دیدبان

انفعال، رییس فیفا و بازی با ارزشهای ایرانی

انفعال، رییس فیفا و بازی با ارزشهای ایرانی

به گزارش دیدبان به نقل از ایران اسلامی، چند سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران تاخت و تاز مکتب چپ، دو دیدگاه در مورد شیوه و روش مبارزه خودنمایی می‌کرد: دیدگاه اول ملاک را نگاه و تفکر مکتب چپ به ویژه مارکسیسم و غلبه آن بر بلوک شرق می‌دانست و معتقد بود تنها اصول چهارگانه مارکسیسم جوابگوی مبارزه است. دیدگاه دوم نظریات امام راحل (ره) و پیروان ایشان بود که معتقد بودند با تفکر ناب اسلامی می‌توان در اواخر قرن بیستم موفق شد و اسلام نیازی به وام گرفتن از مکاتب دیگر ندارد.

در این میان بین گروه های مبارز متمایل به چپ مانند مجاهدین خلق و مجاهدین انقلاب اسلامی در سال‌های بعد اتفاق ناگواری افتاد؛ چون مجاهدین خلق باوجود ادعای مسلمانی، مکتب اسلام را جوابگوی نیازهای مبارزه ندانسته و تلاش می‌کردند احکام و اصول اسلام را به گونه ای به تفکر چپ نزدیک کنند. این بدعت خطرناک را شهید مطهری، التغاط مکتبی می‌دانست چرا که در پوشش اسلام، تفکر چپ و رفتار و اهداف غلط آن دنبال می‌شد. در نهایت این روند التغاطی منجر به تمایل و پیوستن مجاهدین خلق به آمریکای مسکتبر و بزرگترین دشمن خلق شد؛ چرا که تفکر چپ به این نتیجه رسیده بود که مبارزه با انقلاب اسلامی مهم تر از مبارزه با استکبار جهانی است! اشتباه بزرگی که منطق درست امام راحل(ره) و تجربه سی و چند ساله انقلاب اسلامی، غلط بودن ان را اثبات کرد.

یکی دیگر از موارد مورد منازعه از آغاز پیروزی انقلاب آن بود که آیا انقلاب اسلامی بایستی تمامی دستاوردهای تمدن غرب، چه مثبت و چه منفی از نگاه اسلامی، برای حکومت و ماندن در نظام بین الملل بپذیرد و یا راه دیگری هم وجود دارد.

فیلسوف صاحب نام، احمد فردید و شاگردان ایشان نظر و دیدگاه اول را ترویج کرده، اما رهبر کبیر انقلاب و بزرگان دلسوز نظام، معتقد بودند تمدن غرب مجموعه‌ای یک دست نیست و می‌توان موارد مثبت و خوب آن را به‌کار گرفت و موارد ضد دینی و ضد اخلاقی آن را کنار گذاشت. به همین جهت امام راحل هیچ‌گاه در مسیر انقلاب، تایید نظام بین الملل و موارد ظالمانه و ناحق آن را نپذیرفتند و تفکر برآمده از اصول اسلامی را دنبال کردند. از جمله موارد اختلافی این دو دیدگاه، حکم قصاص بود که تمدن غرب آن را غیر انسانی و خشونت بار می‌دانست ولی با تدبیر امام این ماجرا خاتمه یافت. یا حکم مهدور الدم بودن سلمان رشدی و واکنش مثبت مسلمانان جهان به این حکم از جمله مصادیق دیگر است.

نکته جالب در میان تمامی این اتفاقات آن است که بر هر اصل و حکم حاصل از اسلام و تفکر انقلاب اسلامی که مسئولین در داخل و خارج از کشور استقامت کرده و عرف جاری بین الملل را نادیده گرفته اند، شان و جایگاه انقلاب اسلامی بالاتر رفته است.

در دوران دولت یازدهم متاسفانه پذیرش تمدن غرب و لوازم آن در برخی موارد دنبال می‌شود، در حالیکه شاهدیم با ایجاد هرگونه تعاملی از طرف ایرانی، تنها جسارت طرف مقابل بیشتر می‌شود. اظهار نظر اخیر رییس فدراسیون بین المللی فوتبال یکی از مصادیق بارز این گفته است. سپ بلاتر رییس سوئیسی فدراسیون جهانی فوتبال طی مصاحبه ای با هفته نامه فیفا ضمن انتقاد از برخی قوانین داخلی ایران، از رییس جمهور ایران خواسته ترکیب جمعیتی در ورزشگاه های ایران، شبیه آمریکا و اروپا شده و زنان مسلمان در آن مکان ها حاضر شوند و آزادانه رفت و آمد کنند. این در حالی است که اغلب افرادی که در زمان برگزاری مسابقات فوتبال در ورزشگاه ها حضور دارند، اعلام می‌کنند الفاظ رکیک و فحاشی به یکی از ملزومات این مسابقات تبدیل شده! البته این فقط یکی از جلوه های جذاب! بین تماشاچیان و فرهنگ غلط رایج در بین آنهاست، حال چگونه می‌توان با عنوان طرفداری از زنان و پیروی از نگاه فمنیسم از دولت خواست تا دختران و زنان محجبه و نجیب کشور را به این فضاها دعوت کند.

بیان اینگونه اظهارات، نشان می‌دهد ظاهرا تعامل یک‌سال و نیم گذشته ی مسئولین کشور با غربی ها، راه اظهار نظر برای افراد و دخالت آنها در فرهنگ و سنت و آداب و ارزش های جامعه ایرانی را باز کرده است.
در اینجا نقل دو نمونه از تجربیات حضور مختلط زنان و مردان در ورزشگاه های ایران، خالی از لطف نیست: در تهران قبل از انقلاب در ورزشگاه امجدیه که همان شهید شیرودی فعلی است، مسابقات فوتبال باشگاهی با حضور تماشاچیان مختلط برگزار می‌شد، دوست ورزشکاری که در آن سال ها جوان بود، نقل می‌کرد: پس از پایان مسابقه جوانی را دیدم که با همسر چادری و محجبه‌اش از ورزشگاه خارج می شود، ناگهان چند جوان لات به آن خانم تعرض کرده و صحنه خیلی بدی را به‌وجود آوردند. آن لحظه به غیرت من برخورد و با کمک چند جوان دیگر آن زن و شوهرش را از جمعیت خارج کرده و ماجرا خاتمه یافت.

مورد دوم زمانی بود که چند سال قبل در خیابان آزادی بعد از اتمام یکی از مسابقات فوتبال دیدم که طرفداران تیم ها سوار و پیاده عبور می کردند. در این حال دختر جوان پانزده ساله ای با دختر کوچکتری در حال عبور از پیاده رو بودند، این تماشاگران در حین عبور الفاظ نامناسب به آن دختر گفته و او نیز در جواب آن پسران، فحاشی می‌کرد، یکی از جوان های تماشاچی به دلیل فحاشی دختر تعصبی شده و به سمت دختر آمده و با چاقو او را زخمی کرد که اگر دخالت مردم نبود ممکن بود دختر نوجوان به قتل برسد.
با اوضاعی که وصف شد، چگونه است درباره موضوعی که مراجع محترم تقلید آن را مجاز نمی دانند و دلسوزان نیز تجویز این امر را به مصلحت جامعه و جوانان نمی‌بینند، در گوشه‌ای از دنیا یک فرد نا آشنا و ناموجه به خود اجازه می دهد از رییس جمهور ما چنین تقاضایی کند، بدون اینکه جوابگوی عواقب آن باشد.

به‌راستی در صورت اخذ چنین تصمیمی جوابگوی عواقب آن را چه کسی عهده دار خواهد شد؟ آیا قرار است جمهوری اسلامی هزینه تمایلات اباحی گرایانه جوامع غربی را بدهد؛ کجای انقلاب اسلامی خود را بدهکار فرهنگ و تمدن منحط غرب می‌داند که اینگونه افراد با جسارت تمام چنین درخواست هایی را مطرح می‌کنند و دست به حمایت از این افکار می‌زنند؟

 
 

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن