دیدبان: در ابتدا عنوان میشد که هدف عملیات «طوفان قاطعیت» نجات مردم یمن است. نجات مردم از چه؟ عربستان به دنبال چه چیزی بود؟ آیا مردم یمن از سعودیها در خواست کمک کرده بودند؟
اساسا یمنیها مشکل دیرینه ای با عربستان دارند. جنگهایی که سعودیها علیه یمنی ها، تصرف سه استان این کشور و ضمیمه کردن آن به خاک عربستان، باعث شده یمنیها، عربستان را با اسرائیل مقایسه کنند. در ادبیات عمومی مردم، رژیم سعودی به عنوان غاصب و علت عقب ماندگی یمن به شمار میرود. حال چه میشود که سعودیها هدف خود را نجات مردم یمن عنوان می کنند جای بسی تعجب دارد. خب این ادعا از ابتدا هم پذیرفته نبود و اکنون نیز عربستان میراث دار نفرت و خشمی در میان یمنی هاست که هر روز فزونی می یابد.
ادعای دومی که خیلی تکرار می شد، تصور واهی سعودی ها از ایران بود. آنها چنین می پنداشتند که ایران اوضاع یمن را به هم ریخته تا امنیت عربستان را از بین ببرد. و این اقدام ایران را پاسخی به رفتارهای عربستان در سوریه و عراق می دانستند. مشکل عربستانی ها ایران نیست، مشکل تفکر غلطی است که سعودی ها دارند. سیاست اصلی ایران در منطقه ایجاد وحدت بین کشورهای اسلامی با محوریت فلسطین است. این هدف جز در سایه امنیت و آرامش منطقه فراهم نمی شود. ایران با سعودی ها اختلاف نظر دارد ولی اگر روزی عربستان مورد تهاجم اسرائیل قرار بگیرد یا در اقدام خارق العاده ای برنامه ای علیه رژیم صهیونیستی داشته باشد مورد حمایت همه جانبه ایران خواهد بود. ایران در منطقه تمامیت خواهی برای خود و هر کشور دیگری را نفی می کند و همواره از بازی برد-برد صحبت می کند و عملکردش در صحنه سیاست خارجی گواهی بر این مدعاست.
ایران از انقلاب یمن حمایت کرد ولی نکته مهم آن جاست که انقلاب یمن ریشه در علتهای دیگری دارد که عربستان آنها را بهتر می داند. تا زمانی که عزم و اراده ای در مردم نباشد و پای آرمان و هدفی در کار نباشد بسیار بعید است که حرکتی با این وسعت انجام بگیرد.
در واقع عربستان با حماقت خود ایران را در شرایطی قرار داد که محبوب ملت یمن واقع شد. یمنی ها بعد از جنگ تنها پشتیبان خود را ایران می دانند، در حالی که ایران برای افزایش محبوبیت خود تلاشی نکرد. هدف ایران حمایت از مظلوم بود.
هدف سوم سعودی ها، بازگرداندن رئیس جمهوری بود که استعفا داده بود. حتی اگر از استعفای منصور هادی چشم پوشی کنیم جای این سوال باقی است که آیا عربستانیها دقیقا می دانند «رئیس جمهور» کیست و در کشور چه وظیفهای را انجام می دهد؟ عربستانی که از زمان تاسیس تا کنون حتی رنگ انتخابات به خود ندیده ادعا دارد که ما قصد بازگرداندن رئیس جمهور قانونی! یمن را داریم. تناقض گویی عربستان وقتی آشکار میشود که آنها برای سرنگونی دولت مرسی به تمام ابزارهای موجود توسل جستند تا در نهایت موفق شدند علیه رئیس جمهور منتخب مردم مصر کودتا کنند. حتی از این مورد هم بگذریم، آیا درخواست منصور هادی از سعودی برای کمک به او دلیل قانع کننده ای است که علیه کشوری جنگ به راه انداخت و آن را به خاک وخون کشید؟ عربستان نه تنها به هیچ کدام از سه گانه بالا نرسید بلکه الان در وضعیت به مراتب اسفناک تری قرار دارد.
راه حل خروج از این بحران چیست؟
سعودیها برای جلب رضایت و حمایت آمریکاییها به آنها گفته بودند که این جنگ ۱۰ روزه خاتمه می یابد به طوری که اطمینان دادند روز هفتم جنگ وارد صنعا، پایتخت یمن خواهند شد. ولی بیش از دو ماه از آغاز جنگ می گذرد، عربستان نه تنها نتوانسته سلاح انصارالله را نابود کند بلکه حتی نتوانست مانع از پیشروی کمیته های مردمی شود.
عربستان دو راه پیش روی خود دارد:
1- ادامه حملات نظامی تا زمانی که به یک پیروزی نظامی دست یابد
آیا این فرض قابل تحقق است؟ عربستان اگر بخواهد با پیروزی نظامی از صحنه خارج شود، باید این نکته را مد نظر قرار بدهد که انصارالله در این دو ماه از ظرفیتهای خود برای جنگ با سعودی استفاده نکرده است. انصارالله در این مدت مشغول مبارزه با نیروهای القاعده و نیروهای منصورهادی در داخل یمن بود و هر از چند گاهی درگیریهای مرزی ولی نه چندان فراگیر داشته است. انصارالله علاوه بر اینکه از حمایت کامل یک ارتش کلاسیک برخوردار است، می تواند با استفاده از نیروهای چریکی جان بر کف خود کابوسی باشد بر ارتش اجاره و چند ملیتی عربستان.
سعودی ها باید بدانند که در عرصه نظامی راه به جایی نخواهند برد. نتیجه جنگ روی هوا مشخص نمی شود بلکه برتری زمینی تکلیف جنگ را مشخص میکند. عربستان در آخر خط است در حالی که یمنیها هنوز گزینهای اصلی خود را به کار نگرفته اند و چه بسا اگر شرایط ذهنی مردم منطقه و جهان، زمینه حمله یمنی ها را بوجود بیاورد عربستان با خطر سقوط مواجه باشد.
2- راه حل سیاسی در پیش گرفته شود
برگزاری نشست «کنفرانس ریاض» با عنوان «نجات یمن» و با حضور کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، منصور هادی رئیس جمهور مستعفی یمن و گروهای همسو با سعودی ها نشان از آن دارد که عربستانی ها هم به این نتیجه رسیدهاند که باید جنگ را با راه حل سیاسی خاتمه دهند.
با این وجود عربستان عامل اصلی لغو کنفرانس ژنو بود. این کنفرانس که قرار بود آغازگر گفت و گوهای یمنی-یمنی باشد با کارشکنی عربستان و تحمیل شرایطی که به منزله توهین به سازمان ملل و مردم یمن محسوب می شد تا ۲۰ خرداد به تعویق افتاد. شرایطی که عربستان در خلال سفر اسماعیل ولد شیخ احمد، نماینده سازمان ملل به ریاض پیش روی او قرار داد حاکی از آن است که عربستان می خواهد پرونده یمن را نه از راههای مرسوم دیپلماتیک بلکه از روی لجبازی و عناد پیش برد. شرایط ریاض شامل برخورداری از حق انتخاب برای دعوت شدگان به این نشست، همچنین اداره نشست صرفا توسط خود و تعریف استراتژی نشست و تعیین نتایج آن قبل از برگزاری آن بود.
عربستان به کنفرانس ژنو بیش از دیگران نیاز دارد چرا که پرونده یمن تبدیل به طناب داری برای ریاض شده که نیاز به دریچه ای برای برداشت این دار از گردن خود دارد.بنابراین ریشه این کارشکنی و لجاجت را باید در این نکته جست وجو کرد که عربستان نمی خواهد نشست را بدون هیچ برتری میدانی یا سیاسی برگزار کند. به عبارت دیگر در روزهای موکول به مذاکرات، احتمالا شاهد تشدید حملات در دو ناحیه سیاسی و نظامی خواهیم بود. عربستان قصد دارد وابستگان یمنی او با دست پر با انصارالله مواجه شوند.
کنفرانس ژنو فرصتی برای پایان درگیریها
سازمان ملل و اعضای شورای امنیت وقتی مطمئن شدند که انصارالله با زیرکی و صبر استراتژیک خود تمام بهانهها را برای ایجاد ائتلاف منطقه ای و بین المللی علیه یمن گرفته است پیشنهاد گفت و گوی طرفهای یمنی را مطرح کرد.
علاوه بر این سوابق تاریخی به ما نشان داده که سازمان ملل بدون اجازه ایالات متحده آمریکا و یا تحریک توسط آن دست به هیچ اقدامی نمی زند لذا قطعا این تحرک سازمان ملل برای برگزاری چنین کنفرانسی دقیقا بلافاصله پس از کنفرانس شکست خورده ریاض و اجلاس کمپ دیوید به این دلیل می باشد که ایالات متحده تلاش دارد عربستان سعودی را از این مخمسه که در آن گیر شده نجات دهد و می خواهد با این طرفند ضمن حفظ آبروی عربستان سعودی بصورتی که کل جوامع آزاده جهان را به پرس و جو در مورد نقش نهادهای بینالمللی و کشورهای مدعی تمدن و حامی حقوق بشر در ماجرای کشتار بیگناهان در یمن واداشته را جمع و جور کند.
به هر صورت، دبیر کل سازمان ملل از طریق نماینده خود از گروه های یمنی درخواست کرد تا در این نشست حضور یابند. اما خیلی زود دو طرف پیش شرط هایی را برای شروع مذاکرات اعلام کردند.
انصارالله می گفت "امکان شروع گفتگوها تا پیش از پایان تجاوز خارجی وجود ندارد." از طرفی منصور هادی علاوه بر اینکه خواهان بازگشت خویش به قدرت بود از انصارالله می خواست به همراه نیروهای مردمی و ارتش یمن از مناطقی که در آن حضور دارند عقب نشینی کند، سلاح خود را کنار بگذارد و در نهایت طرح شورای همکاری خلیج فارس برای یمن را به رسمیت شناختن بشناسد.
پیش شرطها مانعی جدی در را مذاکرات بود از همین روی دبیرکل سازمان ملل از همه طرفهای درگیر در یمن خواسته است با حسن نیت و بدون پیش شرط در گفت و گوهای صلح این کشور شرکت کنند. این نشست قرار است پیش از ماه رمضان برگزار گردد. ولی هنوز صحبتی از کنار گذاشتن پیش شرط ها توسط دو گروه اصلی یمنی به میان نیامده است.
حضور انصارالله در کنفرانس ژنو: چالشها و فرصتها
حضور انصارالله در این نشست مزیتها و پیامدهایی خواهد داشت که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1- انتقال مرجعیت منطقهای به مرجعیت بین المللی
تا پیش از این عربستان در برابر برگزاری نشست صلح و مذاکره یمنی-یمنی در محلی به غیر از ریاض مقاومت میکرد. لذا برگزاری کنفرانس صلح یمن در هر مکانی خارج از ریاض و کشورهای حامی آن به معنای رسیدن انصار الله به خواسته خود است.زیرا گزینههای پیشنهادی انصارالله کشورهای بی طرف در جنگ بودند که یکی از آنها سوئیس، محل برگزاری ژنو بود. از طرفی سنت دیرینه قیمومیت عربستان سعودی بر یمن شکسته می شود و اختلافات درونی یمن زیر نظر مجامع بین المللی حل و فصل می گردد.
در حالی که عربستان سعودی تلاشهای زیادی برای تروریست شناختن حوثیها و یارانشان در انصارالله در مجامع بینالمللی انجام داد و خواهان تحریم آنها بوده و می باشد، برگزاری این کنفرانس زیر چتر سازمان ملل اعتراف ضمنی بین المللی به حقانیت این گروه و غیر تروریست بودن آن می باشد.
بسیاری از تحلیلگران میگویند خروج مذاکرات یمن از ریاض، شکستی آشکار برای عربستان و یک پیروزی برای جنبش انصارالله یمن است.
2- توصیه سازمان ملل به کنار گذاشتن پیش شرطهای هر دو طرف
پیش شرط های منصور هادی بی شرمانه و در مقایسه با پیش شرط انصارالله بسیار سنگین است. اگر سازمان ملل بتواند هر دو گروه را متقاعد بکند که پیش شرطهای خود را کنار بگذارند، بردی برای انصارالله خواهد بود. به عبارت دیگر انصارالله باید در این گفت و گوها شرکت کند، اگر طرف دیگر شرکت نکرد می تواند از این بستر برای تبلیغات بین المللی علیه روحیه جنگ طلب سعودیها و دولت مسعتفی یمن استفاده کند. اگر نمایندگان منصور هادی پیش شرط ها را کنار گذاشته و در مذاکرات شرکت کنند انصارالله چیزی از دست نداده است.
3- غیر ممکن بودن کنار گذاشتن سعودی ها از صحنه یمن
نوع نگاه عربستان به یمن مشابه نگاه آمریکایی ها به آمریکای لاتین است. مطابق دکترین مونروئه ایالات متحده، آمریکای لاتین را حیات خلوت خود محسوب می کرد و از این روی به شدت مخالف حضور یا نفوذ کشور دیگری در این قلمرو بود. عربستان امنیت یمن را امنیت خود می داند. به عبارت دیگر عربستان ممکن است از صحنه سوریه، عراق و بحرین خارج شود ولی به هیچ وجه حاضر به ترک صحنه یمن نیست. در مواجه با این وضعیت نباید به فکر بازی برد- باخت بود. باید به عربستان اطمینان داد که در صورت عدم تجاوز ایشان، یمنی ها اقدامی علیه امنیت عربستان انجام نخواهد داد از طرفی باید سهمی برای گروه های سیاسی عربستان در کابینه و مجلس قرار داد تا از این طریق جلوی کارشکنی و عصبانیت آنها را گرفت. بنابراین مذاکرات باید بستری باشد برای خروج آبرومندانه عربستان. هر چند خود عربستانیها به وضوح میدانند که چنین نتیجهای یعنی شکست تمام عیار برای خاندان سعودی.
4- تکرار پروژه اسرائیلی گمراه کردن افکار عمومی
به دلیل ضعف شبکه های ارتباطی در یمن، صدا و سیمای این کشور قادر به پوشش همه مناطق این کشور نیست. از طرفی رسانه ای سعودی و اماراتی توانسته اند بیشتر مناطق یمن را تحت پوشش آنتن شبکه های ماهواره ای خود قرار دهند. در واقع مردم یمن مخاطب این شبکه ها هستند. اخبار حاکی از آن است که این دو کشور جنگ روانی سنگینی علیه انصارالله شروع کرده اند تا با مشروع جلوه دادن تجاوز سعودی ها، این جنبش مردمی را مقصر تمام ویرانی ها و خون های ریخته شده معرفی کند. ادامه این روند تخم تردید را در دل یمنی ها خواهد کاشت. این مذاکرات بهترین فرصت است تا انصارالله خیرخواهی و صلح طلبی خود را به اثبات برساند.
5- کشتار بی رحمانه مردم و از بین رفتن زیر ساخت ها
از آغاز جنگ تاکنون شمار زیادی از مردم کشته و زخمی شده اند از طرفی سیستمهای تصفیه آب، وضعیت بهداشت، و خدمات مخابراتی در آستانه فروپاشی هستند. انصارالله باید هر چه سریعتر تمام تلاش خود را برای پایان تجاوز سعودی انجام بدهد. از زمان گفتوگوهای ملی که تحت نظارت سازمان ملل انجام خواهد شد میتوان پایان محاصره دریایی و زمینی عربستان علیه یمن را دستاورد گروه انصار الله به شمار آورد. این در حالی است که 90% از نیازهای یمن از خارج این کشور تأمین میشود.
نتیجه گیری
در نهایت این جنگ پایان خواهد یافت خواه با غلبه نظامی خواه با راه حل دیپلماتیک. پس به نظر دیدبان بهتر آن است که هر دو گروه بدون زیاده خواهی پیش شرط های خود را کنار گذاشته و در مذاکرات حاضر شوند. در مجموع شرایط به نفع انصارالله است البته باید یک طرح ابتکاری و سیاسی برای گفت و گوها داشته باشد. علاوه بر این می توان محتوای قطعنامه ۵۹۸ را به عنوان یک الگوی مطلوب برای نحوه ی پایان جنگ به انصارالله پیشنهاد کرد.