دیدبان
بررسی سوابق سیاسی- تشکیلاتی علی اکبر ناطق نوری به بهانه مواضع اخیر وی

چرایی چرخش یک سیاستمدار بزرگ

چرایی چرخش یک سیاستمدار بزرگ

دیدبان: در 8 بهمن 1392 به بهانه ی تلاش گروه های مختلف برای جذب ناطق نوری، طی گزارشی تحت عنوان " ناطق نوری اصلاح طلب است یا اصولگرا؟ "ندای بازگشت ناطق به سیاست و یا افزایش فعالیت های وی در عرصه سیاسی بعد از آمدن روحانی به پاستور را مورد بررسی قرار داده و اینکه جناح های مختلف به دنبال جذب وی بوده اند را به نگارش درآورده بودیم، اما بعد از یک ساله شدن دولت روحانی و نحوه تعامل ناطق نوری با دولت یازدهم و جریان اصلاحات، به نوعی پرده هایی از ابهامات مربوط به آینده سیاسی خویش را برداشت؛ لذا در این یاداشت ابتدا یک معرفی اجمالی از ناطق نوری ارائه خواهد شد و سپس علت دوری وی از جریان اصولگرا، و اینکه آیا این دوری موجب نزدیک شدن ناطق به جریان اصلاحات شده است یا نه؟ مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

حاج جمشیدی سابق

علی اکبر جمشیدی معروف به ناطق نوری در تیر ماه 1323 در روستای اوزکلا (در نزدیکی روستای یوش) از توابع شهرستان نور در استان مازندران، در خانواده ای‌ روحانی‌ به‌ دنیا آمد. پدر او حاج‌ شیخ‌ ابوالقاسم‌ از روحانیون‌ مبارزی‌ بود که‌ در جهت‌ ارشاد مسلمین‌ تلاش‌ فراوانی‌ کرد. ناطق نوری دارای سه برادر به نام های محمد، عباسعلی (که در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند)، احمد (رئیس فدراسیون بوکس و نماینده ی مردم نور و محمود آباد در مجلس که معروف به پدر پارلمانی ایران است) می باشد. او همچنین دارای 8 فرزند (2 پسر و 6 دختر) بوده که معروفترین آنها فرزند ارشدش، مصطفی ناطق نوری است. ناطق نوری داماد سید هاشم رسولی محلاتی از یاران امام خمینی (ره) و نماینده ی مقام معظم رهبری می باشد.

وی تحصیلات‌ ابتدایی‌ و دوره ی‌ مقدماتی‌ علوم‌ اسلامی‌ را در تهران‌ به‌ پایان‌ رساند و در 15 سالگی‌ پس‌ از پایان‌ دوره ی‌ سیکل‌، ابتدا به‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ پرداخت‌ و پس‌ از اتمام‌ دوره ی‌ مقدماتی‌ در تهران‌ برای‌ تحصیل‌ در رشته ی‌ فلسفه ی‌ اسلامی‌ به‌ شهر قم‌ رفت‌ تا اینکه در سال‌ 1349 فارغ‌ التحصیل‌ گردید. ناطق نوری در اوایل سال 40 پس از فوت آیت الله بروجردی، به شاگردی حضرت امام خمینی (ره) درآمد و سپس‌ وارد دانشکده ی‌ الهیات‌ و معارف‌ اسلامی‌ شد و نزد آیت الله شهید مطهری در دانشگاه تهران درس فلسفه خواند و نزد مرحوم آیت الله فلسفی فن خطابه و همچنین در دیگر دروس نزد آیت الله مجتهدی تهرانی درس آموخت.

فعالیت های ناطق نوری قبل از انقلاب

ناطق نوری‌ مبارزه ی‌ خود را علیه‌ رژیم‌ پهلوی‌ از سال‌ 1342 با سخنرانی‌ در مدرسه ی‌ فیضیه ی‌ قم‌ آغاز نمود. وی‌ در هنگام‌ تحصیل‌ در حوزه ی‌ علمیه‌، علیه‌ رژیم‌ پهلوی‌ شروع‌ به‌ فعالیت‌ نمود، به طوری که‌ در سال های‌ 1342 و 1343 با همکاری‌ تعدادی‌ دیگر از روحانیون‌ به‌ مناسبت‌ سالگرد فاجعه ی‌ مدرسه ی‌ فیضیه ی‌ قم‌ به‌ انتشار اعلامیه‌ اقدام‌ کرد و به‌ دستگیری‌ آیت‌الله طالقانی‌ و تبعید امام‌ خمینی‌، اعتراض‌ و از همکاری‌ دولت‌ ایران‌ با رژیم‌ صهیونیستی‌ ابراز تنفر کرد.

به‌ علت‌ انتشار فرمایش های‌ امام‌ خمینی‌ و توزیع‌ اعلامیه های‌ آن‌ حضرت‌، از سال ‌1342تا 1350 بارها توسط‌ ساواک‌ تحت‌ تعقیب‌ قرار گرفت‌ تا اینکه‌ به‌ علت‌ سخنرانی‌ در مسجد ارک توسط‌ ماموران‌ ساواک‌ دستگیر شد و مورد شکنجه‌ قرار گرفت‌. پس‌ از آزادی‌، ممنوع المنبر و به‌ دستور نعمت الله نصیری‌ (رئیس‌ ساواک‌) خلع‌ لباس‌ شد، ولی‌ با نام های‌ مستعار از جمله‌ محقق‌ نوری‌، ناطق‌ نوری‌ و غیره‌ به‌ افشاگری‌ و فعالیت های‌ تبلیغی‌ و روشنگری‌ خود علیه‌ رژیم‌ پهلوی‌ و وابستگانش‌ ادامه‌ داد و تا دوران‌ انقلاب‌ این‌ مبارزه‌ کماکان‌ ادامه‌ داشت‌. وی‌ در سال‌ 1356همراه‌ سایر علمای‌ تهران‌ با ارسال‌ نامه ای‌ به‌ آیات‌ عظام‌ و مراجع‌ تقلید، اقدام‌ رژیم‌ پهلوی‌ در کشتار مردم‌ در روز 29 بهمن‌ تبریز را محکوم‌ نمود. وی‌ همچنین‌ در اربعین‌ شهدای‌ تبریز مسئولیت‌ سخنرانی‌ مسجد اعظم‌ قم‌ را در حضور نزدیک‌ به‌ صد هزار نفر به‌ عهده‌ گرفت‌ و پس‌ از آن‌، گردانندگی‌ مجلس‌ ترحیم‌ شهدای‌ یزد را به‌ عهده‌ داشت‌. تا اینکه پس‌ از مطرح‌ شدن‌ بازگشت‌ امام‌ به‌ تهران‌، ایشان‌ همراه‌ آیت الله مطهری‌ و شهید بهشتی‌ و شهید مفتح‌ کمیته ای‌ به‌ نام‌ کمیته ی‌ استقبال‌ امام‌ در مدرسه ی‌ رفاه‌ تشکیل‌ داد که‌ تمام‌ قشرهای‌ جامعه‌، به ویژه‌ روحانیت‌ مبارز در آن‌ شرکت‌ داشتند.

هاشمی رفسنجانی در مورد ناطق نوری اینگونه اظهار نظر می کند: «ما با ایشان در قم طلبه بودیم آن روزهایی که تازه مبارزه شروع شده بود و فشار شهربانی و ساواک و همه جهات روی قم بود، این آقای ناطق برادرمان واقعا یکی از چهره هایی بود و یکی از طلبه های جوانی بود که برای خیلی از دوستان ما پشت گرمی بود. ما وقتی که می خواستیم یک تظاهراتی بکنیم ایشان جلو می افتاد و از ما جلوتر بود و شعارها را ایشان می داد و با هم حرکت می کردیم ... در سال ۱۳۴۳ وقتی که هیات موتلفه که یکی از مراکز مهم مبارزه در کشور بود و بوسیله ساواک خرد شد، همین ایشان بودند که اقدام کردند و هیات تشکیل دادند که خودشان هم در آن رابطه بازداشت شدند ... بعد در تمام این ۱۵ سال دوره خفقان آقای ناطق در تهران یک از گویندگان قوی و یکی از پیشتاز آن مبارزه بود که هیچ وقت سستی نکرد. و کارهای مشکل گویندگی در میان ما رفقا گاهی به عهده ایشان گذاشته می شد که ایشان انجام می دادند. در یکسال اخیر مبارزه ... سال ۱۳۵۶ جزء پیش قدمترین افرادی بودند ایشان که روحانیت تهران را متشکل کردند و در تشکیل روحانیت مبارزه و گرفتن امضا‌ها، تجهیز مساجد تهران برای اینکه این راهپیمایی‌ها راه بیفتد که خوب این خودش یک فصلی دارد که چقدر ایشان می دوید یک ماشین فولکس واگنی داشت و همه وقتش را برای جوش دادن جناح های مختلف و ایجاد وحدت در صفوف روحانیت بود که چقدر برای آنها کار کرد.» (2) و شاید علت نزدیکی ناطق نوری به هاشمی، همین رابطه طولانی و بلند مدت آنها می باشد که گاها خود را در عرصه سیاسی به نمایش می گذارد.

فعالیت های ناطق نوری بعد از انقلاب

ناطق‌ نوری‌ پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ عنوان‌ نماینده ی‌ امام‌ در جهاد سازندگی‌ انتخاب‌ گردید. در اولین‌ انتخابات‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ در سال‌ 1359 شرکت‌ کرد و به‌ عنوان‌ نماینده‌ ی‌ مردم‌ تهران‌ به‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ راه‌ یافت‌. ضمناً در رابطه‌ با مسائلی‌ از قبیل‌ جریان‌ نفاق بعد از انقلاب‌، توطئه های‌ منافقین‌ جنگ‌ تحمیلی‌، توطئه ی‌ باند مهدی‌ هاشمی‌ و غیره‌ مواضع‌ اصولی‌ و مهمی‌ گرفت‌. او در خرداد 1360 در مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ به‌ طرح‌ عدم‌ کفایت‌ سیاسی‌ بنی صدر برای‌ ادامه ی‌ ریاست‌ جمهوری‌ رأی‌ موافق‌ داد. وی‌ در زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری در سال‌ 1360 به‌ عنوان‌ وزیر کشور به‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ معرفی‌ گردید و بعد از کسب‌ رای‌ اعتماد از مجلس توانست تا آبان‌ 1364 در این سمت بماند ‌البته در زمان نخست وزیری شهید رجایی هم این پست به ایشان پیشنهاد شده بود اما با ممانعت ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور سابق روبه رو شده بود. در سال‌ 1365 از سوی‌ جامعه ی‌ روحانیت‌ مبارز به عنوان‌ نامزد نمایندگی‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ معرفی‌ گردید که‌ مورد حمایت‌ قشرهای‌ مختلف‌ جامعه‌ واقع‌ شد و به‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ راه‌ یافت‌.

ایشان‌ در دوره های‌ سوم‌، چهارم‌ و پنجم‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ به‌ عنوان‌ نماینده ی‌ مردم‌ تهران‌ به‌ مجلس‌ راه‌ یافت‌ و در آن‌ دوره ها، توسط‌ نمایندگان‌ به‌ ریاست‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ انتخاب‌ گردید. در سال‌ 1376 در انتخابات‌ هفتمین‌ دوره ی‌ ریاست‌ جمهوری‌، نامزد جامعه ی‌ روحانیت‌ مبارز برای‌ احراز این‌ سمت‌ گردید که‌ ناموفق‌ ماند و بعد از آن ناطق نوری گفت که دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده و عرصه را برای جوانان واگذار خواهد کرد.

اما به نظر دیدبان آنچه که قابل توجه است این می باشد که در سه برهه ی مهمی که ناطق نوری در آن قرار داشت، یعنی دوران وزارت کشور، ریاست مجلس و کاندیدای هفتمین انتخابات ریاست جمهوری؛ نحوه برخورد جریان چپ با وی چگونه بوده است: اولا در دورانی که ناطق وزیر کشور بود وی را به استیضاح کشیدند به طوری که بعدا افرادی همچون رهامی که از اصلاح طلبان می باشد آن اقدامشان را تندروی خوانده و اظهار تاسف کرد: «خدمت آقای ناطق نوری رفتم و گفتم ما در مجلس اول فکر می کردیم که اگر شما را استیضاح کنیم تمام مشکلات کشور حل می شود در حالی که جوان بودیم و تند رفتیم.» (3) دوما در دوره ریاست مجلس ناطق نوری، یکی از شعارهای همین جریان به اصطلاح چپ این بود که « مجلس زوری نمی خواهیم ناطق نوری نمی خواهیم» تا اینکه بعد از کسب اکثریت کرسی های مجلس ششم در مقابل جناح راست، مهدی کروبی را بر کرسی ریاست مجلس نشاندند و سوما در انتخابات هفتمین دوره ریاست جمهوری، محمد خاتمی را به عنوان رقیب اصلی ناطق نوری که از طرف جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین قم معرفی شده بود، قرار دادند و ناطق نوری به عنوان ادامه دهنده ی دولت هاشمی شناخته شد و لذا جریان چپ و اصلاحات در مقابله با افرادی همچون ناطق نوری و هاشمی بر سرکار آمدند، پس به سادگی قابل درک است که رفتار جناح چپ و اصلاحات با ناطق نوری در این سه برهه نه به عنوان یک هم قطار بلکه به عنوان یک رقیب اصلی که در در مقابل آنها قرار گرفته، برخورد کرده اند.

فعالیت های ناطق نوری بعد از خداحافظی اش

اما این پایان راه نبود و ناطق نوری از سال 1379 تا 1384 برای وحدت بین اصول گرایان تلاش های زیادی کرد و پیروزی اصول گرایان در شورای شهر دوم و مجلس هفتم را می توان مدیون شورای هماهنگی نیروهای انقلاب دانست که ناطق یکی از افراد اصلی این شورا بود. اما این شورا در انتخابات ریاست جمهوری نهم نتوانست همانند گذشته بین نیروهای اصولگرا یکپارچگی ایجاد کند با این توضیح که برخی از اعضا مثل باهنر و ناطق نوری از لاریجانی حمایت کردند و برخی دیگر نیز با تمسک به مقبولیت پایین لاریجانی قایل به نظرسنجی برای یافتن محبوب ترین کاندیدای اصولگرا شدند که در نهایت هیچ یک از این روش ها نتیجه نداد و سه کاندیدای اصولگرا؛ یعنی لاریجانی، احمدی نژاد و قالیباف در انتخابات شرکت کردند و احمدی نژاد که حامیان کمتری در بدنه احزاب و گروه های اصولگرا داشت به پیروزی رسید. قطعا با روی کار آمدن دولت نهم فعالیت های سیاسی ناطق نوری کاهش یافت اما گاها برخی از تحلیل گران حتی این پیروزی را موجب جدایی وی از جریان اصولگرایی و نزدیکی اش به اصلاح طلبان هم می دانند که چندان صحیح نمی نماید حال به بررسی این موضوع پرداخته می شود:

بررسی علل مطرح شده ی جدایی ناطق نوری از اصول گرایان

1- اتهامات احمدی نژاد به ناطق نوری در مناظره سال 1388

علت اصلی دوری ناطق نوری از جریان اصولگرا را برخی ها مربوط به سخنان احمدی نژاد در مناظره سال 88 می دانند که در رابطه با فرزندان ناطق نوری گفته بود، اما همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند کسی ناطق را متهم به فساد مالی نکرد: « بنده در نماز جمعه هیچ وقت رسمم نبوده است از افراد اسم بیاورم؛ اما اینجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بیاورم. به طور خاص ... از آقاى ناطق نورى من لازم است اسم بیاورم و باید بگویم. البته این آقایان را کسى متهم به فساد مالى نکرده؛ حالا در مورد بستگان و کسان، هرکس هر ادعایى دارد، بایستى در مجارى قانونى خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نمى شود این ها را رسانه اى کرد. اگر چیزى اثبات بشود، فرقى بین آحاد جامعه نیست؛ اما اثبات نشده، نمى شود این ها را مطرح کرد و قاطعا ادعا کرد.» (4) یعنی احمدی نژاد اتهامات اثبات نشده ای را در مورد نزدیکان وی بیان کرد، پس لذا اولا در مورد شخص ناطق نوری اتهام وارد نشده است که موجب دلخوری وی گردد، دوما اگر هم اتهامی وارد شده است صرفا از طرف احمدی نژاد بوده است نه از طرف همه اعضای اصولگرایی، و این در حالی است که احمدی نژاد هیچ وقت خود را اصولگرا نخوانده است، سوما این سخنان در سال 1388 بیان شده است در حالی که تقریبا از سال  1384 هیچ اقدام جدی از طرف ناطق در عرصه سیاست دیده نشده است پس نمی توان از این عامل به عنوان یک دلیل مناسب استفاده کرد.

از این ها گذشته، اگر در سال 1388 یک نفر که منتصب به جریان اصوگرایی می باشد در مورد نزدیکان ناطق نوری اتهام وارد کرده و این اتهامات عامل جدایی او از یک جریان به نام اصولگرایی شده است پس قطعا به مراتب شعار دادن یک جریان علیه شخص ناطق نوری و نه نزدیکان وی هم عامل جدایی وی از آن جریان خواهد بود و لذا دلیلی وجود ندارد که دوباره وی را با عناوینی همچون شیخ اعتدال و ... به جریان چپ و اصلاحات منتصب کرد و حتی وی را به عنوان گزینه انتخاباتی، و اگر نشد به عنوان سرلیست حامی معرفی کرد.

2- خداحافظی ناطق نوری از سیاست

همان طور که اشاره شد ناطق نوری بارها در محافل خصوصی و عمومی از تمام شدن عمر سیاسی خود سخن گفته پس لذا گفته می شود که جدایی وی از اصول گرایان به این دلیل می باشد. اما باید توجه کرد که ناطق گفته است «من در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهم کرد» نه اینکه در عرصه سیاسی هیچ اقدامی نخواهم کرد لذا فعالیت های سیاسی بعدی وی در شورای هماهنگی و یا حمایتش از حسن روحانی در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری در تعارض با سخنان قبلیش نمی باشد پس نتیجه این می شود که ناطق خود را از فعالیت های سیاسی که در قالب مشورت دهی و یا حمایت باشد منع نکرده است لذا انتظار می رود که وی همچنان به این سنخ از فعالیت هایش ادامه دهد، حال سوال این است که چرا وی این سنخ از اقدامات را در دوره 8 ساله احمدی نژاد هم انجام نمی داد؟ و آیا این به معنای جدایی ناطق از اصول گرایان است؟

آنچه که به نظر می رسد این می باشد که اگر ناطق نوری در سطح فردی مورد تحلیل قرار داده شود نتیجه این خواهد شد که گویا ناطق تمایلی به همکاری با احمدی نژاد را نداشته و حتی در شورای همکاری هم گزینه ی مورد نظرش لاریجانی بوده است پس بعید نیست که چرا در انتخابات 88 هم از هیچ کاندیدایی حمایت نکرد چون کروبی و موسوی منتصب به جریان چپ بودند و رضایی هم خود را جریان سوم معرفی می کرد و تنها احمدی نژاد باقی مانده بود که ناطق هم در مورد او سکوت را ترجیح داده بود. در کل این گونه می توان جمع بندی کرد که اگرچه در کل فعالیت های سیاسی ناطق نوری کم شده است اما این به معنای جدایی کامل وی از جریان اصول گرایی نیست چون ناطق در ماه های اخیر کرارا گفته است که من سر لیست اصلاح طلبان نخواهم شد و به تعبیر کمال سجادی دبیرکل جامعه اسلامی کارمندان، ناطق نوری دستِ رد به سینه اصلاح طلبان زده است: « ناطق نوری هوشمند و زیرک است و تحت تاثیر مدیریت و ترفندهای اصلاح طلبان قرار نخواهد گرفت و در زمین آنها بازی نخواهد کرد. خود شخص آقای ناطق نوری تلویحا پاسخ اصلاح طلبان را داده اند و دست رد به سینه آنها زده اند.» (5) اما ناطق در رابطه با جریان اصولگرا هیچ وقت از این نوع موضع گیری ها نکرده است به طوری که حجت الاسلام حسین ابراهیمی اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت در رابطه با ناطق می گوید: « آقای ناطق نوری یک اصولگراست و اصولگرا نیز باقی می ماند. هر چند وی هنوز از برخی ها دلخوری دارد اما شخصیت شان اجازه نمی دهد چیزی را بروز دهند.» (6)

عدم پیوستن ناطق نوری به اصلاحات

اگرچه گاها ناطق نوری با برخی از موضع گیری ها و حتی سکوت هایش منافعی از اصلاح طلبان را تامین می کند «نیازی نیست ناطق نوری با اصلاح طلبان در انتخابات همراهی کند، و ما نمی گوییم ناطق اصلاح طلب باشد همین مواضعش برای ما خوب است. » سعید حجاریان (7) اما این به معنای آن نیست که وی اصلاح طلب شده است چون همان طور که در بالا ذکر گردید کارنامه وی خود گواه بر این امر می باشد. حتی حمایت ناطق از حسن روحانی هم دلیلی بر نزدیک شدن وی به اصلاح طلبان نمی باشد با این توضیح که: اولا حمایت ناطق از روحانی بیش از آن که در چهارچوب های جناحی قرار گرفته باشد و متاثر از نگاه های حزبی باشد، بیشتر برگرفته از روابط شخصی، دوستانه و نزدیکی است که این دو شیخ با یکدیگر داشته اند به طوری که در دوران ریاست ناطق در مجلس، روحانی هم نائب رئیس وی بوده است. دوما اگر چه هم برگرفته از نگاه های حزبی باشد دلیلی بر نزدیکی ناطق به اصلاحات نیست چون قطعا روحانی یکی از نیروهای راست و اصولگرا می باشد ولو در این انتخابات بهترین گزینه ی اصلاحات بوده باشد. اما اگر جریان اصلاحات در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری به گزینه ی دیگری غیر از روحانی و از خود اصلاح طلبان می رسیدند بعید بود که ناطق نوری حمایت خود را از آن گزینه اعلام کند.

جمع بندی   

به نظر دیدبان با بررسی کردن وضعیت اشخاصی همچون علی اکبرناطق نوری نسبت به دو جریان سیاسی حاکم در کشور به این نتیجه می رسیم که اولا باید توجه کرد که در جریان مدعی اصلاحات که همیشه مدعی بالا بودن میزان بدنه ی اجتماعی خود در جامعه می باشد، چه اتفاقی افتاده است که در انتخابات مختلف مجبور به استفاده از نیروی های جریان مقابل و یارکشی از آنها می باشد؟ و این قطعا نشان از افراط گری ها و تندروی هایی است که این جریان و برخی از افراد منتصب به این جریان در کارنامه اقدامات خود به جا گذاشته اند و افرادی همچون میرحسین موسوی و مهدی کروبی چنان بلایی برسر این جریان سیاسی آورده اند که به سختی قابل جبران خواهد بود و این جناح را مجبور به استفاده از ناطق نوری ها خواهد کرد. دوما اصولگرایان هم باید توجه داشته باشند که همان طور که مقام معظم رهبری فرموده اند به دنبال جذب حداکثری بوده و نیروهای انقلابی را با کوچکترین اشتباه و خطا از خود نرانند و به جای ایجاد شکاف و دسته دسته کردن این جناح به فکر وحدت بوده و اجازه ندهند که نیروهایی خدوم همچون ناطق نوری را سایر گروه ها صاحب گردند.

ارجاعات:

1) مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه (29/3/1388)

2) http://www.khabaronline.ir/detail/366491

3) http://www.parsine.com/fa/news/193327

4) مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه (29/3/1388)

5) http://www.shafaf.ir/fa/news/220760

6) http://shafaf.ir/fa/news/220559

7) http://etedaal.ir/fa/news/84447

سایر منابع:

1) http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920811000611

2) http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920811000611

3) http://didban.ir/fa/news-details/7604

مرتبط‌ها

بیشترین سقوط ارزش سهام وال استریت در یک روز

دولت آمریکا به کشتن شهروندان ایرانی افتخار می‌کند

مقابله با کرونا از منظر حکمرانی (1)

آمریکا برای آزادی مزدور اسرائیلی، دست به تهدید و ارعاب زد

افشای نام‌های جدید از شاهزادگان بازداشت‌شده

استیصال رسانه‌ای ائتلاف در یمن