به گزارش دیدبان به نقل از سراج24، حالا همه می دانند بیانیه لوزان که یک چهارچوب کلی برای انعقاد تفاهم میان ایران و غرب بوده، به هیچ وجه یک بیانیه صرفا سیاسی نیست و کاملا یک قرارداد حقوقی است، چرا که این روزها همه تلاش آمریکا برای پیش بردن خواسته هایی است که در لوزان ایران را به آنها متعهد کرده است.
پس از بازگشت ظریف و همکارانش از لوزان، منتقدان داخلی با کدهای فراوان و بر اساس آنچه منطق و ادبیات حاکم بر بیانیه لوزان مشخص می کرد، تاکید داشتند که بیانیه لوزان یک تفاهم نامه حقوقی است که ایران را به تکالیف فراوانی از جمله برچیده شدن زیرساخت های راکتور اراک، کاهش تعداد سانتریفیوژها در فردو و نطنز و ایجاد اختلال در تحقیق و توسعه و موضوع pmd متعهد خواهد کرد و در مقابل لغو و تعلیق مقطعی تحریم ها نصیب ایران خواهد شد.
در روزهای پس از لوزان تیم مذاکره کننده، ادعا کردند که بیانیه لوزان صرفا یک بیانیه مطبوعاتی است و الزام آور نیست، در حالیکه به مدت کوتاهی محمدجواد ظریف اذعان کرد در صورت به هم خوردن مفاهیم لوزان، مذاکرات با شکست منجر خواهد شد.
حال که آخرین ساعات مذاکرات میان ایران و غرب فرا رسیده است، خدعه آمریکایی جدیدی که توسط مذکره کنندگان غربی مدیریت می شود در حال وقوع است.
این مکر آمریکایی به این صورت است که قرار است توافقی که صورت میگیرد، بدون اینکه امضا شود، ایران را موظف میکند به تعهدات خود عمل کند و بعد آژانس راستیآزمایی کند و زمانی که ایران به تعهدات خود عمل و آژانس راستیآزمایی کرد، آن زمان امضای متن صورت میگیرد و آن زمان برای تحریمها اتفاقی خواهد افتاد.
همانگونه که سراج24 در گزارش پیشین خود آورده بود: توافقی که در آن خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران رعایت نشده است، به عنوان پیشنویس مورد توافق اولیه تیمهای مذاکرهکننده قلمداد میشود و ایران بر سر یک دو راهی قرار خواهد گرفت که هر دو سوی آن تحمیلی و شکننده است. اگر متن پیشنویس را بپذیرد، به یک «توافق بد» که در آن از خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران یعنی حفظ صنعت هستهای کشور عبور شده است، تن دادهاست و اگر نپذیرد، این تلقی به افکار عمومی جهانیان - و احتمالا بخشی از مردم ایران- پمپاژ میشود که ایران عامل شکست مذاکرات و مانع توافق بوده است!
فواد ایزدی کارشناس مسائل بین الملل در این باره می گوید: در واقع این حالت وضعیت ما را بدتر میکند. در حالت قبل توافق را امضا میکردند و بعد ما اجرا میکردیم. در این حالت ایران اجرا میکند بدون اینکه طرف مقابل توافقی امضا کرده باشد پس فقط در ظاهر به خط قرمز ایران توجه شده اما در عمل وضیعت نسبت به قبل بدتر شده است. سناریو توافق بدون امضا وضعیت ما را بدتر میکند.
محمدی کارشناس مسائل هسته ای نیز نوشته است: اگر شجاعت، امانت، غیرت و تدین یک اقتضا داشته باشد، آن این است که یک متن بد در همان وین از سوی تیم مذاکرهکننده رد خواهد شد و هرگز به تهران نخواهد آمد. تیم مذاکرهکننده فقط برای بله گفتن خلق نشده است. اگر دولت آقای روحانی در پی یک توافق خوب است یکی از مهمترین مهارتهایی را که باید به دست بیاورد مهارت نه گفتن است. این امر زمانی آسانتر خواهد شد که توجه کنیم آمریکاییها به این توافق سخت نیازمندند و در صورت شنیدن یک «نه» قاطع و صریح از سوی ایران - ولو اینکه مدتی کوتاه قهر و بداخلاقی کنند- دوباره سر میز مذاکره بازخواهند گشت. اوباما بدون توافق با ایران هیچ میراث درخوری نخواهد داشت و این چیزی نیست که بنا باشد مجانی به آن هدیه شود. محدودیتهای گزینههای غرب، قدرت ملی بیسابقه ایران و شرایط منطقهای بشدت حساس به آمریکا اجازه نخواهد داد در واکنش به یک «نه» قاطع از سوی ایران، تصمیماتی بیش از حد رادیکال اتخاذ کند.
لغو یکجا و کامل تحریم ها در روز انعقاد؛ لغو تحریم های مالی، اقتصادی و بانکی باید به طور یکجا و لغو مابقی تحریم ها در چارچوب زمانی مشخص به طور تدریجی ، موکول نشدن حذف تحریم ها به اجرای تعهدات کلیدی ایران و راستی آزمایی آن از سوی آژانس اتمی ، عدم اجازه دسترسی به افراد، سایت ها و اسناد نظامی، تحقیق و توسعه بلافاصله پس از اتمام زمان محدودیت ها برای ساختن تعداد بالایی ماشین های نسل 6 و 8، از جمله خطوط قرمزی هستند که در توافق احتمالی باید قید شوند.
آوردن توافقی که این خطوط در آن رعایت نشده باشند، به تهران تنها یک پیام می تواند داشته باشد و آن اینکه تیم مذاکره کننده توان نه گفتن به توافق بد را ندارد.
پذیرفتن و یا نپذیرفتن هرگونه توافق احتمالی نیازی به بازگشت به تهران ندارد چرا که تیم مذاکره کننده اختیار کامل در نپذیرفتن نتیجه مذاکرات هستهای؛ ولو اینکه به توافق خوب منجر نشود را دارد