به گزارش دیدبان به نقل از سراج24، با نزدیک شدن به انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی خبرها حاکی از آن است که برخی اصلاح طلبان قصد دارند با محوریت قرار دادن هاشمی رفسنجانی و معرفی وی به عنوان نماد اعتدال جبهه اصلاح طلبان تنور انتخابات را بیش از پیش داغ کنند تا شاید با تشکیل این ائتلاف پیروز انتخابات شوند.
با ورق زدن کتاب تاریخ انقلاب قصد داریم مروری بسیار مختصر بر کارنامه و عملکرد سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی هاشمی رفسنجانی به ویژه عملکرد وی در دولت موسوم به سازندگی که گاهی از مرز اعتدال گذر کرده و به مرز افراط و تفریط نزدیک می شد داشته باشیم.
هاشمی رفسنجانی را باید بدون شک یکی از رجال بانفوذ سیاسی در سال های پس از پیروزی انقلاب دانست که همواره موجی از مخالفان و موافقان سیاست ها و اقدامات وی در تمامی برهه های انقلاب به تعریف و تمجید یا تنقید و تذنیب رفتارهای وی مشغول بوده اند.
هاشمی در طی این سالها نشان داده است که مدیریت وی برآمده از تفکرات یک شخص و یک سیاستمدار واحد نیست بلکه برآمده و برخواسته از جریانی است که همواره در قالب دستورات و محورهای فردی بروز و ظهور پیدا کرده اما دارای عقبه ای پیچیده و چند لایه است. از همین رو باید دوران زندگی سیاسی هاشمی در سه دهه گذشته را در نگاهی کلی به دوره های متفاوت و ناهمگون سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب و دوران ریاست هاشمی بر مجلس شورای اسلامی ، دوران پس از رحلت حضرت امام و سال های ریاست جمهوری ، دوران پس از رحلت حضرت امام و سال های ریاست جمهوری، سالهای حاکمیت اصلاح طلبان بر دولت و مجلس، روزهای پایان دولت خاتمی و گام های هاشمی برای فتح دوباره کرسی ریاست جمهوری ، رقابت های انتخاباتی خرداد 88 تقسیم کرد و در حال حاظر نیز وی پدر معنوی دولت تدبیر و امید نامیده می شود.
تشکیل حزب کارگزارن
دولت دوم هاشمی رفسنجانی بر خلاف دولت اول وی بسیار محل بحث و اختلاف نظر در بین گروه های سیاسی و افکار عمومی و نهادهای انقلابی بود. به موازات شفاف شدن اختلافات و تشدید انتقادات از عملکرد دولت، اطرافیان و نزدیکان هاشمی رفسنجانی در صدد سازماندهی، ایفای نقش و تأثیر گذاری مستقلانه در فضای سیاسی - اقتصادی کشور برآمدند.
گروه موسوم به " کارگزاران سازندگی " با چراغ سبز جناب آقای هاشمی رفسنجانی که اعضای آن را اکثرا وزرا و معاونین ایشان تشکیل داده بودند اعلام موجودیت کرد که البته با حرف و حدیث های فراوانی مواجه گردید که از آن جمله می توان به ایده معروف ریاست جمهوری مادام العمر آقای هاشمی اشاره کرد که این گروه هوادار و با پیشنهاد تغییر قانون اساسی به نفع آقای هاشمی مطرح نمود!
حزب کارگزاران سازندگی ازجمله احزاب دولت ساختهای است که در سپهر سیاسی ایران پا به عرصه وجود گذاشته و تاکنون قریب به 20 سال همراه با فرازوفرودهایی در عالم سیاست ادامه حیات داده است. ازآنجاکه مواضع، رویکردها و عملکردهای این حزب در مقاطعی از این دو دهه بر مسائل مختلف کشور تأثیرگذار بوده است.
