به گزارش دیدبان به نقل از ایران اسلامی، دههی هفتاد و هشتاد، دههای پر التهاب در سیاست داخلی جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود. رشد فزایندهی رسانهها در کشور و عدم بلوغ سیاسی برخی از مسئولان وقت، به ویژه مجریان اصلاحطلب سبب شد کشور در برههای از زمان دچار مشکلات فراوان شود و حلقههایی تاثیر گذار از جامعه رسانه ای کشور که موظف اند طبق ذات رسانهای خود به رشد اندیشه و اعتقاد جامعه کمک کنند، مستقیماً آزادی بیان و سیر معنوی جامعه را هدف قراردادند. نمونهی این واقعه در مسئلهی روزنامههای زنجیری و اوج آن در فتنهی ۷۸ رخ داد.
هشدار رهبر انقلاب درباره از دست رفتن روح اعتماد در جامعه
تعطیلی روزنامههایی همچون جامعه، توس، نوروز، آریا، نشاط، بیان، آزادی، آوا، صبح امروز، سلام، خرداد، نوسازی، حیات نو، هممیهن و... بخشی از سرانجام این اتفاق بود. در واقع موج افراطگرایی و غربزدگی عدهای روشنفکر در مسئلهی رسانه سبب شد تا پیادهنظام قلم به دست غرب در کشور با نشر افکار و اندیشههای مسموم نه تنها اعتقادات ملت را زیر سؤال ببرند، بلکه ترویج ناامیدی و پیادهسازی اندیشهی پلورالیسمی را دنبال کنند. آنان بدون توجه به اطراف خود و واقعیتهای موجود، انشاء تفکرات سیاسی احزاب وابسته همچون مشارکت و دیگر احزاب جریان افراطی اصلاحطلب را اجرایی میکردند.
چنین رخدادی تا آنجا پیش رفت که رهبری معظم انقلاب به این مسئله پرداختند و آن را تحلیل کردند.
ایشان در این زمینه میفرمایند: « اما امروز مطبوعاتی پیدا میشوند که همه همتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و بدبینی در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوان روزنامه، گویا از یک مرکز هدایت میشوند؛ با تیترهای شبیه به هم در قضایای مختلف. قضایای کوچک را بزرگ میکنند و تیترهایی میکنند که هرکس این تیترها را میبیند، خیال میکند که همهچیز در کشور از دست رفته است! اینها امید را در جوانان میمیرانند؛ روح اعتماد به مسئولان را در آحاد مردم کشور تضعیف میکنند و نهادهای اصلی کشور را مورد اهانت و توهین قرار میدهند!»
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه بیان میدارد: « من نمیدانم مدل اینها کجاست و کیست!؟ مطبوعات غربی هم اینطور نیستند! این یک نوع شارلاتانیزم مطبوعاتی است که امروز بعضی از مطبوعات در پیشگرفتهاند! »
بیانات در تاریخ: 1379/02/01
اما درنهایت سرانجامی که برای چنین روزنامههایی پیشبینی میشد به وقوع پیوست و وعدهی قابل توجهی از روزنامهنگاران این نشریات به آغوش غرب گریختند. اوج این رخداد نیز فرار وزیر ارشاد دولت اصلاحات بازمیگردد. مهاجرانی که روزی بر کرسی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران تکیه زده بود با مدیریت معاندانِ انقلاب اسلامی توانست ضمن ایجاد مانع در میسر آزادی بیان، تقویت و ارتقای فهم اجتماعی جامعه اسلامی را دچار اختلال کند و سرانجام به بنگاه سخنپراکنی بریتانیا و دستگاه ملکهی انگلیس پناهنده شود تا فضایی برای حیات سیاسی معارضانهی خویش پیدا نماید.
برجستهسازی این دست رخدادها میتواند نسبتهای فراوانی داشته باشد و ذکر هرکدام از اصل این یادداشت خارج میگردد. اما آنچه باید از این واقعه درست گرفت دو موضوع حیاتی ذیل است:
الف) تقوای رسانهای و مسیر بالندگی
امیدآفرینی و تقویت مسیر بالندگی با القای ناامیدی و نگاه غیر واقعی به مسائل کلان نظام نه تنها مانع نابودی حیات اعتقادی یک جامعه میگردد بلکه سبب ایجاد بحران دوقطبی سازی میان اقشار مختلف مردم میشود. در واقع نگاه غیرمسئولانه و غیر حقطلبانه از سوی یک رسانه موجب میشود افکار عمومی جامعه به جای جستجوی حق، باطل تزئین شده با حق را طلب نماید که این همان زمان نابودی یک ملت بیدار و حقگراست. بر همین اساس باید گفت رعایت مسائل فوق همان تقوای رسانهای مطروحه میان بزرگان اسلام و اساتید اخلاق حرفهای است.
ب) درس عبرت
نقد و انتقاد سازندهترین عنصر اصلی یک جامعهی زنده و روبه رشد است اما گهگاه افرادی نقد و انتقاد را با تخریب و توهین اشتباه گرفته و به جای پرداختن به راهکارهای موجود مسئلهی ایجادشده، از بین بردن و پاک کردن صورتمسئله را پیگیری مطالبه میکنند. حملات علیه اصل مذهب، امامت و عصمت، سبک زندگی اسلامی، حیات سیاسی نظام اسلامی، و دهها مورد دیگر در زمان اصلاحات به ویژه در حوادث ۷۸ نمود عینی داشت. بر همین اساس نباید با نگاه تغافلی به تاریخ دو دههی اخیر تکرار چنین حوادثی را محتمل ساخت. مسئلهای که میتواند موج جدیدی از وقایع سالهای ۷۸ را احیا کرده و خسارتهای جبرانناپذیری به بدنهی جامعه وارد سازد. البته بررسی حوادث اخیر در چند ماه گذشته به ویژه تعطیلی چند روزنامه به دلیل توهین به مقدسات و اساس اسلام همچون پیامبر اعظم، امامت و حدود اختیارات امام، حکم الهی قصاص و... نشان از آن دارد لایههای این جریان منحط سکولار دوباره در حال بازسازی است. در همین راستا مسئولان و نخبگان جامعه بایستی ضمن دنبال نمودن مسائل فوق و نظارت بیشتر، مطالبه گری را بر خود لازم بدانند تا در موقع لازم خاطیان را در دایرهی عقلی و نقلی قرار دهد.
روزنامههای زنجیرهای سکاندار هدایت افکار عمومی نشوند
نباید گذاشت فضای امید و نشاط سیاسی حال حاضر دوباره به گذشتهای برگردد که در آن روزنامههای زنجیرهای سکاندار هدایت افکار عمومی بودند و بدون لحاظ ملاحظات و قیود اصلی در موضوع آزادی بیان و تقوای رسانهای مستقیماً به جنگ باورهای دینی ملت سوق پیدا نمایند و حوادث تلخ گذشته را به وجود آوردند. در این بین نقش وزارت ارشاد از همه برجستهتر است. باید تاکید کرد، سردادن شعارهای زیبا مانع از اجرای وظایف اصلی این وزارتخانهی حساس در کشور نمیشود.