به گزارش دیدبان به نقل از رویش، نگاهی به تاریخ و شخصیتهای تاریخ ساز ایران از باستان تا حال، از سلمان فارسی تا بهشتی، از صاحب ابن عباد تا مجلسی، از گلگون کفنان مدافع یکپارچگی و سربلندی میهن عزیز در طول تاریخ تا شهدای معاصر چون خرازی و کاظمی و نیز اساتید فرهنگ و هنر و ادب این مرز و بوم، گواه تمدن این مرز و بوم درسرزمینی است به نام اصفهان، سرزمینی که فرهنگ و علم را به قله های کمال رسانیده اند و خود برگی از شناسنامه تمدن ایران زمین اند. همانطوری که خلیج همیشه فارس شناسنامه ایران زمین است، زاینده رود نیز شناسنامه، هویت و فلسفه وجودی نگین منطقه مرکزی کشور یعنی اصفهان بوده و هست.
متاسفانه در حالی که استان اصفهان در تب بحران کمبود آب می سوزد، اقداماتی انجام شده است که رژیم طبیعی رودخانه زاینده رود را برهم زده و شکوفایی اصفهان را به مخاطره افکنده است. در حوضه حساس و شکننده زاینده رود مصوباتی به اجرا درآمده است که بعضا مغایر با قانون اساسی بوده و سرمنشا بسیاری از بحرانها در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی در حوضه زاینده رود شده است که از آن جمله حاتم بخشی زاینده رود در دولت های گذشته است، به طوری که حق آبه کشاورزی چندین هزار ساله بخش های میانی و پایین دست حوضه زاینده رود نادیده انگاشته شده و بدون در نظر گرفتن حقوق قانونی حقابه بران، سهمابه داران و حقابه زیست محیطی تالاب بین المللی گاوخونی و بحران کمبود آب در حوضه زاینده رود به دادن تخصیص های جدید و بارگذاری های خارج از توان اکولوژیک حوضه اقدام کرده اند.
به عقیده بسیاری از کارشناسان بخشی از بحران فراگیر اکنون اصفهان نتیجه آب بخشی نابخردانه مسئولین قبلی کشور و برداشتهای بیرویه در بالادست و سرچشمه زایندهرود است.
مگر نه این است که:
طبق احکام شرعی، هیچ بالادست رودخانه ای نمی تواند آبی را که کشاورزان قدیمی تر در پایین دست تصرف نموده و با آن زمینی را آباد نموده اند تصرف نماید، مگر با اجازه آنها؟
مگر نه این است که در قانون مدنی نیز که بنا بر احکام اسلام است امده است:ماده158- هر گاه تاریخ احیاء اراضی اطراف رودخانه مختلف باشد زمینی که احیاء آن مقدم بوده است در آب نیز مقدم می شود بر زمین متاخر در احیاء اگر چه پائین تر از آن باشد.
ماده159- هر گاه کسی بخواهد جدیدا" زمینی در اطراف رودخانه احیاء کند اگر آب رودخانه زیاد باشد و برای صاحبان اراضی سابقه تضییقی نباشد میتواند از آب رودخانه زمین جدید را مشروب کند والا حق بردن آب ندارد اگر چه زمین او بالاتر از سایر اراضی باشد.
و چه گواهی روشن تر از ابنیه تاریخی، شهرها و تمدنهای حول این رود، چه در خود اصفهان و چه در شرق آن، شهرهای تاریخی زیار، ورزنه، روستا و قلعه تاریخی گورتان، سد و اّب بند گلی و پلهای تاریخی در اعصار مختلف از ساسانیان تا صفویه و مهم تر از همه طومار شیخ بهایی که حق آبه کشاورزان قدیم این منطقه را معین کرده است، که همه گواه سابقه کشاورزی استان است.
اگر زاینده رود از مردم اصفهان گرفته شود، علاوه بر اقتصاد و معیشت، روح و روحیه مردم اصفهان نیز گرفته شده است و وقتی جامعهای روحش گرفته شد، پویایی، تاثیر گذاری و نخبه سازی از آن گرفته شده است. و مراد از زاینده رود تنها رودخانهای که تا اصفهان جریان دارد نیست، چرا که بسیاری زاینده رود را تا اصفهان میشناسند، و حال آنکه تا 140 کیلومتر بعد از اصفهان زاینده رود زمینه ساز کشاورزی و معیشت ده ها هزار مردمی است که تنها منبع درآمدشان کشاورزی است.
متاسفانه طی 16 سال گذشته در دولت اصلاحات انتقال آب زاینده رود به یزد به نام شرب انجام شد. در دولت نهم و دهم با مصوبههایی خارج از چارچوب قانون اساسی ومعیارهای بین المللی، آب زاینده رود به نوک کوههایی که عمق خاک شاید کمتر از 30 سانتی متر است و مستعد کشاورزی نیست، برده شد و مفهومی نادرست از عدالت بیان شد، بدون اینکه در نظر گرفته شود کشاورزی در پایین دست نابود شده و نیز آمایش سرزمینی در بالا دست برای اشتغال صورت گیرد.
حال سوال این است آیا دولت تدبیر و امید همان مسیر را خواهد رفت؟ طرح انتقال آب سمیرم به رفسنجان و تا 700 کیلومتر، با چه توجیهی انجام شده است؟ آیا طرح انتقال آب زاینده رود به بن- بروجن که به منزله بردن آب از حوضه زاینده رود به حوضه کارون است در راستای اجرای تدبیر و امید است؟ چرا برای تأمین آب شرب بروجن طرح انتقال ثقلی آب از رودخانه سبزکوه کنار گذاشته شد و انتقال آب از زاینده رود با 550 متر ارتفاع پمپاژ و بارگذاری بر حوضه بحران زده زاینده رود جایگزین آن شد؟ چرا دولت بر اثر فشار گروه هایی، طرح تونل بهشت آباد که توسط شرکتهای معتبر خارجی و داخلی طراحی شده است و عملیات اجرایی آن در دولت قبل آغاز شده بود را تعلیق کرد؟ چرا عده ای در صدا و سیما خواهان القای این مطلب اند که مشکلات زاینده رود ناشی از کارخانههای فولاد مبارکه و ذوب آهن است، حال آنکه نیمی از کارکنان آن از استانهای همجوار هستند؟ مگر نه این است که باید برای تامین آب شرب مردم اصفهان فکری شود؟ و حال آنکه طبق سرشماری نفوس سال 1390، بیش از 900 هزار نفر فقط از عزیزان استان چهار محال و بختیاری در استان اصفهان ساکن هستند؟ برای ریزگردهای سمی تالاب بین المللی گاوخونی که ریزگردهای آن منطقه مرکزی کشور و حتی تهران را در خواهد نوردید چه برنامهای دارید؟
و درحالیکه اصفهان بزرگترین قربانی اعطای آب به سایر استانهاست بارها بهاشتباه طرحهای آبرسانی به فلات مرکزی و این استان با مخالفت مسئولین و مردم دیگر استانها مواجه شده است.کشاورزان محروم اصفهان نیازی به اعطای خسارت از مصوبات 9 گانه شورای آب نیستند، بلکه باید حقابه مردم اصفهان به رسمیت شناخته شود. دولت باید به انتقال بخشی از آب مازاد بر مصارف در حوضهی دز و کارون به حوضهی زایندهرود با رعایت معیارهای یونسکو که قابلیت عمل و اجرا دارد، بدون آنکه برای حوضهی مبدأ پیامدهای ناگوار داشته باشد، اقدام فوری نماید.
به عنوان جمعی از نخبگان استان، اعتقاد داریم که در بحران پیش رو همگان باید صبور بوده و با همکاری و همدلی استانهای همجوار این مشکل رفع شود. خواسته ما از دولت محترم این است اگر کمبود آب هم هست، باید متناسب با نسبت حقابه استان اصفهان و استانهای بالادست توزیع شود، نه آنکه در بالادست شاهد توسعه کشت باشیم و در بخش های میانی و پایین دست حوضه شاهد نابودی باغ ها و کشتزار های دارای حقابه قانونی و خشک شدن تالاب بین المللی گاوخونی و تبدیل شدن آن به کانون بزرگ تولید ریزگردهای سمی.
به امید حاکم شدن اندیشه های کارشناسانه و شمول رحمت الهی و همدلی و همبستگی هرچه بیشتر بین مردم.