دیدبان
15 آبان؛ سالروز استعفای دولت موقت پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا

واکاوی همزمانی استعفای دولت موقت با تسخیر لانه

واکاوی همزمانی استعفای دولت موقت با تسخیر لانه

دیدبان: این-تسخیر سفارت- یک مطلبى است که اگر ملت ما هم دنبال او هر جور زحمتى به خودش راه بدهد، هر جور گرفتارى و تنگنایى که برایش پیش بیاید، ارزش دارد ... ارزش این در عالَم به این است که شما یک بتى که درست کرده بودند این‌ها ... شکستید. (صحیفه امام جلد13)

روز سیزده آبان سال 1358 سفارت آمریکا در تهران توسط گروهی از دانشجویان که خود را دانشجویان پیرو خط امام می‌نامیدند، اشغال شد و اعضای سفارت به گروگان گرفته شدند. اقدامی که هرچند در ابتدا بدون اطلاع رهبر انقلاب، امام خمینی ره انجام‌شده بود اما درنهایت از طرف ایشان حمایت شد و عنوان انقلاب دوم را به خود اختصاص داد. هرچند به نظر می‌رسد دانشجویان در ابتدا تصمیم به اشغال کوتاه‌مدت سفارت داشتند اما عوامل مختلفی دست‌به‌دست هم داد و باعث شد این اشغال 444 روز به طول بیانجامد. این رخداد تأثیرات غیرقابل‌انکاری بر صحنه سیاست داخلی و خارجی ایران گذاشت. یک روز پس از تسخیر لانه جاسوسی نخست‌وزیر دولت موقت استعفای خود را اعلام کرد، اقدامی که به عقیده عده‌ای ربطی به اشغال سفارت نداشت و تصمیمی بوده که نخست‌وزیر چندی قبل آن را اتخاذ کرده بود، با نگاهی بر تحولات ماه‌های آغازین عمر انقلاب می‌توان به عوامل مختلفی برای استعفای نخست‌وزیر اشاره کرد. از این عوامل طی یک دسته‌بندی کلی می‌توان به عدم هماهنگی باارزش‌های انقلاب و رهبری، از دست دادن جایگاه مردمی و نهایتاً تسخیر لانه جاسوسی اشاره کرد. در راستای فهم ارتباط این عوامل ضروری است تا ابتدا نگاهی به خصوصیات و عملکرد دولت موقت  داشته باشیم و سپس به بررسی هر یک از علل بپردازیم.

ویژگی‌های ترکیب کابینه دولت موقت

نیروهای دخیل در انقلاب را به شکل کلی می‌توان به دو طیف تقسیم کرد، گروهی با گرایش انقلابی و گروهی دیگر با گرایش محتاطانه و میانه‌رو. نیروهای انقلابی آن دسته افرادی بودند که طی جریان مبارزات به مخالفت با رژیم پهلوی پرداخته بودند و اکثراً مورد غضب حکومت واقع‌شده بودند. به همین دلیل ایشان سابقه چندانی در فعالیت‌های سیاسی نداشتند.

دسته دوم گروهی هستند که اکثرشان موافق اصلاحات بودند تا یک حرکت انقلابی، به دلیل همین دیدگاه در رژیم سابق نیز از مناصب اجرایی محروم نبودند. بعضی عقیده دارند برتری این گروه نسبت به طیف انقلابی نیز همین سوابق اجرایی بوده است.

البته با نگاهی دقیق‌تر می‌توان‌ همین دسته را نیز به دو گروه دیگر تقسیم کرد، یک دسته آن‌هایی که دارای تجربه اجرایی و مدیریتی بودند هرچند بعضاً تجربیاتشان چندان چشم‌گیر نبود اما گروه دیگر شامل افرادی بود که بیشتر درگیر فعالیت‌های علمی و سیاسی بوده‌اند؛ اما کمی کنکاش در عملکرد دولت موقت پی می‌بریم که گردانندگان اصلی دولت موقت عمدتاً کسانی بودند که سابقه مدیریتی خاصی در پرونده فعالیت‌های خود نداشتند، مانند ابراهیم یزدی، قطب‌زاده و امیر انتظام افرادی که از آن‌ها به‌عنوان مثلث قدرت یاد می‌شد ولی هیچ‌کدام سابقه مدیریتی قابل توجهی در پرونده‌شان نداشتند.

در امر تشکیل کابینه هرچند حضرت امام خمینی (ره) طی پیام تاریخی خود نسبت به انتصاب مهندس مهدی بازرگان اشاره ‌کرده بودند که نباید خواست‌های حزبی و گروهی در امر دولت موقت دخالت داشته باشند؛ اما متأسفانه مهندس بازرگان راه دیگری را در پیش گرفت و نیروهای لیبرال و لیبرال مذهبی در کابینه وی تفوق یافتند. وی بنا بر تعبیر خودش سیاست توزیع منصفانه قدرت را در پیش گرفت و شروع به سهم دهی نسبت به هر یک از گرایش‌های فکری مطرح کرد. البته در اجرا شاهد آن هستیم که غلبه اعضای کابینه با افرادی است که دیدگاهشان در چارچوب تفکرات ملی مذهبی بوده و به نحوی از انحا با نهضت آزادی ارتباط داشته‌اند.

عوامل موثر در شکست دولت موقت

حال با توجه به فضای فکری کابینه دولت می توانیم به بررسی نقاط ضعف اصلی آن که منجر به استعفای بازرگان شد بپردازیم:

1- عملکرد و تعامل نسبت به امام امت

قبل از اینکه در مورد رابطه امام خمینی و بازرگان صحبت کنیم بهتر است نگاهی داشته باشیم به تفاوت‌های ایدئولوژیک ایشان زیرا می‌توان بقیه اختلافات را در چارچوب این مطلب بررسی کرد.

بازرگان بیشتر سعی داشت بین مباحث ناسیونالیستی که در آن روزها رایج بود و اسلام یک سنخیتی ایجاد کند، به‌عبارت‌دیگر به دنبال اسلامیزه کردن ناسیونالیسم بود. وی بین اسلام و ایران اصالت را به ایران می‌داد و باروحیه‌ای محافظه‌کارانه این سیاست را در پیش گرفت. در مقابل شاهد رویه انقلابی امام راحل هستیم ایشان می‌فرمایند ما برای اجرای فرمان‌های اسلام قیام کردیم و به‌هیچ ‌وجه از آن صرف ‌نظر نخواهیم کرد. در مورد این تفاوت ایدئولوژیک بازرگان در کتاب انقلاب ایران در دو حرکت می گوید: «هدف اتخاذی دولت موقت، خدمت به ایران از طریق اسلام و به دستور اسلام بود؛ درحالی‌که آقای خمینی برای انقلاب و برای رسالت خود خدمت به اسلام از طریق ایران را اختیار کرده بود».

باوجوداین اختلافات رابطه امام با بازرگان قبل از انقلاب دوستانه و محترمانه بود. بعد از انقلاب که امام بازرگان را به نخست‌وزیری منصوب کردند نیز به‌صورت همه‌جانبه از او حمایت کردند و حتی ‌المقدور از ایرادهای او چشم‌ پوشی می‌کردند تا شاید آن را اصلاح کند. بازرگان نیز سعی بر این داشت تا ارتباطش با امام در کمال احترام باشد؛ اما نهایت اختلافات ایدئولوژیک میان وی و امام ره آشکار شد، به صورتی که بر سر تدوین پیش ‌نویس قانون اساسی بازرگان اصرار داشت تا از قانون فرانسه الگو برداری شود و چندان توجهی به ارزش‌های اسلامی نداشت؛ که این بار با انتقاد صریح امام ره مواجه شد. در ادامه راه‌، کار به‌جایی رسید که بعضاً اعضای کابینه بازرگان به مخالفت با رهبری انقلاب پرداخته و اصل ولایت‌فقیه را مورد هجمه قرار می‌دادند. این روال در تعاملات دولت موقت با امام ره ادامه داشت تا اینکه نهایت ایشان با استعفای نخست‌وزیر وقت موافقت کردند.

2- برخورد دولت موقت با مردم انقلابی

در روزهای ابتدایی شروع به کار دولت موقت مردم به دنبال حمایت‌های رهبر انقلاب از بازرگان رویه حمایت از او را در پیش گرفتند. به‌وسیله این حمایت‌های همه‌جانبه دولت موقت قدرت یافت اما متأسفانه چندی بعد خواسته‌های توده انقلابی از طرف کابینه بازرگان با بی‌توجهی روبه‌رو شد و از آن‌ها فاصله گرفت. در این میان نوع نگاه بازرگان به او اجازه نمی‌داد که با جریان انقلابی همسو شود و البته می‌دانست که به‌هیچ‌وجه امکان استقامت در برابر آن‌ها را هم ندارد از همین رو نهایت شاهد این بودیم که نتوانست با موج انقلاب همراهی کند. بازرگان با بی‌توجهی به مردم و خواسته‌های انقلابی‌شان باعث شد در پایان مدت نخست‌وزیری اثری از حمایت مردم و پایگاه مردمی روزهای آغازین نمانده باشد تا او را یاری کند.

3- سیاست خارجه دولت موقت در قبال آمریکا

سیاست خارجی دولت موقت بر محور حفظ ارتباط با آمریکا استوار بود و از همان ابتدا سعی در تسهیل رابطه دو کشور داشت. همین سیاست بارها از طرف نهضت آزادی مطرح‌شده بود و اعضای نهضت قطع رابطه با آمریکا را غیرعاقلانه قلم داد کرده بودند. دولت موقت برای برقراری ارتباط میان دو کشور بسیار تلاش کرد، تلاشی که با دیدگاه ضد امپریالیستی مردم انقلابی و رهبر انقلاب زاویه داشت؛ اما به نظر می‌رسد به همان اندازه که دولت موقت از استحکام کافی برای تعیین استراتژی ارتباط با آمریکا برخوردار نبود سران سیاست خارجه آمریکا نیز نسبت به این امر سردرگم بوده‌اند و لذا این تلاش‌ها نتیجه خاصی را دربر نداشت.

بازرگان در راستای اجرایی کردن سیاست نزدیکی به آمریکا در حاشیه اجلاس الجزایر با برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر دیدار کرد؛ و تلویزیون ایران نیز همان شب تصاویر این دیدار را که بدون هماهنگی امام انجام‌شده بود پخش کرد.البته باید توجه داشت که سابقه آمریکا در اذهان عمومی ایران به دلایلی از قبیل مداخلات ایالات ‌متحده در امور داخلی کشور، پناه دادن به شاه مخلوع، عدم استرداد دارایی‌هایی که سران رژیم سابق به آمریکا برده بودند، عدم پرداخت مطالبات ارزی دولت ایران از آمریکا، جاسوسی تحت پوشش فعالیت دیپلماتیک، تحریک و تجهیز اقلیت های قومی و مذهبی در کشور، حمایت از گروه‌ها و محافل سیاسی مخالف امام و حرکت مردم و… تیره و تاریک بود. این دیدار هم خشم دانشجویان را برانگیخت و در مقابله با سیاست محتاطانه دولت تصمیم گرفتند خودشان مسئله را حل‌وفصل کنند. مهم‌ترین اقدام ایشان در مقابل ضعف عملکرد دولت موقت در قبال آمریکا اشغال سفارت از جانب دانشجویانی بود که خود را دانشجویان خط امام نامیده بودند. در واکنش به این اقدام ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه وقت، جملاتی چندپهلو در مورد نارضایتی از این اقدام  بیان کرد و از موضع‌گیری صریح علیه دانشجویان انقلابی خودداری کرد. البته یک روز پس‌ازاین واقعه مهندس مهدی بازرگان استعفای خود را به امام خمینی ره تسلیم کرد.

جمع‌بندی

با توجه به مطالب فوق به نظر می‌رسد دولت بازرگان نمی‌توانست خود را با شرایط جدید و انقلابی وفق دهد و کم‌کم شکاف بین او و نیروهای انقلابی بیشتر شد تا اینکه نیروهای انقلابی به این نتیجه رسیدند که دولت در پاسداری از انقلاب ناتوان شده و باید چاره‌ای بیندیشند.

به نظر دیدبان در همین راستا دانشجویان با اشغال لانه جاسوسی در سیزدهم آبان ماه خواسته یا ناخواسته ضربه نهایی را بر پیکره دولت موقت وارد کردند زیرا که با این اقدام موجبات دل‌زدگی داخلی نسبت به دولت موقت را فراهم کردند و از طرف دیگر نیز باعث شدند آمریکا نسبت به دولت موقت ناامید شود. به نظر می‌رسد بازرگان که طی نه ماه جایگاه خودبین انقلابیون را ازدست‌داده بود و تبدیل به چهره‌ای صرفاً ملی و غیرانقلابی شده بود پس از اشغال سفارت وجهه بین‌المللی خود و جایگاهش بین دولت‌مردان آمریکایی را نیز از دست دادوی که مدیریت امور را از دست داده بود کناره‌گیری را بر حفظ مسئولیت در آن بحبوحه ترجیح داد.

به عقیده نگارنده با توجه به مصاحبه‌ها و خاطرات منتشرشده از دانشجویان پیرو خط امام به نظر می‌رسد اشغال سفارت صرفاً برنامه‌ای برای قد علم کردن در برابر آمریکا و اعتراض به سیاست‌های اتخاذی آن‌ها نسبت به انقلاب نبود بلکه دانشجویان که شاهد فاصله گرفتن دولت از خط امام و ارزش‌های انقلاب بودند می‌خواستند علاوه بر آن اولتیماتومی به بازرگان بدهند که به تیر خلاص بر پیکر نیمه‌جان کابینه بازرگان تبدیل شد.

منابع:

بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟ - مولف: داوود علی بابایی- امیدفردا

www.farsnews.com

http://www.bazargan.info

http://www.irdc.ir

دولت موقت – مولف: خیرالله اسماعیلی- مرکزاسنادانقلاب اسلامی

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن