دیدبان
روگردانی از محور مقاومت با چه هدفی؟

خالد مشعل در آرزوی کاخ محمود عباس

خالد مشعل در آرزوی کاخ محمود عباس

سيد جواد حسيني 

1.اشاره

 
ديدبان: " زماني که حکام عرب فلسطين را فروختند و شيوخ عرب از حمايت ما دست کشيدند؛ حماس هيچ حامي جز بشار اسد نيافت. کسي که از ما حمايت کرد و در کنار ما ايستاد. درست در زماني که حکام عرب ما را طرد کردند سوريه به ما پناه داد و زماني که اعراب مرزهاي خود را به روي ما بستند سوريه قلب خود را براي ورود ما باز کرد و جراحت ما را التيام بخشيد..." گوينده اين سخنان کسي جز خالد مشعل نيست. درست در زماني که چهان اسلام در حال تجربه انقلاب هاي متعدد و مختلف در منطقه بود، تحرکاتي نيز در سوريه به وقوع پيوست. در آن وقت شيخ يوسف قرضاوي که از مصر به قطر رفته و در آنجا رحل اقامت دائم افکنده بود اولين توپ توپخانه محور عربي را به سوي بشار اسد شليک کرد و نظام سوريه را به بهانه علوي بودن به شدت مورد انتقاد قرار داد. خالد مشعل رهبر حماس اما با انتقاد از مواضع شيخ يوسف قرضاوي خطاب به وي اين سخنان را در دفاع از بشار اسد گفت.
چند روز قبل در خبرها آمده بود خالد مشعل در کنار محمد مرسي رئيس جمهور مصر و مسعود بازراني رئيس منطقه کردستان عراق، به عنوان ميهمانان ويژه کنگره سراسري حزب عدالت و توسعه که رهبري آن بر عهده رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه است شرکت کرد. اما جالب تر از همه مواضعي بود که خالد مشعل در سخنراني خود در اين کنگره اتخاذ کرد. او گفت: ... " ما همواره در كنار آزادي خواهي، استقلال و عدالت خواهي مردم منطقه خواهيم بود از روندي كه از تونس و مصر شروع شد و سپس به ليبي و سوريه رسيده است حمايت مي كنيم. ما تا آزادي مردم سوريه به حمايت هاي خود از انقلاب اين كشور و مبارزات مردم آن ادامه داده و براي توقف خونريزي ها هرآنچه در توان داريم انجام خواهيم داد "
خالد مشعل را چه شده؟ چرا متحدان ديروز خود را رها کرده و رو به متحدان جديدي آورده؟ جواب اين تناقض را بايد در دو محور پاسخ گفت که در ادامه مطرح خواهد شد.
 
2.ايجاد کمربند اخواني در منطقه و آرزوهاي جاه طلبانه
 
با به قدرت رسيدن محمد مرسي رئيس جمهور اخواني در مصر، عملا گردونه قدرت به کام اخوان المسلمين چرخيد. گردونه اي که قبل تر ريشه هاي انديشه اي آن از مصر آغاز شده بود و با قرائت هاي مختلف در کشورهاي ترکيه، اردن، سوريه و فلسطين انتشار پيدا کرد. در ايران و عراق نيز قرائت هايي شيعي از اين حرکت فکري منتشر شد. فدائيان اسلام و حزب الدعوه عراق نمونه بارز قرائت هاي شيعي از جريان اخواني بود.
اما تا قبل از اين، اخوان المسلمين تنها در ترکيه توانسته بود به قدرت برسد. زماني که حزب عدالت و توسعه در ترکيه به رهبري رجب طيب اردوغان به قدرت رسيد، ساير جريان هاي اخواني در منطقه از قدرت فرسنگ ها فاصله داشت و هيچ کدام فکر نمي کردند که روزي در مصر نيز قدرت به اخوان المسلمين برسد هر چند محمد مرسي رئيس جمهور کنوني مصر گزينه اول اين جريان براي رياست جمهوري نبود.
اين در حالي است که حماس به عنوان يکي از نحله هاي اين تفکر هيچ حامي جز ايران و سوريه نداشت. اردوغان نمي توانست از گروهي که متهم به افراطي گري و عمليات جهادي است حمايت کند. از طرف ديگر حماس در چارچوب محور مقاومت يعني ايران، سوريه و حزب الله تعريف مي شد. کشورهايي چون عربستان و قطر و اردن نيز هرگز نمي توانستند پذيراي شاخه فلسطيني اخوان يعني حماس باشند.
حزب عدالت و توسعه ي اردوغان نيز تا قبل از اين هرگز فکر نمي کرد هم مسلکان او در مصر و حماس تقويت شده و بتوانند يک کمربند اخواني را در منطقه تشکيل دهند. از اين رو ترکيه هر چند دم از      ارزش هاي اسلامي و حجاب و دفاع از فلسطين مي زد اما در عمل با اسرائيل رابطه داشت و در آروزي پيوستن به اتحاديه اروپا بود. ترکيه تلاش داشت تا کشوري اروپايي اما مسلمان باشد نه مسلمان اروپايي.
 
اما به قدرت رسيدن محمد مرسي در مصر و بحران مالي که در اروپا رخ داد، باعث شد ترکيه از اروپا منصرف شده و به فکر تجديد آروزي خود يعني رهبري جهان اسلام در لواي هويت امپراطوري عثماني باشد. لذا با موج بيداري اسلامي و تحولات در منطقه همراه شد. اولين گام را اردوغان برداشت. او با مخالفت جدي با بشار اسد طرح کمربند اخواني در منطقه را ريخت. چرا که در حلقه ي اخواني مصر و فلسطين و ترکيه، اين سوريه بود که با نظام بعثي که بر آن حاکم بود، مانع گسترش اين تفکر سياسي بود. اندکي بعد مصر با قدرت رسيدن مرسي به کمک اردوغان شتافت و حماس که تا قبل از اين مردد بين دو موضع بود به سمت اصل خود يعني جريان اخواني در منطقه پيش رفت و به سوريه پشت کرد. از اين رو تمام جبهه ي اخواني دست به دست هم به مخالفت با سوريه پراختند. حتي حماس که شاخه ي اخواني فلسطين بود و تا پيش از اين از حمايت هاي سوريه استفاده کرده بود و دفتر و تشکيلات خود را در سوريه گسترده بود، به محور مقاومت پشت کرد.
بازخواني سخنان خالد مشعل در کنگره ي حزب عدالت و توسعه به رهبري اردوغان و با مديحه سرايي که وي از اردوغان داشت و همچنين حضور محمد مرسي در اين کنگره، شکل گيري خط و محور اخواني در منطقه را تأييد مي کند. قضيه وقتي جالب تر مي شود که بدانيم اردوغان در اين دوره از نشست سراسري حزب متبوعش برعکس تمام نشست هاي قبلي اين حزب، هيچ سخني از پيوستن به اتحاديه اروپا نداشت و سخنانش بيشتر در مورد جهان اسلام و سوريه بود. سخناني که با رهبر جهان اسلام خواندن اردوغان از سوي خالد مشعل تکميل شد. 
از اين رو بديهي است که خالد مشعل سوريه را رها کرده و به جبهه سياسي ترکيه پيوسته است. اين اتحاد بر روي قضيه فلسطين نيز تأثيرگذار است چرا که نقش ترکيه و مصر را در ميانجيگري تقويت کرده و معادلات کنوني را بر هم خواهد زد. 
 
3.پشت پا به محور مقاومت براي راهيابي به کاخ ابومازن
 
در کنار تحولات منطقه بايد به تحولات داخلي حماس نيز توجه داشت. خالد مشعل اعلام کرده که براي رياست دوباره بر جنبش حماس ديگر کانديدا نخواهد شد. اين تصميم مشعل نشان از دو هدف احتمالي او دارد: 1. کناره گيري خالد مشعل از فعاليت هاي سياسي 2. ترک حماس براي هدف هاي بزرگ تر.
 
 
به نظر مي رسد طبق شواهد و قرائني که وجود دارد هدف دوم در دستور کار خالد مشعل باشد. او به ترکيه، اردن، مصر و قطر سفر مي کند و با سران اين کشورها به رايزني مي پردازد. بي شک کناره گيري از عرصه ي سياست با اين اقدمات همخواني ندارد. پس او به دنبال چيست؟
خالد مشعل به دنبال رياست بر فلسطين به جاي محمود عباس است. او مدتهاست که تلاش مي کند تا در چارچوب تشکيلاتي و جهادي حماس نگنجد و بيشتر به عنوان چهره اي فلسطيني مطرح باشد. از اين رو سفر او به اردن که دشمن ديرينه اخواني هاست و همچنين سفر او به قطر و پذيرفتن توافق نامه دوحه مبني بر اتحاد دو گروه فلسطيني به رياست محمود عباس را بايد در همين راستا تحليل کرد. 
از طرف ديگر جريان هاي خارجي و کشورهايي نظير ترکيه و مصر نيز از اين برنامه استقبال مي کنند. چرا که رياست خالد مشعل بر فلسطين يعني رياست يک اخواني بر فلسطين و اين يعني کامل شدن محور اخواني در منطقه. از اين رو خالد مشعل در سطح روساي کشور مصر و ترکيه در کنگره حزب و عدالت و توسعه شرکت مي کند. 
اما نکته ديگر آنکه خالد مشعل بايد در جايگاهي بنشيند که طرف مقابل و مذاکره او اسرائيل است. از اين رو او نمي تواند در اين چارچوب با کشورهايي که ديروز متحد او بوده اند متحد باشد. متحداني (ايران و سوريه) که اسرائيل را به رسميت نمي شناسند. اما او مي تواند در اين چارچوب با ترکيه و مصر همراه باشد. دو کشوري که هر چند از اسرائيل دل خوشي ندارند اما با اين کشور رابطه داشته و او را به رسميت شناخته اند و در اسرائيل سفير دارند. از اين رو بديهي است که موسي ابومرزوق معاون خالد مشعل در گفتگو با روزنامه ي (المصري اليوم) مدعي مي شود كه روابط اين جنبش با ايران تحت تأثير حوادث سوريه قرار گرفته است و باز دوباره بديهي است که خالد مشعل مسأله فلسطين را مسأله اي نه اسلامي بلکه مسأله اي ملي مي داند!!! و همچين طبيعي است که مدل ترکيه اي اخواني به مذاق مشعل خوش بيايد و بگويد: ترکيه به رهبري رجب طيب اردوغان نمونه‌اي از اسلام مدرن و ميانه را ارائه داده است و از زبان ملت فلسطين (!) مدل ترکيه را مدل موفق دموکراسي اسلامي توصيف کند.
 
4. جمع بندي:
 
خالد مشعل مصمم است با انتقاد و پشت کردن به سوريه درصدد تکميل کمربند اخواني در منطقه باشد. اما خالد مشعل نه دچار اشتباه تاکتيکي بلکه دچار اشتباه استراتژيک شده است. چراکه:
1.محمد مرسي هر چند قضيه فلسطين را مسأله اصلي در سياست خارجي مصر بيان مي کند اما در عمل توان اجرايي آن را ندارد. چون هنوز عناصر و جريان هاي اسرائيلي ـ آمريکايي در مصر فعال و پويا هستند و ثانيا مصر نيازمند کمک هاي مالي آمريکاست، کمک هايي که اگر از نظام اقتصادي مصر حذف شود مصر فلج مي شود. به همين خاطر است که مرسي يک قدم پيش و دو قدم پس بر مي دارد. از يک سو در اجلاس سران عدم تعهد از قضيه فلسطين مي گويد و از طرف ديگر سفير به اسرائيل مي فرستد. 
 
 
2.اما تکيه بر ترکيه هم اشتباه است. محبوبيت اردوغان در ترکيه کاهش يافته و اردوغان در بهمن امسال که موسم انتخابات پارلماني ترکيه است، امتحان سخت و دشواري پيش رو دارد. سياست خارجي ترکيه به شدت تنش زا شده است. ترکيه با ايران، عراق، يونان، قبرس و ارمنستان در روابط خارجي دچار مشکل شده است. احزاب مخالف اردوغان از اين ضعف براي شکست او استفاده خواهند کرد. و از سوي ديگر مسأله ي کردها براي ترکيه تبديل به استخوان لاي زخم شده است. کردها به محض قدرت يافتن به دنبال خودمختاري در ترکيه خواهند بود و اين يعني شروع مشکل امنيتي براي ترکيه.
3.اسرائيل و آمريکا هرگز حاضر نخواهد شد خالد مشعل را با سوابقي که دارد بر مسند رياست فلسطين ببينند. شخصيتي که سابقه جهادي و اخواني دارد و روزي اسرائيل به دنبال ترور او بوده است. اسرائيل نيز هرگز حاضر به قبول فرد ديگري از جريان اخوان المسلمين در منطقه به عنوان رئيس تشکيلات خودگرادن فلسطين نيست.
از اين رو تکيه بر کشوري انقلابي و بحران زده همچون مصر، حزبي با محبوبيت در حال کاهش همچون عدالت و توسعه و گروهي فرصت طلب همچون صهيونيست ها اشتباه استراتژيک خالد مشعل است. خالد مشعل به افرادي تکيه مي کند که لزران تر از خود او هستند.
 
 

مرتبط‌ها

حضور 3 میلیون افغان در ایران

همسر دلخواه خود را دانلود کنید

دوئل مرگبار دو اراذل محله فلاح برای قدرت نمایی

تصاویر/ شاسی‌ بلند جدید آمریکایی

تصاویر/کاپیتان پرسپولیس باید اخراج می شد

آغاز برخورد با بدپوششی و کشف حجاب در تهران