دیدبان
بررسی آخرین احوالات اخوان المسلمین در مصر

رفتارشناسی اخوان المسلمین مصر از آغاز تاکنون

رفتارشناسی اخوان المسلمین مصر از آغاز تاکنون

دیدبان: اخوان المسلمین در سال 1928م توسط شیخ حسن البناء که در یک خانواده صوفی مسلک رشد یافته بود، با هدف ترویج ارزش های اسلامی و مبارزه با استعمار غرب تاسیس شد. شکل گیری اخوان المسلمین بازتاب شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاکم بر مصر از جمله گسترش نفوذ استعمار در کشورهای اسلامی، اوضاع نامساعد اقتصادی و تبعیض‌های موجود در جامعه مصری بود. این عوامل بستر مناسبی برای جذب مردم به این جنبش فراهم کرد و باعث شد، جماعتی که در ابتدا با افرادی معدود در شهر اسماعیلیه فعالیت خود را آغاز کرد، بتدریج دامنه نفوذ خود را به دیگر شهرهای مصر و حتی فراتر از مرزهای این کشور گسترش داد؛ تا جائیکه این جماعت در شرایط فعلی در 70 کشور دنیا دارای شعباتی است و بالغ بر 100 میلیون نفر در قالب آن فعالیت می کنند.

ماهیت اندیشه های حسن البناء

اخوان المسلمین از زمان تاسیس تا کنون دارای فراز و فرودهای بسیاری به لحاظ اندیشه ای و تشکیلاتی بوده است. حسن البناء در طراحی ایدئولوژی اخوان المسلمین از سه عنصر سنت گرایی یا محافظه کاری الازهری، اصلاح طلبی شیخ محمد عبده و سلفی گرایی رشید رضا استفاده کرد.[1] وی همچنین در حوزه تشکیلاتی نیز سه مرحله اصلی «تبلیغ»، «جذب و سازماندهی» و «مرحله عملیاتی» را مد نظر قرار داد و اصول پنجگانه «عدم فرقه گرایی»[2]، «سیاست گام به گام»، «بکارگیری عناصر مختلف جهت تحقق اهداف»، «برپایی حکومت اسلام» و در نهایت «مقاومت در برابر بیگانگان» را برای فعالیت اخوان المسلمین تعیین نمود. این اصول در دوره های مختلف زمانی همواره با شدت و ضعف هایی مد نظر رهبران اخوان المسلمین مصر قرار داشته است و به مقتضای شرایط زمانی جنبه هایی از آن مورد توجه رهبران اخوان قرار گرفت. به عنوان مثال، در میانه جنگ جهانی دوم و سالهای بعد از آن اندیشه جهاد علیه بیگانگان به شدت مورد توجه رهبران و اعضای اخوان قرار گرفت و همین مسئله انحلال جماعت از سوی دولت حاکم، بازداشت صدها تن از اعضای آن و در نهایت ترور حسن البناء در سال 1949م را به دنبال داشت.[3]

تحول در اندیشه های اخوان المسلمین

بعد از ترور حسن البناء بتدریج نوعی دگردیسی در اندیشه و رفتار اخوان المسلمین پدیدار شد؛ بگونه ای که رهبران اخوان به دلیل نا امیدی از مبارزه مسلحانه سعی در جایگزینی الگوهای مسالمت آمیز برای تحقق اهداف خود بودند. این در حالی بود که طیف نسبتاً وسیعی از جوانان این جماعت با تاکید بر تفکرات جهادی «سید قطب» خواهان مبارزه مسلحانه بودند. گفتنی است که سید قطب معتقد بود که جوامع فعلی، جاهلی هستند. وی با تقسیم جغرافیای جهانی به دارالاسلام، که حدود الهی در آن اجرا می گردد و دارالحرب که مخالف اجرای عقاید و شریعت اسلامی است، وظیفه یک مسلمان واقعی را مبارزه تا استقرار حاکمیت خداوند در زمین می دانست.[4]به این ترتیب، انشقاقاتی در جماعت بروز کرد و گروه هایی همچون "سازمان الجهاد" از اخوان المسلمین جدا شدند. گروهی نیز همچنان به اخوان المسلمین متعهد ماندند، اما در شاخه مخفی اخوان المسلمین مشغول به فعالیت شدند و اقداماتی از قبیل ترور شخصیت های سیاسی و نظامی و به راه اندازی اعتراضات خیاباتی را سازماندهی کردند. لذا می توان ادعا نمود که دو نوع تفکر کلی بر اخوان المسلمین بعد از ترور حسن البناء حاکم است: 1) تفکرات مسالمت آمیز که میراث فکری حسن البناء موسس اخوان المسلمین است. 2) تفکرات جهادی و مسلحانه که برگرفته از اندیشه های سید قطب است و عمدتاً جوانان متعصب و مذهبی اخوان را به خود جذب کرده است.

