دیدبان
نذری که قربانی نزول شد؛

داستانی از عظمت و ظرافت روضه خوانی های امام حسین(ع)

داستانی از عظمت و ظرافت روضه خوانی های امام حسین(ع)

به گزارش دیدبان به نقل از رویش،داستان واقعی و کوتاهی که پیش رو دارید، حاوی نکته ای ظریف و بی نهایت لطیف است. نکته ای که اگر با آن زندگی کنیم، زندگی ما محتوای دیگری دارد! بوی دیگری دارد! داستان اینقدر واضح و نکاتش اینقدر محسوس  والبته عظیم هست که نیاز به تفسیر نداشته باشد...

در یکی از مساجد قدیمی و باسابقه انقلابی اصفهان ( مسجد آیت الله خادمی) ، هرساله در دهه اول محرم، خیّرین زیادی نذوراتی از قبیل گوسفند و گوساله و ... برای دادن نذری بانی می شوند و چه حاجاتی که با همین نذر کردن ها برآورده نشده است!
اما همین چند سال پیش و یکی از همین شبهای محرم، اتفاقی عجیب در اینباره رخ داد. زن وشوهری، دو رأس گوسفند برای قربانی شدن به مسجد هدیه می کنند و می خواهند گوشتشان در غذای ظهر تاسوعا استفاده شود. نذر خانم یک میش بود که طبق معمول در منزلی که نذورات قربانی می شدند، ذبح و آماده پخت شد و نوبت به ذبح کردن نذر مرد رسید که قوچ بزرگی هم بود!

اما همین که قرار بوده آماده ذبح گردد، طناب از گردنش باز می شود و حیوان فرار می کند. خادمین و غصاب هم دوان دوان به دنبال قوچ ...

پس از دقایقی، قوچ بر سر چاهی در منزل می ایستد و ناگهان به داخل چاه می پرد!

یکی از شاگردان غصاب به ته چاه می رود تا حیوان زبان بسته را همان جا حلال کند، ولی همین که به حیوان می رسد صدایش بلند می شوند که این حیوان تلف شده است...

مسئولان هیأت از این اتفاق ناراحت و شگفت زده می شوند و زمانی که زن و شوهر به هیأت مراجعه می کنند، داستان به چاه افتادن گوسفند را برای چاره اندیشی به آنها می گویند!

همین که مرد داستان را می شنود، شروع به ناله و گریه می کند و همانجا کنار کوچه می نشیند و دست بر سر می کوبد و ناله می زند و تعجب اطرافیان را چندین برابر می کند.
وقتی کمی حال او به جا می آید، شرح ماجرا را از زن و شوهر می پرسند و آن زن  در پاسخ مطلبی می گوید که ظرافت داستان در آنست:


« من و شوهرم نذر کرده بودیم که امسال روز تاسوعا گوسفندی قربانی کنیم، اما به همسرم گفتم که با پولی که تو از نزول به دست می آوری نمی شود نذر کرد و اساسا مدتی است  که نزول خواری می کند ولی من خرج خودم و بچه هایم را با فروش فرشی که به ما هدیه شده بود می دهیم تا پول نزول نخوریم. همسرم به من گفت حالا ببین چطور گوسفند نذری من هم پخته می شود. من به شوهرم گفتم اگر نذر تو قبول شد من دیگر نماز نمی خوانم و حالا این اتفاق عجیب افتاده است» و بعد رو کرد وبه شوهرش و گفت: دیدی مرد! دیدی پول حرام در دستگاه امام حسین(علیه السلام) خرج نمی شود!

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن