به گزارش دیدبان به نقل از فارس ، بیپرده باید گفت که اساساً جریان سیاسی خاص، احزاب و اشخاصی همچون حزب اعتماد ملی و یا دکتر محمدرضا عارف، مصطفی کواکبیان و سیدمحمدصادق خرازی را هیچگاه چندان جدی نگرفته است و البته تجربه هم نشان میدهد که تحلیل حلقه تئوری پرداز جریان خاص درباره این جدینگرفتن و بیتأثیر بودن افراد مذکور در سرشت و سرنوشت جریان خاص صحیح است.
روش سیاست ورزی در جریان خاص بر دو اصل «انقیاد محض» و «مبناپذیری اصلاحطلبانه» است.
دو اصلی که آگاهان سیاسی و حتی پیگیرندگان اخبار سپهر سیاسی کشور بوضوح اذعان دارند در سه شخص اشاره شده و البته در حزب اعتماد ملی که مساوی با نام مهدی کروبی است؛ وجود ندارد و یا کمرنگ است.
صادق خرازی در میان اصلاحطلبان به مؤید بودن از سوی حاکمیت و رابطه با بدنه نظام مشهور است و این یعنی تضاد با برخی مبانی جریان خاص مثل «وجود استبداد داخلی»!
مصطفی کواکبیان نیز بعنوان دبیر کل حزب مردمسالاری، اصلاحطلبی است که اگرچه به راه خاتمی معتقد است اما در سال ۸۸ از این گفت که اغتشاشات خیابانی و پیگیری مطالبات در کف خیابانها را کار صحیحی نمیداند.
او همچنین اصلاحطلبی است که نشان داده است در بزنگاههای خاص، ممکن است از فرامین حلقه اصلی جریان خاص پیروی نکند.
محمدرضا عارف هم هیچگاه از سوی اصلاحطلبان مورد استقبال گرم واقع نشده و تلاش برای کنار بردن عارف از انتخابات سال ۹۲ که به گفته عارف با دلخوری وی همراه شد مثالی از همین برخوردهای سرد است. و مثال دیگر اینکه موسوی لاری در سال گذشته و در لابهلای یک مصاحبه حتی از این گفت که اساساً شک دارد عارف قصد حضور در انتخابات مجلس دهم را داشته باشد!
مرعشی نیز در سال ۹۱ صریحاً بیان کرد که که عارف کاندیدای ما نیست و خودش مستقلاً وارد انتخابات دولت یازدهم شده است.
از سوی دیگر، تعارض دیدگاه عارف برای انتخابات مجلس دهم، آنجا که بر برد حداکثری اصلاحطلبان تأکید دارد نیز با ستاد جریان خاص که مؤکداً بر برد حداقلی (به دلیل اجبار شرایط) تأکید میورزند محرز است.
درباره مهدی کروبی یا همان حزب اعتماد ملی نیز، اندک نگاهی به مواضع جریان خاص از ابتدا تاکنون نشان میدهد که آنها چه موضعی درباره این فرد داشته و دارند؟
بهزاد نبوی زمانی در یک تواصی به تعدادی از اصلاحطلبان در اشاره به یکی از چهرهها گفته بود: کاری نکنید یک کروبی دیگر روی دستمان بماند!
شاید همین جمله کوتاه، بلندترین تعبیر پیرامون چیستی ماهیت نگاه اصلاحطلبان به کروبی و حزب اعتماد ملی باشد.
روشننگاری فوق از آن رو صورت گرفت که بیان شود چیزی به نام افتراق و کوبیدن بر طبل جداییطلبی در جبهه اصلاحات تقریباً بیمعناست.
در مرام جریان سیاسی خاص یا همراهی وجود دارد یا تسویه سازمانی و حالت بینابینی یا رقابت به هیچ وجه قابل تصور نیست مگر با اجازه ستاد و حلقه اصلی جریان. (همانند اتفاقی که در دور اول انتخابات سال ۸۴ رخ داد)
تجربههایی همچون حمله سیاسی به خانم الهه راستگو در شورای شهر تهران و اخراج وی از محافل اصلاحطلب، فقط به این دلیل که او از نظر عمومی اصلاحطلبان در رأی دادن به کاندیدای آنها برای پست شهرداری امتناع کرد و یا صحبتهای سلیس چندی قبل موسوی لاری که در همایش سراسری اصلاحطلبان گفته بود:«جریان اصلاحات با آنها که به فکر سوء استفاده هستند و یا در راه عوضی حرکت میکنند تسویه قلمی و قدمی میکند!» همگی بیانگر همین معنا هستند.
لذا بهنظر نمیرسد تحلیل اشاره شده در صدر مطلب مبنی بر اینکه یک حزب اصلاحطلب قصد عبور از روحانی را دارد؛ اساساً و حتی فرض بر اینکه این حزب چنین قصدی هم داشته باشد؛ چندان برای حلقه اصلی جریان سیاسی خاص، مهم باشد!
اصلاحطلبان پیش از این اعلام کردهاند که دولت روحانی را یک رحم اجارهای میدانند، ضمن آنکه کسانی از آنها تأکید کردهاند در انتخابات سال ۹۲ هم با روحانی ائتلاف نکردهاند. بلکه فقط به او رأی دادهاند.