دیدبان

هاشمی در خاطرات سال 68 چه می گوید؟

هاشمی در خاطرات سال 68 چه می گوید؟
سال 1368 يکي از سالهاي بسيار سرنوشت ساز و حساس انقلاب اسلامي و آبستن حوادث تلخ و شيريني براي اين نظام بوده است؛ عزل منتظري از قائم مقامي رهبري، رحلت امام خميني (ره) و انتخاب حضرت آيت الله خامنه اي به رهبري، بازنگري قانون اساسي و انتخابات پنجم رياست جمهوري همگي در پنج ماه نخست اين سال اتفاق افتاده است. مکتوبات و اسناد به جا مانده از اين دوره، مي تواند کمک شاياني در تبيين اين سال پرمخاطره به محققان و تاريخ نويسان انقلاب اسلامي بکند. خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني در سال 68 که با عنوان «بازسازي و سازندگي» و به صورت روزشمار چاپ شده است، مي تواند روشن  کننده برخي از نقاط تاريک اين سال باشد. در اين نوشتار به نقد و بررسي اين کتاب بر اساس ساختار آن مي پردازيم:
بررسي ساختار کتاب
کتاب از شش بخش تشکيل شده است؛ مقدمه، متن اصلي خاطرات، پاورقي ها ، ضمائم، تصاوير و نمايه بخش هاي اصلي کتاب را تشکيل مي دهند.
 
مقدمه کتاب
1. اولين نکته اي که در مقدمه به چشم مي خورد – و البته در جاي جاي کتاب نيز تکرار مي شود و مبناي فکر و عمل هاشمي رفسنجاني بوده است - نگاه ايشان به جناح بندي  هاي حاکم در نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران بوده است. ايشان در صفحه 11 کتاب مي نويسند: «در جلسه 5 ارديبهشت 1368 در نطق قبل از دستور مجلس از نمايندگان خواستم که پنج عضو از مجلس را براي شوراي بازنگري انتخاب کنند که در همان جلسه انجام شد؛ تعداد چهار نفر از جناح راديکال و يک نفر مقبول  الطرفين بودند». در صفحه 36 اين مطلب اينگونه تکرار شده است: «در بحث برنامه اول هم سر بسياري از مسائل، اين اختلاف و تقابل جلوه داشت و عملاً به تشکيل دو جناح راديکال و محافظه  کار يا چپ و راست منجر گرديد که امروزه با اسم اصلاح طلب و اصولگرا خوانده مي شوند». در اواخر همين صفحه ايشان سهم جناح  ها را در دولت اينگونه بيان مي  کنند: «جناح چپ در انتخابات مجلس چهارم شکست سختي خورد و ذائقه  ها تلخ  تر شد و در اين ميان من مثل هميشه سعي کردم، مانع تفرقه بيشتر شوم و حتي در کابينه دوم که با حضور مجلسي با اکثريت راست به تصويب رسيد، سهم مساوي به دو جناح داده بودم، اما رسانه  هاي تندرو، روزنامه سلام، مجله بيان و ... به تلخي و به ناحق، انتقادات زننده  اي داشتند و من هم تحمل مي  کردم. با اينکه خودشان تأييد کردند که کابينه 50- 50 است، به علاوه مرکز تحقيقات استراتژيک را که به تازگي تأسيس کرده بودم، هم براي اينکه از وجودشان استفاده شود و هم براي اينکه نيروها محفوظ بمانند، دربست به آنها سپردم». اين جناح بندي از سوي هاشمي در تمامي کتاب قابل مشاهده است و مبناي عمل و تصميم  گيري آقاي هاشمي بوده است. سوالاتي در اين باره مي توان مطرح کرد که طبق مبناي هاشمي، جناح چپ آن زمان، جناحي تندرو و راديکال بوده اند و مبناي هاشمي در تمام سياست  هايشان بحث اعتدال و ميانه  روي بوده است، پس چگونه اين تندروي  ها و اعتدال قابل جمع است؟ آيا سپردن به صورت دربستِ يکي از مهم  ترين مراکز تحقيقاتي آن زمان به يکي از نيروهاي تندرو جناح چپ نشانه اعتدال است؟ آيا صحيح بوده است که مدير مسئول روزنامه  اي که انتقادات زننده  اي را به تلخي و به ناحق به رياست  جمهوري مطرح مي کند، رئيس مرکز تحقيقات رياست جمهوري شود؟ 1
 
 
 2. آنچه در تمام صفحات مقدمه کتاب بسيار تکرار مي  شود، تعريف و تمجيدهايي که آقاي هاشمي نسبت به عملکرد خود در دوران رياست جمهوري  اش دارد. شواهد زير بيانگر اين موضوع است؛ در صفحه 22 کتاب آمده است: «دولت من پس از جنگ، بودجه کميته امداد را چهار برابر کرد» يا در صفحه 28 کتاب آمده است: «من علاوه بر رياست مجلس شوراي اسلامي، جانشين فرمانده کل قوا و فرمانده جنگ هم بودم» يا در صفحه 38 مقدمه آمده است: «منظره  هاي استقبال مردم آذربايجان، گرجستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقيزستان، تاجيکستان و قزاقستان که در سفر هيأت  هاي ايراني و به خصوص سفرهاي خود من خلق مي کردند، حکايت از يک سفر استثنايي براي ايران و انقلاب دارد، ولي بهره  گيري خوب شروع شد و متأسفانه ابتر ماند».
اما آنچه از سيره و سخنان حضرت امام برداشت مي شود، در بسياري از موارد خلاف اينگونه تعريف و تمجيدهاست؛ براي نمونه يکي از سخنان معروف حضرت امام در سال 59 و در پيامي به مناسبت روز قدس را در اينجا ذکر مي کنيم: «هى نگويد من، بگويد: مكتب من. هر وقت مى‏گوييد، «مكتب من» بگوييد. از پيغمبرها بشنويد اين مطلب را. از اولياى خدا تعليم بگيريد كه هميشه دنبال مكتب بوده‏اند، نه دنبال خودشان؛ نه خودشان زرق و برق دنيايى داشته‏اند و نه اين قدر توجه به نفْس داشتند كه من چه كردم و من چه كردم. خير، اين حرفها نبوده. از آنها بايد تعليم بگيريم و آدم بشويم». 2
 
متن کتاب
متن اصلي کتاب نيز که خاطرات روزشمار مربوط به سال 68 است داراي نکات مهم و تأثيرگذاري است که در اينجا به نقد برخي از آنها مي پردازيم:
1. اولين و شايد مهم ترين نکته اي که درباره متن خاطرات قابل تأمل است، بحث «ابهام» در بسياري از اتفاقات و مسائل است. اين «ابهام» ممکن است تا حدي مربوط به سبک خاطره  نويسي هاشمي و ناشي از موجزنويسي ايشان باشد، اما بايد توجه داشت که اين «ابهام» موجب شکل  گيري تصورات ناصحيح نسبت به مسائل مختلف مي  شود و ممکن است در ذهن خوانندگان مطالب به صورت غيردقيق و غيرواقعي شکل بگيرد. مثلا در صفحه 53 کتاب آمده است: «آقاي حسين ابراهيمي مسئول امور افغان  ها آمد. ليست نياز تسليحاتي مجاهدان را آورد و بودجه خواست. گفت سران ائتلاف هشتگانه شيعيان آمادگي دارند که گروه هاي سني اگر نخواهند حقوق اينها را بدهند، با جريان حاکم همکاري کنند». در اين عبارت موجز نکات بسيار مهمي به صورت مبهم گفته شده است و اين باعث سردرگمي خواننده مي شود؛ اينکه نياز تسليحاتي مجاهدان افغاني چقدر بوده است؟ و يا ايران چقدر بودجه به افغانستان اختصاص داده است؟ همکاري ايران با سران گروه هاي افغاني چقدر بوده است؟ و ... . يا در صفحه 78 کتاب آمده است: «آقايان حسين مرعشي، اسلامي، اسحاق جهانگيري، و مجيد انصاري آمدند. راجع به نماينده مردم کرمان به جاي مرحوم حاج شيخ عباس حسني سعدي مشورت کردند. درباره قانون اساسي و رهبري آينده مذاکره شد؛ نظريه جديدي مطرح کردند». در اين فراز از خاطرات نيز معلوم نيست که نظريه جديدي که درباره رهبري آينده و قانون اساسي مطرح شده است، چه نظريه اي است. يا در صفحه 49 کتاب آمده است: «آقاي عبدالله نوري، نماينده امام در سپاه پاسداران و جهاد سازندگي آمد. گزارشي از وضع سپاه و تبليغات سپاه و برنامه هاي فرهنگي و سياسي داخل سپاه داد و ضرورت کنترل خودسري هاي داخل سپاه را گفت و براي به نظم کشيدن سپاه استمداد کرد؛ تأييد کردم». در اين مورد نيز مشخص نيست که خودسري سپاه به چه معناست؟ آيا عده اي از مسئولين سپاه خودسر هستند يا کل سپاهي؟ آيا در سپاه نظم وجود ندارد؟ و ... .
 
هاشمي رفسنجاني و خانواده اش در کنار رئيس جمهور کره
 
2. نکته ديگري که در کل کتاب تکرار مي شود، شرکت کردن خانواده آقاي هاشمي در سفرهاي داخلي و خارجي ايشان است. در برخي سفرها - علي رغم برنامه فشرده و کارهاي بسيار زياد - بازهم حضور خانواده آقاي هاشمي را مي بينيم. اين حضور حتي در برخي موارد باعث تأخير در برنامه هاي سفر و تلف شدن وقت مسئولين و خود هاشمي - به عنوان رئيس جمهور يا رئيس مجلس - مي شود. به طور مثال به دو مورد از اين خاطرات توجه نماييد، در صفحه 71 آمده است: «مصاحبه راديو و تلويزيوني درباره نتايج سفر نمودم. عفت و همراهان نرسيده بودند، مقداري معطل شديم. غروب رسيدند». يا در صفحه 522 آمده است: «ساعت سه بعد از ظهر به فرودگاه رفتم و به سوي جزيره خارک پرواز کرديم. دکتر حسن روحاني و غلامرضا آقازاده، وزير نفت و آقاي حميد ميرزاده و جمعي ديگر و ياسر، مهدي، فاطي و سعيد لاهوتي و ... بودند. عفت به خاطر شرکت در مراسم سالگرد شهيد لبافي نژاد در تهران ماند».
3. در صفحه 34 کتاب ادعا شده است که «احساس نياز به تبليغات نداشتم و اصولاً موافق هم نبودم. در هيچ يک از انتخابات هم تا آن زمان، هزينه اي براي تبليغات نکرده بودم. مسأله مهم، حضور حداکثري بود که الحمدلله به خوبي به دست آمد». با مراجعه به آمارهاي موجود درباره حضور مردم در انتخابات، اين ادعا مورد ترديد قرار مي گيرد. در انتخابات رياست جمهوري ششم و پنجم، به ترتيب کمترين درصد حضور مردم در انتخابات هاي رياست جمهوري بوده است؛ در انتخابات ششم رياست جمهوري در سال 72، که آقاي هاشمي براي بار دوم به در عرصه انتخابات پيروز شد، مشارکت 66/50 بوده است و در انتخابات پنجم رياست جمهوري در سال 68 نيز، مشارکت مردم، 59/54 بوده است که پايين ترين ميزان مشارکت ها در طول انتخابات هاي رياست جمهوري است.   3
4. يکي از اسنادي که در کتاب منتشر شده است، نامه تسليت آقاي هاشمي به مناسبت تسليت فوت پدر آقاي منتظري است. اين نامه در صورتي منتشر شده است که هيچ خاطره اي از اين تسليت در خاطرات آقاي هاشمي نيامده است و به نظر مي رسد ذکر اين نامه براي آقاي هاشمي -در زمان فعلي- داراي نکته ويژه اي است که در سال 68 اين نکته وجود نداشته است و شايد اين نکته نشان دادن به ظاهر معتدل آقاي هاشمي در تمامي دوره هاي انقلاب است.  
5. استفاده از عکس هاي مناسب با موضوعات، يکي از جنبه هاي مثبت کتاب است که سعي شده متناسب با خاطرات و مناسبت هاي مهم از اين عکس ها استفاده شود. البته در کنار اين جنبه مثبت، زياد بودن عکس ها و تکرار شدن در برخي موارد- مثل صفحه 63 و 66- از ... کتاب مي کاهد.
6. در جريان خاطرات به نکات مهمي درباره تزلزل برخي مسئولين وقت نسبت به تبعيت از ولي فقيه برمي خوريم، که جالب توجه است. در صفحه 301 کتاب آمده است: «شب آيت الله خامنه اي به دفتر من آمدند. درباره سمت مهندس موسوي و بنياد جانبازان مذاکره شد. آقاي خامنه اي مي خواهند به عنوان رئيس بنياد جانبازان، با قيد سه سال نصب کنند و آقاي موسوي حاضر نيست بپذيرد».
 
پاورقي
هدف اصلي از ذکر پاورقي در متن کتب و مقالات ابهام زدايي از متن يا ارائه توضيحات بيشتر درباره موضوع مورد بحث است و نوشتن پاورقي بايستي با استانداردها و الگوهاي خاصي همراه باشد. در اين کتاب اين موضوع به خوبي رعايت نشده است و پاورقي ها داراي اشکالات متعددي است که در زير به برخي از آنها اشاره مي کنيم:
1. يکي از مهم ترين اشکلات در پاورقي هاي کتاب، مربوط به پاورقي هايي است که ارجاع به ضمائم کتاب داده اند و گفته اند که تفصيل موضوع در ضمائم ذکر شده است، اما هنگامي که بخش ضمايم مراجعه مي کنيم، اصلاً بحث مفصلي در اين رابطه وجود ندارد. مثلا در پاورقي صفحه 201 کتاب آمده است: «مجموعه کامل بازتاب بين المللي سفر آقاي هاشمي به اتحاد جماهير شوروي در رسانه  هاي غربي، اروپايي و آمريکايي در بخش ضمائم همين کتاب درج شده است». يا در صفحه 53 کتاب آمده است: «بازتاب بين المللي برکناري آيت الله منتظري از قائم مقامي رهبري در بخش ضمائم اين کتاب درج شده است». يا در صفحه 147 آمده است : «روايت کاملي از زندگي بنيانگذار جمهوري اسلامي، حضرت امام خميني (ره) از ولادت تا ارتحال در بخش ضمائم همين کتاب درج شده است». در صورتي که با مراجعه به ضمائم مشاهده مي  کنيم که اين موضوعات ذکر نشده است.
2. هدف از ذکر برخي پاورقي  ها به صورت دقيق مشخص نيست و به نظر مي رسد که هاشمي در برخي موارد به دنبال بازسازي چهره خود در ميان برخي گروه هاي خاص است. به طور مثال هنگامي که به صفحه 258 کتاب مراجعه مي کنيم، خاطره هاشمي را اينگونه مي يابيم: «شب جلسه سران قوا داشتيم. مسأله مهمي در دستور نبود و بيشتر درباره امام و مسائل جاري به طور متفرق حرف زديم». ذيل اين خاطره، اين پاورقي درج شده است: «راديوهاي بيگانه در اين روز گزارش دادند: هشت روز پس از انتخاباتي که در آن حجت الاسلام رفسنجاني به سمت رياست جمهوري جديد ايران برگزيده شد، آيت الله حسينعلي منتظري جانشين برکنار شده آيت الله خميني [ره] پيام تبريکي به وي فرستاد و انتخاب او را به سمت جديد شادباش گفت. آيت الله منتظري در پيام خويش آرزو کرد که رئيس جمهور منتخب با ياري خدا به خدمت اسلام، انقلاب و مردم مستضعف که مالک اصلي انقلاب اسلامي هستند، بپردازد. آيت الله منتظري از چهار سال پيش به سمت جانشيني آيت الله خميني [ره] برگزيده شده بود و ماه پيش از مرگ بنيانگذار جمهوري اسلامي، از اين سمت برکنار شد. آيت الله منتظري که دوباره به تدريس علوم ديني در حوزه علميه قم روي آورده است، در پيام تبريک خويش به تمجيد از حجت الاسلام رفسنجاني پرداخت». اين پاورقي در جايي منتشر شده است که اصلاً بحثي مرتبط با آقاي منتظري وجود ندارد و همانگونه که در بند چهارم نقد متن اصلي کتاب نيز گفتيم، به نظر مي رسد، نقل حوادث مربوط به آقاي منتظري (علي رغم اينکه در خاطرات آقاي هاشمي نامي از ايشان نيست)، به منظور نشان  دادن چهره اي به ظاهر متعادل و حامي گروه  هاي مختلف از هاشمي رفسنجاني است.
کتاب خاطرات هاشمي رفسنجاني روزنه اي به منش سياسي اوست
 
3. در برخي موارد نيز آشفتگي و عدم متن انسجام اصلي کتاب و پاورقي به شدت به چشم مي خورد؛ در صفحه 569 کتاب آمده است: «شب مهمان آقاي خامنه  اي بوديم». ذيل اين خاطره، پاورقي زير درج شده است: «در اين روز نهضت آزادي ايران در يک نامه سرگشاده خطاب به آقاي هاشمي، رئيس جمهور را به اجراي سريع قانون آزادي احزاب سياسي دعوت کرد. نهضت آزادي در اين نامه خواستار بازگشايي دفاتر خود در تهران و نيز بازپس دادن آرشيو نهضت آزادي شد. نهضت آزادي اعلام کرد اين اقدام گامي مثبت در جهت تضمين آزادي و حاکميت مردم خواهد بود. در اين نامه آمده است: دشواري  ها و بحران  هاي اساسي که دامنگير جامعه اسلامي ايران بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شد، ناشي از انحراف از اصول و معيارهاي قرآني در مورد آزادي و اراده ملت براي انتخاب سرنوشت خويش است. نهضت آزادي در خاتمه متذکر شده است: در يازدهمين سالگرد پيروزي انقلاب چه چيزي به مهمانان خارجي به خصوص مسلمانان آزاد شده در کشورهاي کمونيستي ارائه شده است جز سقوط ارزش  ها اخلاقي، سرخوردگي، اعتياد به مواد مخدر، اقتصاد ويران، بي عدالتي و گراني زندگي؟». اين پاورقي مفصل، عجيب و طولاني را به اين جهت ذکر کرديم که نشان دهيم که ذکر برخي پاورقي ها هيچ تناسبي با موضوع کتاب ندارد. معلوم نيست اين پاورقي که قسمتي از اتهام زني ها و سياه نمايي  هاي نهضت آزادي نسبت به جمهوري اسلامي است، به چه منظور در اين بخش از کتاب نقل شده است. شايد نويسنده به دنبال تبرئه خود از اين مشکلات و نسبت دادن آنها به مسئولين ديگر است، در صورتي که مخاطب اصلي نامه خود ايشان است.
 
پي نوشت ها:
1. درباره آقاي موسوي خوئيني ها و مرکز تحقيقات استراتژيک به http://vista.ir/article/283565 مراجعه کنيد. 
2.  . صحيفه امام خميني (ره)، ج 13، ص 82. 
3.  . آدرس جدول آماري انتخابات رياست جمهوري http://www.portal-ks.ir/_DouranPortal/Documents/amar.pdf