دیدبان: تاریخ ملت ایران در دویست تا سیصد سال گذشته سرشار است از حوادث تلخ و عبرت آموز برای ما حاضران در روزگار کنونی و نیز آیندگان، این حوادث برای ملت ما تلخ است چرا که در روزگاری که کشور ما دستخوش حوادث پیچیده و سخت شده بود و با مشکلات دست و پنجه نرم می کرد و این دوران برابر است با دوره ضعف و ناتوانی حکومت های موجود در ایران در زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی که همه اینها ناشی از عقب ماندگی در زمینه فکر و اندیشه است در مقابل کشورهای اروپایی با تحولات به وجود آمده در اروپا در این سال ها به سرعت در زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی درحال رشد هستند. در دروانی که در ایران نالایق ترین و ناتوان ترین حکومت های تاریخ ایران به حکومت می پرداختند، اروپا در حال سپری کردن دوران رنسانس و انقلاب صنعتی است، ایرانیانی که در دوران صفویه با حضور اروپائیان در ایران به خود می بالیدند و احساس قدرت می کردند، در این دوران با سفر به کشور های اروپایی و مشاهده آن در خود احساس سرشکستگی می نمودند. اروپا در این دوران با افزایش جمعیت روبه رو به رو بود، ناسیونالیسم به سرعت در حال شکل گیری و افزایش بود، رشد سریع علم از دیگر ویژگی این دوران بود، احساس برتر بودن انسان اروپایی بر سایر انسان ها، رشد ثروت های ملی ناشی از استعمار و چپاول کشور های تحت سلطه، از ویژگی های این دوره بود، این چپاول ها زمانی آغاز شد که در پی انقلاب صنعتی نیاز به مواد و در ادامه آن نیاز به بازاری برای فروش احساس می شد. کشورهای فعال در انقلاب صنعتی به فکر رقابت با دیگر کشور ها بر سردستیابی به منابع و بازار های دیگر کشور ها افتادند. فلسفه و اندیشه های مرکانتیلیستی اندیشه غالب در اروپا بود. در مطلب پیش رو دیدبان به دنبال این است که به بررسی اقدامات و فعالیت های یکی از این استعمار گران یعنی استعمار پیر در ایران بپردازد.
طلایه دار استعمار
در میان کشورهای اروپایی پیشتاز در این دروان که مصادف با حکومت سلسله قاجار است می توان از بریتانیا نام برد. آغاز انقلاب صنعتی در انگلستان بود و این انقلاب چهره این قاره را تغییر داد، همان گونه که قبلا نیز بیان شد کشورهای پیشتاز در این تحول با تکیه بر اندیشه سیاسی غالب در این کشورها برای تامین منابع مورد نیاز خود برای تولید بیشتر و نیز پیدا کردن بازار برای فروش کالاهای تولیدی خود، به توسعه طلبی در دیگر کشور ها پرداختند، این بدان علت بود که قاره اروپا باتوجه به وسعت کم وکمبود منابع اولیه و خام و نیز زیادی رقبا مکان مناسبی برای رشد و توسعه سرمایه و ثروت نبود، لذا کشورهای اروپایی پیشتاز در زمینه انقلاب صنعتی به فکر خروج از اروپا افتاده و به تقسیم کشورهای آسیایی و آفریقایی بین خود پرداختند و به جز چند کشور سایر ملت ها تحت استعمار غرب و اروپا قرار گرفتند، هر چند ایران هیچ گاه به مستعمره تبدیل نشد، اما همواره از سوی استعمار گران رنج و آسیب دیده است.
در صدر کشور های استعماری که همواره در تاریخ دویست سال اخیر ملت ایران، نقش پررنگی داشته است، استعمار پیر یعنی انگلیس است.
ایران پیشمرگ هند
هند مستعمره ای ارزشمند برای انگلستان بود، وآنها توانسته بودند این مستعمره بزرگ و با منابع و جمعیت زیاد را تحت سلطه خود درآوردند، اما این مسئله باعث نشد سایر استعمارگران از هند چشم بپوشند، لذا میان استعمارگران برای تسلط بر این سرزمین رقابت و اختلاف وجود داشت، فرانسه یکی از این رقبا بود، فرانسه ایران را دروازه ورود به هند می دانست و انگلیس از همه توان خود استفاده می کرد تا این فرصت را به ایران و فرانسه ندهد که در هند رخنه کنند، این در حالی بود که ایران در دوران فتحعلی شاه درگیر جنگ با روسیه بود و ایران به دنبال کشور بود تا بتواند به تقویت ایران بپردازد، ایران در ابتدا به فرانسه روی آورد و این برای انگلیسی ها قابل تحمل نبود لذا انگلیس با تحریک دولت ایران برای حمله به افغانستان پرداخت چرا که با این حمله اتحاد میان افغانستان و ایران که زمینه ساز نفوذ فرانسه در هند بود به شکست می انجامید، در توافقی که میان ایران و انگلیس انجام گرفت قرار بر این شد که ایران از حمله افغان ها به هند و نیز نفوذ نیرو های فرانسه جلوگیری کند و در ازای آن انگلیس به حمایت از ایران در مقابل روسیه که به قفقاز حمله کرده بود بپردازد، ایران با تحریک انگلیس به هرات حمله کرده و زمینه را برای برقراری امنیت هندوستان برای انگلیس فراهم می کند اما زمانی که ایران مفاد توافق را مبنی بر کمک به ایران در مقابل روسیه گوشزد می کند، انگلیس در مقابل خواهان واگذاری جزایر و بنادر جنوبی ایران می شود. پیمان مجمل، پیمانی دیگر است که در گیر و دار بستن پیمان ها با کشور های مختلف اروپایی میان ایران و انگلیس بسته می شود و انگلیس در قبال دادن یک سری تعهدات گنگ به ایران خواهان این می شود که ایران از نفوذ قوای اروپایی در هندوستان جلوگیری کرده و اجازه استقرار انگلیس ها را در جزیره خارک و خلیج فارس بدهد بر اساس این قرارداد سایر پیمان هایی که ایران با دیگر کشور های اروپایی بسته بود باطل اعلامی می شد.
عهد نامه هایی بر پیکر نیمه جان ایران
عهد نامه مفصل: نکته ای که در این عهد نامه قابل توجه است، تعهداتی است که ایران قبول می کند و در مقابل امتیازاتی که انگلیس دریافت می کند، که اصلا قابل قیاس با هم نیست، در این پیمان تمام ظرفیت و توانایی ایران در اختیار انگلیس برای دفاع از مستعمره او یعنی هند قرار می گیرد اما در مقابل انگلیس فقط به دادن وعده و وعید بسنده می کند، در این عهد نامه می خوانیم که ایران موظف است همه عهدنامه های خود با دیگر کشورهای اروپایی را که با انگلیس دشمنی دارند لغو کند و راه عبور از ایران را به هندوستان را به این کشورها ببندد، ایران متعهد می شود که در صورت حمله به هند از سوی مناطق آسیای مرکزی همه توان خود را به کار گیرد، در صورت بروز اختلاف میان ایران و افغانستان، انگلیس دخالتی نمی کند و بی طرف است اما اگر حاکم افغانستان برای انگلیس در هند مشکلی ایجاد کند این ایران است که باید وارد جنگ شود، اگر ایران بخواهد برای تنظیم و سازماندهی امور مملکت مستشاری بیاورند نباید از اتباع کشور هایی باشد که با انگلیس دشمن هستند، اگر میان ایران و دول اروپایی جنگی صورت گیرد، انگلیس تمام تلاش خود را برای برقراری صلح میکند اما اگر موفق به صلح نشد یا سپاهی را برای کمک می فرستند و یا سالانه دویست هزار تومان به ایران می پردازد و اگر در جنگ نیروی دریایی انگلیس وارد عمل شد، ایران باید هزینه آن را پرداخت کند، پس از برقراری این توافق با وقوع جنگ میان روسیه و ایران، انگلیس ها بنا به سیاست های خود از کمک به ایران بر اساس توافق خودداری کردند، آنها در این جنگ علی رغم شکست های ایران و از دست دادن سرزمین های وسیعی از ایران به دنبال برقراری صلح اجباری میان روسیه و ایران بودند چرا که می خواستند قوای روسیه را با دشمن اصلی خود یعنی فرانسه درگیر کنند، لذا با فشار های انگلیسی ها عهد نامه گلستان میان روسیه و شاه ایران بسته می شود، قسمت های عظیمی از خاک ایران از دست می رود و ایران از حق کشتیرانی در دریای خزر محروم می شود و زمینه برای نفوذ اقتصادی روس ها در ایران فراهم می شود، همه اینها به این منظور است که روسیه از جانب ایران آسوده شده و با دشمن اصلی انگلیس وارد نبرد شود، در حقیقت بار دیگر ایران از سوی انگلیس گزیده می شود، از سوی دیگر در هنگامی که حکومت ایران به دنبال راهی برای بازپس گیری مناطق از دست رفته در عهد نامه گلستان بود، فتنه هایی در خراسان و شمال ایران و نیز اسماعیلیه در یزد و افغان ها در شرق و حمله امیر خوارزم به خراسان رخ می دهد که ایرن اقدامات به تحریک انگلیس های صورت می پذیرد تا حکومت ایران را درگیر مسائل داخلی کنند تا از تلاش خود برای باز پسگیری مناطق و درگیری با روس ها پرهیز کند. در همین سال های بعد از جنگ میان روس و ایران است که انگلیس برای تامین مستعمره خود به فکر ایجاد منطقه حائل میان ایران و هند می افتند و در پی جداسازی افعانستان از شرق ایران بر می آیند، با وقوع دور دوم جنگ میان ایران و روسیه که خود نیازمند توضیح مفصل است و در این نوشته جای تبین آن نیست بار دیگر انگلیس ها تعهدات خود را فراموش می کنند، از میان نتایج این جنگ یکی از مهم ترین نتایج تضعیف ایران بود که زمینه را برای جدایی شرق ایران فراهم می کرد.
حائلی به قیمت پاره پاره شدن ایران
پس از بسته شدن قرار داد ترکمنچای و تضعیف ایران، در زمان محمد شاه، انگلیسی ها عملیات خود را برای انفکاک افغانستان از ایران آغاز می کنند، انگلیس به سواحل و جزایر جنوب حمله می کند و اعلام می کند که ایران باید به سلطه خود بر هرات پایان دهد، و به این ترتیب سپاه ایران که توانسته بود هرات را محاصره نماید با حمله انگلیس به جنوب، عقب نشینی می کند و به این ترتیب باحمله انگلیس ها به جنوب و نیز حمایت از حاکم هرات، هیئت ایرانی و انگلیسی و تحت فشار انگلیسی ها در شهر پاریس قراردادی می بندند، که به موجب آن استقلال افغانستان از سوی ایران پذیرفته می شود و این سرزمین برای همیشه از ایران جدا می شود. انگلیس به همین حد بسنده نمی کنند و به دنبال توسعه منطقه حائل هستند لذا اعلام می کنند که منطقه سیستان نیزمتعلق به افغانستان است و حکام سیستان و نیز بلوچستان با تحریک انگلیس ها و کمک های مالی و نظامی شروع به دست اندازی هایی می نمایند، سرانجام در اثر فشار وارد شده از سوی حکام مناطق و نیزسفارت انگلیس، ایران به حکیمت شخصی با نام سرگلداسمیت تن می هد و با حکمیت او بخش زیادی از سیستان و بلوچستان از ایران جدا می شود تا منطقه حائل مودر نظر استعمار پیر تکمیل شود.
فرقه های ساختگی
از اقدامات دیگر استعمار برای تامین مقاصد خود و تضعیف ایران مسئله فرقه سازی بود، در ابتدا شکل گیری بابیت برای از بین بردن وحدت مذهبی میان شیعیان و ایجاد تشتت میان مردم بود، که با اقدامات قاطع امیرکبیر روبهرو شد اما بعدها این فرقه ها در قالب بهائیت که مورد حمایت انگلیس و نیز ازلیه که مورد حمایت روسیه بود به حیات خود ادامه می دادند، این اقدام استعمارگران به این علت بود که آنان به قدرت و نفوذ دین و نیز جایگاه علما در میان ایرانیان به خصوص با توجه به سوابق ایرانیان در مسئله جهاد علیه روسیه در جنگ های ایران و روسیه پی برده بودند، لذا دین را عاملی بر سر راه خود می دیدند و می خواستند با همین حربه به ایمان مردم ضربه بزنند، در مسئله سرکوب این جریان ها توسط علما و نیز شخص امیرکبیر، انگلستان تلاش های زیادی برای جلوگیری از این اقدامات انجام داد اما موفق نشد، بعدها و در دوران پهلوی و نفوذ و به قدرت رسیدن بهائیان زمینه را برای مشکلات زیادی برای کشور فراهم کرد. این ترفند انگلیس هنوز پس از سال ها مورد استفاده انگلستان است چنانچه امروز نیز جلوه هایی از اسلام انحرافی با استفاده از رسانه هایی که حامی آنها انگلیس است، از لندن به تبلیغ برای خود می پردازند.
امتیاز های استعماری
می توان این چنین گفت که عهد ناصری دوره رقابت میان انگلیس و روسیه و سایر استعمار گران برای عقد قرارداد های استعماری تجاری و اقتصادی است، در صدر این قرار داد ها که با واکنش قاطع مردم در سایه رهبری مرجعیت شیعه قرار گرفت، قرارداد رژی امتیاز توتون و تنباکو بود که در صورت اجرای آن سرمایه و حاصل دسترنج مردم ایران دراختیار انگلیس ها قرار می گرفت، از دیگر قرار دادها می توان به قرار دادرویتر اشاره نمود و اینها تنها بخشی از ده ها قراردادی است که در این دوران با انگلیس بسته شده و در آنها اقتصاد مملکت تضعیف شده و تسلط بیگانگان بر کشور افزایش می یافت.
مشروطه، به نام ملت به کام لندن
از دیگر مقاطع مهم در تاریخ ملت ایران انقلاب مشورطه است از جمله حوادث و اموری که در به وجود آمدن بیداری مردم و شکلگیری این نهضت موثر بود می توان به پیروزی در قیام تنباکو و در نتیجه غلبه اندیشه های اصلاح طلبی و اینکه می توان جلوی استعمار و یا کلام شاه ایستاد اشاره کرد از سوی دیگر با دادن امتیازهای استعماری فراوان به کشور های اروپایی، این احساس در میان مردم ایران ایجاد شد که این امتیاز ها نه تنها اوضاع مملکت را بهبود نبخشیده بلکه روز به روز از توان کشور کاسته و بلای جان آنها شده است، ورود موسسات تمدنی جدید چون مدارس، روزنامه و مطبوعات که بر آگاهی مردم می افزود، نارسایی های اقتصادی و اجتماعی چون بی عدالتی ها و وضع مالیات های سنگین و نبود مکانی برای رسیدگی به شکایت های مردم و فقر و گرسنگی، همه اینها از اموری بود که موجبات و مقدمات رابرای شکل گیری نهضت مشورطه خواهی فراهم نمود، در این انقلاب روسیه از موقعیت بهتری در ایران برخوردار بود. به همین سبب تداوم وضع موجود با منافع انگلیس همخوانی نداشت. از این رو انگلیس کوشید با تظاهر به حمایت از مشروطهخواهان، آتش انقلاب را در ایران شعلهور سازد و از این رهگذر بتواند روسیه را از صحنه سیاسی ایران خارج کند و هواداران خود را بر صحنه سیاست کشور مسلط گرداند. بنابراین هدف اصلی انگلستان از نفوذ در نهضت مشروطه، کنترل نهضت و هدایت آن به سمت مقاصد لندن بود. بدین ترتیب رفتار مزورانه انگلیسیها سبب شد که در اوائل تابستان 1285 عدهای که تعداد آنها در عرض 10 روز تا 20 هزار نفر افزایش یافت، در داخل محوطه سفارت انگلیس متحصن شوند و مورد استقبال سفارت انگلیس قرار گیرند. سردنیس رایت سفیر سابق انگلیس در ایران در خاطرات خود در موارد متعددی به برنامهریزی دولت متبوع خود برای تبدیل کردن سفارتخانه و کنسولگریهای کشورش در ایران به مأمن و پناهگاه مشروطهخواهان جهت پیاده کردن مقاصد اصلی خود اشاره کرده است.
به هر روی پس از مدتی که انگلیسیها به عمق امیال آزادیخواهانه و ملیگرایانه مشروطهخواهان پی بردند و دریافتند که با پیروزی انقلاب در صحنه سیاست داخلی ایران هیچ جایی برای آنان باقی نمیماند، به مخالفت با آزادیخواهان پرداختند بدین ترتیب بریتانیا با همکاری سرمایهداران وابسته، زمینداران، سیاستمداران و خوانین وابسته با کمک لژهای فراماسونری، مشروطیت را به مسیری دیگر هدایت نمود، لذا انقلاب مردم ایران که با ریخته شدن خون مردم و نیز زحمات و تلاش ها و سختی های زیادی حاصل آمده بود توسط لندن به مسیر مورد نظرشان هدایت شد و ملت ایران به آرزو های خود برای آزادی و استقلالو تشکیل محلی برای تظلم خواهی دست نیافت و مشروطه از مسیر اصلی خود منحرف شد، نقش رهبران دینی که همواره در مبارزات در صف اول مبارزات بودند کم رنگ شد، نفوذ عناصر فرصت طلب و وابسته به سفارت خانه های بیگانه و انجمن های سری که به دنبال تامین منافع خود از انقلاب مشروطه بودند، همه اینها به علاوه سادگی و کم تجربگی سیاسی و خوش بینی به استعمار گران منجر به نگارش قوانینی شد که شایسته حرکت عظیم مردم مسلمان ایران نبود.
نفت ایران بر سفره انگلیس
در سال 1901 میلادی و همزمان با حکومت مظفر الدین شاه، امتیاز استخراج نفت جنوب به فردی انگلیس به نام ولیلیام دارسی واگذار شد بر اساس این قرارداد حق انحصاری کشف استخراج و پالایش نفت ایران به جز در ایالت های هم مرز با روسیه به مدت 60سال به انگلیس واگذار می شد، با تشکیل شدن کمپانی نفت ایران و انگلیس کار استخراج نفت آغاز شد و میادین به سرعت توسط انگلیس ها کشف می شدند و نفت آن از طریق لوله به پالایشگاه آبادان انتقال می یافت، نفت ایران در جنگ جهانی اول نقش کلیدی را در جنگ بازی کرد چرا که سوخت وسایل نقلیه اعم از زمینی، دریایی از طریق نفت ایران تامین می شد، بدین ترتیب انگلستان عملا مالکیت نفت ایران را در اختیار می گرفت.
با شدت گرفتن جنگ جهانی اول که همزمان است با دروان حکومت آخرین شاه قاجار، در اثر ضرباتی که از سوی قوای متحد به متفقین وارد آمد، بر اساس توافقی سری 1907میان روسیه و آنگلیس خاک ایران میان این دو کشور تقسیم شد، و منطقه بیطرفی نیز که برای ایران در نظر گرفته شده بود در قرارداد1915 به کلی نادیده گرفته شد، قزاق ها بر شمال تسلط یافتند و انگلیس ها با تشکیل پلیس جنوب، مناطق جنوبی را به کنترل خود در آوردند.
قرار داد 1919 و تلاش برای مستعمره کردن ایران
از دیگر قرارداد هایی که در رابطه میان ایران و انگلیس می توان به آن پرداخت، قرارداد1919 وثوق الدوله است که با همکاری همین فرد قرار بود اجرای شود، براساس این قرارداد اختیار ارتش و امور مالیه ایران در دست مستشاران انگلیس قرار می گرفت و دولت ایران موظف بود که حقوق آنها را پرداخت کند، بر اساس این توافق ایران به ضمنی به استعمار انگلیس در می آمد، اما این قرارداد با واکنش تند مردم و آگاهان سیاسی روبه رو شد و این منجر به خشم انگلیس شد در صدر این مخالفان آگاه می توان به شهید سید حسن مدرس، شیخ محمد خیابانی و میرزا کوچک خان جنگلی اشاره نمود که مورد غضب انگلیس ها واقع شدند.
روی کار آوردن نظام پهلوی
همان طورکه بیان شد به دنبال افشای طرح های انگلیس در ایران توسط افراد آگاه و نیز ناتوانی حکومت ضعیف قاجار در اجرای اوامر و سیاست های انگلیس این فهم برای انگلستان به وجود آمد که برای استیلای هر چه تمام تر بر ایران باید دولتی مقتدر ونظامی درایران که مجری سیاسیت های آنها باشد بر سرکار آید، لذا اقدامات دستگاه جاسوسی انگلیس برای تضعیف قاجار آغاز و بازار شایعات علیه احمد شاه گرم شد، از میان گزینه های مورد نظر انگلیس قزاقی به نام رضا خان میرپنج از سوی جاسوس انگلیسی سر اردشیر جی انتخاب می شود تا زمام امور را به دست گیرد.
انگلیس ها برای برقراری حکومت رضا میرپنج ترتیب وقوع کودتا و تصرف تهران را در سوم اسفند1299 را دادند، کودتاگران از حمایت نظامی ارتش انگلیس به فرماندهی آیرون ساید و نیز حمایت مالی بانک شاهنشاهی بهره مند بودند در زمینه طراحی نقشه کودتا توسط انگلیسی ها اسناد و مدارک متقنی وجود دارد که برای دسترسی به آنها باید به کتاب های تاریخی این عصر رجوع کرد و اشاره با آنها دراین نوشته موجب اطاله کلام می شود. پس از روی کار آمدن رضاخان و تغییر نظام از قاجار به پهلوی تا زمانی که رضا خان در راستای اجرای سیاست های انگلستان عمل می کرد، مورد حمایت آنها بود، این سیاست ها در بخش های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تاثیر زیادی بر مسائل و اوضاع و احوال کشور داشت، اما آنگاه که در اوخر حکومت پهلوی اول فاصله میان رضاخان و انگلیسی ها زیاد و رابطه آنها سرد شد، یا وقوع جنگ جهانی دوم و تصرف ایران، انگلیسی ها مهره خودشان را با دستان خودشان از حکومت خلع کرده و به تبعید فرستادند، ایران تا جایی از سوی انگلستان تحقیر می شود که شاه یک مملکت با اشاره آنها برکنار می شود و حتی جانشین وی را نیز خود آنان انتخاب می کنند و ملت ایران ادره امور کشور خوشان منع می شوند.
توطئه ای برای شکست ملی شدن نفت
یکی از مهم ترین مقاطع تاریخی در رابطه میان ایران و انگلیس کودتای 28 مرداد است. در جریان تلاش و مبارزات مردم ایران به رهبری آیت الله کاشانی و دکتر مصدق برای ملی شدن صنعت نفت ایران و کوتاه کردن دست انگلیس از نفت ایران، تلاش های زیادی از سوی انگلیسی ها برای به شکست کشاندن این حرکت صورت گرفت، از تهدید نظامی با حضور کشتی ها جنگی در خلیج فارس تا فشار های اقتصادی و در نهایت شکایت کردن از ایران در دادگاه لاهه، اما این اقدامات نتوانستند عزم ملت ایران را که برای رسیدن به هدف جزم شده بود بشکنند؛ فکر انجام کودتا در ایران از ابتدای ملی شدن نفت از سوی برخی از جناح های انگلیسی مطرح می شد، اما انسجام میان نیرو های فعال در نهضت شرایط را برای اجرای کودتا سخت می کرد، لذا انگلستان برای رسیدن به این هدف با فعال نمون شبکه های جاسوسی تلاش کرد تا انسجام میان نیرو های ملی ومذهبی را به هم بزند و اتحاد و انسجام را به تضاد و دشمنی تبدیل نماید، در این میان انگیزه زیاد آمریکایی ها برای دسترسی به نفت ایران عامل دیگر بود که موجب همکاری میان انگلیس وآمریکا برای اجرای کودتا شد، طرح کودتا با همکاری دو دستگاه جاسوسی آمریکا سیا و انگلیس ام آی6 طراحی می شود و برای اجرای آن عوامل اجرایی وارد ایران می شوند، البته نباید در این میان نقش جاسوسان داخلی وابسته به ام آی6 را نادیده گرفت افرادی چون اسدالله علم و شاپورریپورتر که وظیفه اجراو هماهنگی میان سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس را بر عهده داشتند.با اجرای این کودتا نهضت ملی شدن صنعت نفت شکست می خورد و نفت ایران بار دیگر به کام استعمار گران می رود.
ستیز با انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تعالیم ضد استکباری آن و نظم جدید که برای جهان به ارمغان آورده بود، این اندیشه ها با سیاست های استکباری استعمارگر با سابقه ای چون انگلیس در تعارض بود لذا از همان ابتدا تلاش آنها برای سنگ اندازی در مسیر انقلاب اسلامی آغاز شد، این تلاش ها با وقوع جنگ تحمیلی عراق به ایران به نهایت خود رسید و انگلیس در حمایت های سیاسی، لجستیکی و تبلیغاتی کوتاهی نکرد، دادن تسلیحات پیشرفته و نیز ساخت پناهگاه های ویژه برای رژیم بعث و حمایت های تبلیغاتی از طریق رسانه خودو در ادامه حمایت های سیاسی از طریق ایفای نقش خود در نظام بین الملل از اقداماتی بود که انگلستان برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی از آنها بهره برد.
طراحی و هدایت فتنه ها
دولت انگلیس پس از پایان جنگ در راستای سیاست های استکباری خود به اجرای طرح ها و نقشه هایی برای براندازی و ایجاد اختلال در نظام جمهوری اسلامی کرده است، از این جمله می توان به برنامه ریزی وهدایت فتنه هایی چون 87و 88 اشاره نمود، سفارت انگلیس در تهران به اتاق هدایت و پناهگاهی برای جاسوسان و فتنه گران تبدیل شد و در مسائل داخلی ایران دخالت می نمود. در همین حال بنگاه خبر پراکنی بی بی سی فارسی که چند ماه قبل از فتنه 88 تاسیس شده بود با پخش اخبار و تحلیل ها به خط دهی و مشوش کردن بیشتر اوضاع کمک می کرد.
نتیجه گیری
دولت انگلیس در گذار حضور خود در ایران همواره در راستای سیاست های استعماری و استکباری خود با ایران همچون یک مستعمره برخورد کرده است، هر چند ایران هیچ گاه به مستعمره کشوری مبدل نشد، اما انگلیس در برای تامین منافع خود در ضربه زدن به استقلال و حاکمیت ملت ایران از هیچ کوششی دریغ نکره است، و در تاریخ رابطه میان ایران و انگلیس نقطه مثبتی مشاهده نمی شود و این تاریخ نقاط سیاه و تاریک مملو است. دیدبان معتقد است که به خاطر همین تجاوز ها و دستاندازی ها به منابع و ثروت ها و نیز تخریب شخصیت ها ورهبران برجسته وفریب ها و حیله گری ها واهانت ها و توهین ها و ده ها عمکلرد خائنانه دیگر است که مردم ایران از انگلیس بی زار هستند؛ نفرت و بیزاری مردم ایران از انگلیس به حدی است که زمانی که انگلیسی ها می خواهند به ترور شخصیت نا مطلوب خود درایران بپردازند به او نسبت انگلیس بودن می زنند، ایرانیان همواره به اید دولت نگاهی بدبینانه دارند و آن را انگلیس خبیث خطاب می کنند و صفت حیله گری و فریبکاری را که در میان حیوانات به روباه نسبت می دهند به این دولت منتسب می سازند. این احساس در میان مردم ایران درحالی است که خود سیاستمداران انگلیس به به اقدامات خبیثانه خود درایران معترف هستند. بر اساس آنچه بیان شد رابطه با چنین دولت خبیثی نه تنها برای ملت ایران فایده ای نداشته بلکه برای استقلال و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی امری مضر است .