دیدبان
روزهای خوب پیش رو برای دوسوی "ارس"

شش راهکار عملیاتی بهبود روابط ایران - آذربایجان

شش راهکار عملیاتی بهبود روابط ایران - آذربایجان

دیدبان: 21 آبان 93 بود که چهارمین دیدار «حسن روحانی» و «الهام علی اف» به وقوع پیوست. چهار دیدار دو رئیس جمهور در یک سال گذشته یک رکورد بی سابقه در بررسی روابط بین ایران و جمهوری آذربایجان به حساب می آید. از زمان دیدار روسای جمهوری دو کشور در حاشیه آخرین اجلاس مجمع اقتصادی داووس در سوئیس فرصت جدیدی برای جبران اشتباه های گذشته فراهم شد. دیدار علی اف از تهران در فروردین امسال و در پی آن افزایش نسبی آمد و شدهای مقام های دوکشور بین تهران و باکو، اکنون بار دیگر انتظارها برای رفع موانع موجود برای توسعه مناسبات در برخی جنبه ها را افزایش داده است.

پس از اینکه نزدیک به یک ماه است که از سفر روحانی به باکو گذشته است، دیدبان در این نوشتار بر آن است تا نشان دهد که چگونه می توان موانع ارتباط دو کشور را برطرف کرد و شیب همکاری های دو جانبه را به بالاترین حد خویش رساند.

تحلیل سفر ریاست جمهوری به جمهوری آذربایجان

منشور سیاست خارجی دولت یازدهم در همان اولین ماه‌های روی کار آمدن، دلالت بر اصل قرار دادن توسعه روابط ایران با همسایگان خویش داشت. اگر پرونده هسته‌ای را در سیاست خارجی ایران کنار بگذاریم و در نظر نگیریم درجه بعدی اولویت فوری دستگاه سیاست خارجی ایران (و به تبع هر بازیگر عاقلی) ارتباط و توسعه روابط با همسایگان آبی و خاکی خویش است. هدف استراتژیک از این رهیافت، جلوگیری از انزوا، پمپاژ نفوذ و به دست آوردن عمق استراتژیک است.

بر اساس فرض اعلام شده توسط روحانی و در نظر گرفتن دلایل منطقی، تهران به دنبال بازبینی در سیاست هایش در قفقاز جنوبی است. این سیاست ها در رابطه با افزایش وزن سیاسی، منافع اقتصادی و تأمین امنیت بیشتر است. یکی از اولویت های اساسی در این زمینه پیشگیری از آغاز درگیری های مسلحانه در امتداد مرز شمالی است.

البته باید دیدی منصفانه نسبت به عملکرد روحانی داشت. دولت وی از زمانی که روی کار آمده است به طور ویژه بر روی حل معضل هسته ای و کاهش تنش با همسایگان عربی تمرکز کرده است. از طرفی هم، قفقاز جنوبی هیچ وقت جز اولویت های اصلی هیچ دولتی در ایران نبوده و همیشه در انتهای لیست اولویت ها قرار داشته است. به عبارت دیگر در یک سال و چند ماه اول دولت روحانی، سیاست ایران در این رابطه تا حدی ادامه دارد.

سفر رئیس جمهوری ایران، تلاش‌های خصمانه برخی محافل غربی برای بر هم زدن مناسبات باکو و تهران را نقش بر آب کرد. مولفه­ها و شاهد مثال‌هایی در این زمینه وجود دارد که فعلاً به صورت رسانه ای علنی نشده است. بازتاب گسترده این سفر در رسانه های باکو نشان داد که دولت جمهوری آذربایجان اهمیت زیادی برای این سفر قائل است و آن را گام مهمی برای گسترش روابط و نزدیکی دو کشور تلقی می کند.

در سفر رئیس‌جمهور به آذربایجان مسائلی چون انتقال یا خرید برق از آذربایجان، امضای چند سند همکاری، ساماندهی مسائل گمرکی، استفاده از رودخانه‌های مرزی، مسائل گازی و توریستی مطرح شد اما جای توافقات سیاسی و امنیتی پایدار میان دو کشور همچنان خالی بود.

با مشکلات ایران و آذربایجان آشنا شوید

روابط ایران و آذربایجان پر است از مسائل و دغدغه‌های گوناگون، که در پرتو آن، در کنار همکاری، بی‌اعتمادی و سوءظن نیز به پارادایم حاکم بر روابط دو کشور تبدیل شده است. بنابراین، بهبود روابط و موفقیت در حل مشکلات و عوامل ناکامی مناسبات دوجانبه، مستلزم شناخت این مسائل و بررسی عناصر واگرا در روابط دو کشور است. در ادامه به توضیح این عناصر می پردازیم:

1. قوم‌گرایی: اظهارنظرهای همیشگی مقامات آذربایجان درمورد تقاضای یکپارچگی موجب افزایش سوءظن ایران شده است. اوج این اقدام در سال 2012 بود که پارلمان آذربایجان لایحه ‌ای را برای تغییر نام «جمهوری آذربایجان» به «آذربایجان شمالی» پیشنهاد کرد که ادعای ضمنی «اشغال آذربایجان جنوبی» از سوی ایران را مطرح می‌ کرد. هرچند این پیشنهاد موجب واکنش عمومی مستقیم تهران نشد، اما به کاهش تدریجی مناسبات آذربایجان و ایران کمک کرد و باعث شد تا ایران در مه 2012 (اردیبهشت 91) سفیر خود را فرا بخواند.

2. مذهب: هر چند اکثریت جمعیت آذربایجان را شیعیان تشکیل می‌دهند، اما برخلاف ارمنستان که مسیحی‌ اند و روابط بسیار نزدیکی با ایران دارند، تشیع هیچگاه موجب همگرایی و نزدیکی دیدگاه دو کشور ایران و آذربایجان نشده است، چه برسد به اینکه همچون سوریه و عراق شراکت و اتحاد راهبردی دو کشور را در پی داشته باشد. حکومت علی‌اف در آذربایجان ـ با نگرانی‌ های مشابهی که به دوران شوروی سابق باز می ‌گردد ـ می ‌ترسد که ایران شیعه و اسلام سیاسی، مشروعیت آن را تضعیف کرده و یک اپوزیسیون قدرتمند را ایجاد کند.

3. روابط با رژیم صهیونیستی: «مارک پری» از کارشناسان غربی خبره سیاست خارجی، در مارس 2012 در نشریه فارین پالیسی نوشته بود که احتمال دارد رژیم صهیونیستی از پایگاه‌ های نظامی آذربایجان برای حمله به ایران استفاده کند. او بر این‌ باور بود که رژیم صهیونیستی از این پایگاه‌ ها برای فرود هواپیماها پس از حملات، انجام مأموریت ‌های سوخت‌گیری مجدد در حین پرواز یا شروع مأموریت ‌های شناسایی برای تحلیل‌ های پیش پس از حمله استفاده خواهد کرد؛ این مقاله به همراه اطلاعات میدانی که تهران از وضعیت حضور رژیم صهیونیستی در مرزهای شمال و شمال غربی اش داشت باعث خشم ایران شد. هرچند باکو رسما این ادعا را رد کرد، با وجود این، ارتباطات رژیم صهیونیستی با آذربایجان در سالهای اخیر در سایر حوزه ‌ها تقویت شده است.

گزارش ‌ها نشان می‌ دهد که در سال 2013 این رژیم 6‌/‌1 میلیارد دلار اسلحه به آذربایجان فروخته است. این قرارداد شامل انتقال برنامه ‌ریزی‌ شده پهپادها (UAV) علاوه‌ بر موشک‌ های ضدهوایی و ضدکشتی است.

در پی به شهادت رسیدن چند تن از دانشمندان هسته‌ای ایران، تهران اعلام کرد که آذربایجان به یکی از شبکه‌ های موساد- که در این قتل های هدفمند دست داشته ‌اند پناه داده- کمک کرده است. این موضوع به تقویت این احساس کمک کرد که آذربایجان به بخشی از مبارزه مخفیانه رژیم صهیونیستی علیه ایران تبدیل است.

4. اختلافات در مورد تقسیم دریای خزر و مسائل انرژی: ایران به ‌طور پیوسته از امکان سرمایه‌گذاری در صنعت نفت آذربایجان منع شده و از طرح ‌های خط لوله «باکو ـ تفلیس ـ جیهان»، «خط لوله ترانس ـ آناتولی» و خط لوله «نابوکو» کنار گذاشته شده است. کاهش مشارکت ایران در بخش انرژی آذربایجان، امکان استفاده مالی و تکنولوژیکی آن از تخصص کشورهای غربی و اطلاعات موجود در این پروژه ‌ها را از بین برده است. در عین‌ حال به کاهش توجه ایران به حفظ یک جریان درآمدی ثابت از این میدان‌ ها کمک کرده و درنتیجه، یکی از نقاط اصلی همکاری با آذربایجان را محدود کرده است.

واقعیت این است که ایران همیشه به‌ دنبال کسب درآمدهای ناشی از منابع دریای خزر یا کاهش صادرات آنها بوده است اما با اعمال نفوذ آمریکا توفیق چندانی به ‌دست نیاورده است. زمانی روابط تهران ـ باکو به اندازه کافی خوب بود که امکان دستیابی تهران به اولین مرحله از صادرات گاز طبیعی آذربایجان را از طریق شرکت تجاری بین ‌المللی نفتیران (یکی از زیرمجموعه‌ های شرکت ملی نفت ایران) فراهم کرد و کمک نمود تا از تبدیل شدن رقابت بر سر دریای خزر به یک مسابقه تسلیحاتی جلوگیری شود. این مسیر با کاهش پیوسته روابط بین ایران و آذربایجان بسته شده و موجب مسکوت ماندن طرح تعیین مرز بستر دریای خزر و کنار گذاشته شدن ایران از قراردادهای ترانس خزر و قفقاز شده است.

5. تصویر سازی منفی برای افکار عمومی داخلی: سال‌های زیادی است که فضای رسانه ای و تبلیغاتی جمهوری آذربایجان بیشتر بر محور تخریب مناسبات دو کشور بوده است. این در حالی است که مقام های رسمی جمهوری آذربایجان در همه دیدارها و مذاکرات خود بر اهمیت توسعه مناسبات دو کشور همسایه تاکید دارند و سخن از دوستی با ایران می زنند.

حدود 20 سال است، آنچه که در فضای رسانه ای جمهوری آذربایجان درباره ایران مطرح می شود به دو قسمت عمده تقسیم می شود:

1. اتهام حمایت ایران از ارمنستان در جنگ با جمهوری آذربایجان که این ایده مرتب تبلیغ و ترویج می شود، تا به یک باور عمومی تبدیل گردد. 2. طرح ادعاهای واهی از سوی پان آذری های فراری از ایران درباره اتحاد به اصطلاح آذربایجان جنوبی و شمالی.

به پنج مورد موانع بالا درگیری های مرزی پراکنده را می توان اضافه نمود که درست است به نسبت موارد بالا در اهمیت کمتری قرار دارد اما نمی توان آن را از نظر دور داشت. کارشناسان نظامی مرزی، انحای مختلف درگیری را در 700 کیلومتر مرز مشترک کشورمان با جمهوری آذربایجان را به گوش مقامات تصمیم گیر سیاسی- به صورت هفتگی و برخی اوقات روزانه- می رسانند.

با این همه مشکل چه باید کرد؟

اگر در فرض اول اراده سیاسی رهبران دو کشور را برای برقراری روابطی عمیق تر از حال حاضر با خود داشته باشیم، می توان بایسته هایی برای برای ارتباط گیری موثرتر و عمیق تر از حال حاضر ذکر نمود که به قرار زیر است:

1. اگرچه آذربایجان تا اوایل دهه 1990 مستقل نبود، اما بعد از آتش بس شکننده بحران ناگورنو- قره باغ در سال 1994 خود را به عنوان یک کشور تثبیت کرده و بیشتر درباره امنیت ملی خود نگرانی دارد تا منازعات گسترده ‌تر منطقه‌ای.

2. همسویی کامل و منافع کاملا مشترک میان بازیگران کنونی نظام بین الملل معنا و مفهومی ندارد و ایران و جمهوری آذربایجان نیز از این قاعده مستتنی نیستند.

3. از دید ژئوپلتیک، ایران و جمهوری آذربایجان چاره ای جز همکاری ندارند. از قرابت های تاریخی، فرهنگی، مذهبی، جغرافیایی و منابع مشترک و نیز محدوده فعالیت های مشترک اقتصادی آنها که بگذریم، امنیت سرزمینی دو کشور به تنهایی ایجاب می کند به یکدیگر نزدیک تر شوند.

4. از همه مهمتر،‌ تمرکز بر منافع مشترک و پرشمار اقتصادی و نه موارد دیگر اشتراک است؛ زیرا به رغم حساسیت مولفه های فرهنگی، عرصه همکاری های اقتصادی و بازرگانی عرصه ای کم تنش و غیر مناقشه برانگیز است.

راهکارهای عملیاتی برای آینده

ایران می تواند با اقدامات زیر در یک بازه دو ساله بسترهای مناسبات دو جانبه را به طریقی تقویت کند که دیگر بازیگر ثالثی نتواند روابط دو کشور را با مولفه های عینی و ذهنی تحت تاثیر بگذارد:

1. ایجاد تسهیلات صدور روادید برای سفر اتباع ایرانی به جمهوری خودمختار نخجوان.

2. اتصال راه آهن های 2 کشور از طریق خط آهن رشت- قزوین- آستارا به عنوان یک پروژه راهبردی.

3. برقراری خط پرواز مستقیم باکو - مشهد مقدس و بالعکس.

4. توسعه گردشگری سلامت و توریسم درمانی با توجه به استقبال فراوان مردم جمهوری آذربایجان از امکانات پزشکی شهر تبریز (به عنوان یکی از قطب های توریسم درمانی در شمال غرب ایران).

5. بازتعریف مجدد کارکردهای رایزنی فرهنگی ایران در جمهوری آذربایجان.

6. تاکید در پشت درهای بسته باید اینگونه باشد که ایران همان گونه که گره زدن مناسبات تهران- باکو را به روابط ایروان- تهران غلط می داند، مایل نیست درباره مناسبات باکو - تل آویو به عنوان عامل مخرب در مناسبات خود با جمهوری آذربایجان، مداخله کند. با این صورت، این واقعیت را هم نادیده نمی گیرد که نباید خاک جمهوری آذربایجان مکانی برای طراحی توطئه ها و امکانی برای تخریب مناسبات دو کشور همسایه شود.

فرجام سخن

ایران و جمهوری آذربایجان به یکدیگر نیاز متقابل دارند. بنابراین برای افزایش همکاری های آینده باید نگاه رو به جلو داشت و از فرصت ها استفاده کرد. به نظر دیدبان شاید بتوان روزی ادعا کرد که دیدار روحانی با همتای آذری خویش آغاز مرحله جدیدی از روابط ایران و جمهوری آذربایجان به حساب می آمد. برای اثبات این مدعا عملکرد نخبگان جمهوری آذربایجان قابل توجه خواهد بود. آنها باید نشان بدهند که پس از دو دهه اتخاذ سیاستهای انفعالی و تصمیم گیری های محافظه کارانه، نه تنها به درک جدیدی از سیاست ورزی و حکمرانی رسیده اند، بلکه می توانند این درک را با شرایط متغیر و سیال منطقه ای مطابقت دهند و نسخه ای برای خویش تجویز کنند. همچینن آنها باید نشان دهند که توانایی انتخاب های دشوار را دارند یا خیر.

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن