از افراد ديگري از جمله حميد عنايت و رحمت الله مقدم مراغه اي نيز نامبرده مي‌شود.

در اسناد ديگر بدست آمده از لانه جاسوسي از اين افراد هم نام برده شده است: منوچهر اقبال، منوچهر فرمانفرمائيان، پرويز رائين، حسين نصر و پرويز راجي نام برده شده است ( ج2، صص 387-396)

همچنين در گزارش محرمانه ديگري در سال 53 ، از افراد ديگري به عنوان 15 نفر از بهترين رابط‌ها نام برده مي‌شود كه افرادي مانند بهرام چوبين، پرويز مينا و داوود زاده از آن جمله اند. (ج2؛ 405 407)

در اسناد ديگري نيز سخن از عده اي از دلالان نفوذ آورده شده كه برخي از آنها عبارتند از : عبدالكريم ايادي (بهايي و پزشك شاه)، خسرو اقبال ( برادر منوچهر اقبال) ، محمد امير خاتمي ( فرمانده نيروي هوايي شاهنشاهي) و شاهور ريپورتر (اردشير جي). ( ج2؛ 419 421)

بي‌شك اين مقدار نمي‌تواند، كفايت از مطالعه تمام 11 جلد اسناد لانه جاسوسي كند؛ ولي با اين حال تلاش شد تا گوشه كوچكي از فعاليت‌هاي لانه شيطان در تهران در ارتباط با انقلاب اسلامي و نيز در شناساندن برخي سرسپردگان به آنان به خوانندگان گرامي نمايان گردد.

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن