دیدبان: با نزدیک شدن به موسم انتخابات معمولا گروه ها و جریان های مختلف سیاسی اعم از اینکه بر سر قدرت باشند یا نه، با پدیده واگرایی درون و برون گفتمانی مواجه می شوند لذا در این برهه، نحوهی ایفای نقش بازیگران سیاسی و علی الخصوص بزرگان هر جریان اهمیت فراوانی پیدا می کند و به نوعی حیات سیاسی احزاب، جریان ها و جناح ها در این کشمکش ها رقم می خورد. با نزدیک شدن به انتخابات مجلس دهم فعالیت های جریان اصلاح طلب فزونی یافته و یا به عبارت دیگر ورود زود هنگام این جریان به بازار انتخاباتی نشان از ولع بی حد وحصرشان برای فتح کرسی های قدرت می باشد. در این بین تاسیس حزب جدیدی به نام " ندای ایرانیان " معادلات انتخاباتی این جریان را بیش از پیش پیچیده کرده است لذا دیدبان در این راستا به بررسی پدیده ی واهمگرایی ناشی شده از حزب ندای ایرانیان در جریان اصلاح طلب پرداخته و عاملیت این حزب در اتحاد یا انشعاب جریان چپ را مورد کاوش قرار داده است.
تاسیس حزب ندای ایرانیان
تیر ماه 1393 بود که سید محمد خاتمی لیدر جریان تجدیدنظرطلب و فعال فتنه 88 از وداع خود با قدرت و لزوم بازنشستگی سیاسی خود و نسل اول اصلاح طلبان سخن گفت، موضوعی که مورد توجه و تحلیلهای فراوان از سوی رسانه های زنجیره ای شد، در همین رابطه خاتمی گفته بود: «نه قصد داشتم و نه دارم و نه زمینه اش فراهم است که به قدرت باز گردم. ما نسلی هستیم که نباید دیگر به قدرت بازگردیم»
در این چنین فضایی بود که برخی از اصلاحطلبان از جمله صادق خرازی قدم به میدان گذاشته و در فضای نا امیدی که به منظور قانونی شدن فعالیت های احزاب مشارک و مجاهدین پس از گذشت یک سال از دولت روحانی وجود داشت، اقدام به تاسیس تشکلی به نام ندای ایرانیان در لبیک به ندای دوست شفیق خود محمد خاتمی را تاسیس کردند.
صادق خرازی در رابطه با تاسیس این حزب میگوید: «میتوانم ادعا کنم همراه شدنم برای راه اندازی یک حزب، آن هم در قامت جریان اصلاح طلبی با این ترکیب از جوانان و بدنه اصلاحات، کاملا غیرمترقبه بود. پس از انتخابات ۹۲ میان من و برخی از دوستان و بزرگان از جمله جناب آقای خاتمی بحث های متعددی درخصوص شرایط سیاسی کشور و ضرورت انسجام یافتن بدنه جوان اصلاح طلبان مطرح شد. انسدادی که در رابطه با کار تشکیلاتی پدید آمده بوده مشکلات جدی در میان اصلاح طلبان بویژه بدنه جوانان این جریان بوجود می آورد ومشکلات در بحث ها مطرح می شد موضوع بسیاری از بحث های ما فقد جریان و تشکیلاتی منسجم بود نتیجه اش مذاکرات تدریجی شد که با برخی از دوستان اصلاح طلب داشتم. با برخی از این دوستان که بعدها با هم ندای ایرانیان را پدید آوردیم، همدیگر را قبلا در جمع های اصلاح طلبی دیده بودیم و تقریبا یکدیگر می شناختیم. منتهی از همان اول هدف از جمع شدن ما تشکیل حزب نبود؛ واقعیت این است که به طور تدریجی و در طول مذاکرات مختلف با دغدغه های هم آشنا شدیم در نهایت، به یک دغدغه مشترک که نبود حزب بود رسیدیم. مذاکراتی میان ما شروع شد نتیجه مذاکرات پایه ریزی تشکیل یک حزب بود.»
تا اینکه نهایتا حزب ندای ایرانیان، یک تشکل سیاسی اصلاح طلب در مرداد ۱۳۹۳ از وزارت کشور درخواست مجوز کرد به طوری که بیشتر اعضای این حزب سیاسی از اعضای اصلی ستاد ملی جوانان اصلاح طلب، شورای مشاورین محمد خاتمی و دیپلمات های نزدیک به دولت روحانی هستند. نام این حزب برگرفته شده از مخفف " نسل دوم اصلاح طلبان " می باشد.
واگرایی از درون
بر خلاف آنچه که همیشه جریان اصلاح طلب خود را در ظاهر یک جبهه ی واحد و منسجم نشان می دهد اما آنچه که در واقع تحقق یافته است حاکی از تار عنکبوتی بودن روابط درونی این جریان می باشد به گونه ای که انتخابات سال 1384 بهترین شاهد مثال برای سیره ی این جریان می باشد. به طوری که ترس از انشقاق و تفرقه، به شکل واضح خود را در رفتار اصلاح طلبان با حزب نوپای ندای ایرانیان به نمایش گذاشت و بزرگان جریان اصلاح طلب با انواع القاب مانند حکومتی خواندن این حزب تا تهدید ندا پیش رفته و مخالفت خود را ابراز کردند.
به گونه ای که محمد خاتمی فعال فتنه ی 88 در واکنش به این تشکیل گفته بود: « این طور تلقی نشود که اصلاح طلبی بد بوده است و حالا قراراست اصلاح طلبی خوب ایجاد شود اما متأسفانه این شائبه ایجاد شده که باید اصلاح کنند و ان شاءالله دارند اصلاح می کنند.» همچنین محمد علی ابطحی، رییس دفتر خاتمی در دولت اصلاحات و محکوم فتنه 88 در واکنش به اقدامات خرازی گفته بود: «آقای صادق خرازی برای نجات و نزدیک کردن اصلاحات با حاکمیت تشکیلاتی درست کرده است بنام ندا. مخفف نسل دوم اصلاحات!! در طول سال های قبل هم چندین تشکل اصلاح طلبی برای جایگزینی اصلاحات درست شده بود. این هم یک تشکل جدید. فقط نمی دانم چرا آقا صادق خودش را با اینکه هم سن و سال ماهاست نسل دوم نامیده؟ شاید به خاطر اینکه دیر به اصلاحات پیوسته، خودش را نسل دوم معرفی می کند. در هرحال ما که بخیل نیستیم، مبارک باشد. اما اصلاحات یک جریان عمیق تاریخی است که در بدنه جامعه شکل گرفته و اندیشه های آقای خاتمی هم مبنای اصلاحات معاصر بوده و خواهد بود.»
احمد پورنجاتی که ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس ششم را در کارنامه سیاسی خود می بیند و از عناصر تندرو حامی فتنه نیز می باشد دراین باره گفته بود: «شنیده ام یک فقره " آقا صادق خرازی "؛ به قصد قربت و لابد برای پیشبرد روند اصلاح طلبی، یک تشکیلات درست کرده اند به نام "ندا": نسل دومی های اصلاحات! مبارک است.!! البته " ما ملت شریف و شهید پرور و همیشه حاضر در صحنه"، بخیل نیستیم اما متأسفانه اندکی "دوهزاری" مان کژ و کوژ شده و متوجه نمی شویم که برخی عزیزان - که بنا بر اخبار هدهد فضول - در انتخابات 92 عنایتشان شامل حال سردار قالیباف بود، همچین یهویی دچار "ویار اصلاحات پاستوریزه" شدهاند و انشاالله برای مجلس آینده، " ندا"یشان در خواهد آمد؟! این "نوه"ی نسل سومی "عمه جان" بنده هم قصد دارد تشکیلاتی درست کند به نام: "نسا" نسل سومی های اصلاحات!»
احمد شیرزاد از افراطیون مجلس ششم (فراکسیون مشارکت) در این باره تاکید کرده بود: «برخی فکر می کنند اگر قالب جدید ایجاد شود بهتر می توانند فعالیت کنند و مجوز بگیرند. این امر قابل درک است اما نیاز نیست که در این مسیر پیشینیان و خاستگاه سیاسی را نقض کنند.» محسن صفایی فراهانی دیگر عضو حزب منحله مشارکت نیز درباره ندا گفته بود: راه اندازی تشکل ندا به آن معناست که اصلاحات باید با یک نگاه جدید وارد عرصه سیاست شود و به نظر من این تعریف کاملا اشتباه است. اصلاحات نیاز به بازنگری ندارد و از مشی سیاسی خاصی برخوردار است.
جالب آن است که جریان اصلاحات شاید در ایران جزء جریاناتی باشد که بیشترین شعار دموکراسی، جامعه مدنی و توسعه سیاسی را تا به حال داده است اما چگونه می شود که این جریان با حداقل ترین اقدام که در راستای توسعه ی سیاسی که همان تاسیس حزب است اینگونه رفتار می کند. آیا این برخلاف شعارهای مطبوعاتی اصلاحات، نشان از انحصار طلبی این جریان نیست؟ قطعا چه پاسخ به این سوال مثبت باشد یا منفی؛ بازتاب رفتارهای اطلاح طلبان در مجلس ششم، فتنه ی 88 و ... انتظار رفتاری جز مخالفت با ندای ایرانیان را نمی طلبد.
علت واگرایی
سوال این است که با وجود اذعان حزب ندای ایرانیان به احترام و ستایش جریان اصلاحات در بیانیه ی راهبردی خود، اما چرا واگرایی از طرف اصلاح طلبان نسبت به این حزب دیده می شود؟ در بیانیه ی راهبردی شماره ۱ حزب ندای ایرانیان آمده است: « موسسان حزب ندای ایرانیان که آغاز حیات و شکل گیری هویت سیاسی خویش را مرهون فضای پس از دوم خرداد ۷۶ هستند؛ در گذر از جوانی به میان سالی، باورمندی و پایبندی به اهداف و آرمان های اصلاح طلبانه در طول این سال ها را افتخار خود می دانند.» همچنین صریحا اعلام شده است که: «تاکید بر شکل گیری احزاب نوین نه به دلیل به تعطیلی کشانده شدن احزابی است که روزگاری خود ما بدان ها دل بسته بودیم و هنوز هم با احترام و ستایش از آن ها یاد می کنیم، بلکه محصول نحوه نگرش ما به سیاست ورزی اصلاح طلبانه در ایران است.» البته پا از این هم فراتر گذاشته شده و به موضوعات مورد علاقه ی سران فتنه هم اشاره شده است: « ما انسداد سیاسی و وجود زندانیان سیاسی را خواست حاکمیت و مردم نمی دانیم » و همچنین « در واقع اصلاحات و اندیشه های اصلاحی را می بایست به عنوان یک برساخته اجتماعی در گستره حوزه عمومی در نظر قرار دهیم؛ آن زمان است که دیگر نگرش های توده گرا بر پایه تهییج و تطمیع نمی تواند بر جامعه و سیاست حاکم شود و آینده ایرانیان را رقم بزند.»
اما پاسخ به این سوال با یک نگاه اجمالی به سابقه ی اصلاحات و همچنین بررسی برخی محورهای بیانیه ی راهبردی شماره ۱ حزب ندای ایرانیان آشکار خواهد شد. این حزب اعلام کرده است ما عمل تشکیلاتی خود را بر پنج اصل واقع گرایی، صبوری، انضباط، اجماع و تعامل بنا نهاده ایم و به آن پایبندیم و در این مسیر گام بر می داریم. از این رو بر این باوریم که استفاده از روش هایی که امکان ایجاد تنش و نزاع نسبت به آن وجود دارد، نه تنها کمکی به دموکراسی نمی کند بلکه به دلایل فراوانی که همه از آن آگاهند و در گذشته نیز فراوان تجربه شده است به سرعت موجب تعطیل شدن سیاست ورزی قانونی و انسداد در فضای سیاسی و حوزه عمومی می شود و نتیجه آن چیزی نیست جز هر چه بیشتر به محاق رفتن آزادی و دموکراسی.
اما آنچه که از اطلاح طلبان در انتخابات 88 دیده شد به هیج عنوان و با هر تقریر خوشبینانه ای هم که صورت بگیرد نه با قانونگرایی سازگار است و نه با دموکراسی، به گونه ای که علنا بر علیه منافع ملی اقدام کردند و هنوز هم که شش سال از این خیانت گذشته است نه تنها برخی از اصلاح طلبان پشیمان نشده اند بلکه از طریق پیگیری جهت لغو حبس سران فتنه، تاکید بر قانون شکنی خود می کنند قطعا چنین جریانی این نوع از موضوع گیری هایی که اعلان می کند: «ما بر این باوریم که مردم سالاری در عرصه حیات سیاسی کم هزینه ترین و پرفایده ترین شیوه زندگی جمعی است که عرف بشری نیز درباره آن به اجماع رسیده است و اصلاحات، دموکراسی سازگار با دین را برای تحقق آرمان های تاریخی ملت ایران یعنی آزادی، استقلال و پیشرفت همه جانبه ممکن و ضروری می داند و بر حاکمیت انسان بر سرنوشت خود اهتمام دارد.» را برنمی تابد و افرادی مانند محمد خاتمی، احمد شیرزاد، محسن صفایی فراهانی و ... نگران تغییر ماهیت اصلاحات از طریق بازنگری در آن می شوند.
همچنین مجلس ششم و اقدامات فراکسیون مشارکت که توسط اصلاح طلبان صورت گرفت چگونه این پیام را درک خواهد کرد: «تجربه انتخابات ۹۲ پیام های فراوانی داشت، یکی آنکه با وجود مشکلات فراوان و توسعه نایافتگی ها، امکان سیاست ورزی قانونی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی وجود دارد و کماکان صندوق رای بهترین و کم هزینه ترین راه برای اصلاحات و تغییر روش هاست. این انتخابات نشان داد که با حوادث تلخ سال ۸۸ مردم ایران کماکان به صندوق رای برای پیگیری مطالبات و نشان دادن گرایشات سیاسی و اعلام نظر خود دلبستگی و اعتماد دارند؛ و در این میان بی شک تدبیر و تاکیدی که رهبر معظم انقلاب بر «حق الناس بودن رای مردم» و ضرورت رعایت امانت توسط متولیان برگزاری انتخابات داشتند؛ در حضور و اعتماد مردم و شکل گیری یک رقابت فشرده و نفس گیر تاثیرگذار بود.» لذا «به جای آنکه مطالبات برحق را در روش های پر تنش تحمیل کنیم و جامعه و مردم و حاکمیت را با بحران ناخواسته روبرو سازیم، معیار حق خواهی و تجلی عینی عدالت خواهی را در مشارکت اجتماعی و صندوق های رای دنبال می کنیم.»
جمع بندی
به نظر دیدبان حزب ندای ایرانیان با الگو قرار دادن اصلاح طلبان از این جهت که ادب از بی ادبان بیاموزند و حداقل در رفتارهای خود پایبند به روش های قانونی و دموکراسی باشند و اگر فتح سنگر به سنگر و گذر از خاتمی و هاشمی را که خرازی گفته بود را نه از طریق بهارستان ششم و نه از مسیر خیانتکاران فتنه 88 پی گیری کنند قطعا همانند گذشتگان مجبور نخواهند بود برای انتخابات ریاست جمهوری از شخصی که عضو جامعه روحانیت (اصول گرا) بود حمایت کنند و یا از طرف مردم ایران حماسه 9 دی دیگری را علیه قانون شکنان ایجاد کنند. به نظر می رسد پدیده واهمگرایی، گریبان جریان و حزبی را که هنوز بر سر مسائل اساسی اختلاف دارند را در قالب واگرایی درون گفتمانی نخواهد گرفت بلکه نزاع عمیق تر از آن خواهد بود و امکان تحقق واگرایی برون گفتمانی را ندا می دهد.
منابع:
http://jahannews.com/vdcbwgbasrhbgzp.uiur.html