دیدبان

روحانی هنوز هم برخی مشکلات داخلی را جدی نگرفته است

روحانی هنوز هم برخی مشکلات داخلی را جدی نگرفته است

به گزارش دیدبان ، روزنامه آرمان امروز یکشنبه ۹۴/۵/۱۸ گفت و گویی با حجت الاسلام موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات انجام داده که مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

یکی از شعارهای مهم آقای روحانی در دوران انتخابات ریاست جمهوری تقویت نهادهای مدنی و ایجاد فضای باز سیاسی بود. در شرایط کنونی که پرونده هسته ای به نتیجه مطلوب رسیده آقای روحانی برای تحقق شعارهای مدنی خود چه اقداماتی باید انجام دهد؟

آقای روحانی در دوران تبلیغات انتخاباتی خود از گفتمانی اصلاح‌طلبانه مبتنی بر مردم سالاری و ایجاد شرایط تضارب آرا در فضای سیاسی کشور استفاده کردند.این گفتمان به شکل‌های مختلف مورد قبول و پسند اکثریت مردم جامعه است.آقای روحانی در دوسالی که از عمر دولت ایشان گذشته است همواره روی اصل پایبندی به شعارها و وعده هایی که به مردم داده بود تاکید کرده است.بنابراین هیچ گونه کم کاری و کاستی در پایبندی به تعهداتی که آقای روحانی به مردم داده است مشاهده نمی شود.با این وجود شرایط امروز کشور با آنچه آقای روحانی در وعده‌های خود در دوران تبلیغات انتخاباتی عنوان کردند فاصله زیادی دارد.اولین مطالبه مردم از آقای روحانی این بود که فضای سیاسی را بهبود بخشد. اگر قصد داشته باشیم فضای سیاسی امروز را با سه سال گذشته مقایسه کنیم باید عنوان کنم که فضای سیاسی که امروز در کشور وجود دارد از سه یا چهارسال پیش وضعیت به مراتب بهتری دارد.اما برای رسیدن به نقطه مطلوب همچنان فاصله زیادی وجود دارد.یکی از دلایل این مساله این بود که بسیاری از مشکلات داخلی و خارجی به سیاست ها وبرنامه‌های دولت آقای روحانی مربوط نمی شد و بیشتر ریشه در عملکرد دولت گذشته داشت.آقای روحانی در ابتدای دولت خود با مشکلات مهم بین المللی و همچنین نابسامانی‌های داخلی کشور مواجه بود.به همین دلیل آقای روحانی باید در مرحله اول جلوی دشمنی ها و کینه‌توزی‌های خارجی را علیه ملت ایران می‌گرفت و سپس به حل مشکلات داخلی می‌پرداخت.با این وجود تأکید بیش از اندازه دولت به مسائل سیاست خارجی این ضایعه را در پی داشت که دولت کمتر به مسائل داخلی بپردازد.نمی توان مدعی شد دولت اصلا به مسائل داخلی نپرداخته و وضعیت نسبت به گذشته بهتر نشده است.اما باید به این نکته تأکید کرد که بهتر شدن وضعیت کشور بیشتر ریشه در اتفاقی دارد که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲رخ داد و کمتر به پیگیری و تلاش دولت در این زمینه مربوط می‌شود.متأسفانه برخی مسائل در زمینه مشکلات داخلی هنوز برای دولت آقای روحانی جدی تلقی نشده است. در شرایط کنونی که نزدیک به دو سال از عمر دولت آقای روحانی گذشته است فضای سیاسی هنوزبه قدرلازم باز نشده است.هنوز احزاب و تشکل‌های سیاسی به صورت جدی فعال وپرتحرک نشده اند.وضعیت احزاب نسبت به گذشته و دولت آقای احمدی نژاد بهتر شده، اما هنوز بین آنچه وجود دارد و آنچه باید باشد فاصله زیادی وجود دارد.

آیا پیگیری مطالبات مردم در زمینه‌های مختلف توسط دولت آقای روحانی قابل قبول بوده است؟

آقای روحانی و دولت ایشان در پیگیری مطالبات جامعه عملکرد مناسبی داشته است.برخی از مدیران دولت مانند آقای جهانگیری نیز کمک‌های زیادی به آقای روحانی کرده‌اند. با این وجود برخی از مدیران دولت علاوه براینکه در این زمینه به آقای روحانی کمک نکردند، بلکه با در پیش گرفتن سیاست «بده و بستان» با مخالفان دولت تاحدودی قافیه را به رقیب باخته اند.در شرایط کنونی که دو سال از عمر دولت تدبیر و امید گذشته دولت از حالت حرکت در مسیر سربالایی خارج شده و مسیر سرازیری عمر خود را در پیش گرفته است.از این نکته نیز نباید غافل شد که حرکت در مسیر سرازیری همواره برای دولت ها مشکل‌تر از حرکت در مسیر سربالایی است.کوهنوردان معتقدند پائین آمدن از کوه نسبت به بالا رفتن از کوه فشار بیشتری به زانوهای کوهنوردان وارد می‌کند.در نتیجه در شرایط کنونی که دولت در حال پائین آمدن است خطر و از دست دادن توانایی‌های خود را بیشتر از گذشته احساس خواهد کرد. ضمن اینکه فشار جریان مخالف دولت نیز در این دوران بیشتر از گذشته خواهد شد.این در حالی است که بخشی از جریان راست که در ابتدای دولت آقای روحانی سکوت کرده بود و تاحدودی نیز محدود شده بود در شرایط کنونی طلبکار شده است. اصولگرایان قصد ندارند به پشت سر خود نگاه کنند و حاضر نیستند مسئولیت برسرکار آوردن احمدی‌نژاد را بپذیرند. طیف‌های مختلف اصولگرایی در دو سال گذشته هر کدام به شیوه‌های مختلف تلاش کردند از احمدی‌نژاد تبری بجویند. اما مگر کسی فراموش کرده که همین اصولگرایان بودند که باعث روی کار آمدن احمدی‌نژاد شدند و به همین دلیل در تمامی اقدامات وی سهیم و شریک هستند. اگر اختلاس سه هزار میلیاردی در کشور صورت می‌گیرد یا بابک زنجانی ها سر بر می‌آورند و اتفاقاتی مانند پدیده شاندیز در کشور رخ می‌دهد چه کسانی عامل آن هستند و چه کسانی از مسببان این اتفاقات تا لحظه آخر حمایت کردند.نمی توان از احمدی نژاد تا لحظه آخر حمایت کرد اما پس از آن از خرابی ها ونابسامانی‌هایی که به دلیل حمایت از احمدی نژاد به وجود آمده به یک باره تبری جست. اصولگرایان نمی توانند خود را از احمدی نژاد جدا بدانند. نکته جالب اینجاست که همین عده که دیروز از احمدی نژاد واقداماتش تا لحظه آخر حمایت می‌کردند امروز طلبکار آقای روحانی شده اند. بنده گاهی در برخی از تریبون‌های عمومی می‌شنوم که عده ای خطاب به دولت آقای روحانی عنوان می‌کنند نباید سرمایه کشور صرف واردات بی رویه شود. این افراد کجا بودند هنگامی که در دولت احمدی نژاد ده ها میلیارد دلار صرف واردات «پفک نمکی» و سایر کالاهای بی ارزش چینی می‌شد.گویا این عده تازه از خواب بیدار شده و متوجه شده‌اند که پول نفت کشور نباید صرف کالاهای وارداتی بنجل چینی می‌شده است. از این عده کسی تاکنون از خود سوال کرده که۷۵۰میلیارد دلار پول نفت در هشت سال گذشته چگونه هزینه شده است. برخی از نمایندگانی که هم اکنون در مجلس حضور دارند در به وجود آمدن این شرایط با دولت احمدی نژاد همکاری می‌کردند. چه شده که همین عده اکنون طلبکار شده اند.

به نظر شما اولویت بندی دولت آقای روحانی که ابتدا به مسائل سیاست خارجی پرداخت و سپس به سراغ مسائل داخلی آمد صحیح بود؟

به نظر من بهتر بود آقای روحانی رسیدگی به مشکلات داخلی را در اولویت اول خود قرار می‌داد. با این وجود دولت آقای روحانی در شرایط کنونی از مرحله بحران عبور کرده است.این بدان معناست که دولت در عرصه بین المللی موفق شده گلیم خود را از آب بیرون بکشد.در شرایط کنونی دولت باید عقبه اجتماعی نظام سیاسی که شامل توده‌های مردم می‌شود را نسبت به آینده امیدوار نگه دارد و نباید اجازه دهد توده‌های مردم نسبت به آینده مأیوس شوند. مردم در حوزه مسائل سیاسی باید احساس کنند که دولت از آنها حمایت می‌کند. نباید ورود افراد به مسائل سیاسی به اندازه ای بالا باشد که افراد از ورود به عرصه سیاسی خودداری کنند. دولت باید شرایطی را فراهم کند که افراد مختلف با علاقه و نشاط وارد فعالیت مطبوعاتی،رسانه ای،سیاسی و حزبی شوند.

شما عنوان کردید که برخی از مدیران دولت با مخالفان بده وبستان می‌کنند. در این زمینه بیشتر توضیح می‌دهید.دلیل این بده و بستان چیست؟

آقای روحانی بارها اعلام کرده کسانی که توانایی اجرا کردن سیاست‌های دولت را ندارند باید دولت را ترک کنند تا دولت بتواند به خوبی و بدون مانع سیاست‌های خود را اجرا کند.این در حالی است که در شرایط کنونی که دولت در آستانه سومین سال استقرار خود است بیش از هفتاد درصد مدیران دولت احمدی نژاد در سمت‌های تصمیم گیرنده باقی مانده اند. بنده مخالف «حذف» هستم. مدیرانی که از دولت قبل باقی مانده و توانایی تطبیق خود با وضعیت دولت جدید را دارند باید در سیستم اجرایی کشور حضور داشته باشند. اما در بین این افراد کسانی وجود دارند که مشی این دولت را قبول ندارند.به همین دلیل مدیران آقای روحانی باید این فضای تعارض با دولت را به فضای همدلی با دولت تبدیل کنند. وجود منتقدان دولت که نسبت به عملکرد دولت دلسوز هستند حتی در درون سیستم اجرایی کشور هم مشکلی به وجود نمی آورد. اما وجود کسانی که دولت را همراهی نمی کنند و باری بر روی دوش دولت هستند هیچ گونه توجیهی برای مدیران ندارد. هنگامی که پای درد دل‌های این مدیران می‌نشینیم عنوان می‌کنند که اگر با این عده مقابله کنیم از همه طرف به دولت و وزارتخانه ها فشار وارد می‌کنند. در نتیجه عملکرد این گونه مدیران تابعی از فشارهایی می‌شود که به دولت وارد می‌شود.

به نظر شما مشکل از هجمه‌های تندروهاست یا اینکه برخی از مدیران از ابتدا به آقای روحانی تحمیل شدند و ایشان با فراغت بال نتوانستند کابینه خود را انتخاب کنند؟

بنده نمی توانم به صراحت عنوان کنم که برخی از مدیران به آقای روحانی تحمیل شدند. با این وجود در شرایط کنونی که دولت از مساله سیاسی خارجی فارغ شده و موقعیت مناسبی در منطقه و عرصه جهانی پیدا کرده است باید تمام تلاش خود را به حل مشکلات داخلی معطوف کند.هم اکنون زمان عملیاتی کردن شعارهای مدنی وسیاسی آقای روحانی فرا رسیده است. ایشان در مصاحبه‌های خود بارها براین شعارها تأکید کرده است.به همین دلیل جریان‌های سیاسی از ایشان توقع دارند در شرایط کنونی شعارهای خود را اجرایی کنند.مردم علاوه براینکه از دولت توقع دارند وضعیت معیشتی را درست کند به همان اندازه نیز توقع دارند هزینه ورود به فعالیت سیاسی را کاهش بدهد.البته از این نکته نیز نباید غافل شد که همه این مسائل از حیطه اختیارات دولت خارج است و نهادهای دیگر نیز در این زمینه دخالت می‌کنند.با این وجود آقای روحانی باید اراده لازم را از خود در این زمینه نشان بدهد و تحقق مطالبات مدنی را به اولویت اول خود تبدیل کند.ایشان باید از تمام ابزار و امکانات قانونی خود برای تحقق این مطالبات استفاده کند.

در دو سال گذشته آقای روحانی از سوی تندروها مورد انتقاد قرار گرفته است. به همین دلیل چهره‌های اصلاح‌طلب برای اینکه با تندروها در یک جبهه قرار نگیرند از انتقادات صریح نسبت به دولت آقای روحانی پرهیز کردند.به نظر شما در شرایطی که دولت در آستانه ورود به سال سوم عمر خود است زمان آن فرا نرسیده که چهره‌های سیاسی بی پرده و به صورت شفاف با آقای روحانی سخن بگویند؟شما چه ضعف هایی در طول دو سال گذشته در دولت مشاهده کردید؟

بنده لازم می‌دانم در این زمینه یک نکته مهم و استراتژیک را روشن کنم. در شرایط کنونی جریان اصلاح‌طلبی و جریان تحول خواه ایران همچنان باید بر حمایت از آقای روحانی و دولت ایشان به صورت تمام قد تأکید کنند.جریان اصلاحات نباید این مساله حیاتی و راهبردی را نادیده بگیرد. در شرایط کنونی دولت آقای روحانی باید از همه ظرفیت‌های حمایتی اصلاح‌طلبان برخوردار باشد. این یک اصل اساسی و یک وظیفه برای همه اصلاح‌طلبان است و کسی نباید از این مساله تخطی کند.از این اصل بدیهی و اساسی که بگذریم مسائل دیگر در اولویت بعدی قرار می‌گیرد. همواره در ایران تمامی دولت ها از نقاط قوت و ضعف برخوردار بودند.دولت آقای روحانی نیز از این قاعده مستثنا نیست.آقای روحانی باید نقاط قوت خود را تقویت کند.از سوی دیگر دلسوزان دولت آقای روحانی موظف هستند نقاط ضعف دولت را به ایشان گوشزد کنند تا در زمینه مرتفع کردن معایب تلاش شود.به همین دلیل جریان‌های حامی دولت و به خصوص اصلاح‌طلبان به عنوان حامیان اصلی دولت باید به صورت دلسوزانه مشکلات دولت را به آقای روحانی گوشزد کنند.با این وجود انتقاد دلسوزانه اصلاح‌طلبان نباید به هم صدایی با جریان مخالف دولت تبدیل شود.جریان مخالف دولت باید نسبت به حمایت‌های خود از دولت احمدی نژاد و نابسامانی‌های به وجود آمده پاسخگو باشد. این در حالی است که در شرایط ‌کنونی این عده طلبکار شده‌اند، ژست اپوزیسیونی نسبت به دولت گرفته و خود را منتقد معرفی می‌کنند. به همین دلیل بنده معتقدم راهبرد اصلی اصلاح‌طلبان باید حمایت قاطع از دولت باشد.با این وجود مرزبندی بین انتقاد مشفقانه و هم‌صدایی با جریان تخریب، کار بسیار سختی است.اصلاح‌طلبان باید در این زمینه دقت زیادی از خود نشان بدهند و با ظرافت و آینده نگری به اظهار نظر درباره دولت بپردازند.نکته دیگر اینکه تنها نهادی که باید مورد انتقاد مشفقانه قرار بگیرد دولت نیست و عملکرد سایر نهادها به مانند مجلس و قوه قضائیه نیز باید مورد تحلیل و بررسی اصلاح‌طلبان و دلسوزان واقعی نظام قرار بگیرد. مساله دیگر اینکه ما در آستانه انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی قرار داریم. به همین دلیل در مدت باقی مانده تا انتخابات مجلس استراتژی اصلی اصلاح‌طلبان به عنوان پشتوانه اجتماعی دولت باید همگرایی و همکاری با دولت باشد.متأسفانه دست هایی در کار است که بین دولت و پشتوانه اجتماعی دولت فاصله ایجاد کند.این عده زیرپای دولت نشسته اند و عنوان می‌کنند که شما بدهکار اصلاح‌طلبان نیستید و نباید زیاد خود را به اصلاح‌طلبان مرتبط کنید.همچنین به اصلاح‌طلبان می‌گویند چرا باید تمام تخم مرغ‌های خود را در سبد این دولت قرار بدهید. به هر حال این دولت چهار سال آمده و در نهایت به پایان خواهد رسید.این عده به اصلاح‌طلبان می‌گویند جریان اصلاحات یک جریان قوی است که قبل از این دولت وجود داشته و در آینده نیز وجود خواهد داشت. در نتیجه نباید تمام سرمایه‌های خود را برای حمایت از این دولت مصرف کنید.این عده درصدد القای این نکته هستند که جریان اصلاحات بزرگتر از دولت آقای روحانی است و حالت دربرگیرندگی دارد.به همین دلیل از یک طرف تلاش می‌کنند دولت را نسبت به عقبه خود بدبین کنند و از سوی دیگر تلاش می‌کنند استراتژی اصلاح‌طلبان را نسبت به دولت آقای روحانی تغییر بدهند.بنابراین باید مراقب بود که در دام تخریب کنندگان که به دنبال برهم زدن رابطه دولت و جریان اصلاح‌طلب است نیفتیم.

ارزیابی شما از آرایش سیاسی انتخابات مجلس آینده چیست؟ اصلاح‌طلبان برای انتخابات آینده چه استراتژی باید در پیش بگیرند؟

اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال۹۲نشان دادند که با واقع بینی به مسائل کشور نگاه می‌کنند و به صورت «مطلق» به مطالبات خود نگاه نمی‌کنند.بنابراین معتقدم اردوگاه اصلاح‌طلبی برای انتخابات مجلس یک اردوگاه واحد و منسجم خواهد بود.با این وجود جریان مقابل اصلاح‌طلبی یعنی اصولگرایان با تشتت و چند دستگی مواجه هستند. جریان خردورز اصولگرایی با رویکردی که دولت آقای احمدی نژاد در کشور پیاده می‌کرد موافق نیست.به همین دلیل قصد ندارند با رقابت با اصلاح‌طلبان فرصت را دوباره به همان گروهی بدهند که رویکرد دولت آقای احمدی نژاد را در کشور پیاده کنند.در نتیجه اصولگرایان خردورز به دنبال نوعی رقابت شناسنامه‌دار و تعریف شده با اصلاح‌طلبان درانتخابات مجلس هستند و از هرگونه افراط و تفریط اجتناب خواهند کرد. طیف دیگر حاضر در انتخابات کسانی هستند که در طول هست سال گذشته به منافع و رانت‌هایی دست پیدا کرده اند که حاضر نیستند این منافع را به راحتی از دست بدهند. به همین دلیل این طیف هم با اصولگرایان وارد دعوای سیاسی خواهند شد و هم با اصلاح‌طلبان رقابت شدیدی خواهند داشت.نکته قابل تأمل این است که این طیف نیز به دو گروه تقسیم می‌شوند. یک گروه افرادی هستند که براساس باورها و اعتقادات خود با اصلاح‌طلبان واصولگرایان رقابت می‌کنند.این عده دارای دیدگاه هایی در زمینه مدیریت کشور وهمچنین سیاست خارجی هستند که با دیدگاه‌های اصلاح‌طلبان و اصولگرایان خردورز ناهمخوانی و ناهماهنگی دارد.گروه دوم اما از فرصت طلبانی تشکیل شده که به صورت کاسبکارانه و منفعت طلبانه و با شتاب بیشتری در جهت تخریب رقیب حرکت می‌کنند.

برای طیف احمدی نژاد در انتخابات نقشی قائل نیستید؟

من مجموعه گروه‌هایی که خارج از چارچوب حرکت می‌کنند را عنوان می‌کنم. این گروه ممکن است شامل طیف احمدی‌نژاد هم بشود. بنده جبهه پایداری،حامیان احمدی‌نژاد ورادیکال‌ها که همگی بر طبل تندوری می‌کوبند را در یک جریان تعریف می‌کنم و تفاوتی برای آنها قائل نیستم.با تمام این اوصاف بنده معتقدم چهار طیف در انتخابات آینده مجلس حضور خواهند داشت. طیف اول اصلاح‌طلبان و اعتدال گرایان هستند که با رویکرد نقد افراط گرایی پا به عرصه انتخابات خواهند گذاشت.طیف دوم اصولگرایان خردورزی مانند آقای ناطق نوری و علی لاریجانی را در بر می‌گیرد که به دنبال فضای بانشاط سیاسی هستند و تلاش می‌کنند مواضع خود را از مواضع تندروهای سیاسی جدا کنند.طیف سوم شامل افرادی می‌شود که به یک سری اصول و آرمان ها پایبند هستند و تصور می‌کنند آرمان‌های آنها توسط اصلاح‌طلبان و اصولگرایان خردورز نادیده گرفته می‌شود.به همین دلیل با اعتقادات خود با این دو جریان رقابت می‌کنند و گاهی نیز تخریب می‌کنند.در نهایت طیف چهارم از افرادی تشکیل می‌شود که با نگاه کاسبکارانه و منفعت طلبانه گمان می‌کنند اگر قافیه را به اصلاح‌طلبان و اصولگرایان خردورز ببازند در نهایت ضرر خواهند کرد و از صحنه سیاسی ایران خارج خواهند شد.بدون شک همین گروه بیشتریت نقش را تخریب رقبای خود ایفا خواهند کرد.

نظر شما درباره ائتلاف اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل چیست؟

اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل ممکن است در مواضع به هم نزدیک تر شوند اما امکان استفاده از شخصیت‌های اصولگرا در لیست اصلاح‌طلبان وجود ندارد.بنده اصلا این کار را صحیح نمی دانم.اصلا این کار شدنی نیست. با این وجود اگر چنین ائتلافی به معنای این باشد که بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان خردورز یک تفاهم نانوشته صورت بگیرد که هر دو جریان براساس قانون و منطق با یکدیگر رقابت کنند و تخریب صورت نگیرد این مساله بلامانع است.اگر بازی در اختیار این دو جریان قرار بگیرد که هر دو با رویکرد نفی خشونت و تندروی وارد عرصه انتخابات شوند و هیچ گونه اصطکاکی بین این دو جریان صورت نگیرد می‌توان به برگزاری یک انتخابات باشکوه وبا نشاط امیدوار بود.هر دوجریان اصلاح‌طلب و اصولگرایان خردورز باید تلاش کنند تندروها را به حاشیه بکشانند و به آنها باج ندهند. البته این خطر وجود دارد که اصولگرایان معتدل در دوران انتخابات تحت تأثیر فشار دو طیف رادیکال اصولگرایی یعنی منفعت طلبان وکسانی که فهم نامتعارفی از مسائلی سیاسی دارند قرار بگیرد و در نهایت تسلیم تندروها شود.

به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان سرمایه گذاری زیادی روی شخصیت دکتر عارف برای انتخابات مجلس و همچنین ریاست مجلس کرده‌اند. شما این مساله را تأیید می‌کنید؟

خیر؛آقای دکتر عارف یکی از نیروهای ممتاز جریان اصلاح‌طلبی است و با از خود گذشتگی که در انتخابات ریاست جمهوری از خود نشان داد گزینه مطلوب اصلاح‌طلبان است.اما اصلاح‌طلبان هیچ گاه فرد گرا نبوده‌اند و هیچ گاه تفکرات خود را به رفتار یک فرد خاص گره نزده‌اند. در شرایط کنونی نیازی هم به این مساله وجود ندارد. اگر همه جریان ها از امکانات برابری برخوردار باشند اصلاح‌طلبان با توجه به محبوبیتی که دربین مردم دارند پیروز انتخابات مجلس خواهند شد.در نتیجه آقای عارف هم می‌تواند وضعیت بهتری پیدا کنند.با این وجود نیاز به سرمایه گذاری ویژه روی یک شخص خاص در شرایط کنونی وجود ندارد.

اگر آقای ناطق نوری وارد عرصه انتخابات شود اصلاح‌طلبان برای ریاست مجلس آینده از ایشان حمایت می‌کنند؟

به صورت کلی بحث ریاست مجلس فرع بر ترکیب مجلس است.به همین دلیل از هم اکنون نمی توان درباره ریاست مجلس آینده گمانه زنی کرد و باید صبر کرد تا ترکیب مجلس مشخص شود. البته در برخی از مقاطع مانند مجلس هشتم و نهم که رقابت جریانی برای ریاست مجلس وجود نداشته و تنها جریان اصولگرایی در مجلس صاحب قدرت بودند وضعیت ریاست مجلس از قبل مشخص می‌شد. با این وجود در مجلس آینده اگر اصولگرایان معتدل قصد داشته باشند در یک چارچوب منطقی و قانونی با اصلاح‌طلبان رقابت کنند به صورت منطقی اصلاح‌طلبان دوست ندارند در مقابل آقای ناطق نوری قرار بگیرند.

سخنگوی جامعه روحانیت مبارز از«حذف لیدر» در جریان اصلاح‌طلبی برای انتخابات آتی استقبال کرده است.نقش لیدری اصلاح‌طلبان را در انتخابات چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اصولگرایان به خوبی به این نکته آگاهی دارند که اگر در یک رقابت برابر و سالم با اصلاح‌طلبان رقابت کنند شکست خواهند خورد.در این مساله هیچ گونه تردیدی وجود ندارد.بنابراین اصولگرایان همواره تلاش کرده اند به جای اثبات حقانیت خود به مردم از حربه حذف رقیب استفاده کنند.در شرایط کنونی نیز اصولگرایان نمی توانند از کارنامه دولت برآمده از خود در هشت سال گذشته دفاع کنند. این جریان نمی تواند از فسادهای چندهزار میلیاردی، فضای بسته سیاسی و تنگاهای بین المللی که ارمغان دولت اصولگرایی بود دفاع کند.

برنامه مجمع روحانیون مبارز برای انتخابات مجلس چیست؟

مجمع روحانیون مبارز در انتخابات آینده حامی جریان اصلاح‌طلبی است و اعتقاد دارد هر تصمیمی که جریان کلی اصلاح‌طلبی بگیرد مجمع نیز باید از آن حمایت کند.نکته دیگر اینکه مجمع روحانیون مبارز از تمام ظرفیت خود برای انسجام درونی اصلاح‌طلبان استفاده خواهد کرد.

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن