دیدبان
در مناظره شبکه سوم سیما چه گذشت؟

تریبون دادن برای دفاع از ضدانقلاب در برنامه حذف و اضافه

تریبون دادن برای دفاع از ضدانقلاب در برنامه حذف و اضافه

دیدبان: شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی بیش از یک سال است که درباره مسائل دانشگاهی مشغول برنامه‌سازی است. ازجمله آن‌ها برنامه پخش زنده با عنوان «حذف و اضافه» است که ظاهراً توسط تعدادی از دانشجویان و اساتید دغدغه‌مند مسائل اجتماعی تهیه می‌شود. در هفته‌ای که گذشت، مناظره‌ای با موضوع «نسبت علوم اجتماعی و جامعه» و به مناسبت هشتادسالگی علوم اجتماعی در ایران در معرض دید عمومی قرار گرفت و تبدیل به تریبونی برای دفاع از محکومین، ضدانقلاب و حامیان حکومت سکولار، شد.

در بخش دوم گفتگوی «حذف و اضافه» مناظره دانشجویی هفته گذشته با حضور "میثم مهدیار " دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبائی و "آرمان ذاکری " دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس برگزار پیرامون رابطه دانشگاه و جامعه برگزار شد. مناظره‌ای که بعد از پخش در اکثر وب‌سایت‌ها و پایگاه‌های خبری ضدانقلاب مورد تشویق قرار گرفت.

مناظره‌ای که تبدیل به خواندن بیانیه سیاسی و محکوم کردن نظام اسلامی شد و طرف مقابل مناظره، بدون هیچ جواب و دفاعی از حکومت اسلامی، به مواردی اشاره کرد که نه درباره علوم اجتماعی بود و نه به ادعاهای آرمان ذاکری در دفاع از ضدانقلاب بود؛ برنامه‌ای که شأنیت علی و آکادمیک این مناظره را زیر سؤال برده و موضوع پیشنهادی مناظره را تا حد یک بیانیه خوانی سیاسی خاص و اپوزسیون نمایی تقلیل داده است. آنجا که به آثار و اشخاص مسئله‌داری چون سعید مدنی و... که از فعالان ضد امنیتی سال‌های پس از انقلاب تاکنون بوده است ارجاع داده‌اند و چندین بار تأکید کردند او به دلیل انجام پژوهش‌های اجتماعی در زندان‌های جمهوری اسلامی به سر می‌برد!

ذاکری در برنامه حذف و اضافه چه گفت؟

آرمان ذاکر در دفاع از علوم اجتماعی غربی و همچنین با ادعای این مطلب که صدای علوم اجتماعی در جامعه شنیده نمی‌شود، گفت: من پژوهشی را اینجا دارم که از وضعیت اجتماعی ایران در سال‌های 80 تا 88 می‌پردازد؛ اعم از جرائم، اعتیاد، خودفروشی، تن‌فروشی، فقر و نابرابری، مهاجرت، طلاق و ... . سرپرست این پروژه پژوهشی آقای سعید مدنی بودند. شخص ایشان دو پژوهش مهم دیگر نیز انجام داده‌اند؛ یکی درباره اعتیاد و دیگری روسپیگری و آسیب‌شناسی کردند همین برنامه‌های توسعه‌ای را که ایشان نقد دارند؛ اما امروز آقای سعید مدنی کجاست؟ ایشان امروز در زندان هستند. به چه دلیل؟ به دلیل اینکه به علوم اجتماعی امروز اعتماد نیست. علوم اجتماعی متهم است.

وی ادامه داد: نمی‌شود شما صبح تا شب به علوم اجتماعی نقد کنید که وارداتی است، سکولار است، غربی است و بعد کسی را که رفته است زحمت‌کشیده است و روی مسائل اجتماعی شما پژوهش کرده و نشان داده که در عمق جامعه شما چه فاجعه‌ای در جریان است، متهم به سیاه نمایی شود و راه به زندان یابد، آنگاه نباید از این علوم اجتماعی متهم و ناامن انتظار داشته باشیم مشکلی را حل کند.

ذاکری در ادامه و با زیر سؤال بردن بدون مبنای علوم اجتماعی اسلامی می‌گوید: امروز علوم اجتماعی از طریق واردکردن همین مفهوم علوم اجتماعی اسلامی به‌صورت نهادی در معرض تهدید است. آمده‌اند گروهی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ایجاد کرده‌اند به اسم علوم اجتماعی اسلامی. بعد آمده‌اند به‌سرعت بیش از 20 دانشجوی کارشناسی ارشد گرفته‌اند. امسال 4 دانشجوی دکتری گرفته‌اند. نه معلوم است اساتیدش چه کسانی اند، چه طرح درس‌هایش معلوم است و نه حاضرند به‌جای جداگانه‌ای بروند؛ یعنی علوم اجتماعی را ما به‌صورت بوروکراتیک، با اداره، با تصرف میزها بگیریم و بعد انتظار داشته باشیم کار کند.

سعید مدنی کیست؟

سعید مدنی که عضو مرکزی گروهک ائتلاف موسوم به ملی مذهبی‌ها است و وجه اشتراک فکری و اعتقادی تمامی گروه‌های تشکیل‌دهنده جمع خود را عدم اعتقاد به‌نظام دینی و نظریه حکومتی ولایت‌فقیه دانسته و در جریان اعترافات خود گفته است: جریان ملی مذهبی، یا طیف‌های متنوع خود... در دهه اول تلاش کرد تا به لحاظ نظری نظریه ولایت‌فقیه را موردنقد قرار دهد و در مقابل دیدگاه‌های جایگزین مثل نظریات دین حداقلی، حکومت دین‌داران، حکومت عرفی (سکولار) و یا حکومت دموکراتیک را مطرح کند... در گام بعدی برای تغییر نظام سیاسی موجود به‌نظام سیاسی مطلوب اقداماتی انجام شد که رئوس مهم آن به‌قرار ذیل است:

1- تبلیغ و گرایش‌های مبتنی بر دین فردی و حداقلی، ناکارایی دین در حل مسائل اجتماعی و اقتصادی.

2- بزرگنمایی ضعف‌ها و ناتوانی روحانیت در امور اجرایی و ضرورت واگذاری امور به‌غیراز روحانیون.

3- تضعیف نهادهای دینی نظام مثل شورای نگهبان، گزینش‌ها... و نقد عملکرد گذشته آن‌ها.

4- تضعیف قوه قضائیه به‌منظور ناتوان کردن آن در پیگیری تخلفات مطبوعاتی و سیاسی.

5- تضعیف اعتقادات دینی و انگیزه‌های مذهبی مردم و جوانان.

6- عمده کردن ضعف‌ها و کاستی‌های نظام اقتصادی به‌منظور نشان دادن ناتوانی نظام در حل مسائل اقتصادی مردم.

7- بزرگ‌نمایی نابسامانی‌های اجتماعی، فساد و بحران‌های اخلاقی به‌منظور تأکید بر ناتوانی نظام در حل مسائل اجتماعی جامعه.

مبانی فکری و اعتقادی طیف موسوم به ملی مذهبی از زبان سایر اعضای طیف نیز بارها بازگو شده است، بیانگر تعارض کامل دیدگاه‌های آنان با حاکمیت دینی و نظریه حکومتی ولایت‌فقیه بوده است، به‌ویژه اینکه طیف مذکور از سال 57 تا امروز نشان داده که به کمتر از حذف کامل نیروهای انقلابی از حاکمیت، تغییر جوهر دینی نظام و عدول از مواضع اصلی انقلاب و ایزوله کردن روحانیت به‌عنوان نماینده و سخنگوی اسلام سیاسی و فقاهتی رضایت نمی‌دهد.

سعید مدنی عضویت در شورای فعالان ملی مذهبی و مسئولیت تبلیغاتی ستاد آن شورا در انتخابات مجلس ششم را بر عهده داشته و عضویت فراکسیون پراتیکی ها در تشکیلات ملی مذهبی را انتخاب نموده که وجه‌تسمیه آن حضور سیاسی و فعالیت تشکیلاتی با مدل فراکسیونی بوده است. مدلی که در آن به دلایل امنیتی و... موجودیت ظاهری احزاب در ترکیب تشکیلاتی طیف حذف‌شده و با تشکیل فراکسیون‌های منفرد و تقویت و تبدیل آن به یک شورای تشکیلاتی و ایجاد روابط منسجم ارکان تشکیلاتی پوشش و جدیدی را برای ادامه فعالیت‌ها فراهم می‌آورند. لازم به یادآوری است که: ایشان به‌واسطه فعالیت‌های ضد امنیتی یک‌بار به 3 سال و 6 ماه و بار دیگر به 6 سال حبس محکوم‌شده که حکم نامبرده در حال اجرا است

منصوره اتفاق همسر مدنی در خصوص اتهام‌های همسرش می‌گوید: «من دقیقاً نمی‌دانم اما یکی از اتهام‌هایش این بوده که درصدد راه‌اندازی وب‌سایتی علیه جمهوری اسلامی بوده است که در این وب‌سایت مثلا می‌خواسته تجمعات برگزار کند و یا مثلا او متهم شده که از خارجی‌ها پول گرفته است.

عزت‌الله سحابی درباره همکاری سعید مدنی با منافقین چه می‌گوید؟

در ادامه، با نقل خاطراتی از جلد دوم کتاب "نیم‌قرن خاطره و تجربه " نوشته عزت‌الله سحابی به گوشه‌ای از فعالیت‌ها، اقدامات و تندروی‌های مشکوک و قابل‌تأمل آقای سعید مدنی پژوهشگر مدعایی ذاکری اشاره می‌کنیم.

سحابی می‌نویسد:

" من برای فلاحیان گفتم که می‌خواهم پس از آزادی به‌طور رسمی مجله‌ای منتشر کنم و نام آن را "ایران فردا " بگذارم. علت این نام آن است که می‌خواهم مسائل ایرانی را مطرح نمایم که از دعواهای سیاسی موجود روز گذشته باشد و به فکر چاره‌های درازمدت و آینده خود باشد. قصد دارم همین بحث‌های بنیادی ملی را در آن مطرح نمایم به ایشان گفتم که درخواست مجوز چنین مجله‌ای را خواهم داد و ممکن است به وزارت اطلاعات بیاید، در این صورت شما چه خواهید کرد؟ فلاحیان گفت: شما درخواست خود را بدهید، ما هم موافقت خواهیم کرد..."

«...پس از آزادی از زندان در زمستان سال 1369 تقاضای مجوز انتشار مجله را دادم. در آن زمان آقای خاتمی وزیر ارشاد بود. در ملاقاتی که با وی داشتم مسائل شرکت انتشار و همچنین طرح انتشار مجله ایران فردا را در میان گذاشتم. او خیلی استقبال کرد و گفت که امتیاز این مجله را خواهد داد. او در ضمن اشاره کرد که بسیاری از مطالب را با توجه به فضای داخلی، در ایران نمی‌توان بر زبان آورد ولی در مقالات خارجی یا از زبان دیگران می‌توان توضیح داد!»

«...ما درواقع خلف نشریه "دریچه " بودیم. دریچه مطالب تندی می‌نوشت ... به دلیل همین تندروی، در زمان وزارت آقای خاتمی نیز به آنان خرده می‌گرفتند...»

"از سعید مدنی هم که در مجله «دریچه» کار می‌کرد دعوت کردیم تا با ما کار کند و در یک جلسه در حضور هیئت تحریریه صحبت کردم و مطالبی را با آن در میان گذاشتم. به آنان یادآوری نمودم که ما به چند اصل مهم پایبند هستیم، استقلال، آزادی، عدالت، دمکراسی، مسئله ملی و... که قصد داریم در این مجله، ‌این اصول را عمیقاً به بحث گذاشته آن را ترویج نمائی‌ام. ولی اصل دیگری هم برای ما مطرح است و آن بقای مجله است؛ زیرا در ایران همواره حرکت‌هایی ایجادشده است، اما این حرکت‌ها، دولتی مستأجل بود و زود خاموش شده‌اند و تداومی نداشته‌اند تا مشاهده کنیم چه اثری در جامعه می‌گذارند تا چه حد توانسته‌اند تغییر و تحول ایجاد نمایند. برای همین تداوم داشتن کار در کنار اصول دیگر برای ما مهم است."

"کم‌کم مدیریت داخلی را سعید مدنی بر عهده گرفت و فعالیت و کارایی خود را در این زمینه به کار می‌انداخت."

"اما با همه سفارش‌ها ما در جلسه هیئت تحریریه مبنی بر پرهیز از نوشتن مطالب تندروانه، گاه‌گاه مطالب تندی در گوشه و کنار به چاپ می‌رسید، ازجمله یک‌بار شعری در ثنای آقای طالقانی در پشت مجله چاپ شد که گوشه و کنایه بر مسئولان نظام در بدرفتاری و سرکوب آزادی خواهان و مرحوم طالقانی می‌زد."

"درواقع چاپ این شعر زیر نظر ما اتفاق نیفتاد و ازاین‌جهت به سعید مدنی انتقاد زیادی نمودیم، او نیز پس‌ازاین انتقادها از مجله بیرون رفت. علیرضا رجایی نیز به همراه مدنی از مجله رفت..."

"پس از مدتی در سال 73 سعید مدنی دستگیر شد. در آن زمان ما بسیار نگران بودیم."

"گفته می‌شد دوستانی که در اصفهان توسط آقای مدنی با ما آشنا شده بودند تحت نفوذ مجاهدین (منافقین خلق) بوده‌اند که با دستگیری سعید این شایعه در ذهن ما نیز گمان بد ایجاد کرد. از طرف دیگر نگران بودیم که خود سعید نیز به مجاهدین (منافقین) گرایش یافته باشد..."

"احضار دوم ما توسط وزارت اطلاعات پس از انتشار شماره یازدهم مجله صورت گرفت. در آن زمان سعید مدنی دستگیرشده بود و من نیز نگران بودم... در ملاقاتی که با مقامات وزارت اطلاعات انجام شد فلاحیان خود حضور نداشت... آنان به من ایراد می‌گرفتند... پاسخ ما آن بود... که ایران فردا برای آن منتشر می‌شود که کاستی‌ها و ضعف‌های نیروهای بیرون از نظام را بکاود و حتی تذکر به نیروهای خارج از کشور و اپوزسیون دغدغه اصلی ما را تشکیل می‌دهد..."

"طرف دیگر (وزارت اطلاعات) نسبت به نفوذ مجاهدین (منافقین) در میان اعضای مجله هشدار می‌داد و می‌گفت: شما با طرح مطالب انتقادی‌تان جوان‌ها را آماده می‌کنید که جذب مجاهدین (منافقین) شوند. این نسبت را به‌طورجدی تر به دکتر پیمان می‌داد... حتی وی اظهار می‌کرد که ما یکی دو نفر را شناسایی کرده‌ایم که روی همکاران شما کار می‌کنند..."

"وی اظهار داشت که سعید مدنی در اصفهان با مجاهدین (منافقین) رابطه دارد و ما آن‌ها را شناسایی کرده‌ایم..."

با توجه به نقل خاطرات سرکرده ائتلاف موسوم به ملی مذهبی‌ها و قضاوت‌های وی که به نظر می‌رسد مقبول آقای آرمان ذاکری باشند، داوری در خصوص تندروی‌ها، مواضع و فعالیت‌های سیاسی و ادعای بی‌طرفی چنین پژوهشگرانی آسان می‌شود. در حقیقت قاطبه این افرادی که ایشان در جلسه نام‌برده‌اند از میان افرادی برگزیده‌شده‌اند که در مبادی لیبرالی و تاختن به بسیاری از آرمان‌های مردمی جمهوری اسلامی با گروهک‌ها هم‌نوا بوده‌اند و طبیعتاً بدبینی متقابل بخش اعظمی از اندیشه‌ورزان علوم اجتماعی- جامعه و حتی حاکمیت به آنان به دلیل این هم‌نوایی‌ها بوده و سری دراز دارد که شرح آن در این مجال نمی‌گنجد.

به‌هرحال باکمال تأسف باید اذعان نمود که این مناظره در برآیند خود صرفاً به تریبونی سیاسی برای طیف اپوزسیون ملی مذهبی تبدیل گردید و طرف دیگر مناظره نیز صرفاً با بُهت و سکوت معنادار خود شمایی از یک مشی منفعلانه در پوشش اخلاق مدار را از خود به نمایش گذارد. حال‌آنکه لازم و ضروری بود با توجه به پخش زنده تلویزیونی حرف‌های جدی‌تری در باب ضرورت تحول و ارتقاء علوم انسانی به‌ویژه اجتماعی و چگونگی بسط و ارتباط آن با جامعه زده شود و همچنین به سوابق برخوردهای غیرعلمی و سیاست‌بازانه و تبعات و پیامدهای انگ پراکنی به‌نظام مورداحترام مردم توسط فرد مناظره کننده، نقد علمی و منطقی وارد ساخت که به هر دلیلی امکان وقوع نیافت.

منبع: مشرق

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن