دیدبان
بررسی عملکرد صدا و سیما در مواجهه با عشق‌ های چند ضلعی

مثلث های عشقی در صدا و سیما

مثلث های عشقی در صدا و سیما

نویسنده: محمد بحرینی

دیدبان: مثلث های عشقی در سریال های صدا و سیما پدیده ای است که از دیر باز گریبان گیر این سریال ها بوده است و گویی برای به وجود آوردن تعلیق و کشش در فیلم ناچار حتماً باید در داستان به نوعی این چنین روابط عشقی ای را بگنجانیم. حتی اگر بدانیم که پرداختن به آن مضر است. حتی اگر به کلیشه تبدیل شده باشد. به عنوان مثال یکی از این سریال ها که در سال 85 از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد سریال سال های برف و بنفشه است.

در این سریال سه نفر از کاراکترها به خانم فروغ امیر ابراهیمی با بازی ستاره اسکندری علاقه مندند و میانشان رقابت و کشمکش وجود دارد. در واقع عشقی مربعی در این سریال وجود دارد.

این موضوع تا حدی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران ادامه پیدا کرد که مقام معظم رهبری مستقیماً در دیدار با هنرمندان و دست اندرکاران صدا و سیما از آنان درخواست کردند که به گونه ای داستان پردازی کنید تا روابط عشقی غلط در فیلم تان نباشد:

"انسان نگاه می‌کند می بیند این سریال خوش ساخت و خوش مضمون این زائده را اگر نداشته باشد هیچ زیانی به آن نمی رسد.  بعضی از ارتباطات عشقی و دختر و پسر که در فیلم ها منعکس می شود بد است بدآموز است. اینی که شما نوع برخورد یک زن و مرد را، یک عشق غلط را – این عشق های مثلث و مربع – این را شما در فیلم بیاورید خب این مضر است و کاریش نمی شود کرد. کاری بکنیم که این‌ها نیاید در فیلم‌ها."

دیدار با هنرمندان و دست اندرکاران صدا و سیما – 1389/4/12

حتی در شهریور 90 طی بخشنامه ای نمایش مثلث های عشقی در سیمای جمهوری اسلامی ایران ممنوع اعلام شد. طبق این بخشنامه داستان های مربوط به مثلث های عشقی تنها به منظور تقبیح آن مجاز خواهد بود. اما باز هم در سریال های متعددی شاهد عشق های مثلثی بودیم و هیچ گونه تقبیحی هم در این سریال ها در کار نبوده است.

در بهمن 90 سریال ششمین نفر سریال پر بیننده ای که مثلث عشقی عجیبی در آن وجود داشت.

در این سریال قریب عاشق دخترخاله اش (مریم) است و این در حالی است که مریم متأهل است! در یکی از سکانس های این سریال شوهر مریم از دست قریب عصبانی است که برای چه مخفیانه مریم را تعقیب می کرده. قریب در پاسخ می گوید: "چون کسی که باید نگرانش باشد نبود. کسی که باید مواظبش باشد نبود. ولی من بودم. نگرانش بودم."

یا در سکانسی پدر مریم از او می پرسد که چند وقت است که حلقه‌ات را در انگشتت نمی بینم. مریم در پاسخ می‌گوید: درش آوردم چون دیگر نمی توانم به این وضعیت ادامه بدهم. در بخش هایی از فیلم نیز شوهر مریم نگران است که دیگر مریم دلش با او نباشد و مدام به او تردید دارد و به او می گوید مرا مطمئن کن که هنوز دلت با من است.

در آذر 92 سریال آوای باران که این سریال هم از سریال های پر بیننده بود از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می‌شود.

در این سریال تصور مثلث عشقی بین کیانوش، فرید و باران تا حدی مخاطب را با خود همراه می کند که مهران رنجبر – بازیگر نقش کیانوش – در یکی از مصاحبه هایش می گوید: یک سری از مخاطبان به من می گویند: باران حق توست به خاطر این که در این سال ها تو هوایش را داشتی. یک سری هم می گویند بگذار باران را فرید خوشبخت کند چون او آدم حسابی است.

 اگر چه در قسمت آخر سریال معلوم می شود که فرید به باران علاقه نداشته و فقط از روی انسان دوستی در طول داستان به باران کمک می کرده اما در تمامی دورانی که این سریال برای مردم پخش می شد تصور مثلث عشقی برای مخاطب وجود دارد و شیوه ی داستان پردازی این سریال می توانست به گونه ای باشد که این مسأله به وجود نمی آمد. همان طور که مقام معظم رهبری عنوان کردند نبودن این زائده ضرری به داستان نمی زند.

در فروردین 93 سریال خط یکی دیگر از این سریال هاست.

 در این سریال دو مثلث عشقی وجود دارد. فرید که از سوگند نا امید شده است این بار به پریسا علاقه مند شده و به دنبال ازدواج با اوست.

در هر دو مورد هم فرد دیگری وجود دارد و مثلث عشقی رقم می خورد. با این که انتظار می رفت بعد از تذکر رهبری و بخشنامه ی سیمای جمهوری اسلام این مسأله از سریال های صدا و سیما حذف شود اما به مرور زمان نه تنها حذف نشد بلکه آن گونه که در سریال خط می بینیم نه تنها یک مثلث عشقی بلکه دو مثلث عشقی در یک سریال گنجانده می شود.

نکته ای که وجود دارد در تمامی سریال های یاد شده به هیچ عنوان تقبیح عشق های مثلثی وجود ندارد و بلکه عادی سازی این نوع روابط و ترویج آن دیده می شود. به گونه ای در تمامی سریال های یاد شده به این مسأله پرداخته می شود که گویی امری طبیعی و رایج است. در صورتی که نبود آن هیچ ضرری به داستان نمی زند.

مثلث های عشقی در واقعیت جامعه

مثلث ها و رقابت های عشقی پدیده ای نیست که به وجود آمدن آن در واقعیت –  بر خلاف آن چه که در فیلم ها نشان داده می شود –  بی دردسر یا کم دردسر باشد. بلکه اگر در واقعیت اتفاق بیفتد خطرات و مشکلات جبران ناپذیری بر جای می گذارد. متأسفانه در جامعه امروز خودمان می بینیم در بعضی از این موارد کار به قتل و جنایت‌های وحشیانه‌ای می کشد. طبق اعلام ناجا بیشترین قتل ها در کشور ما پیرامون مسایل خانوادگی اتفاق می‌افتد و رقم 40 درصد را به خود اختصاص داده است. این مسأله ایست نگران کننده که فقط با خواندن ماجرای این قتل‌ها در روزنامه ها و سایت ها قلب هر انسانی به درد می آید. ریشه ی این قتل ها کجاست؟ چه مسأله ای در کشور ما وجود دارد که افراد را به سمت این گونه رفتارها سوق می دهد. آیا این گونه سریال ها و فیلم ها شریک جرم نیستند؟ در یکی از این موارد که در شهر تهران اتفاق افتاد رئیس یک دفتر سینمایی بر سر رقابت عشقی با یکی از همکارانش، با بریدن سر او و مخفی کردن جنازه اش در محمدشهر کرج خاطره دردناکی برای خود و اطرافیانش بر جا گذاشت. عشق و تشکیل خانواده شیرین‌ترین تجربه زندگی هر انسان است که با طی کردن مسیر غلط می‌تواند تبدیل به تلخ ترین تجربه‌ زندگی انسان بشود. وقتی وجود رقابت عشقی به عنوان یک مسأله ی کاملاً عادی در سریال ها به تصویر کشیده می شود، لزوماً تلخی های این مسأله بیان نمی شود و به بیننده آگاهی های لازم داده نمی شود و حتی در بعضی موارد ممکن است جذاب و شیرین به تصویر کشیده شود. اما آیا در واقعیت هم این گونه است؟ کافیست ماجرای تنها چند مورد از قتل هایی که بر سر این مسایل اتفاق می افتد را در خبرها بخوانیم. آیا کسانی که معتقدند در فیلم ها باید واقعیات را نشان داد و نه ایده آل ها را، در مورد مثلث های عشقی و رقابت های عشقی واقعیت دردناک آن را نیز بیان می کنند و طوری به آن می پردازند که مخاطب آگاهی پیدا کند و یا کاملاً عادی سازی می شود و حتی در بعضی موارد جذاب به تصویر کشیده می شود؟ چرا کسانی که معتقدند باید واقعیت ها را در فیلم ها نشان بدهیم گزینشی برخورد می کنند؟ واقعیات دیگری نیز در جامعه ی ما وجود دارد. وقتی هنر قدرت ترویج کردن محتوای خود را دارد چرا نیاییم واقعیات زندگی افراد موفق را بیان کنیم؟ تا آن دسته از واقعیات در جامعه ترویج شود که واقعیات مفیدی است. به خصوص در شرایطی که مفهوم مهم خانواده در خطر است به جای آن که امکانات و داشته هایمان را در جهت تحکیم خانواده به کار ببندیم در مواردی درست برعکس عمل می کنیم. با این بهانه که می خواهیم واقعیت را بیان کنیم. در مواردی که واقعیت تلخی در جامعه وجود دارد و رسانه می تواند آن را برطرف کند بیاییم همان واقعیت تلخ را نشان داده و بیشتر ترویج کنیم؟! آیا رسالت رسانه این است؟

نتیجه گیری

پدیده عشق های چندضلعی در جامعه‌ی ما پدیده ای گریبانگیر شده است. به نظر دیدبان رسانه های هالیوودی درترویج این عارضه بی تفاوت نبوده اند چرا که سریال ها و فیلم های سینمایی پرطرفداری مثل: هری پاتر، مرد عنکبوتی، کازابلانکا، دزدان دریایی کارائیب و ...همه داستان خود را درگیر این مسئله بنا کرده اند و به طبع متاسفانه نویسندگان و کارگردانان داخلی نیز این ایده را در آثارخود دنبال کرده‌اند.

مرتبط‌ها

راه کاهش ظلم در خانواده افزایش حرمت پدر است

خروجی قرمز حمل سلاح آسان در ایران

خادمیاران رضوی: طلیعه‌ای نو از «آفتاب» فرهنگ شیعی

تحلیلهای رنگین برای عمامه خونین

سبکِ زندگی پرونده‌ساز!

تعداد بالای پرونده در قوه؛ آسیب اجتماعی یا اشکلات ساختاری؟