دیدبان
بررسی اعترافات جان پرکینز جاسوس سازمان های اطلاعاتی امریکا

اعترافات یک جنایتکار اقتصادی

اعترافات یک جنایتکار اقتصادی

دیدبان: «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» اثر جان پرکینز که به عنوان مشاور و سرپرست امور اقتصادی ابر شرکت‌های بزرگ اقتصادی وابسته به بانک جهانی و صندوق بین‌اللملی پول، به فعالیت‌های اقتصادی مشغول بود. او ابتدا در قالب افراد داوطلب سپاه صلح و بعدها در پی فعالیت‌های امنیتی-اقتصادی بین‌المللی خود در جهت اهداف نظام سرمایه‌داری امریکا به دخالت‌های اقتصادی توسط ابر شرکت‌های جهانی که زیر سایه سازمان‌های اطلاعاتی امریکا همچون سیا بودند فعالیت می کرد اما بعدها اعترافاتی را  بیان کرد که در جای خود بسیار قابل تأمل و بررسی است. ایشان در سال 1989 میلادی اقدام به نگارش دست نوشته هایی درباره اقدامات امنیتی- اقتصادی خود در قالب نظام سرمایه‌داری امریکا می کند که در آن، خود و همکارانش را به عنوان یک جنایتکار و مزدور اقتصادی معرفی کرده، اما با توجه به رشوه ها و فشارهای سیاسی تا سال 2004 این دست نوشته‌ها راکد مانده و موفق به چاپ نمی شود. بنابراین ایشان بعد از واقعه یازده سپتامبر 2001 تصمیم به چاپ دست نوشته‌های خود با هدف افشاگری اهداف نظام سرمایه‌داری و سرویس‌های جاسوسی امریکا می‌کند، لذا به سفارش یکی از دوستان خود و با تحت تاثیر از مقاله و رمان‌های «گراهام گرین» افشاگری‌های خود را در قالب یک داستان منتشر و راهی بازار کرد.

در مورد مبانی تفکر جان پرکینز باید گفت که با اینکه او خود تربیت یافته نظام سرمایه‌داری و سرویس‌های اطلاعاتی امریکا است و قائل به نظام اقتصادی لیبرال یا بهتر بگوییم نولیبرال است، اما نوشته‌های ایشان و منابعی که مورد استفاده قرار داده، نشانگر نوعی تغییر دیدگاه از لیبرالیسم به سوسیالیسم است. حتی خود در جریان روش اقتصادی مارکٌف به این نکته اشاره می کند که:« اگرچه سرزنش هایی در ایـن مورد شنیدم که پیش بینی های من در حد استاندارد معمول متورم نشده است و حتی کمی رنگ و بوی سوسیالیستی می دهد» (ص97) و این نکته نیز قابل ذکر است که به گفته برخی منتقدان شاید دست نوشته های به ظاهر سوسیالیستی جان پرکینز، ناشی از عذاب وجدانی است که از مشاهده آثار جنایتهای اقتصادی او بر کشورهای درحال توسعه برجای مانده است. لذا او در جریان فعالیت های اقتصادی خود در اندونزی که با عذاب وجدان روبرو شده بود، خود را چنین آرام می کند که: « با کسب تجربه ی بیشتر، بعدها می توانم همه ی ایـن وقـایع را افشا کنم، و به این ترتیب به توجیه سنتی پناه می بردم که من همانی هستم که همه چیز را از درون دیده است.» (ص34)

لذا می توان اعترافات و افشاگری های جان پرکینز در این کتاب را در پنج دسته کلی جای داد که به بیان و توضیح هر یک از آنها می پردازیم:

* وابستگی سازمان های بین المللی اقتصادی به سرویس های جاسوسی امریکا

جان پرکینز مدعی است که ابر شرکت های اقتصادی و نفتی دنیا زیر سایه و تحت کنترل سرویس های اطلاعاتی امریکا همچون سیا (CIA) و آژانس امنیت ملی (NSA) فعالیت می کنند. او معتقد است که بعد از سال 1960 و به ویژه جریان کودتا علیه دکتر مصدق در ایران توسط جاسوسان سازمان سیا، احتمال لو رفتن این نکته که کودتاها در اکثر دنیا توسط سرویس های جاسوسی امریکا اجرا می شود زیاد بود و این برای امریکا و وجهه ی سیاسی او گران تمام می شد. برای همین با تشکیل ابر شرکت های مالی همچون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول که توسط امریکا و متحدین اروپایی او تشکیل شده بود، زمینه ای خوبی شد تا شغال های سرویسهای جاسوسی امریکا در قالب فعالان اقتصادی به اقدامات جاسوسی خود در جهت غارت منافع کشورها بپردازند، که جان پرکینز از آن به عنوان یک انقلاب در عرصه جاسوسی و جنایت اقتصادی یاد می کند و می نویسد:« در دورانی که من در دانشکده ی مدیریت بازرگانی دانشگاه بوستن ثبت نام کردم، راه حلی برای مشکل مـذکور یعنی عضویت روزولت – عمل کودتا علیه دکتر مصدق - در سازمان سیا پیدا کرده بودند. دستگاه های اطلاعاتی آمریکـا، از جمله  آژانـس امنیـت ملی(NSA) افرادی را که مستعد جنایتکاری اقتصادی بودند شناسایی می کردند تا بعداً توسط ابرشرکت های بین المللـی بـه خدمت گرفته شوند. این جنایتکاران اقتصادی حقوقشان را نه از دولت آمریکـا بلکه از بخـش خصوصی دریافـت می کردند. در نتیجه، اگر کار کثیف و جنایتکارانه شان لو می رفت، به جای اینکه دولت آمریکا مورد اتهام قـرار گیـرد به حساب حرص و طمع شرکت خصوصی گذاشته می شد. علاوه بر این، ابرشرکت هایی که این جنایتکاران را اسـتخدام مـی کردند، اگر چه درآمدشـان را از ادارات دولتـی و همتاهای بانکی چند ملیتی شان، از طریق مالیات های پرداختی مـردم، دریافـت مـی کردنـد امـا، از نظـارت مجلـس و تحقیق و تفحص عمومی معاف بودند.»(ص36) حتی جان پرکینز این جاسوسان سازمان های اطلاعاتی امریکا را با نام شغال ها یاد می کند و آنها را حلقه دوم و سوم چپاول و غارت کشورهای درحال توسعه یاد می کند. «اگر ما جنایتکاران اقتصادی شکست بخوریم، جـانور شـیطان صـفت تـر دیگری وارد گود می شود... ایـن شـغال هـا وقتـی از کمـین گاهشان بیرون می آیند و ظاهر می شوند، دیری نمی پاید که سری از سـران دولـت یـا سـرنگون مـی شـود و یـا طـی حادثه ای ساختگی و خشونت آمیز کشته می شوند.»(ص 21)

* مقروض ساختن کشورها جهت تامین منافع اقتصادی شرکت های امریکایی

جان پرکینز که در اوایل فعالیت های اقتصادی خود در شرکتی به نام مین فعالیت می کرد بعد از ملاقات با یک جنایتکار اقتصادی که توسط سرویس‌های جاسوسی برای تربیت و توجیه او فرستاده شده بود، اهداف اصلی یک جنایتکار اقتصادی در ماموریتش را چنین بیان می کند: « به من گفت که کارم شامل دو هدف عمده است : در وحله ی اول باید وام های کلان بـین المللـی را توجیـه کنم که بعدا برای طرح های بزرگ سازندگی و مهندسی به حساب های شرکت مین و دیگر شـرکت هـای آمریکـایی ریختـه می شود وام گیرنده ورشکسته شوند البته بعد از پرداخت پول به شرکت مین و سایر پیمانکاران آمریکایی، به طوری که تا ابـد مدیون وام دهندگان باقی بمانند. به این ترتیب طعمه های بسیار راحتی برای ما خواهند بود تا در مواقـع نیـاز بـرای ایجاد پایگاه نظامی، کسب رأی آنها در سازمان ملل متحد و یا دسترسی به نفت و دیگر منابع طبیعی از آنها اسـتفاده کنیم» (ص32) حتی او در بررسی زمینه های رشد اقتصادی برخی از کشورها که بیشتر شامل کشورهای دارای ذخایر نفتی را شامل می شد، به این نکته اذعان می کند که با شناسایی زمینه های رشد برخی از کشورهای نفتی و دادن وام های کلان توسط بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سایر موسسه های بانکی، می توان وابستگی مالی و سیاسی بهتری ایجاد کرد که این خود رمز این پروژه های عظیم اقتصادی است؛ لذا می نویسد:« جنبه ی ناگفته و سری هر یک از این پروژه ها این بود که ایـن پـروژه هـا بـا نیـت فـراهم کـردن سـود فـراوان بـرای پیمانکاران آمریکایی طرح و اجرا می شد. و علاوه بر این، تعداد انگشت شماری از خانواده های ثروتمند و صـاحب نفـوذ شورهای دریافت کننده را خوشبخت می ساخت، ضمن آنکه از وابستگی دراز مدت مالی این کشورها اطمینان حاصـل می شد و در نتیجه وفاداری سیاسی چندین کشور در سر تا سر جهان را به آمریکا تضمین می کرد. هر اندازه حجـم وام بیشتر باشد بود، نتیجه بهتری در بر خواهد داشت.» (ص33) «در نهایت، این رهبران در تار تنیده شده بدهکاری، به دام می افتند و از این طریق پایبندی آنان بـه مـا تضـمین می شود و ما می توانیم هر موقع دلمان خواست به سراغ آنها برویم تا نیازهای نظامی، سیاسی و اقتصادی خود را برآورده سازیم... ضمن اینکه صاحبان شرکت های مهندسـی سـاختمانی آمریکـا بـه ثروت های افسانه ای دست پیدا می کنند. » (ص35)

‌* توجه ویژه به کشورهای امریکای لاتین و غرب آسیا جهت تامین همیشگی منافع امریکا

در کتاب «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» این نکته حائز اهمیت است که سیاست خارجی امریکا و ابر شرکتهای اقتصادی امریکا سعی بر این دارند که برای خود چندین منبع همیشگی نفتی و ذخایر زیرزمینی رایگان یا ارزان فراهم کنند. مراکز مطالعات استراتژیک و ابرشرکتهای اقتصادی امریکا به این امر مهم رسیده اند که غرب آسیا و امریکای لاتین بهترین گزینه های تامین همیشگی و یا ارزان نفت خام امریکا می باشند؛ امریکایی ها دنبال کشوری هستند که از لحاظ تامین نفت خام امریکایی ها دغدغه ای برای آنها ایجاد نکند که این مسئله بعد از یازده سپتامبر برای امریکا یک مسئله مهم تلقی می شد. برای همین در قالب شرکت های اقتصادی و تولیدی و با عرضه وام های کلان اقتصادی درصدد مقروض ساختن این کشورها بودند تا بتوانند در عوض پرداخت بدهی خود، نفت خام ارزان قیمت یا رایگان را دریافت کنند.

 جان پرکینز در مورد امریکای لاتین به این نکته اذعان می کند که هیچ کشوری به اندازه اکوادور مورد غارت نفتی قرار نگرفته است که از صد دلار فروش نفت خام اکوادور فقط 5/2 دلار به مردم و دولت اکوادور می رسد و در صدد آن هستند تا کشورهای همچون ونزوئلا و پاناما را نیز به این وضعیت دچار کنند. «به خاطر پروژه های خرابکارانه، اکوادور اکنون غرق در بدهی خارجی اسـت و بایـد سـهم زیـادی از بودجه ی ملی اش را، به جای کمک به میلیون ها شهروند کـه رسـماً بـه عنـوان فقیـر محـض طبقـه بنـدی شـده انـد، بـه  بازپرداخت این بدهی اختصاص دهد. برای اکوادور، تنها راه پرداخت تعهدات خارجی فروش جنگل های باران زای خود به شرکتهای نفتی است. واقع امر این است که از دلایل توجه جنایتکاران اقتصادی به اکوادور، در وهله ی اول، وجود دریایی از نفت در زیـرمنطقه ی آمازون اکوادور است که گفته میشود همسنگ مناطق نفتی غرب آسیا است »(ص20)

این نوع سیاست امریکا محدود به امریکای لاتین نبود بلکه در آسیا به ویژه غرب آسیا در پی کشورهای بودند که هم قیمت نفت را به نفع امریکایی ها کنترل کند و هم تامین کننده ی خوبی باشند برای امریکایی ها لذا از کشورهایی همچون عربستان، عراق، کویت، اندونزی و ایران یاد می کند که بعد از انقلاب اسلامی ایران از لیست تامین کننده های نفتی امریکا خارج شد ولی در کتاب خود یادآور می شود که علت اصلی سقوط دولت دکتر مصدق مخالفت با شرکتهای نفی انگلیسی و استقلال رسمی صنعت نفت ایران بود که به مزاج انگلیسی ها و امریکایی ها خوش نیامده بود.

* کنترل و وابستگی سران کشورها و در صورت لزوم، حذف فیزیکی آنها

مهمترین برنامه راهبردی نظام اقتصادی امریکا از دیدگاه جان پرکینز، کنترل و وابستگی کشورها و رهبران آن به وسیله وام های کلان اقتصادی و پروژه های نفتی، راه سازی و تولید برق و غیره بود. آنها ابتدا سعی می کردند که با اقناع کردن سران کشورها و بنگاه های تولیدی، زمینه برای دریافت وام های کلان ایجاد شده سپس با مقروض ساختن آنها منافع شرکتهای امریکایی را در آن کشور فراهم کند و یا اینکه حق رای آنها در سازمان ملل را خریداری کنند. و اگر سران هر کشوری در مقابل این غارت عظیم ملی خود مقاومت کرد، باید از کار برکنار شود و در صورت نیاز از صحنه زندگی خداحافظی کند. جان پرکینز در مورد داستان مقاومت دکتر مصدق نخست وزیر ایران در مقابل شرکت های نفتی انگلیس چنین می نویسد:« در سال  1951اتفاق مهمی روی داد. در آن سال، ایران علیه شرکت نفت بریتانیا که منابع طبیعی اش را به تارج می برد و یوغ استثماری اش را نیز بر گردن مردم آن سرزمین افکنده بود دست به طغیان زد. محمد مصدق تمام دارایی های نفتی ایران را ملـی اعـلام کرد. انگلستان غضبناک از چنین واقعه ای، از متحد قدرتمند جنگ دوم جهانی اش ــ آمریکا ــ تقاضای کمک کرد ... به جای اعزام نیروی دریایی، واشنگتن مأمور سیاسی خود کرمیـت روزولـت ) نـوه‌ی رئـیس جمهور اسبق، تئودور روزولت) را به ایران فرستاد که در واقع عضو سازمان سیا بود. او با زیرکی بسیار وارد عمل شد و با تهدید و تطمیع، افرادی را جذب کرد، تا یک سری آشوب های خیابانی و تظاهرات خشونت آمیز برپا کننـد تـا از ایـن راه القا شود که مصدق فاقد محبوبیت مردمی و نالایق است. سرانجام دولت سرنگون شد و مصدق را به سـه سـال زنـدان محکوم کردند. محمدرضا شاه طرفدار آمریکا خودکامه بلامنازع بـه قـدرت رسـید.»(ص35) و یا او در جریان عراق که می خواستند مانند کشور عربستان، عراق را هم به عنوان یک کشور تامین کننده منافع نفتی خود مطرح کنند، اما با مقاومت صدام حسین روبرو شدند که در آخر بعد از شکست خوردن در چند عملیات تصمیم به حذف فیزیکی صدام و اشغال خاک عراق گرفتند: «در عـراق، مـا سـعی کردیم همین سیاست- سیاست اتخاذ شده برای عربستان- را در رابطه با صدام حسین به کار ببریم، ولی صدام قوانین بـازی را نپـذیرفت، و وقتـی تیر جنایتکاران اقتصادی به سنگ خورد، در مرحله ی بعدی شغال های سازمان سیا را فراخواندند، یعنـی افـرادی کـه بایـد سعی می کردند کودتا یا انقلابی را علیه او به راه بیاندازنـد و اگـر ایـن مرحلـه نیـز بـه نتیجـه نمـی رسـید بایـد او را می کشتند و در هر صورت باید سعی می کردند او را بکشند. در مورد عراق، آنها نتوانستند به صدام حسین دست پیـدا کنند. محافظین او خیلی مؤثر بودند. از شبیه سازی استفاده می کردند ، و شغال هـا نتوانسـتند بـه صـدام دسترسـی پیدا کنند به این ترتیب اگر جناتیکاران اقتصادی و شغال ها در طرح هایشان به نتیجه نمـی رسـیدند، سـومین خـط عملیاتی وارد کارزار می شد، یعنی فرستادن پسرها و دخترهای جوان برای کشتن وکشته شدن.» (ص257) و حتی جان پرکینز با صراحت حادثه فوت رئیس جمهور اکوادور و پاناما را استمرار راه شرکتهای اقتصادی امریکا و طراحی شده توسط سرویس های جاسوسی امریکا بیان می کند، او با بیان اینکه چون رئیس جمهور پاناما با جیمی کارتر بر سر کانال پاناما قرارداد بسته بود و رئیس جمهور پاناما بعد از مدتی در صدد برقراری روابط اقتصادی با ژاپن بود، بعد از عدم متقاعد کردن رئیس جمهور پاناما دست به خذف فیزیکی او کردند. « امریکایی ها تلاش کردند که با او دوباره مـذاکره کننـد و توریخـوس را از کار با ژاپنی ها منصرف سازند. ولی او با تحقیر پیشنهاد آنها را رد کرد. مرد با اصولی بود... بعد از این جریان بود که در سـانحه ی هـوایی جـان باخـت. ضبط صوت که به یک بمب متصل شده بود در هواپیما جاسازی کرده بودند.  عـد ضبط صوت جاسازی شده هواپیمای او را منفجر کرد. برای من هیچ جای تردیدی ندارد که کار سازمان سیا بـوده. چنـدین محقق آمریکای لاتین نیز به همین نتیجه رسیده اند.» (ص 257)

* مبانی تفکر و علت گسترش نظام سرمایه داری حاکم بر جهان

جان پرکینز علت فراگیری این نوع نظام اقتصادی حاکم بر جهان را مبتنی بر نحوه نگاه جهانیان بر نظام اقتصادی امریکا می داند و می نویسد: «این تفکر بر این اساس که هر رشدی در عرصه ی اقتصـادی موجـب خوشـبختی بشـریت اسـت واقتصادی بیشتر باشد مزایای آن نیز به همان نسبت گسترش می یابد و ناخدایان صنعت، که سکان هـدایت ایـن نظـام را در دسـت دارنـد، بایـد از امتیـازات ویـژه برخوردار  باشند. این اعتقاد یک نتیجه ی طبیعی نیز به دنبال دارد: از آنهایی که آتش بیار معرکه ی رشد اقتصادی بوده اند، باید تجللی به عمل آورد و سزاوار پاداش هسـتند، در حـالیکه از حاشیه نشین ها تنها باید بهره کشی کرد. البته، چنین بینشی اشتباه محض است.»(ص 13) یعنی اولین مولفه این نوع نظام القاء شعار خوشبختی، رفاه، آزادی است. آنها اذهان عمومی و علمی جهان را به سویی سوق داده اند که به این باور رسیده اند که، هر کشوری با این اقتصاد باشد خوشبخت و الا در سیستم اقتصادی جهان جایی نداشته و توسعه ای نخواهند داشت.

 دومین موئلفه نظام اقتصادی امریکا از نگاه جان پرکینز مصرف گرایی و معرفی الگوهایی است که جز رفاه و مصرف گرایی، امتیاز دیگری ندارند، هرچه این الگوها توسط رسانه ها  نهادینه شود، مصرف گرایی و پشت سر آن وابستگی به محصولات و نظام اقتصادی امریکا بیشتر می شود. «زندگی کسانی که در این نظام به کسب موفقیت هایی نائل آمده اند، با تمام ساز و برگ چنین زندگی هایی یعنـی ویلاها، کشتیهای تفریحی و با هواپیماهای شخصیشان، به عنوان الگوی بارزی به ما معرفی می شود که گـویی بایـد سرمشق همۀ ما قرار گیرد، و حاکی از شیوهای از زندگانی است که می گوید: مصرف کنید، و مصرف کنیـد و بـاز هـم مصرف کنید. از هر فرصتی استفاده می کنند تا ما را متقاعد سازند که مصرف وظیفه ای اجتمـاعی اسـت، و غـارت زمـین بـرای اقتصاد مفید بوده و در نتیجه منافع ما را تضمین میکند. به آدم هایی مثل من حقوق های گزافی پرداخت می شـود تـا شغل کار چاق کنی نظام را بر عهده گیریم.» (ص 13)

مولفه سوم این نوع نظام اقتصادی، فریبکاری است او براین باور است که جنایتکاران اقتصادی که از سوی ابر موسسات مالی مامور شده اند که کشورها را غارت کنند، باید خود را شبیه، همدرد، بشردوست و کاملا علمی و عاقلانه به مردم آن کشورها معرفی کنند ولی در پشت پرده جز نیرنگ و فریب و چپاول کار دیگری انجام ندهند به طوری جان پرکینز می نویسد:« فریبکاری های این امپراتوری نوین چهره ی یوزباشی های روم، فاتحـان اسـپانیایی و قـدرت هـای اسـتعماری اروپـایی قرون هجده و نوزده را سفید کرده است. ما جنایتکاران اقتصادی فریبکاریم. امروزه قداره به خـود نمی بندیم. زره یا لباسی که ما را از دیگران متمایز کند بـر تـن نمـی کنـیم. در کشـورهایی مثـل اکـوادور، نیجریـه و اندونزی لباسمان شبیه لباس آموزگاران دبستان یا مغازه داران است. در واشنگتن و پاریس، همچـون دیوانسـالاران یـا بانکداران به نظر می آییم. ظاهری عادی و متواضع داریم... از ایثار دم می زنیم، بـا روزنامـه هـای محلـی دربـاره ی کارهـای بشردوسـتانه های کـه انجـام می دهیم گفت وگو می کنیم. میزهای کنفرانس کمیته های دولتی را با جداول و اوراق پیشبینی هایمان مـی پوشـانیم در زمینه ی معجزات اقتصاد کلان در دانشکده مدیریت بازرگانی هاروارد سخنرانی می کنیم. ما بدون اعمال هـیچگونـه فشاری مطرح هستیم ... ما به ندرت به کار غیر قانونی متوسل می شویم. از آنجا که زیرساخت نظام بـر دوز و کلـک استوار است، لذا نظام مشروع به نظر می رسد.» (صص20-21)

جمع بندی

به نظر دیدبان شناخت ماهیت و اهداف اِعمالی قدرت های بزرگ در پشت پرده ی سیاست های پرطمطراق اِعلامی آنها موجب اتخاذ بهترین استراتژی و اقدام در برار آنها خواهد بود و گزارش آماده شده از کتاب «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» صرفا یکی از اسناد و اعترافات منتشر شده از جنایت های کشورهایی مانند آمریکا می باشد که وجود هزاران اسناد دیگر موید این مطلب می باشد. در نهایت جان پرکینز گفتار آخر خود را در مورد ارزش مطالعه کتابش بیان کرده که با مطالعه این کتاب و کتب دیگر در مورد افشاگری های سیاست های امپریالیسم جهانی این ارمغان به ما داده می شود که از کنار برخی حوادث جهانی و معادلات بین المللی به سادگی عبور نکنیم.

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن