دیدبان: آیتالله نوری همدانی از جمله علما و مراجع تقلیدی است که از گذشتهها و از زمان رژیم منحوس پهلوی تاکنون نقش فعالی را در عرصهی سیاسی و اجتماعی کشور بر عهده داشته است. ایشان در رژیم شاهنشاهی 2 بار دستگیر و روانهی زندان قزلقلعه شدهاند. از بارزترین و شاخصترین فعالیتهای سیاسی-اجتماعی ایشان مواضع و عملکرد ایشان در 19 دی 56 و 9 دی 88 میباشد. در این نوشتار مختصراً با فعالیتهای معظمله آشنا میشویم.
مختصری از زندگینامه
آیتالله حسین نوری همدانی در سال 1304ش در همدان چشم به جهان گشودند. پدر ایشان حجتالاسلام شیخ ابراهیم نوری همدانی از علمای برجسته همدان و از معاصرین و همحجرهای حضرت آیتالله ملاعلی همدانی(1274ش/1312ق-1357ش/1398ق) میباشند. معظم له در سن هفت سالگی آموختن را آغاز نمودند. ادبیات فارسی، گلستان سعدی، انشاء، ترسل نصاب و … تا معالمالاصول را پیش والد مکرم خویش فرا گرفتند. سپس در سال 1321 شمسی وارد مدرسهی مرحوم آخوند همدانی شده و حدود یک سال و نیم در آنجا به فراگیری علوم پرداختند. ایشان بعد از اقامت کوتاهی در همدان، به شهر مقدس قم عزیمت نموده و در آنجا به ادامهی تحصیل پرداختند. از اساتید معظمله در قم میتوان به حضرات آیات عظام: داماد، حجت کوهکمرهای، علامه طباطبایی، بروجردی و امام خمینی(ره) اشاره کرد. آیتالله نوری از بدو ورود به حوزهی علمیه قم همزمان با تحصیل، تدریس را نیز آغاز نموده و در موضوعات مختلف فقهی، اصولی، کلامی، اخلاقی و … مشغول به تدریس شدند؛ و شاگردان زیادی از محضر پرفیض ایشان بهره میگرفتند. تا جایی که درس نهجالبلاغهی معظمله در مسجد اعظم در زمان طاغوت از درسهای پر محتوای حوزه علمیه آن روز به حساب آمده که رژیم طاغوت در نهایت این درس را تعطیل کرد. و قریب سی سال است که به تدریس خارج فقه و اصول مشغول هستند.
معظمله دارای تألیفاتی نیز هستند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- الخمس
- مسائل من الاجتهاد و التقلید
- امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه اسلام- عربی
- امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه اسلام- فارسی
- اسلام مجسم – شرح حال علمای بزرگ اسلام
- جایگاه بانوان در اسلام
- جهاد - فارسی
- ربا
- دانش عصر فضا
- شگفتی های آفرینش
- جهان آفرینش
- انسان و جهان
- خوارج از دیدگاه نهج البلاغه
- یک حرکت انقلابی در مصر
- داستان باستان
- ما و مسائل روز
- بیت المال از دیدگاه نهج البلاغه
- اقتصاد اسلامی
- منطق خدا شناسی
- جمهوری اسلامی
- آمادگی رزمی و مرزداری در اسلام
فعالیتهای سیاسی-اجتماعی
همانگونه که اشاره شد آیتالله نوری همدانی از زمان رژیم طاغوت تا کنون در فعالیتهای سیاسی-اجتماعی نقش ایفا کردهاند و از جمله مراجع فعال در این عرصه محسوب میشوند. اما مهمترین حضور ایشان در این عرصه نقش و فعالیت ایشان در 19 دی 56 و 9 دی 88 هست که در اینجا به مرور مختصر این 2 واقعه میپردازیم.
19 دی 56
همزمان با برگزاری کنگرهی بزرگ حزب رستاخیز در تهران (در تاریخ 17 دی ماه 1356) در یکی از صفحات روزنامه اطلاعات مقالهای به چاپ رسید تحت عنون «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم شخصی به اسم احمد رشیدی مطلق که البته این نام یک اسم مستعار است و هویت واقعی نویسندهی مقاله هنوز در پردهای از ابهام قرار دارد. برخی ها داریوش همایون را نویسنده مقاله معرفی میکنند.
در این مقاله نویسنده با اهانت به حضرت امام(ره) و معرفی ایشان به عنوان عامل استعمار سرخ و سیاه در نهضت انقلاب و اینکه ایشان عامل قیام 15 خرداد است و همچنین «سید هندی» نامیدن حضرت امام(ره) و اینکه ایشان مدتی در هند سپری کرده و در آنجا با استعمار انگلیس در ارتباط بوده؛ موجب خشم انقلابی ملت ایران را فراهم کرد.
اولین واکنش به این مقاله قیام مردم دی در 19 دی بود یعنی 2 روز پس از انتشار مقاله. تعدادی از فضلا و اساتید شب هیجدهم دی به دعوت سید حسین موسوی تبریزی در منزل آیتالله نوری همدانی نشست اضطراری پیرامون مقاله چاپ شده و اهانت به روحانیون و امام تشکیل دادند. از افراد شرکتکننده در این جلسهی حساس، که گردانندگان اصلی و تصمیمگیرندگان وقایع چند روز بعد قم بودند، میتوان به حضرات آیات: نوری همدانی، گرامی، صانعی، وحید خراسانی، موسوی تبریزی، سبحانی، مکارم شیرازی، مؤمن، طاهری خرمآبادی، محمد محمدی گیلانی، مشکینی، شاکری تهرانی، یزدی و ... اشاره کرد.
در این جلسه دو پیشنهاد مهم مطرح شد و هر کدام از آن دو نظر مخالفان و موافقانی داشت. یک نظر این بود که کلاسهای درس حوزه و مدارس مذهبی قم تعطیل نشود؛ بلکه اساتید در کنار دروس فقهی چند دقیقهای پیرامون فاجعهی توهین به روحانیت و امام(ره) صحبت کنند و با بحث کلاسی، طلاب را نسبت به ماجرا و وظایف خود روشن و آگاه سازند. این نظر که از جانب حضرت آیتالله وحید و حضرت آیتالله مکارم مطرح شده بود؛ توسط اکثریت شرکتکنندگان رد شد. زیرا چنین برنامهای نیاز به زمان طولانی داشت، اما در کوتاه مدت جوابگوی نهضت اسلامی، که با رحلت آیتالله مصطفی خمینی(ره) جان دوبارهای پیدا کرده بود؛ نمیشد و «موجآفرین» نبود. نظر دوم، که از جانب اکثریت حضار مطرح شده بود؛ خواهان تعطیلی کلاسهای درس و نماز جماعات در روز هیجدهم دی ماه به نشانه اعتراض بود. بر اساس سنت قدیمی و رایج حوزه علمیه در وقایع مهم سیاسی و مذهبی کلاس های درس را به نشانهی اعتراض تعطیل میکردند و به دنبال آن، مراجع، فضلا و اساتید حوزه اعلامیه صادر کرده، مردم را از واقعیتهای موجود آگاه میساختند. این شیوه در سال های پیشین بارها امتحان موفقیتآمیز خود را پس داده بود و به تعبیری «موجآفرین» بوده است.
تصمیم بعدی شرکتکنندگان جلسه، مطلع ساختن مراجع بزرگ و درجه اول حوزه از تصمیم جلسه اساتید و هماهنگی با ایشان بوده است. چند تن از فعالان جلسه از جمله حضرات آیات: موسوی تبریزی، طاهری خرمآبادی، مؤمن، نوری همدانی و یزدی مامور ابلاغ تصمیم جلسه به حضرات آیات عظام: محمدرضا گلپایگانی(ره)، سیدکاظم شریعتمداری، شیخ مرتضی حائری(ره) و سید شهابالدین نجفی مرعشی(ره)-که مراجع تقلید آن زمان بودند- شدند. مراجع بدون هیچگونه مقاومتی تصمیم جلسه مبنی بر تعطیلی کلاس های درس را پذیرفتند. به این ترتیب در مقابل اقدامات ضدمذهبی و روحانی رژیم جبهه مشترکی تشکیل دادند. اتفاق نظر آیات عظام یکی از مهمترین جلوههای هماهنگی مواضع سیاسی و آگاهی گروهی آنان بوده است. چنین وحدت نظری و تداوم آن در یک سال بعد، رهبری روحانیون را در کل نهضت مطرح ساخت و با وقایع تسلسلی بعدی، موقعیت آنان در رهبری تثبیت کرد. چنین موضعگیری هماهنگی در رفتار سیاسی ده سال گذشته مراجع کمسابقه بوده است. آنان نه در واقعه کاپیتولاسیون و نه در ماجرای17 خرداد 1354 و نه حتی در وقایع مربوط به جشنها و تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی به چنین وحدت نظری دست نیافته بودند. از این رو، باید از این موضعگیری مراجع به عنوان نقطه عطف فعالیت سیاسی آنان نام برد.
علما به دنبال انتشار این مقاله، روز 18 دی درسهای خود را تعطیل کردند. پس از آن بازار نیز با تعطیلی به حوزه محلق شد و مردم به بیوت مراجع میرفتند و آمادگی خود را برای مقابله با این توهین بیان میداشتند.
مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل حضرت آیتالله گلپایگانی(ره) حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. حضرت آیتاللّه گلپایگانی(ره) با چهره ای غمگین و افسرده وارد میشوند. پس از این که ایشان آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را میخوانند بغض مردم میترکد وصدای گریه از هر سو بلند می شود. حضرت آیتاللّه گلپایگانی(ره) ادامه میدهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد خبردار شدیم. اینها اشتباه میکنند؛ اینها فکر نکنند، ما دیگر سکوت کردهایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر میداریم. اینها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را میزنیم.»
صبح روز 19 دی، با تعطیل شدن بازار قم در حمایت از حوزه و محکوم کردن اقدام نظام و نیز ادامه تعطیلی دروس حوزه، جمعیت زیادی در مسجد اعظم گرد آمدند. رفتن به منازل آیات پی گرفته شد و به ترتیب آقایان آیت الله میرزا هاشم آملی، علامه طباطبائی، آیت الله وحید خراسانی و آیت الله مکارم شیرازی برای مردم سخنرانی و از حضرت امام خمینی (ره) حمایت نمودند.
حضرت آیتالله نوری خود در مورد سخنرانی خویش در روز 19 دی و حوادث بعد از آن میگوید: «روز 19 دی، که قبل از ظهر آقایان به منزل بعضی از اساتید رفته بودند؛ قرار گذاشته بودند که بعد از ظهر در منزل ما اجتماع کنند. این قرار در نماز جماعات هم اعلام گردیده بود. از حدود ساعت یک بعد از ظهر عدهای آمدند و چندین بلندگو داخل منزل و کوچه نصب کردند. رفته رفته جمعیت میآمد داخل حیاط و پشت بامها، و کوچه از جمعیت متراکم شده بود به گونهای که جمعیت به خیابان رسیده بود. نخست داماد اینجانب آقای سید حسین موسوی تبریزی سخنرانی کردند، سپس بنده وظیفه خود دانستم که صحبت کنم و جنایات رژیم ستمشاهی را به صراحت بیان کنم. لذا سخنرانی جامع و تندی علیه جنایتهای رژیم شاه، انجام دادم.
در آن سخنرانی من لازم دانستم که انگشت روی مرکز و منبع اصلی جنایتها بگذارم. از این رو مرکزیت را هدف قرار داده و در مقایسه حرکت نجات بخش حضرت امام(ره) که از اسلام و قرآن و روش اهل بیت عصمت(ع) نشأت میگرفت با عکسالعملی که از استکبار جهانی و دست نشاندگان آن صادر شد این اشعار را خواندم:
مه فشاند نور و سگ عو عو کند // هر کسی بر طینت خود میتند
چون تو خفاشان بسی بینند خواب // کاین جهان ماند یتیم از آفتاب
کی شود دریا زپوز سگ نجس // کی شود خورشید از پف منطمس
در شب مهتاب مه را بر سماک // از سگان و عوعو ایشان چه باک
کارک خود میگذارد هر کسی // آب نگدارد صفا بهر خسی
ای بریده آن لب و حلق و دهان // که کند تف سوی ماه آسمان
خس ، خسانه میرود بر روی آب // آب صافی میرود بیاضطراب
مصطفی مه میشکافد نیمه شب // ژاژ میخاید ز کینه بو لهب
آن مسیحا مرده زنده میکند // آن جهود از خشم سبلت میکند
مردم از این صحبت جامع و منطقی و کوبنده شارژ شدند و با شعارهای تند از منزل حرکت کردند. من خود نیز، لازم دانستم که با مردم حرت کنم. آمدیم بیرون، از کوچه که گذشتیم وارد خیابان شدیم. ابتدای جمعیت به چهاراه مقابل کلانتری رسیده بو . در اینجا مزدوران رژیم، مردم را به گلوله بستند و باسلاح گرم به مردمی که هیچگونه وسیله دفاعی نداشتند حمله کردند. عدهای از مردم شهید شدند؛ عدهای مجروح و زخمی و عدهای هم توانستند جان سالم بدر برند. همین جریان، موجب حرکت و قیام مردم در دیگر شهرهای مختلف ایران شد. به مناسبت بزرگداشت شهدای این روز ، قیام فراگیر ملت ایران از تبریز آغاز و رفته رفته تمام ایران را فرار گرفت.
به همین مناسب کوچهی ما کوچهی قیام نامگذاری شد. و وقتی حضرت امام(ره) به قم مشرف شدند به منزل ما نیز تشریف آوردند، و به محضر ایشان عرض شد که انقلاب اسلامی از این خانه آغاز شده است.
بعد از جریان این سخنرانی در روز 19 دی ، در انتظار این بودم که ساواک دنبالم بیاید و دستگیرم کند ؛ به این جهت در تهران کاری داشتم رفتم که آن را انجام دهم. وقتی به تهران رفته بودم. شبانه به منزل ما ریخته و همه جا را گشته بودند. وقتی از تهران برگشتم و جریان را به من گفتند. خودم را بیشتر آماده کردم و بعد از خداحافظی و آماده شدن، به ساواک تلفن زدم و گفتم: اگر با من کاری دارید از تهران برگشتهام. حدود نیم ساعت بعد آمدند و مرا به شهربانی قم بردند؛ و از آنجا مرا به خلخال تبعید کردند.
تبعیدی من در خلخال چندین ماه به طول انجامید. در این مدت نسبت به من سختگیری فراوان میشد. هر روز لازم بود به شهربانی رفته و دفتری را امضا کنم. منزل ما را شدیداً کنترل میکردند؛ حتی رفت و آمدهای عادی را زیر نظر داشتند. تهیهی ارزاق عمومی را برای ما مشکل کرده بودند و به کسبه سفارش میکردند که از فروش اجناس مورد لزوم به ما خودداری کنند.
یک روز صبح که برای امضا دفتر رفته بودم؛ به من گفته شد که دیگر به منزل برنگردم؛ چون میخواستند مرا به سقز ببرند. هر چه اصرار کردم که بروم و حداقل خبر بدهم پذیرفته نشد. مرا به همراه چند مأمور به سقز منتقل کردند. در سقز چند نفر دیگر از آقایان نیز تبعید بودند. دوران تبعید را با مشکلات فراوان سپری میکردیم. دولت شریف امامی که روی کار آمد برای کسب و جاهت - به اصطلاح - زندانیهای سیاسی را آزاد میکرد و تبعیدیها را برمیگردان. در این زمان نیز من از تبعید گاه آزاد شدم.
از آخرین تبعیدگاه خود یعنی سقز کردستان که آزاد شدم امام خمینی(ره) در نوفل لوشاتو بودند. پس از چند روز در قم به پاریس رفته، در نوفل لوشاتو به محضر مقدس امام(ره) شرفیاب و چند روز در جلساتی که در محضر آن پرچمدار نهضت اسلامی و استاد بزرگ تشکیل میشد شرکت مینمودم و چند دفعه با معظم له ملاقات خصوصی داشتم. و در هنگامحرت برای ایران به بنده ورقهای که با خط مبارک خود نوشته و مطالبی که درباره حکومت اسلامی بعد از سقوط رژیم ستم شاهی در آن مرقوم داشته بودند دادند که بنده آنرا با آقایان دکتر بهشتی و استاد مطهری مورد مذاکره قرار بدهم و نتیجه را به نوفل لوشاتو گزارش بدهم که انجام دادم»
پس از این واقعه در چهلم شهدای قم، مردم تبریز راهپیمائی و تظاهرات کردند و این واقعه باعث شد که حضرت امام(ره)، نوروز 57 -که همزمان می شد با چهلم شهدای تبریز- را عزای عمومی اعلام بکنند. و در چهلم شهدای تبریز مردم یزد به پا خواستند و این چهلم گرفتن ها چندین بار تکرار شد بطوریکه این واقعه به «نهضت چهلمها» معروف شد.
نهم دی 88
به دنبال انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و حضور باشکوه و بی سابقه مردم(حدود 85%) طیف بازندهی انتخابات بجای پذیرفتن شکست و اینکه اگر اشکالاتی نیز دارند بطور قانونی پیگیری کنند؛ با ریختن در خیابانها و تظاهرات و دادن شعارهای مختلف که حتی به اصل ولایت فقیه نیز رحم نکردند و عکس حضرت امام(ره) را نیز به آتش کشیدند؛ اعتراض خویش را بیان کردند. همچنین ما شاهد این بودیم که در روز قدس نیز عدهای اندک از معترضین با در دست داشتن بطری های آب و نوشیدن آن به دادن شعارهائی غیر از شعارهای ملت میپرداختند. شعارهائی مانند «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران»
اما اوج این فتنه ها و حوادث در روز عاشورای سال 88 مصادف با 6 دی اتفاق افتاد که عده ای از ارازل و اوباش با شکستن حرمت عزاداری و پرچم حسینی، به شادی و کف زدن و هلهله در این روز پرداختند که با خشم ملت انقلابی و ولایت مدار ایران روبرو شدند.
از این رو سازمان تبلیغات در طی اعلامیه ای از مردم به جهت برگزاری مراسم راهپیمائی در این روز جهت محکوم کردن این واقعه دعوت کرد که مردم نیز در سراسر کشور با حضور بسیار باشکوه خود در 9 دی بساط این فتنه را نیز در هم پیچیدند.
آیتالله نوری همدانی در این فتنه نیز از همان ابتدا نقش فعالی داشتند و مرتباً به ایراد سخنرانی و افشای این فتنه میپرداختند. به دنبال اعلام این مطلب که مقام معظم رهبری-مدظله- قرار است خطیب جمعهی 29 خرداد-یعنی تنها یک هفته پس از انتخابات- باشند؛ دفتر معظمله اعلام کرد: این مرجع بزرگوار قصد دارد در نماز جمعه رهبری حاضر شود. البته گفته می شود رهبر انقلاب از این اقدام ایشان جلوگیری نموده و فرموده بودند: هنوز کار به جایی نرسیده که مراجع بزرگوار تقلید را به صحنه بیاوریم.
همچنین در شهریور ماه 88 آقای صانعی درخواست ملاقاتی با آیتالله نوری مینماید و ادعا میکند که با آیتالله مکارم نیز دیدار داشته است؛ که با پیگیریهای دفتر آیتالله نوری مشخص میشود این ادعا کذب است و آیتالله مکارم نیز وقت ملاقات ندادهاند. البته آقای صانعی سرزده به بیت آیتالله صافی میرود و ایشان در محذوریت گیر میکنند و مجبور به پذیرش میشوند.
معظمله در دیدار دبیرکل، شورای مرکزی و اعضاء هیئت اجرائی حزب مؤتلفهی اسلامی در مهرماه 88 فرمودند: «چطور میشود با کسانی که الان به نفع صهیونیستها و علیه رهبری گام برمیدارند، وحدت ایجاد کرد یا با کسانی که اصرار دارند راه سارکوزی و اوباما را بروند، چطور میشود وحدت ایجاد کرد. آنها هنوز ساز مخالفت سر میدهند.»
از دیگر مواضع معظمله که بسیار مشهور شد شعار معروف «خامنهای کوثر است، دشمن او ابتر است» بود که به دنبال هتک حرمت عکس حضرت امام(ره) و پارهکردن تمثال مبارک ایشان در روز 16 آذر بود که به دنبال تجمع اعتراضآمیز طلاب در سراسر کشور در روز 21 آذر، طلاب قم در کنار بیت معظمله تجمع کردند که ایشان نیز ضمن محکوم کردن این اقدام به سر دادن شعار «خامنهای کوثر است، دشمن او ابتر است» پرداختند و از حاضرین نیز تقاضا کردند که تکرار کنند.
در یک دیماه 88 نیز در دیدار جمعی از پاسداران نیروی دریایی ضمن محکوم کردن شعارهایی که در مراسم تشییع آیتالله منتظری در قم سر داده شد گفتند: «سکوت در برابر شعارهای دیروز جایز نیست، چون ارزشها در هم شکسته و خون شهدا پایمال شد.»
ایشان همچنین در مورد شعار «نه عزه نه لبنان جانم فدای ایران» گفتند: «شعار«نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» و«استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» دهنکجی به نظام، اسلام و آرمانهای امام راحل است.»
در روز بعد نیز طلاب تجمع اعتراضی نسبت به این امر داشتند که در آنجا نیز معظمله به ایراد سخنرانی پرداختند. ایشان در این سخنرانی فرمودند: امروز مردم کسانی که به دشمن چراغ سبز نشان دادهاند را شناختهاند. ما همهی این افراد را شناختهایم و به کسانی که به این نظام تهمت زدهاند میگوییم که مردم و جوانان جواب محکمی به شما خواهند داد.»
ایشان همچنین فرمودند: «کسانی که فکر کردهاند با این حرکتها میتوانند ریشه ولایت فقیه را سست کنند، سخت در اشتباهند؛ امروز که بیش از 20 سال از ارتحال امام خمینی (ره) میگذرد آیتالله خامنهای توانستهاند این نظام را به خوبی اداره کنند و باعث شدهاند این نظام رشد و پیشرفت بسیاری داشته باشد.»
آیتالله نوری به دنبال هتک حرمت عاشورای حسینی توسط فتنهگران بیانیهای در 7 دیماه صادر کردند که در بخشی از بیانیه آمده است: «ما با محکوم کردن این تلاش های مذبوحانه به فریب خوردگان اعلام می کنیم که مردم عاشورایی و انقلابی ایران که قرن ها است از مکتب عاشورا الهام می گیرد در برابر این اعمال ضد عاشورایی هرگز ساکت نمی ماند و با خشم توفنده همه آنها را محو و نابود خواهد کرد و چهره فتنه گران و فتنه سازان را نمایان تر خواهد ساخت و آنان را به جزای اعمال خود خواهد رسانید.»
در فردای راهپیمایی باشکوه 9 دی نیز در دیدار قائممقام و برخی از اعضاء حزب مؤتلفهی اسلامی گفتند: «مردم ایران با حضور گسترده در تجمع سراسری عاشوراییان لکه ننگ جریان عاشورای تهران و اهانت به امام حسین (ع) را پاک کردند.»
ایشان همچنین در 15 دی ماه 88 در دیدار جمعی از پرسنل سپاه پاسداران 4 سوال را خطاب به میرحسین موسوی پرسیددند بدین شرح:
* شما که خودتان را پیرو و دنبالهرو خط امام راحل(ره) و آرمانهای بلند انقلاب اسلامی معرفی میکنید، چرا در مقابل شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» هوادارانتان در راهپیمایی روز قدس، هیچ عکسالعملی نشان ندادید؟
* چرا باید رهبران و گردانندگان این گروه در مقابل شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» سکوت کنند؟ شعار جمهوری ایرانی شعاری است که رضاخان و پسرش مرتباً سر میدادند.
* طرفداران شما در شهر مقدس قم و همچنین تهران و شهرهای دیگر، شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر دادند. اگر شما واقعاً پیرو خط امام(ره) و در زمره دوستداران ایشان هستید، چرا آنان را متوجه اشتباه و غفلتشان نمیکنید؟
* شما میگویید هیچ رابطهای با بیگانگان ندارید، اما همگان میدانند که آنها چقدر از شما در رسانههای خود تعریف و تمجید میکنند، پس چرا راه خود را از آنان جدا نمیکنید؟
آیتالله نوری همچنین در آستانهی 22 بهمن 88 در بیانیهای از مردم خواستند که با توجه به حوادثی که پس از انتخابات 88 بوقوع پیوسته است؛ لازم است حضور هر چه بیشتر و با شکوهتری را داشته باشند و فرمودند: «و محور شعارها و فریادهای خود را عشق و علاقه به نظام اسلامی که اساس همه قدرت ها و عزت ها است و وفاداری و پایبندی به آرمانهای والای امام خمینی و حمایت و اطلاعت از ولایت فقیه و مقام معظم رهبری که رکن رکین نظام است قرار بدهیم تا هم مشت محکمی به دهان جبهه استکباری بکوبیم و هم دشمنان را برای همیشه مایوس کنیم و فتنه گران را مبهوت و محکوم و فتنه را ریشه کن نمائیم. ان شاء الله تعالی»
پس از 22 بهمن نیز ایشان در نامهای خطاب به مقام معظم رهبری-مدظله- این حضور مردم را به ایشان تبریک گفتند و فرمودند: «این حضور شکوهمند پیام وفاداری به نظام اسلامی و بیعت با امام و شهیدان و عشق و علاقه وافر مردم به جنابعالی بود و امید که بیگانگان و بازی خوردگان داخلی و جریان فتنه درس های بایسته را از این حضور شکوهمند گرفته باشند.»
نتیجهگیری
در این نوشتار مختصراً با فعالیتهای سیاسی-اجتماعی حضرت آیتالله نوری همدانی آشنا شدیم. به گزارش دیدبان ایشان از زمان رژیم طاغوت فعال در عرصههای سیاسی-اجتماعی بودند و حضور چشمگیری در این زمینه داشتند. بارزترین حضور ایشان در دو مقطع یکی قبل از انقلاب یعنی حوادث 19 دی 56 و دیگری بعد از انقلاب یعنی فتنهی 88 و مواضع ایشان است. ایشان در حوادث 19 دی 56 در هماهنگی بین نیروهای انقلاب و طلاب و اطلاعرسانی به مراجع تقلید آن زمان نقش ایفا کردند و روز 19 دی نیز در منزل ایشان مردم تجمع کردند که ایشان نیز سخنرانی محکمی را علیه رژیم طاغوت ایراد کردند. به دنبال آن ایشان ابتدا به سقز و سپس به خلخال تبعید شدند. قبل از آن نیز 2 بار بازداشت و در زندان قزلقلعه محبوس شدند. در فتنهی 88 نیز از همان ابتدای انتخابات تا ماهها پس آن ایشان مرتباً سخنرانی میکردند و به افشاگری علیه فتنهگران میپرداختند.