حزب کارگزاران سازندگی در سال 1374 در شرایطی اعلام موجودیت کرد که عملکرد دولت دوم هاشمی رفسنجانی مورد انتقاد گسترده جناح راست از یکسو و انتقاد جناح چپ از سوی دیگر قرار گرفته بود. در آن فضایی که رئیسجمهور احتمال حضور و نفوذ خود در آینده را رو به کاهش میدید، برای ایجاد ردپایی در مجلس پنجم، 5 نفر از افراد مورد وثوق خود را برای حضور در لیست انتخاباتی جامعه روحانیت معرفی کرد که مورد اعتراض جدی آنها ازجمله جمعیت مؤتلفه قرار گرفت و سرانجام پس از کشوقوسهایی، حزب کارگزاران با عنوان خدمتگزاران سازندگی و در ادامه با عنوان «جمعی از کارگزاران سازندگی ایران» با شعار عزت اسلامی، تداوم سازندگی و آبادانی ایران و با صدور بیانیهای با امضاء 16 نفر از وزرا، معاونان رئیسجمهور و رئیسکل بانک مرکزی به دبیر کلی غلامحسین کرباسچی شهردار وقت تهران، اعلام موجودیت کرد؛ البته قابلذکر است که 10 نفر از اعضاء آن چون از وزرای کابینه دولت بودند، با مخالفت هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با حضور وزرا در احزاب سیاسی، در ظاهر کنار رفتند ولی در عمل همچنان به اهداف حزب وفادار باقی ماندند.
بر این اساس حزب کارگزاران سازندگی –که در 25/5/1378 تحت همین عنوان از وزارت کشور مجوز گرفت- با اعضاء هیئت مؤسس و شورای مرکزی چون: محمدعلی نجفی، غلامحسین کرباسچی، محمد هاشمی، فائزه هاشمی، علی هاشمی، محسن هاشمی، مرعشی، مهاجرانی، نوربخش، ملکزاده و... با مجموعهای از بستگان، مدیران و کارگزاران نزدیک به رئیسجمهور وقت و با پدرخواندگی وی، وارد عرصه سیاسی کشور شد.
آنها که به مرور شاهد کاهش حمایت نهادها و گروه های ذینفوذ از برخی سیاست ها و خط مشی دولت بودند در مجلس پنجم موفق شدند فراکسیون اقلیت منسجمی را برای حمایت از برنامه های دولت شکل دهند. با این حال تداوم قدرت در نزد این طیف، باید شکل حقوقی و قانونی خود را نیز طی می کرد و از گذر انتخابات می گذشت.
از آنجایی کاندیداتوری دوباره هاشمی منع قانونی داشت و امکان رأی آوری گزینهای از نزدیکان هاشمی صددرصدی نبود، نزدیکان هاشمی رفسنجانی و بویژه افرادی نظیر شاهرخ فریدون روحانی، عطاءالله مهاجرانی، عبدالله نوری، غلامحسین کرباسچی، مرتضی الویری، محسن کدیور و ... در تلاش بودند تا بلکه بتوانند اصل 114 قانون اساسی کشور که می گوید رییس جمهور برای مدت چهار سال با رأی مستقیم مردم انتخاب میشود و انتخاب مجدد او به صورت متوالی تنها برای یک دوره بلامانع است را تغییر داده و شرایط را برای استمرار طولانی مدت ریاست جمهوری هاشمی مهیا سازند.
بدینسان نزدیکان هاشمی که تلاش داشتند تا اکثریت کارگزاران در مجلس و مجمع را با خود همراه سازند؛ سعی داشتند کسانی چون ناطق نوری و روحانیت مبارز و موتلفه را به پذیرش استمرار ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی با تغییر اصل 114 قانون اساسی ترغیب و همراه نمایند که البته با هوشیاری مقام معظم رهبری نتیجه ای نگرفتند.
عملکرد اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی
یکی از نقاط مثبتی که برخی حامیان دولت سازندگی و حزب کارگزاران در طول سالها بر آن تأکید داشته و از آن بهعنوان افتخار یاد میکنند، عملکرد اقتصادی دوران موسوم به سازندگی است. دوران 8 سالهای که هاشمی رفسنجانی بهعنوان اولین رئیسجمهور پس از جنگ تحمیلی، بر آبادانی و توسعه کشور تأکید داشت و در این مسیر نیز توفیقاتی در ترمیم زیرساختهای کشور حاصل شد.
ضمن احترام به تلاش و کوشش دولت سازندگی و بسیاری از مدیران غیرجناحی و متعهد آن که با همان شورونشاط دوران دفاع مقدس سهم بزرگی در آبادانی خرابیهای پس از جنگ تحمیلی داشتند اما بنا به نظر بسیاری از کارشناسان نخبه کشور، پایه بسیاری از بناهای کج در حوزه اقتصاد نیز در همان دوران موسوم به سازندگی انجام گرفت.
پس از جنگ، تفکرات حاکم بر مدیران سیاسی و اقتصادی سبب شد که کشور از یک نیروی بسیار کار آمد و مدیریت انقلابی که توانسته بود بدون هیچ گونه توقع مادی، هم دشمن نظامی را بیرون کند و هم مدیران توانمندی در بخش های صنعتی باشند به دلیل دیدگاه سرمایه داری که نشات گرفته از غرب بود غافل شود.
مدیرانی که بعد از دوران جنگ انتخاب شدند تکنوکرات بودند که الگوی سرمایه داری لیبرال را مطرح کردند. تکنوکرات ها معتقد بودند برای رسیدن به توسعه و پیشرفت کشور، ناگزیر از له شدن طبقه فقیر و مستضعف در زیر چرخهای سازندگی است! در این خصوص حتی غلامحسین کرباسچی دبیر کل کارگزاران –که در سالهای 77 و 88 به دلیل وجود پرونده سنگین اتهامات و مفاسد اقتصادی و امنیتی دادگاهی و محکوم شد- معتقد بود باید تهران از نظر مدرن بودن تبدیل به شهری شود که هر کس (در دهه 70) زیر 500 هزار تومان درآمد دارد (معادل 10 میلیون تومان امروز!)، چون از عهده هزینههای چنین شهری برنخواهد آمد، تهران را ترک کند!
در واقع آنچه دولت سوم و چهارم در اقتصاد به دنبال آن بود بازسازی کشور پس از جنگ بود. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد اشتباهات مکرر اقتصادی بود که سبب شد تا رفتارهای دولت به حاشیه رانده شود. بسیاری از سدها و پروژه های عمرانی بزرگ در دوره هاشمی کلنگشان به زمین خورده بود اما عدم کنترل نقدینگی و همچنین استفاده بیش از حد از استقراض خارجی سبب شد تا نیمه کاره بمانند و دولت های بعدی تا مدتها با مشکل پروژه های عمرانی نیمه کاره و نیز مشکل تأمین اعتبار آنها مواجه باشند.
عملکرد فرهنگی دولت هاشمی رفسنجانی
در حالی که اقتصاد و فرهنگ دو بال همراه و همسان هستند که باید با هم رشد کنند شعار معروف آقای هاشمی رفسنجانی در دوران سازندگی این بود که ما باید ابتدا اقتصاد را درست کنیم، بعدا به فرهنگ بپردازیم.
عملکرد متأثر از التقاط فکری برخاسته از نگاه لیبرالیستی به دین در طول دوران سازندگی و پس از آن ، اتفاقات ناخوشایند فرهنگی را برای نظام و جامعه اسلامی رقم زد آنچنانکه تبعات فرهنگ مبتنی بر اصالت سرمایه، رفاه و سبک زندگی غربی، تأثیرات جدی و عمیقی در فرهنگ جامعه ایجاد کرد که همچنان گریبانگیر کشور است.
در این دوره , دگرگونی بزرگ ساختاری در بنیادهای اجتماعی و فرهنگی کشور به وقوع پیوست که متاسفانه این تحولات بزرگ , به دلیل نگرش تک بعدی دولت سازندگی به توسعه و اولویت اقتصاد , مشکلات اجتماعی و فرهنگی زیادی را برای کشور به دنبال داشت که از جمله می توان به مهاجرت ازروستاها , شکاف طبقاتی ، ترویج روحیه مصرف گرایی و تجمل گرایی ، کم رنگ شدن ارزش های انقلابی ، بی توجهی نسبت به مسائل فرهنگی ، غفلت ازتهاجم فرهنگی غرب و... اشاره کرد.
برای مثال یکی از نگاههای غلط (ضد) فرهنگی ، تقویت و افزایش نگاه و ادبیات فمینیستی بود که از طریق فائزه هاشمی (عضو مؤسس و شورای مرکزی حزب کارگزاران و دختر هاشمی رفسنجانی ) ابتدا در قالب شعارها و برنامههایی چون: دوچرخهسواری زنان، برابری زن با مرد –بدون توجه به نگاه قرآنی- و... در جایگاه نمایندگی مجلس پنجم و پس از آن در دولت اصلاحات بهصورت مکتوب و در قالب روزنامه زن توسط این عضو زن حزب کارگزاران در جامعه تئوریزه میشد. بهعنوان نمونه یکی از موضوعاتی که در این روزنامه در کنار موضوعات بهشدت سیاسی آن منتشر میشد، بحث فمینیسم لیبرال و فمینیسم مارکسیسم بود! روزنامهای که درنهایت بر اثر قبحشکنیهای متعدد و بیشازحد، توقیف و لغو امتیاز شد.