دیدبان

بی بی سی فارسی از راه اندازی تا نقش آفرینی

بی بی سی فارسی از راه اندازی تا نقش آفرینی

دیدبان:  مرکز جان شارن استین با موضوع مطبوعات، سیاست و دیپلماسی عمومی" زیر نظر دانشگاه هاروارد فعالیت می کند و در شهر کمبریج ایالت ماساچوست آمریکا قرار دارد. هدف این مرکز که در سال 1986 شکل گرفته است، پر کردن شکاف میان روزنامه نگاران و دانشگاهیان و نیز مردم جامعه آمریکا است. مرکز شارن استین دوره های مختلفی را در خصوص "ارتباطات سیاسی" و "دیپلماسی عمومی" برگزار کرده و سالیانه جایزه ای را به روزنامه نگارانی که با نوشته ها و گزارشات خود، مسائل پیچیده آسیا را برای آمریکا تبیین می کنند اهدا می نماید. یکی از راهکارهای این مرکز برای جلب استعدادهای مطبوعاتی کشورهای مختلف دنیا، فرصت های پژوهشی و مطالعاتی است که سالیانه فراهم می کند. این افراد که بر اساس رزومه شان مورد گزینش قرار می گیرند درباره رابطه مطبوعات با امور سیاسی و خط مشی دولت ها پژوهش می کنند و نتیجه تحقیقشان را به صورت مقاله یا گزارش در اختیار این مرکز قرار می دهند.      استفن ویلیامز  استفن ویلیامز سردبیر ارشد سرویس جهانی بی بی سی که یکی از برنامه ریزان و طراحان اولیه بی بی سی فارسی بوده است با قبول فرصت پژوهشی مرکز جان شارن استین و مرخصی از بی بی سی سعی کرده است نگاهی به گذشته و اکنونِ بی بی سی فارسی بیندازد. او که پیش از استخدام در بی بی سی به گزارشگری و مجری گری برنامه های رادیویی مشغول بوده است سعی کرده با نگاهی عملیاتی و داستان گونه مراحل کار خود را در راهبری بی بی سی فارسی روایت کند. بخش اول مطلب او با تلخیص و ویرایش برای علاقه مندان ارائه گردیده است. گفتنی است سعی شده است نوع قلم و بیان نویسنده حفظ شود.2007؛ راه اندازی بی بی سی فارسیشما همگی عضو MI6 و جاسوس هستید. این اتهام به نایجل چپمن مدیر بخش جهانی بی بی سی زده می شد. من که مدیر بخش آسیا اقیانوسیه بی بی سی بودم به همراه صادق صبا تحلیلگر ارشد بی بی سی و نایجل چپمن در نهاد ریاست جمهوی ایران نشسته بودیم. مهدی کلهر مدیر ارتباطات و مشاور ارشد احمدی نژاد اصلا روشن سخن نمی گفت و کار را برای ما پیچیده کرده بود.آب انار، خرما و آجیل در بخش های مختلف گفتگویمان تعارف می شد. گفتگویی که دو ساعت و نیم به طول انجامید. اصلا قابل تصور نیست که در ایالات متحده مشاور عالی اوباما برای یک شبکه خارجی دو ساعت و نیم وقت صرف کند!! هرگز.به نظر می رسید در ایران هیچ چیز آنطور که باید نیست و پشت سر هم مسائل غیر معمولی دیده می شد. پس از مدتی راهی شدیم. در حال بیرون رفتن، یکی از کارمندان آنجا را دیدیم که مشغول پرینت گرفتن از صفحات وب سایت بی بی سی فارسی بود. سایتی که به خوبی فیلترش کرده بودند! در جواب کنجکاویمان به ما گفتند: "از این صفحات، گزارش هایی را برای هیأت دولت و رییس جمهور آماده می کنیم. ما به صحت اطلاعاتتان اعتماد داریم اما به انگیزه هایتان نه"به تهران آمده بودیم تا کمک کنیم مقدمات راه اندازی شبکه بی بی سی فارسی فراهم شود اما جناب کلهر خیلی راحت گفت خیر! آنچنان جوابی که تاکنون به حضور خبرنگارانمان داده نشده بود. خبرنگارانی که همگی ایرانی بودند.ایجاد و حفظ اعتماد در صنعت خبری و مخصوصا در شروع کار بسیار مهم است. به هر حال من دو دل بودم که آیا اصلا می شود در اینجا کار خبریمان را شروع کنیم؟ در کشوری که هنوز آمریکا و غرب را به تأمین گاز های شیمیایی برای صدام متهم می کند. گازهایی که طی هشت سال جنگ عراق با ایران ده ها هزار نفر را کشته و مجروح کرد. علاوه بر این در دهه هفتاد میلادی غرب حامی رژیم شاه بود. شاهنشاهی که یکی از دهشتناکترین سیستم های امنیتی و پلیسی را اداره می کرد. بدتر از همه این وقایع برای افکار عمومی ایران، نقش آمریکا و بریتانیا در کودتای 28 مرداد 1332 ( 1953) علیه اولین دولت دموکراتیک ایران بود.فقط مهدی کلهر و اطرافیانش اینگونه سخن نمی گفتند. مسئله اصلا این نبود که شما در شمال تهران باشید یا جنوب آن و یا حتی در میان آثار تاریخی شگفت انگیز در اصفهان، در این ده روزی که با مردم عادی ایران گفتگو کردم پیامی روشن و قوی را از آنها شنیدم: "غرب برای دهه های متمادی در مسائل ایران دخالت کرده است. ما به آنچه که شما در آن نقش داشته باشید نمی توانیم اعتماد کنیم!"اما هم اکنون بارقه هایی از امید وجود دارد چرا که دیش های ماهواره بر روی پشت بام های مردم دیده می شود به هر خانه ای که رفتم خانواده ها و دوستانی را دیدم که با علاقه و مرتب برنامه های صدای آمریکا را نگاه می کنند. با چند نفری که همکلام شدم دیدم آنها فرهنگ، سواحل و فیلم های سینمایی آمریکا را دوست دارند گرچه ممکن است به آمریکا اعتماد نداشته باشند.از سوی دیگر برای بریتانیا شرایط به گونه ای دیگر است. گویا بر آب های خلیج فارس و بدون پارو قرار گرفته ایم. پایان سال 2007 است و هیچ کارمند و خبرنگاری در تهران نداریم و به ظاهر هیچ بیننده ای نیز برای بی بی سی وجود ندارد.























































2009؛ چیدن میوه هایی که بی بی سی انتظارش را می کشیدهجده ماه سپری شد و ژوئن 2009 رسید. افرادی بیرون ریختند و شعار "رأی ما رو پس بده" سر دادند. جو کلین از مجله تایم و همچنین خبرنگار سی ان ان اینگونه شرایط را توصیف می کرد: "هرج و مرج، نهایت آشوب و نگاه همه به بی بی سی فارسی."ایمیل و تصاویر مختلف به بی بی سی می رسید و هر دقیقه که می گذشت بین شش تا هشت نفر به مخاطبین اضافه می شد. از بی مخاطبی به جایی رسیدیم که شبکه ماهواره ای صدا و سیما تخمین وجود دوازده تا چهارده میلیون مخاطب را برای بی بی فارسی سی زد.
چگونه ما از یک نگاه بیرونی به ایران توانستیم نسبت قابل توجهی از جمعیت ایران را مخاطب خود کنیم به نحوی که به هر تصویر و کلمه ما وابسته باشند؟ بسیار عجیب است. حتی وقتی از دیپلمات ارشد بریتانیا این سوال را پرسیدم نتوانست جواب روشنی به من دهد. هیچکس از خارج ایران سعی نکرده است که جواب منطقی به تأثیر تلویزیون های غربی در میانه ی اغتشاشات ایران بدهد.
تمرکز بر نقش بی بی سی در آشوب هاهم اکنون در دانشگاه هاروارد و در مرخصی از بی بی سی بر روی این موضوع تمرکز دارم. تأثیر بی بی سی و رسانه های غربی در اغتشاشات ایران بیش از چیزی بود که ما حدس می زدیم. بگذارید رو راست بگویم آرمان بی بی سی نقد منصفانه بوده است اما به نظر من بی بی سی نمی تواند بی طرف باشد و حتما مجبور به طرفداری از یک جانب خواهد شد. من سعی می کنم صادق باشم برای همین ادعا می کنم که دیدگاهم مهم است چرا که از درون به این نهاد رسانه ای نگاه می کنم. قصد دارم در این مجال به این مسئله بپردازم که اولا چگونه توانستیم بر بی اعتمادی و بدگمانی غلبه کنیم، ثانیا القای شکاف در انتخابات و اغتشاشات بعد از آن را مدیریت کنیم و ثالثا نتایج و جمع بندی خودم را ارائه می کنم.بسیاری از ایرانیان اینجا هستند. همه می خواهند صحبت کنند اما هیچ کس به جلوی دوربین نمی آید. بی بی سی فارسی و صدای آمریکا پیشتاز در گزارش های پی در پی با موضوعات تجاوز، شکنجه و قتل در ایران هستند. اما چه حادثه ای همه چیز را به نفع بی بی سی تغییر داد؟ داستان ندا آقاسلطان همه چیز را آنگونه که باید شکل داد. حضور پر رنگ بی بی سی فارسی در این میان بیش از سی ان ان، صدای آمریکا و ... دیده می شد. این گزافه نیست که بعد از داستان آقاسلطان سیلی از تأثیرگذاری خبری و تصویری به راه افتاد. ذهنیت ها عوض شد و رسانه های غربی مرجع تحولات شدند. در این گام سعی شد مرجعیت رسانه ملی حتی برای پیروان حکومت ایران شکسته شود. (برگرفته از مصاحبه مهدی خلجی همکار بی بی سی فارسی، رادیو زمانه و رادیو فردا)
بی بی سی فارسی و دیپلماسی عمومیبی بی سی سالیانه پول کمی را در مقابل آنچه مناسب است از دولت دریافت می کند. یک راه برای حفظ و بالابردن همین مقدار کم بودجه حمایتی، وجود سطحی از خودسانسوری است. به طور مثال سخت است که باور کنید بی بی سی، نیروهای آمریکا و بریتانیا در عراق و افغانستان را در شرایط خطرناک نشان دهد. چارچوب های خبری بی بی سی بسیار زیاد و حدود 360 صفحه است.(http://www.bbc.co.uk/guidelines/editorialguidelines/edguide/ )چه نوع برنامه هایی لازم است؟
چه کسانی را و از کجا باید استخدام کرد؟
فرکانس شبکه چه باشد؟
مخاطب هدف ما چه کسانی هستند؟

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن