نویسنده: رامین ولیزاده میدانی
دیدبان: رابطه بین دین و دموکراسی در ترکیه از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی و اعلام جمهوری در سال 1923 تا به امروز دستخوش دگرگونی ها و فراز و نشیب هایی بوده است. دهه 1990 آغازی شگرف را نوید می داد؛ چرا که پیروزی حزب اسلام گرای رفاه در انخابات پارلمانی، تمایل مردم این کشور به احزاب اسلامی را نشان می داد. حال در این نوشتار در پی نسبت یابی بین دین و دموکراسی در ترکیه هستیم. برای مشخص کردن این نسبت، ابتدا انواع مناسبات بین دین و دموکراسی را برمی شمریم سپس عوامل بقای نسبی لائیسم در ترکیه را مطرح می کنیم و در نهایت به بررسی موردی نسبت بین دین و دموکراسی در جامعه ترکیه خواهیم پرداخت.
الف) انواع مناسبات بین دین و دموکراسی
1- تفکیک
در این مدل از رابطه شاهد جدایی کامل بین حوزه دین و دموکراسی هستیم. میتوان گفت که لائیسیته این حالت را نمایندگی می کند. این مدل خواستار رانده شدن دین از حوزه اجتماعی است. در این حالت دین صرفا در حوزه خصوصی حضور دارد. از نمونه های اصیل این حالت میتوان به فرانسه اشاره کرد. البته محققان بین مفهوم لائیسیته و مفهوم سکولاریسم تفاوت قائل شده اند. لذا برای روشن شدن این دو مفهوم، به توضیح هر یک می پردازیم.
1-1- مفهوم سکولاریسم
سکولاریسم به معنای عرفی سازی است. عرفی سازی در حوزه های مختلف فردی، خانواده، جامعه، حکومت، دین و غیره. در حقیقت سکولاریسم به معنای بی دینی نیست بلکه عرفی کردن حوزه های مختلف است. در سکولاریسم شاهد انسان محوری هستیم؛ مبنای ملیت دیگر دین نیست. حکومت سکولار، حکومتی است که در قانون گذاری به عقاید و باورهای فلسفی افراد توجهی نمی کند اما افراد میتوانند عقاید خود را به صورت فردی یا جمعی ابراز کنند. افراد می توانند باورهای خود را به نسل های دیگر نیز آموزش دهند. به بیان دیگر در سکولاریسم شاهد طرد شدن دین از حوزه عمومی نیستیم.
1-2- مفهوم لائیک
مفهوم لائیک صفت حکومت است. حکومتی که دین را از سیاست جدا میکند. در حقیقت سکولاریسم بستر شکل گیری لائیک است.
2- انطباق
در حکومت های دینی شاهد انطباق حوزه دین و سیاست هستیم. دیانت عین سیاست تلقی می شود و تمام ارزشهای دینی به عنوان قوانین حاکم کشور، روابط بین مردم و حکومت را تعیین میکند.
3-آمیختگی
درجات آمیختگی مختلف است اما این شکل از نسبت در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. در اغلب کشورها هر چند حکومت مطلوب دینداران وجود ندارد اما احکام شرعی- مثل حقوق مربوط به خانواده- یا شخصیت های دینی در آنها یافت میشود.
ب) عوامل بقای نسبی لائیسم در ترکیه
1- عوامل داخلی
1- 1- زمینه های فکری و تاریخی شکل گیری سکولاریسم در ترکیه
مؤسسان جمهوری ترکیه در پی ایجاد حکومتی بر اساس الگوی غربی بودند که گذشته ترکیه را نفیکند؛ لذا شاهد دگرگونی های فراوانی در جامعه بودیم. دگرگونی هایی که سنت را هدف گرفته بود. در حقیقت شاهد پیکار مدرنیته با سنت بودیم که مدرنیته با تمام قوای خود در حال ریشه کن کردن نیروهای سنتی بود. نیروهایی که از دیرباز در این سرزمین اردوگاه زده بودند اما حالا اردوگاه آنها کمین خورده بود. مدرنیته خواهان غارت باورهای اردوگاه سنتی بود. در طی حدود هفت دهه پیکار، زخمهای عمیقی بر پیکره نیمه جان و پاره شده میراث دار امپراتوری مسلمان عثمانی وارد آمد. زمانی در این سرزمین خلافت اسلامی حکم میراند اما الان «خانه های خلق» ایجاد می شد. به زور چوبه های دار گرایشات دینی رنگ می باخت. بعدا نیز آنتن های رسانه ها این رسالت را بر عهده گرفتند.
1-2- عملگرایی نظام لائیک و توجیه اصول کمالیسم
کمالیسم اصطلاحی است که بعد از مرگ آتاتورک در سال 1938 به عنوان یک اصل مورد تأکید بوده است. حال اصل دینزدایی یا لائیسم تنها اصلی است که تخطی از آن بیرون رفتن از اصول کمالیسم خوانده شده است.
1-3- عهده دار شدن نیازهای دینی مردم توسط دولت
برای کنترل کردن امور دینی، سازمانی به نام سازمان امور دینی تأسیس شده است؛ لذا تمام امور دینی تحت نظر حکومت انجام می شود. البته این سازمان تنها امور مربوط به اهل تسنن را برعهده دارد. در حقیقت محافل لائیک تأکید دارند که دولت حق دخالت در دین دارد، اما دین حق دخالت در دولت ندارد.
1-4- ویژگی های جامعه شناختی مردم ترکیه
1-4-1- جامعه شناختی مردم ترک
معروف است که «حکومت کردن بر ترکها آسان است»؛ چرا که مردم ترکیه برای قدرت و اقتدار دولتی احترام می گذارند.
1-4-2- جامعه شناختی اهل تسنن
از آنجایی که اکثریت مردم ترکیه مسلمان هستند و اکثریت مسلمان نیز جزء برادران اهل سنت هستند؛ لذا جامعه شناختی اهل تسنن نیز مشخص می کند که ایشان تبعیت بیشتری از اقتدارگرایی حکومت دارند.
1-5- کودتاهای متعدد نظامیان برای حفظ لائیسم
بعد از تأسیس جمهوری ترکیه، شاهد چندین کودتای نظامی بودهایم که برای حفظ لائیسم انجام گرفته است. از جمله این کودتاها میتوان به کودتای نظامیان علیه حکومت اسلامگرای اربکان در سال 1997 اشاره کرد که او را وادار به کناره گیری کردند.
1-6- مشکلات ساختاری جریان اسلام گرا
از جمله عوامل کاتالیزور در این زمینه می توان به مشکلات ساختاری اسلامگرایان اشاره کرد. فقدان وحدت لازم بین اسلامگرایان، فقدان استراتژی های لازم، فقدان علمای تأثیرگذار از جمله این مشکلات است.
2- عوامل خارجی
2-1- واقع گرایی نظام لائیک در عرصه بین الملل
سردمداران ترکیه پس از آتاتورک، با توجه به منافع این کشور، به نوعی واقع گرایی در ارتباط با کشورهای اسلامی روی آوردند؛ یعنی در داخل این کشور با طبیعی ترین مظاهر اسلامی مبارزه می شود، اما ترکیه در عرصه بین الملل چهرهای دیگر دارد؛ از جمله به صورت فعال در کنفرانس های اسلامی و دیگر نشست های اسلامی شرکت می کند و حتی ادعای ریاست آنها را دارد. درخواست ترکیه برای انتخاب دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی از این کشور و تشکیل شورای اسلامی اوراسیا از جملهی این برنامه هاست.(1)
2-2- حمایت غرب از لائیسم ترکیه
حمایت بی دریغ آمریکا، اسرائیل و اروپا از نظام لائیک از جمله عواملی است که باعث توجیه گری آنان از اقدامات ضد دینی شده است؛ لذا با گسترش حمایت های غرب، اقدامات دین ستیزی نیز شدت میگیرد.
ج) نسبت دین و دموکراسی در ترکیه
بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی و تأسیس جمهوری ترکیه به دست مصطفی کمال، این جمهوری خود را لائیک نامید؛ به عبارتی به مدل فرانسه تأسی کرد. بدین ترتیب احکام و قوانینی بر خلاف قوانین اسلامی وضع گردید. اما ترکیه ویژگیهایی دارد که در مدل فرانسه دیده نمی شود. از جمله این تفاوت ها، وجود سازمان امور دیانت در ترکیه است. این سازمان که از بودجه های دولتی تغذیه میشود، وظیفه سازماندهی امور مذهبی و دینی را بر عهده دارد.
1- سکولاریسم تحمیلی
دولت سکولار ترکیه با بهره گیری از قدرت و ثروت، سکولاریسم را از بالا به تمامی سطوح و شئون زندگی مردم تزریق کرده بود؛ به آن امید که این جامعه با میراث کهن و سنتهای دینی خود وداع کند و خود را برای ورود به جهان دیگران و انضمام به اتحادیه اروپا آماده کند.(2)
سکولاریسم شکل یافته در ترکیه نه از خاستگاه اجتماعی و پایین بلکه از سوی قدرت حاکم و بالا تحمیل شد؛ لذا نمی توان مدعی شد که سکولاریسم موجود در ترکیه مثل سکولاریسم غربی است بلکه ماهیت این دو متفاوت است. بنابراین مدل ترکیه بین سکولاریسم و لائیسیته قرار میگیرد که خصوصیات منحصر به فرد خود را دارد.
2- پیروزی احزاب اسلامی
2-1- حزب رفاه
حزب رفاه به عنوان یک حزب اسلامگرا، از سال 1993 موضعگیریهایش را در ابعاد گوناگون و به صورت یک حزب سیاسی تمام عیار آشکار ساخت؛ از جمله در قبال مسئله کردها، نظم اقتصادی عادلانه و نظام حقوقی. جامعه ترکیه در انتخابات دسامبر 1995 با انتخاب 158 نفر از نامزدهای حزب رفاه، این حزب را تبدیل به حزب اول سیاسی کشور کرد.(3)
2-2- حزب فضیلت
پس از انحلال حزب رفاه، اعضای این حزب در حزب تازه تأسیس حزب فضیلت گرد هم آمدند. این حزب که آغازی امیدوارانه بود، در انخابات پارلمانی سال 1999 در مقام سوم جای گرفت.
2-3- حزب عدالت و توسعه
پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات سال 2002 و تداوم آن در انتخاباتهای دیگر، زلزله سیاسی بزرگی در جامعه ترکیه بوجود آورد که خبر از تغییرات بزرگی در جامعه ترکیه میداد. از جمله مواردی که میتوان از چنین پیروزی هایی برداشت کرد، عبارتند از: گرایش های اسلامی مردم، اختلاف بین احزاب لائیک و بی اعتمادی مردم به این احزاب.
نتیجه گیری
امروزه مدلی را در صحنه سیاسی ترکیه شاهدیم که توانسته است در عین نزدیک کردن حوزه اسلام و دموکراسی به همدیگر، جایگاه خود را در میان اقشار مختلف جامعه ارتقا دهد. به نظر دیدبان جامعه ای که در چندین دهه زیر فشار لائیسم و کمالیسم رنگ دینی خود را باخته بود، با پیروزی احزاب اسلامگرا و کارآمدی بالای این احزاب در عرصه های مختلف و به ویژه در شاخص های اقتصادی و زدودن فساد مالی و اداری از جامعه، روح خاموش شده اسلامی در آن روشن شد و قابلیت های دین و شخصیت های دینی در عرصه اجتماع نمایان گردید. بنابراین دین و دموکراسی در یک آمیختگی کارآمد، رابطه خود را حفظ کرده است و بی تردید شکوفایی اقتصادی و اجتماعی ترکیه مرهون این آمیختگی است.
منابع:
(1) علل رشد اسلامگرایی در ترکیه، محمدرضا زارع، اندیشه سازان نور
(2) ترکیه جمهوری سرگردان، محمد نورالدین، مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
(3) علل رشد اسلامگرایی در ترکیه، محمدرضا زارع، اندیشه سازان نور