اخوان المسلمین بعد از انقلاب 2011م

بعد از تحولات انقلابی سال 2011م و سقوط حکومت سی ساله حسنی مبارک، اخوان المسلمین به عنوان جریانی مردمی که سابقه 80 سال کار تشکیلاتی، سیاسی، خیریه و اقتصادی داشت، توانست بر اوضاع تسلط یابد و قدرت سیاسی را در اختیار بگیرد. عده ای این رفتار اخوان المسلمین را تلاش برای تحقق اصل «برپایی حکومت اسلامی» از سوی این جماعت تحلیل می کردند؛ زیرا رهبران اخوان کوشیدند ضمن مذاکره با فرماندهان شورای عالی نظامی و پیروی از الگوی «پارلمانتاریستی» شرایطی را برای سیطره بر ارکان قدرت کشور فراهم کنند. اخوان المسلمین همچنین حزب «آزادی و عدالت» را به عنوان بازوی سیاسی خود تاسیس نمود. بر این اساس، رویکرد اخوان المسلمین کاملاً سیاسی و مسالمت آمیز گردید و به یکباره اخوان از گروهی اپوزسیون به جریان حاکم در مصر تبدیل شد. همچنین در نخستین انتخابات پارلمانی توانست اکثریت کرسی های پارلمان را کسب کند و در انتخابات ریاست جمهوری نیز محمد مرسی نامزد اخوان المسلمین با اختلاف کمی بر رقیب خود احمد شفیق پیروز شود. اگرچه وجود برخی ناکارآمدهای فردی و ساختاری و مانع تراشی های جریان های داخلی و خارجی مانع از تحقق کامل اهداف و ایده آل های اخوان المسلمین در مصر شد و در آستانه اولین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری مردم با برپایی اعتراضات گسترده خواستار برکناری محمد مرسی و اسقاط حکومت اخوان المسلمین شدند. ارتش نیز در این برهه به کمک مردم شتافت و محمد مرسی را مجبور به کناره گیری از قدرت نمود. به این ترتیب، اخوان المسلمین همچون سابق به حاشیه رانده شد و بسیاری از اعضا و رهبران آن یا به خارج از کشور گریختند و یا توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

اخوان المسلمین بعد از عزل محمد مرسی

در آستانه برکناری محمد مرسی از ریاست جمهوری در سال 2013م شکافی عمیق تحت عنوان "اخوان – ضد اخوان" در جامعه مصر پدیدار شد که وضعیت بغرنجی را بر این کشور تحمیل کرد. همزمان با عزل مرسی از ریاست جمهوری و تشکیل دولت موقت، اعتراضات هواداران اخوان المسلمین در خیابان ها و میادین اصلی قاهره و دیگر شهرهای مصر آغاز شد و اوج آن در حادثه میدان رابعه العدویه و النهضه نمایان گردید. استمرار این وضعیت بتدریج باعث شد تا اعضای اخوان المسلمین به طیف های مختلف تقسیم شوند.

1) گروهی همچون کمال الحلباوی، سخنگوی اخوان المسلمین در اروپا، روش مسالمت آمیز را در پیش گرفتند و به مذاکره با دولت روی آوردند.

2) گروهی به خارج از کشور گریختند و در ترکیه و قطر به هدایت اعتراضات خیابانی در مصر پرداختند.

3) گروهی از جوانان اخوانی در داخل تشکل های اعتراضی تشکیل دادند و به مخالفت با دولت پرداختند (ر.ک: دیدبان، جریانشناسی گروه های معترض اخوانی در مصر).

4) گروهی نیز به سمت تحرکات مسلحانه و تشکیل گروه های زیر زمینی تمایل پیدا کردند و با همکاری عناصر تکفیری در صحرای سینا اقدام به نا امن سازی کشور به منظور ناکارآمد نشان دادن دولت موقت، نمودند.

در این نوشتار، تمرکز اصلی به گروههایی است که بصورت علنی عضو اخوان المسلمین محسوب می شوند و یا منابع مالی خود را از این گروه دریافت می کنند؛ زیرا در منابع فارسی توجه کمتری به این گروه ها شده است که مهمترین آنها عبارتند از:   

1- جماعت"اجناد مصر"

جماعت اجناد مصر در اواخر سال 2013م و اوائل سال 2014م با انجام چند عملیات تروریستی به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری بصورت رسمی در مصر اعلام موجودیت نمود. در ابتدا این گروه متشکل از هسته های کوچکی از جوانان اخوانی متاثر از "شیخ حازم ابواسماعیل"، نامزد انتخابات ریاست جمهوری مصر، بود که فاقد تجربه کافی در عملیات مسلحانه بوده و صرفاً از طریق انفجار از راه دور، خودروهای بمبگذاری شد ه و بمب های دست ساز اهداف خود را عملیاتی می کردند و دامنه تاثیرگذاری اقدامات آن به نسبت دیگر گروه های مسلح مصری مانند "انصار بیت المقدس" بسیار محدود و تنها با هدف اعمال فشار بر دولت ارزیابی می شد. اما بتدریج اعضای این گروهک با گذراندن دوره های آموزشی در پادگان های گروه های تکفیری در صحرای سیناء توان عملیاتی خود را توسعه داده و حوادث خونباری را در دانشگاه قاهره و میدان لبنان شهر قاهره به راه انداختند. تمرکز عملیاتی این گروهک در محدوده قاهره الکبری به ویژه استان الجیزه معطوف شده است، اما حضور آنها در فضای مجازی به داخل مصر و شبکه های جهادی محدوده نمی شود، بلکه اخبار اقدامات آنها بصورت همزمان در بسیاری از سایت ها خارجی و شبکه های اجتماعی همچون فیس بوک و توئیتر منتشر می­گردد. از مهمترین اقدامات تروریستی گروهک اجناد مصر می توان به انفجار بمب در نزدیکی مقر امنیتی استان الجیزه در فوریه 2014م، هدف قرار دادن کمین "عبود" و کمین "سواح" در 25 نوامبر 2014م و انفجار بمب در پادگانهای "اعلی کوبری" استان الجیزه و جاده صحرایی اسکندریه متعلق به نیروهای "الامن المرکزی" اشاره کرد.[5] در مجموع می توان ادعا نمود که اعضای این گروه جوانان سلفی و دانشجویان الازهری متمایل به حازم ابواسماعیل هستند که شعار انتخاباتی وی را در بیانیه های خود مورد استفاده قرار داده و هدف آنها مبارزه با نیروهای امنیتی مصر است.

2- گردانهای انصار الشریعة در سرزمین کنانه

"گردان های انصار الشریعه در سرزمین "کنانه" در اوائل سال 2014م و تحت تاثیر سازمان "الطلیعه السلفیه المجاهده" که در سال 2012م توسط "احمد عشوش" در اسکندریه تاسیس شده بود، اعلام موجودیت نمود. گردان های انصار الشریعه در مصر با گردان های انصار در کشورهای لیبی، تونس، مراکش و یمن مرتبط بوده و عناصر آنها عمدتاً دارای سوابق زندان هستند که بعد از انقلاب های سال 2011م از زندان گریختند. اعضای این گروه به لحاظ فکری تابع اندیشه های جهادی القاعده هستند و در مناطقی همچون عراق، افغانستان و سوریه حضور داشته و دارای تجربه کافی در امور نظامی و اطلاعاتی هستند و از جمله برجسته ترین افراد این گروهک می توان به "محمد الظواهری"، برادر ایمن الظواهری، اشاره کرد. هدف این گروه برپایی خلافت اسلامی در مصر است و در حال حاضر در استان های الشرقیه، الدقهلیه، البحیره و اسکندریه حضور فعال دارد. اگرچه، کمبود عناصر جوان در میان اعضای این گروهک و همچنین تحت تعقیب بودن اکثر اعضای آن که دارای سوابق تروریستی هستند، یکی از علل ناتوانی این گروهک برای توسعه اقدامات تروریستی در مصر است. 

3- گردان های الذئاب المنفرده (گرگ های مستقل)

گردان های الذئاب المنفرده (گرگ های مستقل) نسل چهارم القاعده محسوب می شوند که به رغم تفاوت اسمی از منظومه فکری القاعده پیروی می کنند. اولین بار این گروه در نوامبر 2013م اقدام به اجرای عملیات تروریستی در مصر نمود. روش عملیاتی آنها بصورت انفرادی و غیرمنتظره است و تا حد زیادی شبیه به شبکه های مافیایی در انگلستان و آمریکا عمل می کنند. به دلیل همین الگوی انفرادی عمدتاً از ابزارهای سبک مثل تک تیرانداز برای حمله نیروهای امنیتی و پلیس استفاده کرده و از اقدامات گسترده مسلحانه اجتناب می ورزند. مهمترین عملیات این گروهک آتش زدن نیروگاه برق نزدیک به ساختمان اداره اطلاعات قاهره می باشد. به نظر می رسد برخی از عناصر با تجربه جهادی مصر نیز در این گروهک عضویت داشته باشند؛ زیرا از نحوه نگارش بیانیه های آنان مثل استفاده از عبارت " و اِن عُدتم عُدنا" ( اگر بپاخیزید، بپا می خیزیم) مشخص است که افرادی با سابقه جهادی در دهه هفتاد میلادی در نگارش آن مشارکت داشته اند. در مجموع می توان ادعا نمود که این گروهک به دلیل کمبود نیروی کافی و بی تجربگی برخی عناصر آن فاقد تاثیرگذاری گسترده در مصر بوده است.

4- جماعت جندالاسلام

جماعت جندالاسلام اولین بار بعد از حمله انتحاری به ساختمان اطلاعات نظامی مصر در 12 سبتامبر 2013م اقدام به انتشار بیانیه رسمی نمود و به سرعت در گروه تروریستی انصار بیت المقدس ادغام گردید. هدف این جماعت برپایی دولت اسلامی و اجرای شریعت اسلامی در مصر است و دارای ارتباطات گسترده با گروه های هم نام خود در سوریه، فلسطین و ... است. عمده فعالیت های این جماعت قبل از ادغام در گروهک انصار بیت المقدس در صحرای سینا تمرکز داشت و به واسطه همین عامل در گروه مذکور ادغام گردید.

5- گردان های الفرقان

 گردان های الفرقان در صحرای سینا شکل گرفت و از همان ابتدا به واسطه حضور در مجلس شورای مجاهدین با گروه های جهادی در این منطقه همکاری و هماهنگی داشت و این گروه نیز همچون جند الاسلام بتدریج در گروهک انصار بیت المقدس ادغام شد. بعد از عزل محمد مرسی این دو گروهک (انصار بیت المقدس و گردان های الفرقان) دارای رقابت شدید در انجام اقدامات تروریستی بودند. از جمله مهمترین اقدامات تروریستی الفرقان می توان به ترور رئیس اطلاعات واحد هشتم نیروی هوایی توسط گردان النصره و هدف قرار دادن یک کشتی چینی با آر.پی.جی در اوت 2013م اشاره کرد. رهبران گروهک الفرقان در بیانیه های متعدد هدف خود را گرفتن انتقام خون کشته شدگان اخوان المسلمین در میدان رابعه، منصه، سینا و ... اعلام می کنند.    

نتیجه گیری

اخوان المسلمین مصر از آغاز تاسیس توسط حسن البناء تا کنون دارای فراز و فرودهایی بسیاری بوده است. راهبرد عملیاتی این جماعت متناسب با مقتضیات زمان و مکان تغییر کرده است؛ بگونه ای که گاه از روش های پارلمانی و در برخی موارد از روش های مسلحانه برای تحقق اهداف خود استفاده کرده اند. دیدبان معتقد است بعد از عزل محمد مرسی، اعضای جماعت اخوان المسلمین راهکارهای مختلفی را برای احقاق حقوق از دست رفته خود آزمودند، اما در اکثریت قریب به اتفاق آنها اقدامات خشونت آمیز علیه نیروهای ارتش و پلیس و امنیتی وجود داشته و دارد. عمدتاً این طیف از اخوان المسلمین که تحت تاثیر اندیشه های سید قطب هستند، با اتخاذ الگوی جهاد مسلحانه و بهره گیری از تجربیات گروه های سلفی جهادی فعالیت خود را در مصر آغاز کردند ولی به دلیل فقدان تجربه کافی در این زمینه از توان عملیاتی پایینی برخوردار هستند. لذا نمی توان تاثیر اقدامات خشونت طلبانه این گروه ها را هم ردیف گروه های تکفیری مستقر در صحرای سینا معرفی نمود و شاید علت ادغام برخی از آنها در گروه های مثل انصار بیت المقدس نیز همین مسئله باشد.


[1] بهمن آقایی و خسرو صفوی، اخوان المسلمین، (تهران: رسام، 1365)، ص19.

[2]در این دوره حسن البناء با شهید نواب صفوی ارتباط برقرار نمود تا جائیکه نواب صفوی برای دیدار وی عازم مصر شد. 

[3] کلیم صدیقی، مسائل نهضت‌های اسلامی، ترجمه: سید هادی خسرو شاهی، (تهران: اطلاعات، 1375)، ص 170.

[4] هرایر دکمچیان، اسلام در انقلاب: جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه: حمید احمدی، (تهران، کیهان، 1366)، ص 165

 

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن